شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


هنری روسو، نقاش فرانسوی


هنری روسو، نقاش فرانسوی
هنری روسو نقاشی خودآموخته بود که فعالیت حرفه ای اش را در چهل سالگی آغاز کرد. او در زمان خودش مورد تمسخر بسیاری بود و حتی امروز نیز بسیاری از منتقدان هنرش را جدی نمی گیرند و او را در رده هنرمندان «ناییو» قرار می دهند. بزرگ ترین مانع حرفه ای روسو گذشته اش بود. او از طبقه کارگر جامعه می آمد.هنری ژولین روسو در۱۸۴۴ در شهر «لاوا» در شمال فرانسه متولد شد. از کودکی به موسیقی و نقاشی علاقه داشت و دوست داشت هنرمند شود اما امکانات خانواده این اجازه را به او نمی داد. پس از پایان دبیرستان در یک دفتر وکالت مشغول به کار شد تا اینکه در ۱۹۶۳ به ارتش فرانسه پیوست. در ۱۹۶۸در گمرک شهرداری صاحب پست شد و بعدها او را با نام «دوآنیه» (به معنای مامور گمرک) می خواندند. در این زمان او وقت کافی برای نقاشی پیدا کرد و در ۱۸۸۴ مجوز کپی آثار موزه ملی پاریس را دریافت کرد. در ۱۸۸۵ او کپی هایش را در سالن شانز لیزه به نمایش گذاشت. از آن زمان به بعد او دیگر نمایشگاه هایش را فقط در «سالن دزندپندان» که مخصوص هنرمندان آوانگارد بود نمایش داد. روسو در ۱۸۹۳ در ۴۹سالگی خود را بازنشسته کرد و توانست تمام وقت به نقاشی بپردازد. او در ساعات بیکاری ویولن و نقاشی تدریس می کرد. روسو توانست در زمان حیاتش توجه بسیاری از نقاشان آوانگارد را به خود جلب کند. دگا، رودن، رنوار، گوگن و کاندینسکی او را تحسین می کردند. روسو سبک مخصوص خود را در نقاشی داشت و از هیچ یک از هنرمندان هم عصرش تاثیر نمی گرفت. اما هنرمندان امپرسیونیست، سوررئالیست، فوویسم و بسیاری دیگر همواره متاثر از آثار وی بودند.روسو به بدرفتاری منتقدانش اهمیتی نمی داد و خود را هنرمند برجسته ای می دانست. او دو سال پیش از مرگش به پیکاسو گفت: «ما دو تن از برجسته ترین نقاشان عصرمان هستیم: تو به سبک مصری (آفریقایی) و من به سبک مدرن!»هنری روسو در ۱۹۱۰ در ۶۶ سالگی دیده از جهان فروبست.
«جنگل ها در پاریس» تازه ترین نمایشگاه آثار «هنری روسو» (۱۹۱۰-۱۸۴۴) آخرین هفته ها از سومین ماه برگزاری اش را در موزه تیت مدرن لندن سپری می کند، اما به گفته کارکنان موزه و شهادت سالن های مالامال از جمعیت، هنوز چیزی از محبوبیت روزهای اولش کم نشده است. واقعیت این است که اگر هنرمند زنده بود، خودش این همه استقبال را به سختی باور می کرد چرا که روسوی بینوا در زمان حیاتش مورد بی مهری جامعه هنری پاریس واقع شده بود و اغلب سبک ساده و گاه طنزگونه آثارش را ناشی از خامی و ضعف تکنیکی هنرمند می دانستند و او را به باد تمسخر می گرفتند. اما واقعیت این است که همین نقش های ساده بعدها منبع الهام نقاشان بزرگ آوانگارد شد. آثار به نمایش درآمده در تیت در ده اتاق گالری شماره چهار موزه عمدتاً با موضوعات جنگل، مناظر پاریس، و پرتره ها که از پاریس، نیویورک، سن پترزبورگ و دیگرنقاط جهان جمع آوری شدند، به چشم می خورند. بخشی از گالری نیز به مستندات مربوط به زندگی شخصی و حرفه ای هنرمند اختصاص داده شده است.
ازپارچه های آویخته از ورودی موزه گرفته تا پوسترها، کاتالوگ ها و تی شرت های داخل فروشگاه تیت، همه جا چهره ببر استوایی روسو خودنمایی می کند. تابلوها در ده اتاق گالری شماره چهار عمدتاً با موضوعات جنگل، مناظر پاریس و پرتره هایی که از پاریس، نیویورک، سن پترزبورگ و دیگر نقاط جهان جمع آوری شده اند، به نمایش درآمده اند. بخشی از گالری نیز به مستندات مربوط به زندگی شخصی و حرفه ای هنرمند اختصاص داده شده است. نزدیک در ورودی دیگر طاقت ها برای از نزدیک دیدن ببر اسرار آمیز روسو طاق شده است. اتفاقاً اولین تابلویی هم که روبه روی در ورودی نمایشگاه به چشم می خورد تابلوی معروف «ببر در توفان استوایی(متعجب!)» است. نمی شود یادداشت های روی دیوار را نخوانده گذاشت. پس اول یک دل سیر ببر را تماشا می کنید و بعد سراغ توضیحات روی دیوار می روید.
در این تابلو ببری به دنبال طعمه ای نامرئی در حال پرش به داخل بوته هاست. طعمه احتمالاً آنقدر کوچک است که لا به لای بوته ها دیده نمی شود یا آنقدر سریع که تصویر را متعجب جا می گذارد. این اثر به لحاظ نمایش دقیق سبک منحصر به فرد روسو، یکی از برجسته ترین آثارش محسوب می شود. حاشیه های به دقت نورپردازی شده اطراف گیاهان به همراه آسمان خاکستری تابلو به خوبی توفان استوایی را به تصویر می کشند. آناتومی بدن حیوان هنگام پرش نیز با ظرافت فوق العاده ای طراحی شده و حتی موهای پشت بدنش به نشانه آمادگی برای حمله از سطح پوست بلند شده اند.
در اغلب تابلوهای بخش جنگل نمایشگاه از جمله «سهم غذای شیر» و «حمله پلنگ به اسب»، حیوانی در حال شکار حیوان دیگری است. این صحنه ها که گاه با چکیدن خون از دهان و بدن حیوانات مستندگونه به نمایش درآمده اند، نوعی وحشی گری طبیعی را تصویر می کنند (که به گفته برخی بعدها منبع الهام بسیاری از هنرمندان و منشاء ظهور مکتب فوویسم شد.) عدم وجود پرسپکتیو و گاه خط افق و تختی تصاویر در آثار جنگل روسو یکی دیگر از ویژگی هایی است که جلب توجه می کند و به نقاشی حالتی ساده و بدوی می دهد. شاید همین خصوصیات که از ویژگی های هنر کودکان نیز است باعث شده زیر هر کدام از تابلوهای جنگل دست کم یک کودک دبستانی روی زمین نشسته و با علاقه و دقت مشغول کپی برداشتن از آن است.
بافت گیاهی جنگل ها در تابلوهای هنری روسو از نوع سبز و پردرخت استوایی است. این در حالی است که در هنگام خلق این آثار هنر غیرغربی و بومی آفریقایی و آسیایی از محبوبیت فراوانی برخوردار بود. این باعث شده بود که نقاشان و منتقدان جوان توجهشان به آثار او جلب شود و چندین نقد پرمغز در مورد نقاش در مجلات به رشته تحریر درآورند. اما آنچه بعدها همین جنگل ها را موضوع بحث محافل متعدد هنری کرد، منبع الهام هنرمند بود. روسو این فضا ها را کجا یافته بود؟عده ای از طرفداران هنرمند سعی داشتند طبیعت بیگانه آثارشان را به سفر روسو به مکزیک نسبت دهند اما واقعیت این است که خود نقاش در یکی از مصاحبه هایش گفته بود که هیچگاه پایش را از فرانسه آن طرف تر نگذاشته است. فضای مورد علاقه نقاش برای طراحی محلی به نام «باغ گیاهان» پاریس بود. این باغ مجموعه ای متنوع از گیاهان بومی و غیربومی و حیوانات تاکسیدرمی شده داشت که به احتمال زیاد منبعی غنی برای کار نقاش فراهم می ساخت.با این همه آثار روسو نمی توانند تقلید ساده ای از آنچه می دید باشند. در بخش مربوط به مدارک شخصی او در نمایشگاه تصاویری از باغ گیاهان موجود است که در آنها حیوانات در محفظه های شیشه ای نگه داشته شده اند. فضاسازی های تحسین برانگیز تابلوهای جنگل همه زاییده ذهن خلاق خود هنرمندند.نقاشی های جنگل در دو دوره متفاوت از آثار هنرمند نقاشی شده اند. آثار دوره دوم که از میان آنها می توان به «آبشار»، «حوا»، «کوارتت شاد» و «رویا» اشاره کرد، اغلب تمی فانتزی دارند و از حالت مستند خارج شده اند. حتی در تابلوی «شیر گرسنه به بزکوهی حمله می برد» به رغم وحشیانه بودن موضوع و حضور پرندگان گوشتخوار روی درختان اطراف، در مرکز قرار گرفتن موضوع نقاشی، اشک های کنار چشم حیوان شکار شده و حضور تماشاچیان در صحنه به شکل مثبتی فضا را انسانی می کنند. فضاهای موجود در «آبشار» و «فلامینگوها» هم از این دست هستند. خود نقاش در مصاحبه ای گفته بود: «هنگامی که وارد فضاهای شیشه ای باغ می شوم و گیاهان عجیب سرزمین های دوردست را می بینم انگار که پا به یک رویا گذاشته ام.»این حس به همراه عدم هماهنگی مکان و زمان تقریباً در بیشتر آثار روسو به چشم می خورد. در تابلوی کوارتت شاد نیز که درون مایه ای مذهبی دارد و داستانش از انجیل گرفته شده، پوشش گیاهی استوایی زمینه هیچ تناسبی با ظاهر اروپایی فیگورها ندارد. همین تفاوت با نقاشان هم عصر روسو است که او را تبدیل به «جد هنر مدرن» کرده و چشم های هنردوستان را در سراسر دنیا به ببر توفان زده استوایی خیره نگه داشته است.
تابلوهای اتاق شماره هفت که مناظر پارس را به نمایش می گذارند تفاوت عمده ای با دیگر آثار هنرمند دارند. این تابلوها بر خلاف مناظر جنگل در قطعی بسیار کوچک و دکوراتیو تهیه شده اند. اینجا دیگر خبری از جنگل های پردرخت نیست . با این حال پاریس تابلوهای روسو (که البته بیشتر حومه آن را در کارها می بینیم) طبیعتی بسیار خلوت و آرامش بخش دارد. در این تابلوها آدم ها اغلب در حال استراحت یا قدم زدن در پارک ها هستند و بر خلاف تصاویر جنگل عنصر رودخانه در این آثار حضور پررنگی دارد. از رنگ های تند مناظر جنگلی دیگر خبری نیست و پرسپکتیو نیز در آنها به خوبی رعایت شده است. جهش های گهگاه در پرسپکتیو این احتمال را به وجود می آورد که مناظر طراحی شده وفادار به واقعیت نبوده باشند و هنرمند در بخشی از واقعیت دست برده باشد.
کارخانه های واقع در حومه، دودکش های بزرگشان، و ساختمان هایی که حاکی از حرکت شهر به سوی مدرنیته اند به خوبی در مناظر روسو جا افتاده اند و به نظر نمی رسد که نقاش با حضورشان مشکلی داشته باشد چرا که او نه سعی در حذف و نه بزرگ نمایی آنها کرده است.اندازه کوچک تابلوهای منظره نشان می دهد که هنری روسو به عنوان منبع درآمد از آنها سود می جسته چرا که آنها را متناسب با بودجه خرده بورژواها و مناسب برای نصب روی دیوارخانه های نه چندان بزرگ آنها تهیه کرده است. البته اینها تنها آثاری نیستند که هنرمند به فروششان خوشبین بود. (روسو نیز مانند هنرمندان آوانگارد بدون فروش آثارش از لحاظ مالی قادر به ادامه کار نبود.)تعداد دیگری از آثار روسو با تم های میهن پرستانه و البته در ابعاد بزرگ در نمایشگاه وجود داشتند که احتمالاً تنها با هدف نشان دادن تمایلات جمهوریخواهانه هنرمند نقاشی نشده اند. از جمله این تابلوها می توان به «جنگ»، «یک سده استقلال» و «توپچی ها» اشاره کرد.
در یک سده استقلال گروهی از مردم شاد و سرمست دور «درخت آزادی» می رقصند تا جمهوری فرانسه را جشن بگیرند. روشن است روسو در اینگونه آثار به دنبال جلب حمایت مالی دولت فرانسه بود تا بلکه بتواند بخشی از گرفتاری هایش را حل کند. یکی دیگر از بخش های نمایشگاه که شمار زیاد بازدیدکنندگانش حاکی از جذابیت آن است بخش پرتره های هنری روسو است.
دو پرتره از خود هنرمند و همسرش با نام های «چهره نقاش با چراغ» و«چهره همسر دوم نقاش با چراغ» اولین تابلوهای به نمایش درآمده در این بخش اند. در هر دوی آنها روسو نمایی نزدیک از چهره به همان اندازه که در عکس های پرسنلی دیده می شود، ارائه داده است. اندازه تابلوها کوچک و ترکیب بندی ها بسیار ساده است. تنها عنصر دیگر موجود یک چراغ گردسوز است. نقاش در پرتره اش خود را به صورت فردی متشخص با خصوصیات طبقه متوسط آن زمان فرانسه تصویر کرده است. همسر نقاش چهره رنجیده ای دارد که البته نشان دهنده فروتنی او و جزء ارزش های زنانه عصر اوست. هر دو چهره با جزئیات دقیق نقاشی شدند. صاحبان بعدی این دو تابلو دولونی و پیکاسو بودند. (هر دوی این هنرمندان از طرفداران سرسخت روسو بودند.)
پرتره های دیگر روسو مثل «گرامیداشت کودک»، «چهره یک زن» و«چهره یک بانو» همگی در اندازه های بزرگ نقاشی شده اند. در همه این آثار یک نکته به شدت جلب توجه می کند و آن این است که به نظر نمی رسد نقاش به چهره ظاهری فرد توجهی داشته باشد. کودک تابلوی «گرامیداشت کودک» اصلاً ظاهری بچه گانه ندارد و بیشتر شبیه یک سالمند متفکر است. چیزی که روسو سعی دارد در پرتره هایش نشان دهد دنیای درون افراد است، چیزی ورای آنچه همگان می بینند.تقریباً در همه پرتره های روسو اشیای خاصی مثل عروسک کودک، گربه خانگی زن یا دستبند او به چشم می خورند که احتمالاً از وسایل مورد علاقه فرد درون تصویرند. او در نگاه کردن به انسان گامی فراتر می گذارد و درونیات و علایق آنها را برای فرزندانشان به ارث می گذارد.
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید