یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

حضرت زهرا علیهاالسلام؛ علت خلقت


حضرت زهرا علیهاالسلام؛ علت خلقت
●فدك چیست؟
الف) موقعیت جغرافیایی فدك‏
فدك دهكده‏ای در شمال مدینه بود كه تا آن شهر دو یا سه روز راه فاصله داشت.۱ این دهكده در شرق خیبر و در حدود هشت فرسنگی‏۲ آن واقع بود و ساكنانش همگی یهودی شمرده می‏شدند. امروزه فاصله خیبر تا مدینه را حدود ۱۲۰ یا ۱۶۰ كیلومتر ذكر می‏كنند.۳
ب) فدك و رسول خدا(ص)
در سال هفتم هجرت، پیامبر خدا(ص) برای سركوبی یهودیان خیبر كه علاوه بر پناه دادن به یهودیان توطئه‏گر رانده شده، از مدینه به توطئه و تحریك قبایل مختلف علیه اسلام مشغول بودند، سپاهی به آن سمت گسیل داشت و پس از چند روز محاصره دژهای آن راتصرف كرد.
پس از پیروزی كامل سپاه اسلام - با آن كه اختیار اموال و جان‏های شكست خوردگان همگی در دست پیامبر(ص) قرار داشت - رسول خدا(ص) با بزرگواری تمام، پیشنهاد آنان را پذیرفت و به آن‏ها اجازه داد نصف خیبر را در اختیار داشته باشند و نصف دیگر از آن مسلمانان باشد. بدین ترتیب، یهودیان در سرزمین خود باقی ماندند تا هر ساله نصف درآمد خیبر را به مدینه ارسال دارند.
با شنیدن خبر پیروزی سپاه اسلام، فدكیان كه خود را همدست خیبریان می‏دیدند، به هراس افتادند؛ اما وقتی خبر برخورد بزرگوارانه پیامبر(ص) با خیبریان را شنیدند، شادمان شدند و از رسول خدا(ص) خواستند که با آنان همانند خیبریان رفتار كند. پیامبر خدا(ص) این درخواست را پذیرفت.۴
ج) تفاوت فقهی حكم خیبر و فدك‏
رفتار رسول خدا درباره فدك و خیبر یكسان می‏نماید؛ ولی این دو سرزمین حكم همسان ندارند. مناطقی كه به دست مسلمانان تسخیر می‏شود، دو گونه است:
۱. مكان‏هایی كه با جنگ و نیروی نظامی گشوده می‏شود. این سرزمین‏ها كه در اصطلاح «مفتوح العنوهٔ» (گشوده شده با قهر و سلطه) خوانده می‏شود، به منظور تقدیر از تلاش جنگجویانِ مسلمان در اختیار مسلمانان قرار می‏گیرد و رهبر جامعه اسلامی چگونگی تقسیم یا بهره‏برداری از آن را مشخص می‏سازد.۵ منطقه خیبر، جز دو دژ آن به نام‏های «وطیح» و «سلالم»،۶ این گونه بود.
۲. مكان هایی كه با صلح گشوده می‏شود؛ یعنی مردم منطقه‏ای با پیمان صلح خود را تسلیم می‏كنند و دروازه‏های خود را به روی مسلمانان می‏گشایند. قرآن كریم اختیار این نوع سرزمین‏ها را تنها به رسول خدا(ص) سپرده است‏۷ و مسلمانان در آن هیچ حقی ندارند.
فدك و دو دژ پیش گفته خیبر این گونه فتح شد؛ بنابراین، ملك رسول خدا(ص) گشت. طبری مورخ بزرگ می‏گوید: «و كانت فدك خالصهٔ لرسول الله(ص) لانهم لم یجلبوا علیها بِخِیْلٍ و لا ركاب؛۸فدك ملك خالص پیامبر خدا(ص) بود. زیرا مسلمانان آن را با سواره نظام و پیاده نظام نگشودند.»
د) ارزش اقتصادی فدك‏
درباره ارزش اقتصادی فدك بسیار سخن گفته‏اند. برخی از منابع شیعی درآمد سالیانه آن را بین بیست و چهار هزار تا هفتاد هزار دینار نوشته‏اند۹ و برخی دیگر، نصف درآمد سالیانه آن را ۲۴هزار دینار نگاشته‏اند. ابن ابی الحدید معتزلی‏۱۰از یكی از متكلمان امامی مذهب چنان نقل می‏كند كه ارزش درختان خرمای این ناحیه با ارزش درختان خرمای شهر كوفه در قرن هفتم برابر بود.۱۱
به نظر می‏رسد می‏توان تا حدودی ارزش واقعی اقتصادی آن را از یك گزارش تاریخی زمان خلافت عمربن خطاب دریافت. وقتی خلیفه دوم تصمیم گرفت فدكیان یهودی را از شبه جزیره عربستان اخراج كند، دستور داد نصف فدك را كه سهم آنان بود، از نظر زمین و درختان و میوه‏ها قیمت گذاری كنند. كارشناسان ارزش آن را پنجاه هزار درهم تعیین كردند و عمر با پرداخت این مبلغ به یهودیان فدك، آن‏ها را از عربستان بیرون راند.۱۲
بنابراین، می‏توان ارزش اقتصادی فدك در زمان رسول خدا(ص) و ابوبكر را چیزی نزدیك به این مقدار دانست.
اختلاف حضرت زهرا(س) با حكومت بر سر فدك چگونه بود؟
گزارش‏های منابع شیعی و سنی نشان می‏دهد حضرت زهرا(س) و حكومت هر یك دو ادعا درباره فدك داشتند.
الف) ادعاهای حضرت زهرا(س)
چنان كه نزد شیعیان مشهور است، حضرت زهرا(س) فدك را ملك خود می‏دانست و برای اثبات مالكیت خود دو راه را به صورت طولی پیمود؛ یعنی وقتی از راه اول نتیجه نگرفت سراغ راه دوم رفت.۱۳ این دو راه عبارت است از بخشش و ارث.
۱. بخشش (نحله)
عمده منابع شیعی و نیز منابع متعدد اهل سنت این نكته را بیان می‏كنند كه نیمی از فدك در سال هفتم هجری به ملكیّت شخص پیامبر اكرم(ص) درآمد و پیامبر(ص) - طبق آیه «و آتِ ذالقربی حقَّه؛۱۴ حق خویشان خود را بپرداز» - آن را به حضرت فاطمه زهرا(س) بخشید.۱۵
حضرت فاطمه(س) پس از پیامبر اكرم(ص) برای اثبات این ادعا حضرت علی(ع) و امّ ایمن را گواه قرار داد. حكومت سخن حضرت زهرا(س) را نپذیرفت و بااین بهانه كه اولاً حضرت علی(ع) در این گواهی صاحب نفع است و ثانیاً - حتی اگر شهادت علی(ع) پذیرفته شود - در اثبات امور مالی گواهی دو مرد یا یك مرد و دو زن لازم است، گواهی امام علی(ع) و ام ایمن را رد كرد.۱۶
●نقد رأی دستگاه خلافت
كردار حكومت از نظر قوانین و سنت اسلامی مردود است؛ زیرا:
۱. در آن زمان فدك در دست حضرت فاطمه(س) بود. در آیین دادرسی پیامبر اكرم(ص) - البینهٔ علی المدعی و الیمین علی من انكر- شاهد آوردن وظیفه مدعی و سوگند خوردن وظیفه منكر است. پس حضرت منكر به شمار می‏آمد و باید سوگند می‏خورد دیگری در این ملك حقی ندارد.
۲. با توجه به آیه تطهیر۱۷ كه مفسران شیعه و سنی شأن نزول آن را درباره اهل بیت پیامبر اكرم(ص) می‏دانند،۱۸اهل بیت آن حضرت(ع) از هر گونه رجس و پلیدی دورند؛ و بدیهی است كه مصداق این آیه نمی‏تواند ادعای نادرست مطرح كند.
۳. محدثان شیعه و سنی بر این نكته اتفاق دارند كه پیامبر اكرم(ص) درباره حضرت فاطمه زهرا(س) فرمود: «ان الله یغضب لغضبها و یرضی لرضاها؛۱۹ خداوند برای خشم فاطمه خشمگین و برای خشنودی‏اش خشنود می‏شود.» این جمله كه حكومتگران نیز آن را شنیده بودند، نشان می‏دهد فاطمه(س) در همه شؤون زندگانی‏اش جز در مسیر خداوند گام بر نمی‏دارد و بی‏تردید چنین فردی هرگز ادعای دروغ بر زبان نمی‏راند.
۴. شاهد ادعاهای حضرت زهرا(س) شخصیتی مانند علی(ع) است كه با آیاتی چون «آیه ولایت»۲۰ و آیه تطهیر تأیید گردیده و در آیه مباهله به منزله نفس پیامبر(ص) مطرح شده است.۲۱ افزون بر این، با بیشترین تأییدات از سوی پیامبر(ص) روبه‏رو است. تنها حدیث «علی مع الحق و الحق مع علی یدور حیث مادار؛۲۲ علی با حق است و حق با علی است و حق بر محور علی می‏گردد.» برای اثبات درستی گفتار و كردارش كافی است.
این روایات در جامعه آن روز شایع بود و مسلماً حكومتگران با آن‏ها آشنا بودند. بی‏تردید رد كردن شهادت چنین گواهی نشان دهنده بی‏اعتنایی به آیات و روایات و یا دست‏كم نا آگاهی از آن‏ها است. راستی آیا رواست تصور كنیم شخصیتی كه از آغاز اسلام همه هستی‏اش را خالصانه در طبق اخلاص گذاشته و به درگاه خداوند پیشكش كرده است، بخواهد به سود همسرش گواهی دهد؟
آیا می‏توان كسی را كه در طول زندگانی‏اش از دنیا به حداقل اكتفا و اموال خود را عمدتاً وقف كرده است، به دنیاطلبی و گواهی دروغین متهم كرد؟
۵. در میان اصحاب پیامبر خدا(ص) به فردی به نام خزیمهٔ بن ثابت برمی‏خوریم كه به جهت شدت ایمانش پیامبر(ص) او را به لقب «ذوالشهادتین» مفتخر كرد و گواهی‏اش را با گواهی دو شاهد برابر شمرد.۲۳
اگر پیامبر(ص) شهادت چنین شخصی را در همه موارد با گواهی دو شاهد برابر دانست، چرا حاكم پس از او نمی‏تواند گواهی حضرت علی(ع) را كه به مراتب از «خزیمه» برتر است، با شهادت دو شاهد برابر بداند؟
۶. به گواهی حكومتگران، پیامبر خدا(ص) «ام ایمن» را زن بهشتی معرفی كرد۲۴واضح است چنین شخصیتی هیچ‏گاه گواهی دروغ نمی‏دهد.
در این جا از نظر تاریخی پرسشی اساسی رخ می‏نماید: به راستی اگر پیامبر اكرم(ص) فدك را به حضرت فاطمه(س) بخشیده بود، چرا آن حضرت(س) نتوانست شاهدان بیشتر بیاورد، با آن كه از نظر زمان حدود چهار سال (۷-۱۱هجری) فدك در اختیار وی قرار داشت؟ضمن روایات فراوانی آمده است که اساس و علت خلقت، اهل بیت علیهم السلام هستند. خداوند به پیامبر اکرم (ص) فرمود: اگر تو نبودی، افلاک را خلق نمی کردم؛ و رسول گرامی اسلام خطاب به حضرت زهرا(س) فرمود: اگر تو نبودی خداوند زمین و آسمان را خلق نمی کرد.
روایات ذکر شده است بعد از هبوط حضرت آدم(ع) به زمین و ناله و زاری کردن او، خداوند کلماتی را به وی آموخت و افرادی را به حضرت معرفی کرد که آنها را علل خلقت هستی معرفی نمود.
" فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه." (بقره / ۳۷)
پس حضرت آدم (ع) از حضرت حق کلماتی را فرا گرفت و آن کلمات را وسیله - قبول - توبه خویش قرار داد.
درباره این آیه احادیثی نقل شده که بسیار فوق العاده است و با توجه به آیه مذکور و این روایات، انسان می تواند به خوبی درک نماید که حضرت صدیقه علیهاالسلام، علت خلقت است و یکی از اسباب آفرینش جهان می باشد؛ یعنی همانطور که رسول اکرم(ص)، امیرالمؤمنین و حسنین علیهم السلام سبب خلقتند، حضرت صدیقه سلام الله علیها نیز یکی از علل آفرینش است و معقول نیست کسی علت خلقت باشد و ولایت نداشته باشد.
در این باره دو روایت، یکی از حضرت علی علیه السلام و دیگری از جناب ابن عباس نقل می کنیم:
۱- روایتی که از وجود مقدس حضرت علی علیه السلام رسیده است و جمعی از حفاظ عامه آن را ذکر کرده اند چنین است:
حضرت علی علیه السلام می فرماید: از پیامبراکرم(ص) معنای آیه شریفه ی " فتلقی آدم من ربه کلمات فتاب علیه" را سؤال کردم، فرمود: هنگامی که خدای تعالی، آدم را در هند، و حوّا را در جدّه فرود آورد… -حضرت آدم مدتها گذشت که اشک غم بر چهره می ریخت- تا این که خدای تعالی جبرئیل را نازل کرد و فرمود:
یا آدم، آیا من ترا به دست - قدرت - خودم نیافریدم؟ آیا از روح خود بر تو ندمیدم؟ و ملائک را به سجده کردن بر تو فرمان ندادم؟ و حوّا را به ازدواج تو در نیاوردم؟ حضرت آدم عرض کرد: بله، خطاب آمد: پس این گریه (مداوم) تو از چیست؟ عرض کرد: خدایا، چرا گریه نکنم، که از جوار رحمت تو رانده شده ام. خدای تعالی فرمود: اینک این کلمات را فراگیر که به وسیله آن، خدا توبه تو را قبول می کند و گناهت را می بخشد، بگو یا آدم: خدایا، تو پاک و منزهی، نیست خدایی جز تو، من بد کردم و به خود ستم روا داشتم، پس به حق محمد و آل محمد، مرا ببخش، به درستی که تو بخشنده و مهربان هستی.
پیامبر اکرم در پایان سخن فرمود: این است آن کلماتی که خدای تعالی به حضرت آدم آموخته است. گویی خدای متعال حضرت آدم را با این کلمات تسلی داده است که اگر از جوار رحمت من دور شده ای، اینک ارزش فرا گرفتن این کلمات گرانقدر، عوض، هم سنگ و برابر جوار رحمان و هم تراز فردوس و جنان است، و جبران آن نعمتی که از آن محروم شده ای.
۲- روایت دیگر در همین موضوع از ابن عباس است که از پیامبراکرم(ص) نقل می کند که آن حضرت فرمود:
بعد از آن که خدای تعالی آدم(ع) را آفرید، حضرت آدم عطسه کرد و با الهام خدایی "الحمد لله رب العالمین" گفت. خدای تعالی در جواب او فرمود: "یرحمکَ ربّک" رحمت خدا بر تو باد.
هنگامی که فرشتگان بر حضرت آدم سجده کردند، تکبر به او راه یافت و در حالی که بر خود می بالید عرض کرد: پروردگارا، آیا مخلوقی که نزد تو محبوبتر از من باشد، آفریده ای؟ و این سؤال را سه بار تکرار کرد و هر سه بار بی جواب ماند، دفعه سوم که حضرت آدم(ع) سؤال خود را بازگو می کرد، متوجه گردید که سؤال بی پاسخ او، سخن به جایی نبوده است، آنگاه از جانب پروردگار خطاب آمد:
بله، ای آدم، مخلوقاتی از تو محبوبتر دارم، که اگر آنها به وجود نمی آمدند، ترا نیز نمی آفریدم.
عرض کرد: پروردگارا آنها را به من نشان بده.
در آن هنگام از جانب خدای تعالی به فرشتگان درگاه الهی وحی شد: پرده ها را کنار بزنید. چون حجاب ها برداشته شد، از پشت پرده ی غیب، پنج شبح ظاهر شدند که در پیشگاه عرش ایستاده بودند.
حضرت آدم عرض کرد: پروردگارا اینان کیستند؟
خطاب آمد: این پیامبر من، این علی امیرالمؤمنین پسر عمّ او، این فاطمه دخترش و این دو، حسن و حسین، پسران علی، فرزندان پیامبر من هستند. و پس از معرفی نام های آنها، خدای تعالی فرمود: یا آدم، اینان مقام اول را دارا هستند و درجاتشان بسیار عالی است و مرتبه تو، تالی مقام والای اینها می باشد.
و بعدها وقتی که حضرت آدم مرتکب و مبتلای آن ترک اولی شد، عرض کرد:
پروردگارا، از تو مسئلت دارم که به حق محمد، و علی، و فاطمه و حسن و حسین از خطای من درگذری؛ پس دعایش مستجاب شد و مشمول عفو و آمرزش خدای تعالی قرار گرفت و این است معنای آیه شریفه که خدا می فرماید: پس آدم کلماتی از پروردگارش فراگرفت که به وسیله آن کلمات توبه او مورد قبول واقع گردید.
ابن عباس، سپس روایت را چنین ادامه می دهد که پیغمبر(ص) فرمود: هنگامی که آدم(ع) بر زمین فرود آمد، انگشتری برای خود ساخت که نقش نام مبارک پیامبر اعظم اسلام "محمد رسول الله" بود و ابی محمد، کنیه او شد.
منبع:
۱- تفسیر نمونه،ج ۱.
۲- درّالمثور، سیوطی،ذیل آیه مورد نظر.
منبع : تبیان


همچنین مشاهده کنید