دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

بعثت زمینه ساز گسترش مدنیت محمدی


بعثت زمینه ساز گسترش مدنیت محمدی
حرا، لحظه های شکوهمندی را به تماشا نشسته است. آسمان به فرش نزدیک شده تا اوج روح فرشیان را با قصایص های آسمانی بسنجد و آوای (اقرا بسم ربک...) زمین را می لرزاند. محمد(ص) اینک تنها امین زمینی ها نیست؛ او امین آسمانیان شده، او امین خداوند است و این بار امانت، آیه های روشن وحی است و صاحبان امانت، آن سوی حرا. محمد(ص) باید از کوه سرازیر شود و به سمت آنان بشتابد. باید آنها را نیز در این معجزه سهیم کند. او (رحمة للعالمین) است و عطر آیه های روشن آسمان بر لبانش جاری. زمین، مرکز ثقل آفرینش است و محمد(ص) معجزه خاتم...
در آستانه عید سعید مبعث قرار داریم، بزرگ عیدی که وعده های حق را تحقق بخشید و انسانیت را از وجود مقدس رسول خدا، حضرت محمد مصطفی(ع) به تصویر کشید. از آنجا که این روز بزرگ جایگاه ویژه ای در میان ما مسلمانان دارد، تصمیم گرفتیم تا در گفتگویی با دکتر هادی صادقی، مدیر مرکز پژوهشهای اسلامی صداوسیما و رئیس دانشکده صداوسیمای مرکز قم ابعاد مختلف عید مبعث را بررسی کنیم. ضمن تبریک این روز مقدس در این گفتگو همراه ما باشید.
▪ آقای دکتر !برای شروع، وضعیت فرهنگی عربستان را در عصر بعثت پیامبر اکرم(ص) برای خوانندگان ما ترسیم کنید.
ـ زمانی که بعثت پیامبر خدا اتفاق افتاد، در منطقه حجاز که امروز به آن عربستان می گویند، اوضاع فرهنگی و تمدنی پیشرفته ای وجود نداشت، چنانچه می دانید، به لحاظ فرهنگی عربهای دوران جاهلیت، تنها دستاورد مهم آنها ادبیات و شعر بود که توانمندیهایی داشتند واشعار خوب و غنی را به لحاظ شکل و هنر عرضه می کردند که البته از نظر محتوا سطح نازلی داشت و در حد شعر و شراب و شاهد و مسایل جهانی بود و گاهی هم در باب جنگها و حماسه های آنها بود. این نهایت اثر فرهنگی بوده که اعراب در آن دوره داشتند. اما دانش و معارف دیگر در بین آنها وجود نداشت و معمولاً آنها از مجموعه معرفتی بشری دور بودند، نه علوم انتزاعی مثل ریاضیات، کیهان شناسی و... و نه علوم تجربی و...در بین آنها رایج بود.
از مظاهر دیگر تمدن هم خیلی بهره مند نبودند و به لحاظ هنرهای دستی و... که مظاهر تمدن بشر است هم فقیر بودند. در مورد آداب و رسوم و سنتها هم که بخش دیگری از فرهنگ بشری هستند، هم قوی نبودند و البته مجموعه ای از آداب خوب و بد را با هم داشتند. که بعضی از سنن انسانی و اخلاقی مثل جوانمردی، سخاوت و... بین آنها وجود داشته و بعضی دیگر هم اخلاق جاهلی غیرانسانی بوده، مثل ظلم هایی که به اقشار ضعیف مثل زنان، بردگان، سیاهان و... داشتند. این وضعیت عربستان در عصر جاهلیت است.
مهمترین کار مردم در این دوره دامداری بود و کشاورزی هم بسیار محدود وجود داشته که البته از طریق سوداگری و بازرگانی امرار معاش می کنند و وجود مکه و خانه خدا در آنجا و رفت و آمد کاروانها برای تجارت برای آنها بهره هایی داشته است. به لحاظ تولید ثروت هم بسیار محدود بوده اند و حتی اشرافیت قریش هم بسیار محدود بوده و ثروتهای بسیار محدودی داشته اند و سایر مردم هم معمولی و فقیر بودند. بنابراین مردم در عربستان آن دوره نه وضعیت اقتصادی خوبی داشتند، نه فرهنگ غنی و نه تمدن و اوضاع اجتماعی به سامانی داشتند؛ تمدنهای روم و ایران هم باعث می شد که اعراب از این تمدنها بهره برداری کنند، بخصوص از تمدن ایران.
اگر به فرهنگ عرب دقت کنید، می بینید که مفاهیم و کلمات ایرانی فراوانی در این فرهنگ دیده می شود. حتی در قرآن هم مفاهیم ایرانی دیده می شود. این به دلیل برتری فرهنگ ایرانی بر فرهنگ عرب آن دوره بوده که سبب شده همیشه احساس حقارتی در میان اعراب جاهلی نسبت به ایرانیان وجود داشته باشد و متأسفانه همین احساس حقارت پس از اسلام هم استمرار پیدا کرد و به یک احساس حسادت تبدیل شد که بعد از کسب قدرت اعراب در آن دوره به حس انتقام تبدیل شد که البته مورد تأیید اسلام نبود، اما دوران خلافت بنی امیه این مسأله را تشدید کرد که تا امروز هم استمرار دارد، این اختلافهای عرب و عجم از اینجا نشأت گرفته است.
▪ در آن زمان ادیان در میان مردم جوامع چه جایگاهی داشتند و آیا مردم عربستان در آن عصر دین گرا بودند؟
ـ بله، اصلاً تمام فرهنگهای سنتی در آن دوره دین گرا بودند و شما در تاریخهای گذشته هرچه بگردید، در هر گوشه ای از عالم از جمله حجاز آن دوره مردم توجه به دین داشتند. اما انحرافاتی در ادیان راه پیدا کرده بود که این مسأله در اندیشه های مردم تأثیر داشت.
همانطور که می دانید از زمان حضرت ابراهیم(ع) هم توحید در منطقه حجاز (عربستان) پایه گذاری شد و از زمان بازسازی خانه کعبه توسط حضرت ابراهیم، فرهنگ توحیدی در منطقه حجاز رواج پیدا کرد و آیین ابراهیمی ترویج شد و قبایلی با حضور اسماعیل در مکه شکل گرفت که اسلام ابراهیمی را شکل داد و این باقی بود تا زمان پیامبر اکرم(ص) اما بر اثر مسافرتهایی که مردم به این طرف و آن طرف داشتند، کم کم با آیینهای بت پرستی مشرکانه آشنا شدند و بتهایی را از جاهایی آوردند.
مثل اینکه در تاریخ نقل است که بت هُبل را از جایی آوردند و کم کم خانه کعبه از بتها پر شد و این عقاید شرک بعداً وارد شد و به عنوان ادیانی به حجاز اضافه شد. مردم در وجود بتها و اعتقاد به اصل خداوند منافاتی نمی دیدند.
یعنی اگر بخواهیم جهان بینی عرب جاهلی را تحلیل کنیم، به نظر می رسد که جهان بینی الهی داشته اند و خالق هستی را خداوند می دانستند، چون درس هایی بوده که از ابراهیم و اسماعیل آموخته بودند و بعد برای اینکه نوع عبادات آنها از حالات انتزاعی در برابر خدای نادیده بیرون بیاید، بتهایی را درست کردند و یا به یادگار آوردند و فکر کردند که اگر در برابر آنها سجده کنند و قربانی بدهند، سبب می شود که به خدای نادیده نزدیک شوند. چون نوع بینش پایین است پس تفکر انتزاعی در این نوع بینش جایگاهی ندارد و خدای نادیده امری انتزاعی برای آنها محسوب می شد، بنابراین آمدند صور محسوس برای خداوند ساختند.
این صورتهای محسوس را برای نزدیک شدن به خدا عبادت می کردند. پس شرک موجود در عربستان یک جاهلیت ضد خدا نبود چون خدا را به لحاظ فطری می شناختند و از وجود خدای آسمانی هم آگاه بودند.
خود قرآن هم این حقیقت را نقل می کند از قول مشرکان که: (ما اینها را نمی پرستیم مگر به خاطر اینکه بتها ما را به خدا نزدیک کنند.) پس این هدفی بوده که از پرستش بتها داشتند و باز قرآن در آیات مختلف نقل می کند که: (لئن سألتهم من خلق السموات و الارض یقولن الله و...) یعنی وقتی می پرسی چه کسی آسمانها و زمین را آفریده، می گویند خدای عزیز حکیم. و رسول خدا(ص) در چنین شرایطی مبعوث می شود.
▪ پس زمینه های هدایت در مردم عصر جاهلیت وجود داشته است؟
ـ بله، زمینه های هدایت هم به لحاظ فطری بوده و هم اینکه باآمادگی های ذهنی و سوابقی که از آیین ابراهیمی داشتند، سخن پیامبر را چندان عجیب نمی دیدند، چون می دانستند او از خدایی صحبت می کند که خودشان هم او را تا حدودی می شناختند.
▪ پس به همین دلیل بعثت پیامبر از عربستان به وقوع پیوست؟!
ـ البته این دلیل مهمترین دلیل بعثت پیامبر از آن منطقه نبود، چون اگر بخواهیم به این دلیل بسنده کنیم، در جاهای دیگر هم تفکر توحیدی وجود داشته که زمینه برای بعثت پیامبر(ص) باشد. اما دلیل مهمتر آن است که قرآن می فرماید. چون اعراب حرف غیرعربها را دیر می پذیرند و یا اینکه اصلاً نمی پذیرند و چون تعصب دارند. و باز می فرماید اگر من این آیات را بر فردی عجم نازل می کردم، شما نمی پذیرفتید و این تعریفی است از عجمها که حرف منطقی را می پذیرند، حتی اگر عرب گفته باشد، ولی متأسفانه اعراب جاهلی این قضیه را قبول نداشتند. در این صورت هم اعراب هدایت شدند و هم غیرعربها.
▪ بعثت پیامبر اکرم(ص) چقدر توانست نگرش مردم را به لحاظ فکری و عقیدتی تغییر دهد؟
ـ تغییراتی که با بعثت اتفاق می افتد، بسیار زیاد است، ببینید مردم عصر جاهلیت «رب های» متفرق داشتند، اما پیامبر خدا از اول فقط قائل به یک رب بود. که قرآن می گوید: «اارباب متفرقون خیر، ام الله الواحد القهار» پیامبر گفت، صاحب اختیار و رب مکی است و به سراغ ارباب متفرقه نروید. این تحول بنیادین است، یعنی اختیار آدمها به دست حضرت حق است. بنابراین طبق قانون او باید کار کنند نه طبق قانون اشراف. دوم اینکه اخلاقیات ناهنجاری در بین اخلاق خوب افراد جاهلیت وجود داشت و پیامبر با اتکا به خوبیهای آنها، به تغییر ناهنجاریهای آنها دست زد.
پیامبر اخلاقی مثل ظلم کردن و ضعیف کشی را محکوم کرد و دست به تغییر این ناهنجاریهای اخلاقی زد، فرهنگ لهو و لعب و خوشگذرانی را از بین برد و همیشه تذکر می داد به مبدأ هستی که انسان سرگرم عیش و نوش نباشد، بلکه سرگرم حقیقتی شود که برای آن ساخته شده. پیامبر فکر مردم را تغییر داد و از اینکه دائم در فکر مسایل روزمره مثل خورد و خوراک باشند، به سمت امور متعالی کشاند. آرمانهای بزرگ برای مردم آورد که این آرمانها را اصلاً نداشتند. مثلاً عرب جاهلی را چه به مسأله شهادت طلبی، اما بعد می بینیم پیامبر افراد شهادت طلب بسیاری را تربیت کرد.
خیلی از آداب و رسوم ظاهری هم تغییر کرد. مثل حدود شرعی در معاملات، در تجارت، کسب و کار، قضاوت و... . پس از بنیانهای اعتقادی گرفته تا اخلاقیات فردی و اجتماعی، تا مسایل و حدود قانونی و شرعی و... خیلی چیزها دگرگون شد و یک فرهنگ جدید ایجاد شد که با گذشت چهل پنجاه سال پس از بعثت، عربستان صاحب یک تمدن بزرگ و علم و دانش می شود و مردم می توانند به این وسیله خیلی چیزها را به دست بیاورند و فتوحات زیادی داشته باشند و ثروت کلانی کسب کنند، که این ثروتها در بین اعراب جاهلی بی سابقه بوده است.
کوههایی از طلا و نقره برای آنها جمع می شد، که قبل از این، مثلاً اشراف یک ثروت محدودی داشتند و فکر نمی کردند که به ثروتی این چنینی دست پیدا کنند.
اوضاع اقتصادی بسیار مطلوب می شود، هر چند برخی هم به انحراف کشیده می شوند و این ثروتها را ناعادلانه کسب می کنند. اما دستاوردهای اسلام این ثمرات گسترده را دارد، هر چند دیگران گاهی به ظلم کشیده می شوند. در جریان اسلام تولید ثروت بالاست و تا زمان پیامبر توزیع عادلانه می شود و در زمان امیرالمؤمنین(ع) هم همینطور عدالت ادامه دارد، اما در زمان بنی امیه بی عدالتی هایی ایجاد می شود.
اما نمی شود تمام دستاوردهای بعثت را فهرست کرد اما در یک نگاه کلی می بینیم که در فاصله ۴۰ الی ۵۰ سال وضع شبه جزیره با قبل از آمدن پیامبر اصلاً قابل مقایسه با هم نیست. به طوری که چیزی شبیه معجزه اتفاق افتاده و می بینیم که افرادی بی فرهنگ، بی تمدن و بدون داشتن ساز و برگ نظامی و تجارت سودآور و... چگونه به مدنیت گسترده غنی می رسند که می توانند چند امپراتوری را به زمین بزنند و تشکیلات گسترده ای را به شکل پیشرفته اداره کنند. که البته اینها همه غیر از ابعاد باطنی است که اتفاق افتاده که بعد معنوی بعثت بسیار گسترده است و یکی از دستاوردهای معنوی بعثت تربیت فردی مثل حضرت علی(ع) است و علی(ع) را اگر تنها دستاورد بعثت پیامبر بدانیم، برای ایشان کافی است، که انسانی این چنینی ساخته است و معجزه است که فردی این همه اضداد را در خود جمع کند. شیر روز و زاهد شب، پدر یتیمان و جنگاور کارزارها و...
آثار بر جای مانده از امیرالمؤمنین(ع) نشان می دهد که ایشان چه شخصیت بلند و برجسته ای داشته اند، که ما حتی به گوشه ای از دریای معرفت ایشان نرسیده ایم. وقتی می فرمود: (از من بپرسید قبل از این که مرا از دست بدهید. من به راههای آسمان آشناترم تا به راههای زمین) اما وقتی هم از راههای زمین از ایشان می پرسند، باز هم آشناتر از همه است. مسایل معرفتی، انسان سازی و... در وجود ایشان و حتی شاگردانی که تربیت کرد، همه معجزه اسلام و بعثت پیامبر است.
▪ چرا مؤلفه های فرهنگی چون احترام و توجه به زنان، فقرا و رنگین پوستان تا این حد مورد توجه پیامبر اکرم(ص) است؟
ـ ببینید، پیامبر(ص) بر اساس گرایش آدمها به آنها توجه نمی کرد، بلکه عامل اصلی توجه پیامبر به این اقشار جامعه مظلومیت آنها بود، چون ایشان آمده بود تا قسط و عدل را در جامعه برپا کند و ظلم را از بین ببرد، که البته این مسأله یکی از اهداف اجتماعی همه پیامبران بوده که البته بسیار مورد توجه حضرت رسول(ص) هم هست. حضرت هیچ ظلمی را نمی پذیرد، حتی اگر کوچک باشد. شاگرد ایشان حضرت علی(ع) می فرمایند: (اگر تمام دنیا را به من بدهند که من به ظلم یک پوست جو را از دهان مورچه ای بگیرم، این کار را نخواهم کرد.) این اهمیت به عدالت به این دلیل است که در واقع هدف اصلی بعثت فراموش نشود که همه باید تابع و مطیع در برابر حق باشند، تا حق به حقدار برسد و ظلم یعنی اینکه جلوی حق را گرفتن و وقتی که ظلمی اتفاق می افتد، یعنی دور شدن از حق و حقانیت و این با حقیقت دینی منافات دارد.
پیامبر(ص) بر این مسأله تأکید زیادی می کند، پس این مطلوب همه انسانهای حق طلب است و در این شرایط چنین انسانهایی گرایش به سمت اسلام و پیامبر داشتند و این ظالمین بودند که نمی خواستند این حق طلبی وجود داشته باشد. پس گرایش به اسلام مختص همه افراد حق طلب بود نه قشری خاص. ما در اسلام ثروتمندانی مثل حضرت خدیجه(س) را داریم که به اسلام گرایش پیدا می کند و از همه ثروتش برای اسلام می گذرد. چون ظالم نیست و ظالمانه کسب ثروت نکرده پس وقتی سخن پیامبر را می شنود ایمان می آورد. پس گرایش به اسلام ارتباطی به زن، مرد، ثروتمند، فقیر، برده و... ندارد، بلکه پاسخ به ندای حق طلبی است.
▪ آقای دکتر!با توجه به بعثت پیامبر و ظهور اسلام و ارتباطاتی که مسلمانان با سایر فرهنگها ایجاد می کنند، بفرمایید مؤلفه های فرهنگی اسلام چگونه لایه های فرهنگی جهان را تغییر می دهد؟
ـ همانطور که می دانید مؤلفه های فرهنگ اسلامی در برخورد با سایر فرهنگها تأثیر اصلی را داشته بدین معنا که آنچه جاذبه داشت، برای مثلاً ایرانیان تحت ظلم خسرو پرویز، مؤلفه عدالت طلبی اسلامی و برابری خواهی و اینکه همه مثل دندانه های شانه برابرند و... مورد توجه مردم ایران هم بود و اینکه کسی بر دیگری برتری ندارد مگر به تقوی و اینها برای آنها که سالها متحمل ظلم شده اند، جاذبه بسیاری دارد و می بینیم که همین ایرانیانی که بعدها اسیر می شوند و در منطقه حجاز وعراق ساکن می شوند، به آنها می گویند موالید که همین افراد به خاطر عدالت حضرت علی(ع) جذب اسلام و ایشان می شوند، ولی کسانی بوده اند که به این برابری رفتار نمی کردند.
مثلاً امویان بین عرب و عجم فرق می گذاشتند و به همین دلیل طبیعی است که ایرانیان به امویها گرایش پیدا نمی کردند و به سمت علویان گرایش پیدا می کردند پس وقتی اسلام وارد کشوری مثل ایران می شود، مورد توجه مردم قرار می گیرد.
▪ شما به بعثت پیامبر و پیامدهای آن و دستاوردهای بی نظیرش اشاره کردید، اما در شرایط حاضر که در دنیا شاهد اتفاقات گوناگونی به لحاظ فکری، فرهنگی و عقیدتی هستیم و با توجه به اینکه هر از گاهی شاهد توهین به پیامبر اکرم(ص) هستیم، وظیفه ما به عنوان یک مسلمان و حتی اندیشمندان ما در این شرایط چیست؟
ـ بهترین کاری که ما می توانیم انجام دهیم، معرفی اسلام به همه مردم دنیاست. ما اگر داشته های غنی اسلام را برای بشر تشنه حقیقت امروز، خوب معرفی کنیم، حتماً گرایش مردم به این سمت خیلی زیاد خواهد شد. با تمام تلاشی که دشمنان اسلام دارند و شخصیت پیامبر را مورد بی احترامی قرار می دهند، نتیجه کارهایشان معکوس است، به این دلیل که تازه مردم حقیقت طلب را متوجه حقیقت اسلام می کنند. تازه این افراد می روند در مورد پیامبر و اسلام مطالعه بیشتر می کنند و موج گرایش به ایشان بیشتر می شود. البته ما این را نمی گوییم که دلمان را خوش کنیم و بیکاری پیشه کنیم. اتفاقاً خیر، وظیفه ما بیشتر و سنگین تر می شود و می فهمیم که اگر پیامبر درست معرفی شود، مردم گرایش پیدا می کنند. چون ما پیامبر را درست معرفی نکرده بودیم، دشمن با هدف دیگری این کار را کرد و خدای متعال با نتیجه معکوس توجه مردم را به ایشان بیشتر کرد. حالا اگر خودمان درست به وظیفه مان عمل می کردیم و اسلام و پیامبر را درست به همه دنیا معرفی می نمودیم، طبیعی است که اوضاع خیلی بهتری داشتیم و این مسأله اختصاص به علما ندارد، بلکه همه اقشار و هر کسی که عنوان مسلمانی دارد، باید حقیقت خودش را درست به همه معرفی کند.
متأسفانه ما در این زمینه دچار غفلت شده ایم و کوتاهی می کنیم. متأسفانه ما مسلمانان تکلیف بزرگ خودمان را نشناخته ایم. در گذشته بهتر از این عمل می شد. تجار مسلمان ایرانی در گذشته های دور وقتی به اندونزی، مالزی و مناطق عالم می رفتند، با خودشان فقط کالا نمی بردند، بلکه فرهنگ اسلامی را هم می بردند و معرفی می کردند. اسلام اندونزی، مالزی و مناطق دیگر بخش زیادی مرهون تلاش تاجران مسلمان به ویژه ایرانیان بوده. خب حالا چرا این اتفاق نمی افتد، مگر غیرت مسلمان از بین رفته و تاجران مسلمان نباید از آن هویت دینی خودشان استفاده کنند تا اسلام در همه جا نشر پیدا کند؟ جهان تشنه حقیقت است و ما مسلمانان باید در این زمینه دقت نظر داشته باشیم. وظیفه همه ماست که در چه دنیای مجازی و چه حقیقی، معرف حقایق اسلام باشیم.
ملیحه پژمان
منبع : روزنامه قدس