پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

چه کسی مقصر است؟


شاید كمتر كسی در اندیشه خود تماشاگری را تصور می كرد كه برای تهیه بلیت بازی ایران و ژاپن باید شب را مقابل نرده های ورزشگاه آزادی به صبح برساند و بیش از هشت ساعت بر روی سكوهای تماشاگران برای تماشای یك مسابقه انتظار بكشد.
چه كسی مقصر است؟
به این جمله عادت كرده ایم. چرا كه باید پس از هر حادثه و واقعه ای به جای حل مساله شاهد پاك كردن صورت مساله باشیم و به جای ریشه یابی دلایل، مقصر یابی كنیم و به دنبال یك "قربانی" برای حادثه باشیم." چه كسی مقصر است؟" باید بدنبال مقصر بود.
كشته شدن پنج علاقمند فوتبال پس از بازی ایران و ژاپن با آنكه در پس پرده خبر پیروزی تیم ملی فوتبال ایران مخفی شد اما واقعه ناگواری بود. واقعه ای كه نه می توان مقصر آن را در میان مجریان جست و نه باید به دنبال مقصر بود. بلكه آنچه مهم است دلایل و علت و معلول هایست كه می تواند تجربه ای گران بها برای آینده باشد.
شاید آن روز كه بازوهای تبلیغاتی دنبال ایجاد جو هیجان و گرم كردن فضای بازی ایران و ژاپن بودند كمتر كسی پیش بینی می كرد كه بیش از هفتاد هزار نفر پشت درهای بسته مجموعه ورزشی بزرگ آزادی راهی برای نفوذ به جایگاه تماشاگران نیابند.
شاید كمتر كسی در اندیشه خود تماشاگری را تصور می كرد كه برای تهیه بلیت بازی ایران و ژاپن باید شب را مقابل نرده های ورزشگاه آزادی به صبح برساند و بیش از هشت ساعت بر روی سكوهای تماشاگران برای تماشای یك مسابقه انتظار بكشد.
اگر آن دسته از رفتارها و كنش هایی كه در یك گروه یا گروه های جمعیتی فراگیر می شود را ریشه دار در فرهنگ ذاتی و یا حتی آنی آن جمع قلمداد كنیم و آرامش روانی را لازمه تبلور فرهنگ یك جمع بدانیم باید بر اهمیت حفظ شان و جایگاه تماشاگران تاكید كنیم. تماشاگری كه تحمل ساعت ها راه از شهرستان خود برای رسیدن به ورزشگاه آزادی را به جان خریده، شب را در چمن های مقابل در ورودی ورزشگاه به صبح رسانده و ساعت ها نشستن بر روی صندلی را به امید تماشای یك بازی فوتبال تحمل كرده قطعا در شرایط طبیعی فردی كه از دریچه تلویزیون خانه خود و در گرمای فضای خانواده به تماشای مسابقه می نشیند نیست. اگر این تماشاگر را به بیش از صد هزار نفر افزایش دهیم شاهد جمع گسترده ای خواهیم بود كه دارای انرژی نهفته فراوانی است و به دنبال فرصتی برای تخلیه آن می گردد. اگر این انرژی به خوبی كنترل نشود قطعا در جایی با شكلی نامتعارف بروز می كند.
اگر مدیران ورزش ما كه فوتبال را به شكلی حرفه ای دنبال می كنند حرفه ای گری را تنها در میدان مسابقه و هزینه كردن بودجه نبینند باید به تماشاگران این ورزش نیز بعنوان یك بازوی توانا و غیرقابل انكار در رشد و پیشرفت نگاه كنند. این تماشاگر دارای حق و حقوق و شرایطی است كه اگر به آن مثبت نگریسته نشود قطعا بازتاب منفی خواهد داشت. اگر ابزارهای تبلیغاتی برای ایجاد هیجان مسابقات با سیاست از پیش تعیین شده عمل كنند، اگر تماشاگر برای تهیه بلیت یك بازی مجبور به تحمل مرارت های زیاد نباشد و بتواند از قبل بلیت مورد نیاز خود را از بانك ها، كیوسك های مطبوعاتی و حتی مراكز پستی تهیه كند و اگر اداره كل امور فرهنگی سازمان تربیت بدنی برای هشت ساعت زمان مفید بیش از صد هزار تماشاگر كه چیزی معادل هشتصد هزار ساعت و به عبارت دیگر ۴۸ میلیون دقیقه است به دنبال برنامه ریزی مناسب و خوراك روانی و فرهنگی متناسب باشد نه تنها می توان آرامش روانی مناسبی برای تك تك این صد هزار نفر فراهم ساخت كه شرایط بازدارنده ای برای هر اتفاقی می توان بوجود آورد.
اگر برای وقت، زمان، شان و جایگاه و آرامش روانی تماشاگران مان ارزش قائل شویم و برای مدیریت آن برنامه ریزی كنیم دیگر نباید به دنبال یك مجری مقصر بگردیم. دیگر نه به راحتی جان پنج تن زیر هجوم دیگران گرفته می شود و نه كفپوش بزرگراه های منتهی به استادیوم آزادی پوشیده از خرده شیشهمسافر بران عمومی خواهد شد.
ورزش ما برای رشد باید مكانیزم مدرن جذب، حمایت و هدایت تماشاگران ورزشی را از راه اصولی آن در پیش بگیرد و با احترام متقابل وضعیت فرهنگ تماشاگری ورزش را بهبود بخشد. در این شرایط اگر مسوولان ورزش را سیاست گذاران، عوامل اجرایی فدراسیون و حراست سازمان را سیاست بران و نیروهای اجرایی خارج از دستگاه ورزش را مجریان یك مسابقه بدانیم هدایت و برنامه ریزی صحیح سیاست گذاران و كاربری مناسب سیاست بران از فرسایش بیهوده مجریان خارج از دایره خانواده ورزش را كاهش می دهد و شرایط مطلوب برگزاری یك مسابقه را فراهم می آورد.برای برگزاری یك مسابقه ایده ال الگوهای جهانی مناسبی وجود دارد كه می توان با بهره گیری از آنها و تغییراتی كه متناسب با فرهنگ و خواست مردم كشورمان است نه تنها جو ورزشگاهها بلكه میزان جمعیتی كه برای تماشای یك مسابقه راهی ورزشگاه می شود را می توان هدایت و كنترل كرد.