پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

دشمن شناسی ( قسمت اول )


دشمن شناسی ( قسمت اول )
اگر عمیقاً بدانی که دشمن منافق می خواهد با تو چکار کند، اگر بفهمی که او برای تو چه می خواهد آنگاه اولین ضربة اساسی را به دشمن وارد کرده ای و اولین پیروزی ات را بدست آورده ای.
بدان و مراقب باش که دشمن منافق می خواهد تو را بترساند، روحیه تو را تضعیف کند، تو را بخرد، فریب ات دهد و به هر شکل ممکن تضعیف ات کند. دشمن می خواهد تو را بشناسد اما تو او را نشناسی، تو را خواب کند و در بی خبری ات تو را از درون یا از نقاط حساس مورد هجوم قرار دهد و نابود کند. او می خواهد تو را به دنبال خودش بکشد، خسته و فرسوده ات کند. نا به هنگام تحریک ات کند یا تو را به فرار وا دارد. کاملاً مراقب اش باش او می خواهد قوای تو را متفرق کند چون می داند که قدرت تو در یکپارچگی تو است. سعی دارد اعتقادات و اهداف تو را تغییر دهد یا در آنها شک و تردید و تزلزل وارد کند. او از تفکر و برنامه ریزی و هوشمندی تو وحشت دارد پس تلاش می کند تا این امکان را از تو سلب کند. از روابط وسیع و مؤثر تو بیمناک است بنابراین می کوشد که آن را محدود سازد. او سعی دارد تا از نقاط ضعف تو، در جهت پیروزی و اقتدار خود، حداکثر استفاده را بکند. منتظر است تا حساس ترین و کاراترین ضربه را به تو وارد کند. قصد دارد در تو نفوذ کند و نقشه ها و افکار تو را بخواند. برای تخریب روحیه تو و ضربه زدن به شخصیت تو به هر کاری که برای اش ممکن است دست می زند و همه حقه های تبلیغاتی را بکار می گیرد اما تو فراموش نکن که دشمن منافق تو، لااقل بعنوان دشمن تو، دروغگوترین، حقه بازترین و بی اعتمادترین هاست...
از دنباله کتاب تعالیم حق
● آلوده نفاق نشوید
آلوده نفاق نشوید و از نفاق بپرهیزید. منافق بر ضد احد واحد عمل می‏کند پس در خود پاره پاره می‏شود. منافق از کافر هم بدتر است. روح منافق از هم گسیخته و ضربه نفاق بیش از هر کس دیگری و پیش از آن، اول بر خود او وارد شده...
منافق، ریاکار و دروغ‏گوست. اما هر دروغ‏گویی منافق نیست. دروغ منافق برای جدا کردن و تفرقه انداختن است. برای مرگ و تخریب است. از آنجا که درون او پاره پاره است او مشتاق است که در بیرون خود هر چیزی را پاره پاره و از هم جدا کند. عیب‏جوست اما برای اصلاح، عیب‏جویی نمی‏کند. او برای ویران کردن و نه ساختن، به عیب‏جویی مشغول است. انتقادش مخرب است. مدام در جستجوی عیبهاست. عیبها را، عیب دیگران را و نه عیب خود را، بزرگ جلوه می‏دهد و خوبیهای آنها را تا آنجا که می‏تواند نادیده می‏گیرد یا کوچک‏نمایی می‏کند و درباره خود، عکس این رفتار می‏کند. بر انتشار جریان نفاق اصرار می‏ورزد و نمی‏تواند از تفرقه در بین دیگران دست بکشد. منافقان بر ضد صالحان اند. پس وجود آنها را تحمل نمی‏کنند و پیوسته در صدد حمله به صالحان ‏اند. منافق برای حکومت کردن تفرقه نمی‏اندازد موضوع برایش حیاتی‏تر از حکومت کردن است. او برای زندگی کردن به تفرقه دست می‏زند و زندگی خود را عملاً وابسته به آن می‏داند...
کلام و عمل و اندیشه‏های منافق پر از تناقض است. خائن و خیانت‏پیشه است و مرگش در وفاداری. او حتی به خود هم خیانت می‏کند. اگر از فرصتی بتواند استفاده کند و سوءاستفاده، دومین را انتخاب می‏کند. همه چیز را آشفته می‏کند و در آشفتگی، نقشه‏های خود را پیش می‏برد. همه چیز را تحریف می‏کند و چیزی تحریف نشده در زندگی او وجود ندارد. منافقان آنچنان مسیح (ع) را تحریف کردند که او را شیطان و فرزند شیطان و کافر نامیدند. به رسول خدا (ص) دروغ بستند که جادوگر و افسونگر و دروغگوست. علی (ع) را چنان بدنام کردند که تا سالها بعد از شهادتش، لعن او از مستحبات شمرده می‏شد و چنان تصویر وحشتناک و دروغی از اهل بیت (س) به مردم زمانشان نشان دادند که بسیاری از وحشت، دروغ را تصدیق کردند و راستی را تقبیح نمودند... منافق در امانت خیانت می‏کند و با راستی و درستی بیگانه است و آنرا از آنجا که خود از آن محروم است، در هیچ کس دیگری باور ندارد. امروز بله می‏گوید و فردا نه. خلاف وعده خود عمل می‏کند و مدام قول خود را می‏شکند. در پیش روی‏ات تعریف تو را می‏کند و به دوستی‏ها ادعا می‏کند و به محض آنکه در پشت سرت قرار گرفت، دست به خنجر می‏شود و تا آنجا که بتواند چهره‏ات را زشت و منفور می‏کند. منافق حیا ندارد و زمانی که تهاجم خود را علنی می‏سازد بی‏حیایی و بی‏شرمی او را خواهی دید. غیرت و شجاعت در او نیست و اگر هست تظاهری تو خالیست که با اولین تکان، خود را نشان می‏دهد. او موافق مخالف است. در بیرون موافق تو اما در درون مخالف تو است. کارش پرورش کینه و دشمنی و جدایی در دل خود و دیگران است. به هیچ کس رحم نمی‏کند حتی به عزیزان خود و به خود. او عزیزی ندارد زیرا محبت، روح او را لمس نکرده. با تو دوستی می‏کند و بر ضد دشمن‏ات موضع می‏گیرد اما در همان زمان با دشمن‏ات هم‏قدم است.
نباید به ظاهر او اعتماد کرد. ممکن است در ظاهر اهل خدا یا اهل اخلاق و صلح و دوستی باشد. نشانه‏هایش را ببینید. شاید منافق بظاهر فریبکار نباشد اما همه را برای امیال پست خود فریب می‏دهد. بظاهر حق را می‏پذیرد اما در باطن خود هرگز نپذیرفته است و اینرا در اولین فرصت ممکن آشکار می‏کند. ظاهر او باطن‏اش را نقض می‏کند و در مقابل آن قرار دارد. همین شکاف عمیق است که او را از قوت باطن و نور یگانه درونی محروم ساخته است. شاید بسیاری از مردم خطا کنند اما خطای منافق دانسته است؛ او می‏داند و خطا می‏کند، می‏تواند خطا نکند و خطا می‏کند. می‏داند که تحریف می‏کند و تحریف می‏کند. پلیدی و تاریکی نفاق را درک می‏کند اما با اینحال در آن ساکن است و زندگی می‏کند...
از دنباله کتاب تعالیم حق
رحیم هرندی