دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

سربازانی فقیر از کشورهایی فقیر


سربازانی فقیر از کشورهایی فقیر
یکان های کلاه آبی در نظر این کهنه سرباز آلمانی سازمان ملل که خود سال ها در ماموریت ها و فرماندهی آن شرکت داشته است، جلوه و بازتابی از جامعه مشترک جهانی است و می گوید: «سربازان کلاه آبی در آغاز کار اتباع نیجریه و مالاوی و اردن و هند بودند که بعدها بنگلادشی ها و پاکستانی ها هم به آنها اضافه شدند.» اما بدین ترتیب و از قرار معلوم تنها بخشی از جامعه جهانی در این یکان ها حضور دارند و به گفته آیزله «هیچ یک از افراد کلاه آبی از کشورهای صنعتی غرب نیامده اند.» اولین کشور صنعتی غربی که افرادی را به این یکان ها فرستاد، بریتانیا بود که البته این دسته از کلاه آبی ها تحت فرماندهی سازمان ملل قرار ندارند. تجربه «آیزله» نشان می دهد که بی عدالتی زیادی در حال حاضر و در حالی که یکان های کلاه آبی ۱۸ ماموریت بین المللی برعهده دارند، اعمال می شود. درهمان حال که کشورهای بنگلادش با ۹۲۰۰ نفر، پاکستان با ۸۵۶۸ نفر، اتیوپی با ۳۳۹۵ نفر و غنا با ۲۸۵۴ نفر پرتعدادترین یکان های کلاه آبی به شمار می روند، انگلستان با ۲۷۲ نفر، کانادا با ۲۱۲ نفر و آلمان تنها با ۳۱ نفر کم تعدادترین این یکان ها را تشکیل می دهند.کشورهای غربی به گفته خودشان چون از ارتش های کوچکی از نظر نفرات برخوردارند و در صورت اعزام تعداد زیادی سرباز و نفرات امکان به خطر افتادن مرزهایشان افزایش پیدا می کند، نمی توانند تعداد زیادی سرباز به یکان های کلاه آبی اعزام کنند. از زمان پایان جنگ سرد تعداد نفرات کلاه آبی افزایش پیدا کرد و امروز تعداد آنها به ۶۰ هزار نفر می رسد. و ظاهراً در میان قدرت های نظامی غرب تنها ایالات متحده است که توانایی اعزام نفرات کافی به این یکان ها را دارد.
البته ناگفته نماند که کشورهای فقیر نیمه جنوبی کره زمین، که معمولاً از ارتش های بزرگ و نفرات زیادی برخوردارند، چندان هم نسبت به اعزام نیرو به این یکان ها بی میل نیستند و با اعزام نفرات ارتش خود، در واقع به رانت های نظامی، اقتصادی و سیاسی چشم دوخته اند. دیپلمات های برزیلی آشکارا اذعان می دارند که به خاطر مشارکت وسیع در اعزام سرباز به ماموریت های صلح در هائیتی این انتظار را دارند که بتوانند در مسابقه و رقابت سخت بر سر به دست آوردن کرسی ثابت در شورای امنیت، پیروز این میدان باشند. اما کشورهای فقیر آفریقایی شاید تنها به خاطر آن ماهانه هزار دلاری که سازمان ملل برای هر سرباز می پردازد، رغبت به این کار نشان می دهند، در حالی که کشورهای ثروتمند شرکت در ماموریت های صلح سازمان ملل را به عنوان یک تمرین خوب و مفید نظامی به شمار می آورند.
اما قاعدتاً اهداف تمرینی با ماموریت های کلاه آبی های سازمان ملل، ارتباطی نمی تواند داشته باشد. بدون تردید شکست در روآندا و بوسنی یعنی در دو منطقه ای که این نیروها به هیچ وجه موفق به جلوگیری از کشتارهای دسته جمعی و نسل کشی نشدند، به کاراکتر نیروهای کلاه آبی سازمان ملل خدشه وارد کرد. پس از این شکست ها و در سال۲۰۰۰ بود که کوفی عنان دستور تهیه دستورالعملی برای به اصطلاح «ماموریت های صلح آمیز کلان» را صادر کرد. به گفته «نانسی سودربرگ» (نماینده ویژه رئیس جمهور وقت آمریکا «بیل کلینتون» در ماموریت های نیروهای آمریکایی در سازمان ملل) پس از این اقدام بود که تهدید ها برعلیه نیروهای کلاه آبی به شدت افزایش یافت.اما برای اجرا و در صورت نیاز تغییر و تحول آن دستورالعمل های کلان، سازمان ملل نیاز مبرمی به سربازهای مسلح و آموزش دیده دارد. «مانفرد آیزله» به خاطر می آورد که زمانی در اواسط دهه ۹۰ یکان های کلاه آبی بنگلادشی که به کرواسی آمده بودند، فاقد لباس زمستانی و اسلحه بودند. «آیزله» در ادامه می گوید: «البته این وضعیت تغییر کرد و در حال حاضر نیروهای کشورهایی چون بنگلادش پای ثابت نیروهای سازمان ملل و یکان هایی کاملاً مفید و کارآمد هستند. با این حال هنوز هم این عده از نظر اسلحه و آموزش کافی مشکل دارند.» این ژنرال آلمانی در ادامه صحبت هایش مثالی دیگر در مورد این نیروها در کنگو را بیان می کند. به عقیده وی اگر بخش عمده ۱۱هزار نفری که در این کشور مستقر هستند، از نیروهای نظامی کشورهای پیشرفته غرب تشکیل شده بود، چه بسا جنگ و مناقشه در آینده ای نه چندان نزدیک در کنگو پایان می گرفت.اما مشکل اصلی نیروهای کلاه آبی تنها به کمبودهای نظامی منحصر نمی شود. در کشورهای متبوع اکثر این سربازان کسی از ضوابط عمومی و اصلی حقوق بشر اطلاعی ندارد و این نیروها از هرگونه پیش زمینه و اطلاعاتی در این مورد محروم هستند. اما بنا به گزارش های جدید تعدادی از سازمان های بین المللی حقوق بشر، عده ای از نیروهای کلاه آبی مستقر در هائیتی و لیبریا به دفعات مرتکب جرم های غیراخلاقی و جنسی شده و البته همه این خلافکاری ها از سوی فرماندهان این نیروها مخفی نگاه داشته شده است. به هر حال اینها مشکلاتی است که باید توسط خود سازمان ملل متحد چاره ای برای آنها اندیشیده شود زیرا این مسائل در کوتاه مدت انسجام این نیروها را با مشکل مواجه می کند. طرح هایی مثل تشکیل نیروهای واکنش سریع سازمان ملل نیز در حال حاضر بیش از پیش غیرواقعی به نظر می آیند، زیرا اکثر کشورهای ثروتمند و صنعتی بودجه نظامی شان را کاهش داده و به مشارکت های مادی و معنوی در ماموریت های صلح طلبانه سازمان ملل چندان رغبتی نشان نمی دهند. بنابراین و به دلیل آنکه به گفته خودشان از ماموریت های کلان کلاه آبی ها تا حد زیادی بوی خون می آید، کمتر کشوری حاضر به اعزام نیرو به این یکان ها می شود. در سال ،۲۰۰۴ تعداد ۹۱ نفر از سربازان سازمان ملل کشته شدند و از قرار معلوم آمار کشته شدگان این نیروها در سال ۲۰۰۵ به مراتب بیش از اینها است. و بدین ترتیب یک بار دیگر می توان شاهد گسستی دیگر در جامعه جهانی بود. یکی از دیپلمات های برجسته غربی در یادداشت هایش آورده است: «ملت ها بر دو دسته اند: دسته اول ملت هایی هستند که با پول از ماموریت های صلح طلبانه پشتیبانی می کنند و دسته دیگر ملت هایی هستند که با خون خود از این کارزار پشتیبانی می کنند.»
منبع: Die Zeit
گرگور پتراشمیتز
ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی
منبع : روزنامه شرق