یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

تبیین دیدگاههای فلسفی عشق ورزیدن


تبیین دیدگاههای فلسفی عشق ورزیدن
بخشی از كار فلسفی در فهم عشق بر تمایز میان انواع متنوع عشق شخصی متمركز است. در این نوشتار به عنوان مثال فلسفه تفاوت عشق به همسر، مادر یا سایر بستگان بررسی می گردد. این نقشها در تحلیل فلسفی به بحث گذاشته می شوند و سعی می شود به معماهای گوناگون در باب این مفهوم مهم بشری پاسخ داده شود. آیا عشق قابل توجیه است؟ اگر توجیه پذیر است چگونه صورت می پذیرد؟ ارزش عشق شخصی چیست؟ عشق چه تأثیری بر دو طرف عشق دارد؟
در مكالمات روزمره ما اغلب این عبارتها را به كار می بریم:
۱) من عاشق شكلات یا اسكی كردن هستم.
۲) من عاشق فلسفه یا پدر شدن هستم.
۳) من عاشق گربه ام هستم.
۴) من عاشق همسر و فرزندم یا مادر و پدر هستم.
با این همه عاشق بودن از یك مورد به مورد دیگر تفاوت دارد. در گزینه اول بدین معناست كه من عاشق آن شیء یا فعالیت هستم. در گزینه دوم هم اشاره به این است كه من درگیر كاری خاص شده ام یا نوع خاصی از انسان بودن را بخشی از هویتم می دانم و این معنای زندگی من است. من همچنین ممكن است بگویم برای این فعالیتها ارزش قایلم.
در مقابل در گزینه سوم به نظر حالتی را نشان می دهد كه نمی تواند شبیه امر دیگری به شمار آید. از این رو، ممكن است نوعی عشق را در گزینه چهارم دریابیم كه مستلزم نوعی توجه در باب فردی دیگر است و این توجه برای خود آن فرد است و نه اموری دیگر. تبیینهای فلسفی از عشق در ابتدا بر نوعی عشق فردی تمركز می كنند كه این عشق فردی در عبارت چهارم آشكار است.
حتی در دل یك عشق فردی، فیلسوفان از یونان باستان تاكنون در باب سه مفهوم و تصور كه می تواند "اروس"، "اگپ" و "فیلیا" باشد بحث كرده اند. سودمند است كه این سه سطح را از یكدیگر جدا كنیم و تصریح نماییم كه چگونه معاصران در فهم این تمایز عاجزند و این سه تصور را خلط و خبط می نمایند.
"اروس" به معنای عشقی مبتنی بر یك نیاز، مانند علاقه ما به غذا خوردن است. به این دلیل بعضی از افراد آن را عشق رفع شدنی نامیده اند و از این رو اروس كاملاً فردمحور و شخص محور است و به نیازهای شخصی پاسخ می دهد.
با این همه نزد برخی از اندیشمندان و پژوهشگران، اروس هم به معنای عشق به زیبایی و هم عشق به رفع نیازهای اولیه زندگی معنا می دهد. هرچند كه در اینجا هم بیشتر زیبایی های مادی مدنظر است و نه زیبایی های معنوی.
در مقابل اروس، "اگپ" مطرح می شود كه بیشتر به معنای عشق خدا به مخلوقات خود است و این عشق در دین مسیحیت و یهودیت و اسلام مطرح می شود. علاوه بر این، اگپ به معنای عشق بنده به خدا هم هست. پیرو این گونه عشق، عشق به هم نوع هم نامیده شده و به این گستره هم بسط یافته است.
در نهایت "فیلیا" به معنای دوستی ای است كه ما نسبت به اطرافیان و خانواده خود آن را احساس می كنیم. همانند اروس، فیلیا هم در جواب به خیری است كه طرف دوستی ما دارد. همین امر برخی افراد را بدان سمت سوق داده كه تصریح كنند تفاوت میان اروس و فیلیا، تفاوت میان عشق مادی و معنوی است.
با این همه، هنگامی كه ما با نظریه های متأخر در باب دوستی و عشق روبرو می شویم، این تمایز اهمیت خود را از دست می دهد زیرا عشق و دوستی به هر سه معنایی كه ذكری از آن به میان آمد به كار رفته است.
اگر بر عشق شخصی تأكید كنیم، تصور عشق خدا نسبت به بندگان كه در برخی ادیان چون مسیحیت آمده، حذف می شود و تمایز میان اروس و فیلیا البته همچنان باقی می ماند. در جهان معاصر تمایزاتی جدید چون عشق عادی و عشق رومانتیك پا به عرصه گذاشته اند كه در آن تأكید بر حالاتی است كه ما نسبت به دیگران در خود حس می كنیم.
برای ارایه تبیینی از عشق، تحلیل فلسفی باید درباره متمایز كردن عشق از رویكردها و حالات مثبت دیگری كه ما نسبت به افراد داریم سخن بگوید. عشق با دوست داشتن متفاوت است و هر تبیینی در این زمینه نمی تواند این نكته را فراموش نماید. عشق از جهت عمق با دوست داشتن متفاوت است و بخشی از رویكردها بر این نكته دست گذاشته اند. همچنانكه انگیزه های دوست داشتن و عشق ورزیدن می توانند متفاوت باشند.با این همه تحلیلهای دیگر می خواهند بگویند عشق با خواستن صرف متمایز است، زیرا خواستن بر گونه ای تمایل ابزاری متمركز است كه عشق به كلی از آن دوری می گزیند.
با این همه، این تبیین به نظر ناكافی است، زیرا روابطی وجود دارند كه خواستن و عشق در آنها توأمان موجودند. ممكن است حتی كسی را برای خود بخواهیم و نه به خاطر چیزی دیگر، اما به او عشق بورزیم. تمایل به داشتن حیوانات را می توان این گونه توجیه كرد.
برخی از تحلیلها البته برای تمایز گذاشتن میان عشق و خواستن بر قدرت هویت بخشی عشق دست گذاشته اند. بر طبق این رویكرد هنگامی كه ما عاشق كسی هستیم، با او خود را تعریف می كنیم. در حالی كه در خواستن یا دوست داشتن كسی دیگر، این رابطه برقرار نیست. به قول "مارتا نوسبام"، انتخاب میان عشق با عشقی دیگر، انتخاب روشی برای زندگی است. انتخاب هویتی خاص به جای هویتی دیگر است.
روش عمومی دیگر برای تمایز عشق از حالات شخصی این است كه بر نوعی ارزیابی تأكید كنیم كه خود این ارزیابی عمق عشق را مشخص می كند. اما آیا این شیوه پرداختن به بحث درست است؟ و اگر درست است ارزیابی خود را با چه معیاری باید انجام دهیم. پرسش توجیه هم در ارتباط نزدیك با پرسش ارزیابی قرار دارد. آیا ما می توانیم عشق یا تداوم عشق به فردی خاص را توجیه كنیم و اگر مطلب از این قرار است چگونه باید این كار را صورت دهیم، زیرا آنها كه تصور می كنند توجیه عشق مقدور و به راحتی میسر است، عموماً چنین توجیهی را بر حسب ارزیابی می فهمند. پاسخهایی كه در این زمینه ارایه می شوند تبیینهای متفاوتی را كه تلاش می كنند نوعی عشق را معنادار سازند، تحت تأثیر قرار می دهد.
سپهر نیك گوهر
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید