پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

آماب حکیم


آماب حکیم
آمال حكیم آگاه‌شدن جامعه‌ای است كه در آن زندگی می‌كند. چیزی كه برای او بالاترین درد و رنج است، جهل دیگران است.
به خصوص جهل مركب، یعنی جهل مردمانی كه خود را عاقل، عالم و آگاه می‌دانند. جاهلان بسیط یعنی آنها كه جاهلند و می‌دانند كه جاهلند و در مقابل راهنمایی راهبران و هادیان مقاومتی نمی‌كنند و چه بسا موفق به هدایت می‌شوند.
رنج و دردی كه از ناحیه جاهلان اجتماعی نصیب مردان هدایت می‌شود در حد بالای آن همان خون‌ دلی است كه پیامبران الهی از امت‌های جاهل خود خورده‌اند. در قرآن مجید در سرگذشت انبیای اهلی به موارد عدیده‌ای از آن اشاره شده است. در داستان نوح آمده است كه آن پیامبر خدا وقتی از لجبازی جهال به ستوه آمده در مناجات با خدا می‌گوید: خدایا من مكرر آنان را به راه راست خواندم ولی آنان برای آنكه صدای مرا نشوند انگشتان خود را در گوش‌هایشان می‌گذاشتند و لباس‌هایشان را بر سر می‌افكندند و متكبرانه عبور می‌كردند.جایگاه حكیمان و عالمان در جمع جاهلان در رتبه نازله همین امر است. حكیمان و عالمان گاهی در جمعی قرار می‌گیرند كه سخنانشان هیچ مخاطبی ندارد. آنان هم سخنی ندارند. تو گویی آنان برای آن زمان سخن نمی‌گویند. مشكل فقدان هم‌سخن ای‌كاش به همینجا ختم می‌شد ولی دردآورترین پدیده آن است كه تاریخ شاهد صحنه‌های اقدامات خشونت‌آمیز علیه درخشان‌ترین چهر‌ه‌های علمی بوده است. اعدام حكیمان و عارفان بزرگ به دست جاهلان و محروم ساختن یك ملت از سرمایه‌های فرهنگی خود نمونه‌هایی از ستم جهل بر اندیشه و آگاهی است.
سرگذشت سهروردی را كم و بیش همه می‌دانیم. او كه در علوم و معارف زمانش از نوادر عصر به شمار می‌آمد، گرفتار توفان خشم جاهلان شد. او كه نه تنها حكیم، عارف و ماهر در كلیه رشته‌های علوم عقلی بود، فردی فقیه، مفسر، محدث و بالاخره صاحب فن شعر و ادب فارسی و عربی بود. وی در ابراز برداشت‌های خود نسبت به معارف الهی كه اغلب جنبه باطنی داشت، تعلل نمی‌كرد و به صراحت در محافل شهر حلب به عقاید خویش می‌پرداخت. فقهای قشری آن دیار معنای سخنان او را درك نمی‌كردند و مقتضای عدالت آن بود كه درك این‌گونه مطالب را به اهلش وانهند و در امر آبروی انسان‌ها كه حوزه احتیاط است و از رئوس مسلمات فقه اسلامی است، محتاطانه رفتار كنند. ولی با كمال تاسف چنین نكردند و گویی از اینكه در سخنانی اظهار ناآشنایی و جهل‌‌ كنند، ننگ داشتند.

دكتر سیدمصطفی محقق‌داماد
بخشی از سخنرانی ایراد شده در مراسم بزرگداشت استاد شرف، دانشگاه شهیدبهشتی، ۱۳۸۳.
منبع : روزنامه تهران امروز