چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

علی‌(ع ) و بحران عدالت در دنیای معاصر


علی‌(ع ) و بحران عدالت در دنیای معاصر
شاید یکی از بحران‌هایی که تاکنون بشر نتوانسته است از آن عبور کند، بحران بی‌عدالتی باشد. اگر امروزه بخواهیم بحران‌های کنونی بشر را بازخوانی کنیم؛ بدون تردید، بحران فقدان عدالت بر دیگر بحران‌ها غلبه دارد. با توجه به این مساله، یکی از مباحثی که می‌تواند پاسخگوی بحران فعلی بشر باشد، توجه و بازخوانی عدالت در نگاه امام علی است.
عدالت، همواره در کانون توجه اندیشه سیاسی امام علی بوده است؛ به گونه‌ای که نام او با عدالت عجین شده است. چنان که گفته‌اند: و قتل فی محرابه لشده عدله. (بیست گفتار، شهید مطهری،ص ۲۰) اکنون در این نوشتار قصد داریم با پرداختن به عدالت از دیدگاه علی‌(ع) ، به قابل حل بودن بحران کنونی بشر در صورت توجه به ابعاد وجودی عدالت امام علی اشاره کنیم.
عدالت، رعایت تناسب هر چیز است و معمولا در جهان آفرینش، اعطای هر چه را که فراخور حال آن است، عدالت گویند. عدالت از لحاظ لغوی به معنای مساوات است. تقسیم کردن به طور مساوی، عدل است و در روایت آمده است: آسمان و زمین بر عدالت بنا شده‌اند. به این معنا که اگر یک رکن از ۴ رکن جهان بر دیگری زیادتر یا کمتر شود، جهان نظم خود را از دست می‌دهد. (معجم مفردات الفاظ القرآن، راغب اصفهانی، دارالکتب العربی، ص ۲۳۶) اما عدالت در اصطلاح عبارت است از اعطای حق هر ذی حقی به خودش. چنان که علامه طباطبایی در معنای عدالت می‌فرماید: عدالت این است که هر نیرویی که حقی دارد، به حق خود برسد و در جایی که شایسته است قرار گیرد. (المیزان فی تفسیر القرآن، ج ۱، ص ۲۷۱)
حال به بررسی عدالت از دیدگاه امام علی(‌ع ) می‌پردازیم.
از حضرت علی پرسیدند عدالت بهتر است یا سخاوت. ایشان در جواب فرمود: عدالت، هر چیزی را در جای خود قرار می‌دهد و سخاوت، آن را از جهتی که دارد بیرون می‌آورد. عدالت، رهبری همگانی است و سخاوت، عارضه‌ای است محدود. بنابراین، عدالت شریف‌ترین و بهترین این دو صفت است. (نهج‌البلاغه، کلمات قصار، کلمه ۳۷) از این کلام پرمعنا می‌توان به عمق عدالت در نگاه علی پی برد که آن را از شریف‌ترین این اوصاف ذکر می‌کند و برایش درجه‌ای بالا قائل می‌شود. او عدالت را کاملا در حکومت متبلور می‌بیند و اجرای آن را یک وظیفه الهی برای حکومت بر می‌شمارد. چنان که می‌فرماید:
بیعت من با شما بدون اندیشه نبود. کار من و کار شما یکسان نیست. من شما را برای خدا می‌خواهم که در راه او کارزار کنید و شما مرا برای خود می‌خواهید. ای مردم، مرا به خاطر خودتان یاری دهید. به خدا سوگند، حق ستمدیده را از ستمگر از روی عدل و انصاف بستانم و دماغ ستمگر را بر زمین بمالم تا او را به سرچشمه حق برسانم، هر چند ناخشنود باشد. (نهج‌البلاغه، خطبه ۱۳۶)
و در جای دیگری در همین رابطه می‌فرماید: خدایا، تو می‌دانی تلاش ما در حکومت برای رسیدن به قدرت نیست و برای به دست آوردن کالای بی ارزش دنیا نیست، بلکه برای آن است که نشانه‌ها و پرچم‌های هدایت دین را برافرازیم و در شهرهای تو اصلاح کنیم تا بندگان ستمدیده تو در امان و آرامش قرار گیرند و حدود فراموش تو بر پا گردد و اجرا شود. (همان، خطبه ۱۳۱)
ارزش عدالت و عدالت گستری در حکومت، چنان در فرمایش‌های ایشان آشکار و زیباست که ستاندن حق ستمدیده و امان و آرامش آنها را هدف خود در حکومت می‌داند و شدیداً تلاش برای رسیدن به قدرت و کالای بی ارزش دنیوی را نفی و رد می‌کند و بیعت خود را از روی اندیشه می‌داند. به همین دلیل است که به عدالت شهره می‌شود و وقتی در محراب شهادت، شربت آن را نوش می‌کند همه جا زمزمه می‌شود که وی به خاطر عدالتش شهید شد و او شهید راه عدالت است. عدالت چنان در تار و پود علی رخنه کرده که حتی زیبایی حکومت را هم به عدالت می‌داند و می‌فرماید: عدل بر ۴ شعبه است: فهمی‌ژرف نگر و دانش به حقیقت رسیده و حکومتی زیبا و بردباری استوار. (همان، کلمات قصار، کلمه ۳۱)
امام علی نه تنها خود منادی عدالت بود و عدالت مدار، بلکه کارگزاران حکومت خود را نیز توصیه و سفارش به عدالت می‌نمود؛ چرا که کارگزاران را نمایندگان حاکم اسلامی‌ می‌دانست و از آنجا که آنها منصوب حکومت بودند، مردم، کارهای آنها را به حساب حکومت می‌گذاردند. بنابراین حضرت علی‌ع در نامه‌های خود به آنها بر عدالت ورزیشان تاکید می‌کند و این که پیرو هوای نفس نباشند و مردم را با دیده یکسان بنگرند، چنان که در نامه‌اش به فرماندار حلوان می‌نویسد:
چون والی را هوا و خواهش نفس گوناگون شد، او را در اجرای بسیاری از موارد عدالت باز می‌دارد. پس باید کار مردم در آنچه حق است نزد تو یکسان باشد؛ زیرا ستم، جای عدالت را نمی‌گیرد؛ پس خود را از آنچه مانند آن را نمی‌پسندی دور ساز و نفس خود را در کاری که خدا بر تو واجب فرموده، قرار ده. و بدان که دنیا خانه آزمایش است و کسی در آن لحظه‌ای نیاسوده است، جز آن که در روز رستاخیز، مایه دریغ او شده است. هرگز هیچ چیز تو را از حق بی‌نیاز نگرداند و از جمله حق‌ها که بر تو است، این که نگهبان نفس خویشتن باشی و به مقدار توانایی در کار رعیت، کوشش کنی و آنچه را از این کار به دست آری بهتر است از آنچه بذل می‌داری.(همان، نامه ۵۹)
و در نامه دیگری که به فرزند عباس، فرماندار مکه می‌نویسد بار دیگر بر این مطلب و به گونه‌ای دیگر، تاکید می‌کند که:
اما بعد، مراسم حج را برای مردم بر پا دار و روزهای خدا را به یاد آنان آر و بامداد و شامگاه برای آنها بنشین و هر پرسشی را پاسخ گو و نادانان را تعلیم کن و با عالمان به گفتگو بپرداز و جز زبانت برای مردم پیام‌رسانی نداشته باش و جز رویت، دربان نداشته باش و هیچ حاجت‌مندی را از خود محروم مگردان؛ چه آن که اگر در آغاز از درگاه تو رانده شد و در پایان حاجت او برآورده شد، تو را نستاید و در مال خود که در نزد تو جمع شده است بنگر و آن را به عیال‌مندان و گرسنگانی که نزدیکت هستند بده و به آنان که مستمندند و سخت نیازمند و مانده، برسان و باقیمانده آن را نزد ما فرست تا میان کسانی که نزد ما هستند قسمت کنیم. (همان، نامه ۶۷)
به‌ تعبیر علامه‌ شهید مطهری، وجه‌ مغفول‌ عدالت‌ علی(‌ع) ، ویژگی‌ اجتماعی‌ آن‌ و برتری‌ این‌ جنبه‌ بر جوانب‌ اخلاقی‌ در حوزه‌ فضایل‌ شخصی‌ است‌. به‌ عبارت‌ دیگر، عدالتی که‌ موجب‌ شهادت‌ علی‌ع شد عدالت‌ اجتماعی‌ و عدالتخواه‌ بودن‌ وی‌ است. آنچه در خاتمه ‌باید به آن اشاره کرد، این است که هر چه از علی‌ع و عدالتش گفته و نوشته شود، کم است و آنچه در باب عدالت او تاکنون قلمفرسایی شده، تنها قطره‌ای از دریای بیکران عدالت اوست که آخرالامر، جان خود را در این راه از دست داد و شهید عدالت لقب گرفت.
عبدالله بی غم


همچنین مشاهده کنید