چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

آموزش و پرورش چشم‌انتظار هوایی تازه


آموزش و پرورش چشم‌انتظار هوایی تازه
هنگامی که سخن از خواسته‌های فرهنگیان پیش می‌آید، بی‌درنگ پای تنگناهای اقتصادی و معیشتی و رفع آنها، به میان کشیده می‌شود. چندین سال است، نخستین خواسته فرهنگیان که اعتراض و واخواست‌های آنان، بر پیرامونش گردآمده‌اند را، بهبود شرایط معیشتی تشکیل می‌دهد. این خواسته، محور همبستگی و همدلی میان فرهنگیان شده و در سراسر کشور، سخن نخستین هر آموزگاری گردیده است. چنین رویداد و اتفاقی البته، کاملا طبیعی است؛ چرا که برای هر انسانی، زندگی با دشواری‌های سخت مادی و تبعیض‌های فاحش، آزاردهنده و نابودگر است. این نکته نیز بسیار گفته و شنیده شده است که به نزد روانشناسان، در طبقه‌بندی نیازهای زندگی؛ اقتصاد و معیشت، کف هرم نیازهای او را، از آن خود می‌کند. در این چند سال واپسین نیز، خواسته‌های معیشتی فرهنگیان، در چارچوب اجرای قانون خدمات کشوری سامان یافته است. قانونی که نزدیک به دو سال از تصویب آن می‌گذرد و دولت همچنان از اجرای آن سرباز می‌زند. اما چنین به نظر می رسد که پافشاری به حق آموزگاران بر رفع تنگناهای اقتصادی و چشمداشت بهبود نسبی این زخم دیرینه و کهن، سایه‌ای سنگین انداخته است بر دیگر درخواست‌های این قشر طبقه متوسط. به دیگر سخن، مشکلات حاد اقتصادی- همچون تیغی دولبه - از سویی بر همبستگی فرهنگیان افزوده است؛ از دیگر سو اما، بر چهره فرهنگی معلمان آسیبی جدی وارد نموده است به‌گونه‌ای که برخی، دغدغه این قشر فرهنگی را، تنها بهبود وضعیت مادی خویش می‌دانند و بس. شاید در گسترش این ارزیابی نیز، بیش و کم، برخی رفتارهای دولت؛ بی‌تقصیر نباشد. گویا بعضی از مسوولان، بدشان نمی‌آید که فرهنگیان را، گروهی در خود و زیاده‌خواه نشان دهند؛ گروهی رها از هرگونه نگرانی اجتماعی، که تنها در اندیشه رفاه و کار و بار زندگی خویشند! اما باید گفت، فرهنگیان- دست کم گروهی چشمگیر از آنها- تنها خواستار بهبود معیشت خود نیستند و بسان دیگر قشرهای طبقه متوسط، دلواپس فرهنگ و سیاست فرمانفرمای کشور نیز می‌باشند.
در خور نگرش است که در ایران کنونی، طبقه متوسط، پیشرو و هسته بنیادین خواست‌های اجتماعی- سیاسی نوین می‌باشد. از دید جامعه‌شناسان؛ آموزگاران، دانشگاهیان، دانشجویان، کارمندان اداری، روشنفکران، هنرمندان، متخصصان، نویسندگان، پزشکان، مهندسان، وکلا و... اجزای اصلی طبقه متوسط را تشکیل می‌دهند. برخی صاحبنظران، خواست‌های عمده طبقه متوسط جدید را، از مشروطیت به بعد؛ تجدید هویت و سنت‌های ملی ایران، تاسیس نهادهای سیاسی براساس حاکمیت ملی و ایجاد دولت مدرن به جای دولت‌های سنتی و کاریزماتیک و... به شمار می‌آورند(۱) از این‌رو شایسته نیست همه خواست‌های گروهی از این طبقه‌را، در چارچوب تنگ مشکلات معیشتی دید و خلاصه نمود. هرچند شوربختانه «غم‌نان» نگذاشته و نمی‌گذارد چهره فرهنگی و راستین معلمان، هویدا گردد؛ با این همه، آنانی که در دل این قشر می‌زیند، می‌دانند: «صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی».
● آموزش و پرورش و حقوق شهروندی
از جمله اندیشه و نگره‌ای که جای خالی آن در آموزش و پرورش آشکار و نمایان است، جستار حقوق بشر و حقوق شهروندی است. آموزش و پرورش نوین که نزد برخی «آموزش برای زندگی» نام گرفته است، پرورش انسانی را در دستور کار خویش دارد که می‌خواهد در جامعه مدرن با سرمشق اندیشه «حقوق بشر» زندگی کند. انسانی که با حقوق خویش به عنوان یک انسان آشناست و پایبند به پاس حقوق دیگران است. انسانی مدنی که در جامعه مدنی می‌زید و آن را می‌شناسد. ناگفته پیداست که آموزش و پرورش ما تا چنین فضایی، فاصله‌ها دارد.
اما اگر هدف، رسیدن به جامعه‌ای اینچنین باشد- آنچنان که گاهی در این روزهای انتخابات می‌شنویم- بی‌گمان نقطه آغاز و عزیمت، جایی جز آموزش و پرورش و دیگر نهادهای آموزشی نخواهد بود. از این‌رو به نظر می‌رسد نامزدهای اصلاح‌طلب، بهتر است طرح و برنامه‌ای ارائه دهند که بازسازی و دگرگونی فضای آموزش و پرورش را در اولویت داشته باشد. روی سخن این نوشته به ویژه به جناب کروبی است. ایشان در چارچوب «بیانیه حقوق شهروندی» از گرایش خویش به فرهنگ‌سازی این مقوله مهم خبر داده است. به راستی جای بسی خوشحالی است که در این زمانه انتخابات، افزون بر شعارهای گذرا و تکراری، انگاره‌هایی اینچنین ارزشمند و ژرف نیز شنیده می‌شود. اگرچه من تاکنون نشنیده‌ام که ایشان از ورود «حقوق شهروندی» به نهادهای آموزشی، سخنی گفته باشند؛ اما امیدوارم، تا در روزهای آینده، نسبت این بیانیه را با این نهادها، به ویژه آموزش و پرورش، روشن‌تر نمایند. آیا اگر به دنبال دگرگونی فرهنگی بنیادینی هستیم، نباید آموزش حقوق شهروندی و حقوق بشر را از آموزش و پرورش آغاز کنیم؟ آیا نباید به این کویر خسته و خاموش آموزش و پرورش، جانی و هوایی تازه ببخشیم؟ باری، اگر بپذیریم راه رسیدن به آبادی و آزادی، گذر از دل همین کویر است شاید جدی و مصمم‌تر، به این پرسش‌ها بیندیشیم.
۱)‌«دیباچه‌ای بر جامعه‌شناسی ایران، دوره جمهوری اسلامی»، حسین بشیریه، نشر نگاه معاصر، چاپ چهارم ۱۳۸۵، ص ۲۴ و ۱۳۵
*‌عضو کانون صنفی معلمان
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید