پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا
چشم انداز فرهنگ دینی در قرن ۲۱
من هم خدمت حضار محترم سلام عرض میکنم عنوان بحثی که من انتخاب کردهام چشم انداز فرهنگ دینی ایران در قرن بیست و یکم هست. چنانکه همهٔ حاضران محترم استحضار دارند دین به عنوان یک منبع فرهنگی همواره تاثیر مهمی در تحولات جهانی به جای گذاشته اما تحولات فرهنگ دینی هم خود متاثر از این تحولات هست یعنی تحولات جهانی هم تا حد زیادی بر تحولات فرهنگ دینی تاثیر زیادی بر جای گذاشته است. من سعی میکنم در این بحث، خیلی کوتاه به دو بخش بیشتر اشاره کنم؛ یکی اینکه اساسا وضعیت فرهنگ دینی در قرن بیست و یکم از بسیاری جهات متاثر از فرهنگ دینی در قرن بیستم است.نکتهٔ دومی که من سعی میکنم طرح کنم این است که به هر حال نشانههایی وجود دارد که فرهنگ دینی در قرن بیست و یکم برخی وجوه جدیدی را هم تجربه خواهد کرد که من راجع به این دو موضوع هم خلاصهوار بحث خواهم کرد.
اصولا نوشتن تاریخ آینده آن هم در حوزهٔ فکر دینی کار دشواری است اما از بررسی تحولات قرن بیستم در ایران و جهان اسلام به گونهای شاید بتوان آینده را تخمین زد. فرهنگ دینی در قرن بیستم در واقع یک تجربهٔ بسیار مهمی را پشت سر گذاشته و آن تجربه این بود که بعد از جنگ جهانی اول، خلافت عثمانی به عنوان یک نماد حکومت دینی در دنیای اهل سنت ،و همین طور نظام سلطنت قاجاریه به مثابهٔ یکی از مهمترین سلطنتهای اسلامی در دوران استقرار فرهنگ شیعه با پیروزی نهضت مشروطیت کنار گذاشته شدند؛ ما امروز با پدیدهٔ بسیار مهمی در جهان اسلام مواجه هستیم و آن این هست که تفکر سنتی مسلمانها در واقع با بروز این دو رویداد بسیار بزرگ به گونهای با چالشهای بسیار جدی مواجه شد یا حتی میشود گفت که بخشهای مهمی از سنت فکری اسلامی دچار یک گسست اساسی در نظام معنایی خودشان شد. بعد از این مساله یعنی مواجهه فرهنگ اسلامی با فروپاشی خلافت عثمانی و مشروطیت در ایران ما شاهد شکلگیری سه جریان بزرگ فکری در قرن بیستم در جهان اسلام هستیم که عبارتند از:
۱) اولین جریانی که خیلی جدیتر بود و تا همین امروز هم آثار خودش را بر جای میگذارد ظهور نوعی رادیکالیسم اسلامی بود و نگرش رادیکالیسم اسلامی در دین از زمان اخوان المسلمین در ۱۹۲۴ شروع شده تا آنجا که ما در گذشته نه چندان دور نمونهٔ آن را در دولت طالبان دیدیم و در ایران هم تا حدی نمادهایی از رادیکالیسم اسلامی وجود داشت.
۲) نوع دیگری از جریان فکری که در جهان اسلام وجود داشت و در واقع تولید فرهنگ میکرد؛ گرایشی بود که به تجددگرایی اسلامی معروف بود که تلاش میکرد تفسیری دمکراتیک از نظامهای دینی جهان اسلام ارائه کند. این نظام، نظام معنایی بسیار مهمی بود چنانکه میدانید در ایران هم به شدت شکل گرفت و همچنان که تاریخ ما نشان میدهد تفکر دینی را با مشروطه و سپس با نظام جمهوری اسلامی در ایران پیوند داد.
۳) تفکر سومی که در جهان اسلام شکل گرفت که من از آن به تسامح سکولاریزم اسلامی یاد میکنم تفکری بود که تا حدی تلاش میکرد به گونهای نظام فرهنگ دینی را با پرهیز از مفهوم سیاست دنبال کند.
بیتردید این سه جریان فکری در قرن بیست و یکم هم ادامه خواهد داشت و تلاقی این جریانهای فکری جامعهٔ ما را هم با بحرانها و با رهیافتهای متفاوتی مواجه خواهد کرد. من به ماهیت این نوع جریانهای فکری در قرن بیستم اشارهٔ خیلی کوتاهی میکنم و سپس به آنچه که احتمالا در قرن بیست و یکم به ویژه در دهههای اول قرن بیست و یکم ممکن است که ما شاهد آن باشیم؛ میپردازم. جریانهای سه گانهای که من خدمت حضار محترم عرض کردم ظاهرا جریانهایی هستند که در مواجهه با مفهوم تجدد غربی شکل گرفتهاند؛ جریانهایی که در قرن بیستم با مفهوم بسیار محکم تجدد مواجه بودند اما این جریانها در قرن بیست و یکم ظاهرا چنین حریف بسیار محکمی نخواهند داشت و بنابراین تجربهٔ متفاوتی را شاهد خواهیم بود. متفکرانی که در این فرضیه تحلیل ارائه میدهند بیشتر به مساله بسیار مهم رابطهٔ دین و تجدد در قرن بیستم توجه کردهاند. رادیکالیسم اسلامی در واقع نوعی از تفکر اسلامی بود که در قرن بیستم و در قرن بیست و یکم هم، ما تا حدی شاهدش خواهیم بود – حضور دولتهای ملی مدرن یا شبه مدرن را در جهان اسلام با دیدهٔ تردید نگاه میکند و در واقع به گونهای درصدد کنار گذاشتن این نوع نظامهای سیاسی بوده و هستند. رادیکالیسم اسلامی در مصر هنوز هم فعال است و میتوان گفت ادامهٔ تفکر مرحوم سید قطب در تونس است.
به هر حال رادیکالیسم اسلامی به دنیای مدرن نگاه سلبی دارد و بیتردید میتوان گفت که دنیای مدرن را با تمام ظاهرش مانند عقلگرایی، تکنولوژی و به ویژه فرهنگ سیاسی مورد طرد و نفی قرار میدهد و در عمل عمل در قرن بیستم بیشترین حرکتهای آن خشونتامیز یا تدافعی بود. به نظر میآید که با روندی که امروز در افغانستان و در جاهای دیگر شاهدش هستیم این گرایش در آینده کم رونقتر خواهد شد؛ بنابراین، این گرایش هر چند در قرن بیستم قوی بود، در قرن بیستم و یکم ضعیف خواهد شد. در عین حال همواره این دیدگاه، دیدگاه غیر قابل پیشبینی هست. این دیدگاه دومی که در جهان اسلام به آن اشاره شد و ما به شدت با آن مواجه هستیم دیدگاه تجدد گرایی اسلامی است که بسیاری از مظاهر تمدن جدید را نه تنها قبول میکند، بلکه آن را از دیدگاه تفکر دینی قابل استنباط میداند؛ برای نمونه نظام شورا، انتخابات پارلمان، آزادیهای مدنی وهمهٔ مسائل دیگر را تحت عناوین اسلامی تحلیل میکند. این نظریه به احتمال زیاد در آینده بیشتر رشد خواهد کرد با دلایلی که در قسمت دوم بحثم سعی میکنم به آنها اشاره کنم. چنانکه میدانید این نظریه در ایران به شدت رونق پیدا کرده و در کشورهای عربی به ویژه در مصر، لبنان، در الجزایر، درتونس و تا اندازهای در پاکستان تحت تاثیر آثار متفکر بزرگ پاکستانی به نام مودودی رشد کرده است؛ گرایشی است که تفکر جدید غرب را میپذیرد و به پالایش بحثهایی از تفکر جدید غرب در میان مجموعهٔ تفکر غرب دست میزند. پالایشی که تا اندازهای با مظاهر تفکر اسلام سازگار باشد.
گرایش دیگری که در قرن بیستم شروع شد و ما از آن تحت عنوان سکولاریزم اسلامی یاد میکنیم متفکران مسلمانی بودند که نگاه سردی به رابطهٔ دین و دولت داشتند. این نظریه در اوایل دههٔ سوم قرن بیستم حول و حوش سالهای ۱۹۲۴ تا ۱۹۲۶ به شدت رونق پیدا کرد و در کشورهای اسلامی آثارش به جهان شیعه هم کشید. دیدگاههایی هم مطرح شد، ولی چنانکه اطلاع دارید این دیدگاهها بعد از مدتی تحت تاثیر رادیکالیسم اسلامی و همین طور تحت تاثیر تجددگرایی اسلام تا حدی فروکش کرد اما دوباره در حول و حوش سال ۱۹۹۴ به بعد دوباره در ایران و همین طور در کشورهای اسلامی مطرح شده و آثارش را نشان میدهد اما ظاهرا نظریه ضعیفی است؛ چون کشورهای اسلامی کمتر به این نظریه توجه کردند و همواره کسانی که این نظریه را مطرح میکردند به گونهای با عدم اقبال همگانی مواجه میشدند.
مقصود این است که این سه جریان بزرگ که در قرن بیستم شکل گرفتند؛ ناشی از این بود که تحولات جدید بر مسیر شکلگیری سنتهای محکم دینی گذشته مسلط شده است و سه نظام معنایی که با نامهای رادیکالیسم اسلامی، تجددگرایی و سکولاریسم در کشورهای جهان شیعه و هم اهل سنت مطرح گشته است. چنانکه میدانید در قرن بیستم مهمترین مساله اساسی مسلمانها مواجه با دو رویکرد تجددگرایی و رادیکالیسم اسلامی بود. دو رویکردی که ظاهرا هیچ کدام نتوانستند در قرن بیستم توفیقی کسب کنند. اما همواره جهان اجتماعی و حوزههای مدنی را با یک سری جر و بحثها، اختلافات، مناقشات و مسائل دیگر مواجه کردند و احتمالا ما در دو دههٔ اول قرن و بیست و یکم همچنان این مواجهات را خواهیم داشت اما این جریانها در قرن بیست و یکم و به ویژه در دو دههای که قابل پیشبینی هست به احتمال زیاد با وضعیت خاصی مواجه خواهند بود. وضعیتی که ناشی از چند پدیدهٔ بزرگ جهانی است. مثلا رشد گرایشهای پساتجددگرایی هست، بعد نوعی جهان گرایی هست که تاثیرش هم در جهان اسلام خیلی زیاد است و همین طور رشد گرایشهای فرهنگی منطقهای و سنتی که باعث خواهد شد در قرن بیست و یکم آرزوهای بازگشت به سنت را داشته باشند. این دیدگاهها را نیز سعی میکنم توضیح بدهم.
تفکر اسلامی در قرن بیست و یکم محصول تلاقی این سه جریان خواهد بود. این سه جریان با هم تلاقی خواهند کرد و تلاش میکنند که نصوص دینی را به نفع خودشان تحلیل کنند و در نتیجه اختلافات، مواجهات و دیدگاههای زیادی را طرح خواهند کرد. دومین نکتهایکه در قرن بیست و یکم شاهد آن خواهیم بود؛ این است که این سه نظام معنایی هیچ کدام قادر به حفظ برتری خودشان بردیگری نیستند یعنی در واقع نمیتوانند نظام مسلط باشند و بقیه را طرد کنند.به دلایلی که میدانید دیدگاههای مربوط به سکولاریزم اسلامی شاید چندان قوی نباشد اما همچنان دو دیدگاه عمده را شاهد خواهیم بود که تا حدی توازن نسبی را در یکی دو دههٔ آینده ابعاد خواهند کرد. توازن نسبی که ممکن است چند روزی به نفع جریانهای تجدد خواه و چند روز دیگر هم به نفع رایکالها باشد ولی در مجموع این مساله وجود خواهد داشت و در نتیجه جهان اسلام در قرن بیست و یکم از لحاظ فرهنگ دینی سیاسی تجربهٔ نسبتا پرتلاطمی را خواهد آموخت. تجربهای که ممکن هست آثار اجتماعی داشته باشد. این نکته را من به این دلیل عرض میکنم که صاحبنظران و اندیشمندان از هم اکنون به این جور مسائل فکر کنند و چارهای بیابند. در غیر این صورت جامعهٔ ما با عمل انجام شده مواجه خواهد بود. اگرچه در قرن بیستم و یکم رادیکالیسم اسلامی رشد کمتری خواهد داشت اما در واقع ما با تجربه افغانستان، الجزایر، مصر و همین طور بخشی از تونس، روبرو هستیم که در آنها، رادیکالیسم اسلامی هر روز به سمتی حرکت میکند که حضور در انتخابات و دولت و هم دانشگاهها را تحریم میکند. این مراکز همچنان که در قرن بیستم خیلی قوی بودند باز هم ممکن است که آثار زیادی در آینده به جای بگذارند، اما همواره با مشکل مواجه خواهند بود. تفکر سکولاریستی در جهان اسلام ومبانی اسلامی، میدان مناسبی برای طرح این دیدگاه نداشت یعنی هیچ کس نمیتوانست بگوید که مبانی اسلامی برای جدایی دین از سیاست تاکید دارد. به همین دلیل هر گونه ادعا دربارهٔ جدایی دین از سیاست با نوعی غرب زدگی مواجه بود. و همین طور هم مورد نظر و طرد و اذکار متفکران مسلمان قرار میگرفت. همچنین در قرن بیست و یکم هم این نظریه با مشکل مواجه خواهد بود.
به دلیل اینکه از ۱۹۶۸ به این سو، عقل تجددگرایی غربی تا اندازهٔ زیادی دچار تزلزلهای اساسی شده و این تزلزلهای اساسی در واقع کمک کرده که عقل گرایی نوع غربی در جهان اسلام با تردیدهای بسیار زیاد مواجه شد. بنابراین چنانکه اطلاع دارید امروز در جهان اسلام، از مدرنیته و عقل مدرن خیلی دفاع نمیکنند. اما از یک گونهٔ عقل گرایی دفاع میکنند که نوعی خصلت فرهنگی و محیطی دارد، خصلتش این است که تا حدی آمیخته با احساسات دینی، عواطف دینی، و استدلالهای دینی و منابع دینی خواهد بود. به همین دلیل چندان به نظر نمیآید که در این زمینه در قرن بیست و یکم مشکلی از این زاویه وجود داشته باشد. اما مساله اساسی که در ذهن من میآمد دربارهٔ تجددگرایی اسلامی است. ظاهرا در چند دههٔ آینده تجددگرایی اسلامی رونق پیدا میکند. تفکری که در قرن بیستم به عنوان یک توهم به آن نگاه میکردند. در قرن بیستم (صد سالهٔ گذشته) ادعای هر کس که از تجدد اسلامی صحبت میکرد این بود که تجددگرایی اسلامی دچار نوعی توهم شده است. یعنی غرب را به درون اسلام برده است. چنین ادعایی در آن موقع مطرح بود، اما اخیرا این مساله هر روز جدیتر میشود. مثلا فرض بفرمانید دیدگاههایی دربارهٔ تجددگرایی اسلامی به ویژه حوزهٔ مطالعات فکر عربی لبنان، در حدود یک ماههٔ اخیر، بیشترین تولید و انتشار کتاب را در کشورهایی مثل لبنان، مصر و … داشت. آمار انتشاراتیها نشان میدهد که نشریات و کتابهایی که به گرایشهای تجددگرایانه اسلامی پرداختهاند، از پر مشتریترین کتابهایی روبرو است. اولین مشکل این است که تجددگرایی اسلامی هر چند که از شورا و دموکراسی صحبت میکند و این مباحث را به دولت پیامبر باز میگرداند، اما یک مشکل اساسی دارد و آن مشکل اساسی این است که مفاهیماش تازه و ترد و شکننده است و هیچ سابقهٔ تاریخی ندارد، و این برای منتقدان آن یک امتیاز است.
این نظریه برای مدافعان آن نیز دشوار است. همان گونه که میدانید هنگامی که یک نظریهٔ علمی میتواند قابل دفاع باشد که مشتی از استدلالها پشت سرش وجود داشته باشد اما در تجددگرایی اسامی چنین سنتی وجود ندارد. بنابراین همواره نظریهٔ تجددگرایی اسلامی با اقدامات اجتماعی در جامعه و اعتراضهای استدلالی در حوزههای سنتی مواجه هست.
دومین مشکلی که نوگرایی اسلامی یا تجددگرایی اسلامی با آن روبرو است، مشابهت مفاهیم این نظریهها با اندیشههای غربی است. یعنی یک همانندی صوری بین دموکراسی اسلامی و دموکراسی غربی وجود دارد و این شباهت صوری همواره باعث میشود یک نوع یکسان انگاری بین این دو گانه دموکراسی و یا مردم سالاری اسلامی و غربی پیدا میشود و از بسیاری جهات متفکران و تولید کنندگان این نظریه را با مشکل و اشتباه روبرو میکند. در چند سال اخیر تجددگرایی اسلامی در ایران و در کشورهایی مثل تونس و الجزایر و مصر مجموعهای از نقاط قوت را هم نشان داد. مثلا نوگرایان مسلمان توانستند نظریههای نوگرایی خودشان را با بعضی از مهمترین دستاوردهای حوزهٔ تفکر اسلامی پیوند زنند. آنها توانستند تمام مفاهیمی را که فلسفهٔ غربی در بحثهای دموکراسی مشورتی طرح کرده بود، به حوزهٔ تفکر اسلامی هم سوق دهند و این یکی از نقاط قوت بود. ابزارهای استدلای را در اختیار نظریهپردازان دموکراسی مشورتی مثل «شاقی» در سوریه، «ابوزید» در مصر، و شخصیتهای دیگر قرار داد. به همین دلیل در قرن بیست و یکم، تجددگرایی اسلامی با مشکل بسیار بزرگی مواجه نیست یعنی یک نظام معنایی بیگانه و خرد کننده که توانایی مقاومت نداشته باشد. بنابراین به نظر میرسد که تجددگرایی اسلامی در اوایل قرن بیست و یکم در خلاء خاصی رشد خواهد کرد. اما مشکلاتی هم دارد و آن این است که اولا گرایشهای خیلی سلفیگری نخواهد داشت. و ثانیا گرایشهای نزدیک به تجدد غربی مشتری زیادی در جهان اسلام پیدا نمیکند.
من در این مجموعه کوشیدم تا با استفاده از روش قیاسی یعنی مقایسهٔ آنچه در قرن بیستم اتفاق افتاده با آنچه را که ممکن است در قرن بیست و یکم صورت بگیرد، با همهٔ قوت و ضعف آن، عرض کنم.
نوشتار حاضر متن سخنرانی دکتر داوود فیرحی در همایش ایران در قرن ۲۱ می باشد که در کتاب ایران در قرن ۲۱ نوشته حمید هاشمی ، اکبر عباس زاده انتشارات دانشگاه تهران به چاپ رسیده است.
داوود فیرحی: دکترای علوم سیاسی و عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران.
داوود فیرحی: دکترای علوم سیاسی و عضو هیأت علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران.
منبع : باشگاه اندیشه
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران اسرائیل غزه مجلس شورای اسلامی دولت نیکا شاکرمی معلمان رهبر انقلاب دولت سیزدهم مجلس بابک زنجانی شهید مطهری
آتش سوزی قوه قضاییه هلال احمر تهران پلیس روز معلم سیل شهرداری تهران آموزش و پرورش فضای مجازی سلامت سازمان هواشناسی
قیمت خودرو قیمت طلا قیمت دلار بازار خودرو خودرو دلار بانک مرکزی ایران خودرو حقوق بازنشستگان سایپا کارگران تورم
سریال نمایشگاه کتاب جواد عزتی تلویزیون عفاف و حجاب فیلم سینمایی مسعود اسکویی سینما رضا عطاران سینمای ایران دفاع مقدس فیلم
رژیم صهیونیستی فلسطین آمریکا حماس جنگ غزه نوار غزه چین انگلیس ترکیه اوکراین نتانیاهو یمن
استقلال پرسپولیس فوتبال سپاهان علی خطیر باشگاه استقلال لیگ برتر ایران تراکتور لیگ قهرمانان اروپا رئال مادرید بایرن مونیخ لیگ برتر
هوش مصنوعی هواپیما کولر تبلیغات موبایل تلفن همراه اینستاگرام اپل گوگل ناسا عیسی زارع پور وزیر ارتباطات
فشار خون کبد چرب بیمه بیماری قلبی کاهش وزن دیابت داروخانه