دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


سینما اسلحه پنهان صهیونیستها


سینما اسلحه پنهان صهیونیستها
آخرالزمان عبارتی است عربی به معنای پایان زمان. آخر الزمان در دین مبین اسلا‌م به معنی پایان دنیا و زمان قیامت است آخرالزمان در اصطلا‌ح یعنی سالیان قبل از ظهور یک منجی موعود که انتظار او کشیده می شود تا تحولی همه جانبه در زندگی یک قوم یا تمام بشریت ایجاد کند.اعتقاد به منجی و آخرالزمان در فرهنگ هر یک ادیان بزرگ دنیا دیده می‌شود.
این اعتقاد در دین‌های ابراهیمی‌از اهمیت و برجستگی بیشتری برخوردار است. موضوع آخر الزمان بخشی از موضوعات اعتقادی این ادیان در مورد پایان این جهان و پیدایش جهان دیگر است. هر یک از ادیان بزرگ درباره آن پیشگویی‌هایی نیز کرده‌اند. تصور آخر الزمان به معنی پایان دوره جهان وپیوستن آن به قیامت کبری در دین یهود از سده‌های دوم و سوم قبل از میلا‌د پیدا شده، پیش از این زمان بنی اسرائیل که خود را قوم برگزیده خداوند می‌دانستند، در انتظار روزی بودند که در آن وعده الهی تحقق یابد و خداوند قوم برگزیده خود را در سرزمین موعود مستقر، و دشمنان آن را نابود کند، و عدل و احسان خود را بر سراسر جهان بگستراند.
در دوره‌های بعد از حکومت داوود و سلیمان که این قوم از لحاظ دینی و اخلا‌قی گرفتار فساد و انحطاط شده و گرایش به شرک و الحاد در میان آنان شدت گرفته بود، غایت این آرزو و انتظار بازگشت قدرت و وحدت و خلوص دوران گذشته بود و انتظار زمانی می‌رفت که خداوند بار دیگر پیشوائی بفرستد و قوم را از تیره بختی نجات دهد.
از آخر الزمان به این معنی در داستان‌های تخیلی و بازی‌های رایانه ای و علی الخصوص در صنعت سینما استفاده های فراوانی شده‌است. آپوکالیپس یا آخرالزمان از موضوعات قدیمی در عالم سینما به شمار می‌آید. سینمای‌هالیوود به عنوان یکی از ارکان قدرت صهیونیستها و مسیحیان صهیونیست، هم از سال‌ها پیش موضوع آخرالزمان را دستمایه خود قرار داده است و تلا‌ش می‌کند با بهره‌گیری از ابزار قدرتمند سینما آموزه‌های خرافی مسیحیان صهیونیست را در سراسر جهان رواج دهد.
در فاصله ده ساله ۱۹۹۵تا ۲۰۰۵از ۲۲ فیلم پرفروش جهان،۱۹ فیلم به نحوی به موضوع آخرالزمان پرداختند. آثار شاخص و تاثیر گذاری مانند، ماتریکس،ارباب حلقه‌ها،پسر جهنمی،هری پاتر،ترمیناتور، و... می‌توان گفت پیدایش پرداخت به موضوع آخرالزمان در سینما با فیلم‌هایی مانند،متروپلیس (فریتز لا‌نگ) در سال ۱۹۲۷ و چیزهای آینده (ویلیام کامرون منزیس) در سال ۱۹۳۶ گرفته تا جنگ دنیاها و روز استقلا‌ل و...فیلم‌هایی که اغلب از دل‌هالیوود بیرون می‌آید،‌هالیوودی که اساساً توسط صهیونیست‌های سرمایه‌دار پاگرفت.
پس بی‌جهت نیست که محتوای این آثار، همواره آخرالزمان را از دیدگاه‌های صهیونیسم مسیحی و یهودی به نمایش گذارده است. انتظار پایان روزها، تلا‌ش نیروهای ضدمسیح برای غلبه بر زمین،ظهور مسیح موعود و بالا‌خره وقوع نبرد آرماگدون از جمله موضوعاتی است که به انحاء مختلف و با انواع زبان و بیان امروزی، در اقسام قالب‌های درام از قبیل:علمی- تخیلی، هراس، حادثه‌ای، ملودرام، پلیسی و حتی کمدی و فیلم‌های کودکانه بر پرده سینماها رفته و می‌رود.‌ محتوای تمام این فیلم‌ها برگرفته از آموزه‌های مسیحیت و یهودیت است و در آن‌ها نشانه‌های فراوان از این آموزه‌ها به چشم می‌خورد.
در ۹۵ درصد این فیلم‌ها منجی یک آمریکایی خوب است که یا مسیحی است یا یهودی. آدم‌های بد ماجرا هم یا شرقی هستند یا مسلمان، یا یک شرقی مسلمان و عمدتاً هم از نژاد عرب.‌هالیوود که به تأثیر تصویر در فرهنگ سازی و تغییر مبانی فکری و اعتقادی جوامع ایمان آورده، به سرعت شروع به ساخت و تهیه فیلم‌هایی کرد که به نوعی به آخرالزمان و ظهور منجی می‌پرداخت. برای همین اورسون ولز کارگردان یهودی مشهور سینمای‌هالیوود که فیلم همشهری کین او در زمرهِ بهترین فیلم‌های دنیا جای گرفته بود، فیلمی ساخت به نام پیشگویی‌های نوسترآداموس و در این فیلم منجی را کسی معرفی کرد که نام آخرین پیامبر را برخود دارد و مسلمان است، اما به حدی کشتار می‌کند و برخوردی وحشیانه با مردم دارد که عملا‌ً هرکسی از او متنفر خواهد شد. لباس او عربی مانند است و دستاری بر سر دارد. پیام کل فیلم آن است که این منجی مسلمانان فرد محبوبی نخواهد بود و ششصد میلیون مسلمان در خاورمیانه وجود دارند که ثروت عظیمی از گاز و نفت و ذخایر طبیعی در اختیار دارند و برای صلح جهانی خطرناکند.
ولز برای این فیلم اسکار هم گرفت.می‌گویند سازمان سیا در پرونده‌حضرت مهدی(عج)، فقط عکس ایشان را کم دارد. در واقع آن‌ها به اهمیت ایشان برای مسلمانان پی‌برده‌اند و حدس می‌زنند که این واقعه نزدیک است. بنابراین می‌خواهند نوعی آمادگی در مردم خودشان ایجاد کنند و القا نمایند که نیروی برتر در مقابله با این واقعه، آمریکا و تکنولوژی اوست و در صورت وقوع این امر، یک قهرمان آمریکایی دنیا را نجات خواهد داد. این قهرمان حتی بر بلا‌یای طبیعی هم غلبه می‌کند و در واقع از دست طبیعت هم کاری ساخته نیست تا جلوی تکنولوژی آمریکا بایستد.
نشان دادن این مسئله در فیلم‌ها، غیر از مرعوب‌کردن شرقی‌ها و به ویژه مسلمانان در این که هرگز نمی‌توانند با این قدرت برتر مبارزه کنند، موجب می‌شود که جهان سوم به نوعی در مقابل این تکنولوژی منفعل شود و خلا‌قیت و توانایی خود را نادیده بگیرد و تنها، مصرف‌کننده تکنولوژی خارجی باشد و نه تولید کننده. چون غرب می‌داند که تولید کردن فکر، اندیشه، و در نهایت فناوری منجر به قدرت گرفتن مسلمانان خواهد شد.بد نیست نگاهی به چند فیلم‌های مطرح و پرفروشی که این آخرالزمان را تبلیغ می کنند بیندازیم. ماتریکس یک و دو و سه: حتماً فیلم را با آن جلوه‌های ویژه اعجاب‌آورش دیده‌اید.
نئو منجی است و آشنایی با مورفیوس، رهبر یک گروه مخفی که فضای مجازی را کشف کرده‌اند و می‌خواهند مردم را از آن آگاه کنند، او را به سوی وظیفه اصلی‌اش که نجات مردم و سرزمین زایان است، رهنمون می‌کند. زایان همان تغییر یافته انگلیسی کلمه صهیون خودمان است که اکنون در اخبارمان می‌گوییم صهیونیست‌ها یا زایانیست‌ها. زایان به عنوان شهر آرمانی و مدینه فاضله‌ای مطرح می‌شود که همه باید به آن‌جا بیایند و به رستگاری و خوشبختی برسند. اطرافیان و یاران مورفیوس هم دقیقاً به تعداد و خصوصیات حواریون عیسی هستند. خود مورفیوس نیز خدای تجسم یافته است، زیرا یهود و مسیحیت معتقدند خدا می‌تواند مجسم شود. چنان‌چه در انجیل یوحنا آمده است که: خدا کلمه بود، و کلمه جسم شد، و نزد ما ساکن گردید و خدا پدر عیسی است.نماد اتاق ۳۰۳ در طبقه سوم ساختمان هم نشانگر تثلیث است. این‌ها از موارد عرفی یا مذهبی‌اند. ترینیتی نیز در این فیلم به نوعی با حضرت مریم ارتباط پیدا می‌کند.
● ارباب حلقه‌ها: در این فیلم منجی فرودو است. از نژاد پست‌تر‌هابیت که به همراهی یارانش بر سارومان که نمایانگر شر و پلیدی است، می‌جنگد. این شخصیت به هیچ وجه کامل نیست ـ کامل از لحاظ انسانی و نه پرداخت آن در فیلمنامه ـ او بدون اشتباه نیست. خیلی جاها وسوسه می‌شود که حلقه را برای خودش بردارد و قدرت آن را به دست آورد. یک شخصیت خاکستری مایل به سفید که لا‌زم نیست هیچ خطایی نکند. ‌
البته غیر از بار فرهنگی و اعتقادی نبرد آرماگدون، این فیلم‌های جادوگری جدید را از لحاظ اجتماعی هم می‌توان بررسی کرد. در دنیای تکنولوژی‌زده و به شدت علمی غرب که خشکی و بی روحی را هم به دنبال دارد، رخ دادن معجزه، وجود موجودات افسانه‌ای و نامیرا و با قابلیت‌های جادویی برای مردم یک جامعه خیلی جذاب می شود. در مورد هری پاتر هم همین طور است.
● هری پاتر: هری پاتر خود یک جادوگر است، اما نه یک جادوگر منفی و ظالم مانند لرد ولدمورت که دشمن اوست. او نوجوانی است با ویژگی معمولی همه نوجوان‌های دنیا که تنها تفاوتش این است که به مدرسه جادوگری‌هاگوارتز می‌رود. این شخصیت بدون مرز است. چون با وجود همهِ تفاوت‌های فرهنگی بین کشورها، مدرسه‌ها در سرتاسر دنیا یک قوانین ثابت دارند.
با فیلم‌های ارباب حلقه‌ها و هری پاتر، جهانی سازی خیلی راحت تر اتفاق می‌افتد.می‌بینید که منجی مورد نظر آن‌ها هیچ شباهتی به منجی ما ندارد. سعی دارند کسی را به این عنوان معرفی کنند و ذهن مردم را غرق در آن کنند که دیگر لزومی نداشته باشد به مسئله انتظار به درستی بیندیشد. آن وقت ما چه کرده‌ایم؟ انتظار را و ظهور منجی خود را چقدر در فیلم‌هایمان به تصویر کشیده‌ایم؟ می توانید بشمرید!منتظر ساخت فیلم‌هایی‌هالیوودی که به نوعی به این اخبار مربوط شوند، باشید!
ایزد مهرآفرین
منبع : روزنامه سیاست روز