چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

از قندهار تا کابل راهی نیست


از قندهار تا کابل راهی نیست
از قندهار و هلمند - میادین اصلی جنگ - تا كابل راهی طولانی است. اما جنگ بی امان در جنوب این فاصله را از میان برداشته است . پایتخت افسانه ای افغان ها این روزها بیش از همیشه به قندهار ، شهری كه طالبان آن را مقر خویش می دانند، نزدیك شده است.
ازدحام و شلوغی روزهای حكومت طالبان دوباره به جاده جلال آباد - كابل بازگشته است تا حدی كه می توان صدای ضرباهنگ جنگ را در قلب ناآرام كابل شنید. هفته گذشته و در ششمین بهار خونین كابل ، جنگ افغانستان نخستین قربانیانش را از كابینه كرزای گرفت. دو یار رئیس جمهوری افغانستان (وزرای خارجه و مهاجرت) به ظاهر گرفتار خشم منتقدان پارلمان نشین كرزای شدند و بهانه حذف آنها مشكل مهاجران افغان بود.
اما واقعیت این است كه اسپنتا و اكبرقربانی بن بست در جنگ و ناكامی نیروهای بین المللی شدند. پیام كسانی كه تصمیم به تنبیه سیاسی دولت كرزای گرفتند، بسیار واضح بود: صبر افغان ها از این همه سردرگمی و آشفتگی لبریز شده است. شاید كرزای نخستین نفری باشد كه مفهوم عدم رأی اعتماد پارلمان را می داند كه او در برابر متحدان دیروز و رقیبان امروزش هزینه شكست ناتو را پرداخته است.
شعله های جنگ جنوب و شرق هم اینك مناسبات سیاسی را در كابل به هم ریخته است و هنوز روشن نیست كه پایان كشمكش كه اكنون در صف دولتمردان كابل بروز كرده به كجا خواهدانجامید. شاید نكته پرمعنا ، سكوت ناتو و نیروهای ائتلاف دراین وادی باشد كه هنوز هیچ قدمی را برای تنبیه فرماندهان مقصرش در جنگ و تصحیح روند اوضاع در افغانستان برنداشته است.
بهار خونین افغانستان و تلفات اخیر نیروهای خارجی ،بیش ازهرچیز، تحقق نظریه ای بود كه تحلیل گران سیاسی با صدایی رسا آن را پیشتر اعلام كرده بودند.شاید مسأله اصلی جنگ لجام گسیخته افغانستان آن باشد كه چرا فرماندهی جنگ این اندازه بی اعتنا به توصیه حتی كارشناسان خودشان پیش می تازد و به چه دلیل آنها ۴۰ هزار سرباز از چندین ملیت را در بیابان ها ومناطق سخت افغانستان این چنین بدون استراتژی به عملیات های اغلب ناكام می كشانند؟ اینجاست كه باید برای جناب فرمانده جونز (مسئول نخست نیروهای ائتلاف درافغانستان) یك بار درس های تاریخ پرنكته این سرزمین را بازگو كرد.
به یاد آوردكه قوای ۱۶۰ هزار نفری شوروی و قوای نظامی ۲۴۰ هزار نفری دولت كمونیست نتوانست افغان ها را در طول ۱۰ سال شكست دهند، وآنها نیزبرای یك بارهم شده به فرضیه شكست دراتاق مذاكره خود بیندیشند كه ممكن است قوای مشترك ۵۰ هزار نفری آمریكا و ناتو قادر به انجام مأموریت استقرارثبات نشوند به نظرمی آید ژنرال هایی كه با كشتن هرفرمانده طالبان یا بمباران یك مقراین گروه دائم از نزدیكی پیروزی سخن می رانند واین جمله را در رسانه های غرب برجسته می كنند كه این جنگ را در چند سال كوتاه خواهند كرد، باید درتاریخ و گذشته ها غوركنند.
به تازگی یك كارشناس خبره امورافغانستان گفت كه پشت كردن فرماندهان مغرور به تاریخ و واقعیت ها، سرگذشت مشهور «سنته یان» را به یاد می آورد.او گوشزد كرد: «كسانی كه از مطالعه تاریخ سر باز زده اند، آن را تكرار كنند، محكوم به مجازات اند.»
درتازه ترین اتفاق مهم چندین نظامی كانادایی در نزدیكی میوند به قتل رسیدند كه افكارعمومی این كشورراتكان داد تاحدی كه آنها را به خیابان هاكشاندوبرای بازگرداندن نظامیانشان دست به تظاهرات زدند. این كارشناس به شبیه سازی دوران جنگ افغان ها با بریتانیا با جنگ اخیرپرداخته و حادثه معروف میوند را كه دست برقضا این بارنیز قتلگاه سربازان خارجی شده است یاد آوری می كند.
شاید «میوند» نامی باشد كه برای بیشتر غربیان مفهومی را ارائه نكند، ولی همین جابود كه ۲۷ جولای ۱۸۸۰ در نتیجه جنگ دوم افغان و انگلیس، بریتانیا یكی از شكست های بزرگ تاریخ استعماری خود را در میوند متحمل شد.دو سال قبل از آن استعمار بریتانیا برای بار دوم به افغانستان تجاوز كرده بود و بدین سان استعمار بریتانیا شاهان یا عروسك های دست نشانده خود را در كابل و قندهار بر تخت نشانده بود.ولی آن روزهاایوب خان از شاهزادگان پیشین، لشكر ۱۲ هزار نفری پشتون ها را تدارك دید و آنها را در برابر پیشروی قوای متجاوز انگلیس كشانید، در برابر همان قوای تجاوزگر كه به قول لندن وظیفه اش آزادی قبایل افغان و آوردن روشنی تمدن مسیحی به این سامان عنوان شده بود.چنان كه ۶سال پیش با تجاوز تازه در افغانستان این شعار «آوردن دموكراسی و پیشرفت» درمحافل آمریكایی برزبان ها افتاد.
آن گونه كه در تاریخ آمده است، در نتیجه زد و خورد های شدید، جنگجویان سر سخت افغان، قوای سازمان یافته بریتانیا متشكل از قوای سلطنتی، قوای پیاده به اضافه نیروهای گاردی مغرور گرینادایی و سپاهیان هندی را در همان میوند تارو مار كردند و سرلشكر قوا «سر آرتور كانون دویل» ناگزیرشد میدان را به یك دكتر نظامی بریتانیا مثل «دكتر واتسن» شرلوك هولمز واگذاركند.
این پیروزی افغان ها را در برابر استعمار انگلیس به این دلیل بایدبه یاد آورد كه جنگ امروز افغانستان ضرورت مرورتاریخ را پیش كشیده است.امروز حدود یك قرن و ربع بعد از جنگ میوند ناراضیان افغان در برابر یك ابر قدرت دیگر جهانی و متحدانش مقاومت می كنند كه تقریباً همان مشابه استراتژی كهن انگلیس را الگو گرفته اند. مسأله این است كه این جنگ نیزبنیان مشروعیت اش درنگاه افغان ها زیرسؤال رفته است.
روزنخست یعنی فردای ۱۱ سپتامبرتهاجم اخیر در افغانستان برای مردم آمریكا جنگ ضد تروریسم و تلاش برای استقرار دموكراسی در افغانستان عنوان شد و بعدبا تبلیغاتی وسیع این جنگ با نام «باز سازی ملی» و دفاع از حقوق مردان وزنان افغانستان معرفی شد.
اما آنچه امروز در واقع ما در جنگ افغانستان می بینیم، جنگی است بی ضابطه كه همه موازین حتی امضا شده از سوی دولت های غربی را زیرپا نهاده است بگذریم از این كه سخن كسانی كه با نگاه استراتژیك استقرار آمریكا دراین خطه رابا افق دستیابی و اداره راه استراتژیك « پایپ لاین» نفت و گاز آسیای میانه از راه افغانستان ارزیابی می كنند.اكنون سؤال همه این است كه هزینه روزانه دو میلیارد دلار جامعه بین المللی دركجا وچگونه صرف می شود .از شایعات و دیگر سخن های ویرانگر، یكی همین است كه حامد كرزای رهبر افغانستان تنها اداره پایتخت را در دست دارد، بقیه بخش های كشور در دست جنگ سالارانی قرار دارد كه سرگرم حكومت رانی و اداره ولایت خویش هستند هم تجارت مواد مخدر می كنند هم این كه با نیروهای مقابل ناتو دادوستد سیاسی دارند.
محترمانه ترین سخنی كه یك فعال سیاسی افغان امروزبرزبان می راند این است كه آمریكا قوای سی چهل هزار نفری اش را به خاطراین درافغانستان تقویت می كند كه شكست دوم را پس از باخت عراق به سادگی نمی تواند متحمل شود.پس نباید تعجب كردكه این روزها دركابل دیگركسی نطق های پرشوربوش یاچنی را گوش نمی كند كه دائم می گویند آمریكا و ناتو در افغانستان بر ضد تروریسم می جنگند و مدام خواهان جلب حمایت مردم افغانستان هستند.
نمی توان مبارزه ای كه بر ضد آمریكایی ها شروع شده را به حساب طالبان نهاد.غرور و امید افغان ها ازتاجیك ها تا پشتون هاجریحه دارشده است به این جمعیت ناراضی میلیون ها تن دیگر را در آن سوی سرحد تحت اداره پاكستان اضافه كنید كه از ابتدا نسبت به بقای نظامی آمریكا دراین نقطه شبهه داشتند، طالبان نیز ازهمین موج نفرت تغذیه می كند ،ونتیجه نهایی آن می شود كه در حقیقت یك اتحاد میان قبایل و سران پشتون هاشكل می گیرد كه افزون برنیروهای ملاعمر،گروه ملی گرایان و برخی از مجاهدان قبایل سال های هشتاد دربرابر شوروی درآن حضوردارند .
جنگ نیروهای ائتلاف اكنون ودراین مرحله با معضلی به نام تصمیم هاومحاسبات اشتباه آمیزروبروست.ریشه این اشتباه ها نیز به آنجا برمی گردد كه فرماندهان صحنه گزارش های نادرست به سیاستمداران می دهند یعنی همان فاجعه ای كه نومحافظه كاران درعراق برسربوش آوردند. بر پایه گفته های ناظران سال گذشته سران ناتو بارها تحت تأثیراین گزارش های نادرست به تصمیم های غیرواقعی دست زدند.درست درروزهایی كه بخش هایی از افغانستان بویژه مناطق پشتون نشین مورد اشغال طالبان قرارگرفته بوداما درگزارش فرماندهی نیروهای ائتلاف به ناتو چنین ادعا شد كه طالبان به طور كامل مهارشده است وبقایای آنها نیز به زودی پاك سازی خواهندشد.
معلوم نیست كه آقای شفر یا خانم مركل چرا گزارش مربوط به بازگشت اوضاع سیاسی افغانستان را براحتی كنار نهادند. در جریان همین روزها مركزنظرخواهی خود اروپابرآورد تكان دهنده ای حاوی نظرات ۱۷ هزار نفرازافغان ها داشت كه حكایت ازآن می كرددرنواحی شرق و جنوب جو ضد آمریكایی وضد غربی حالت خشونت بار دارد ومردم خسته این مناطق تصمیم به مقابله مسلحانه گرفته اند.
بازدرهمین گزارش تأكید شده بودكه برخی از افرادبومی حاضرشده اندبرای تغییر این وضع آشفته از طالبان پشتیبانی كنند.شاید اگر این دست گزارش ها به درستی دراجلاس ویژه اروپا یا نشست های اضطراری ناتو طرح می شد به این سادگی این باور درذهن افغان هانمی نشست كه دولت و نیروهای بین المللی قادر به شكست دادن طالبان نیستند. امروز كمترگروه سیاسی افغان هست كه به نتیجه مشابهی نرسیده باشد كه قوای ناتو در افغانستان رو به شكست است و ناگزیرخواهند شد كه همانند روس ها یا بریتانیایی ها از آنجا خارج شوند.
همین یك فقره تصور درذهن مردم عادی یا نخبگان افغان كافی است كه جبهه ناراضیان ازطالبان تا مجاهدین راه خود را جدا كنند و جبهه سیاسی یا نظامی جدید بگشایند.
اكنون موقع آن است كه تصمیم گیران ناتو وآمریكا به جای رفتن به كاخ مشرف ویا دفتركرزای سری به مناطق قبایلی جنوب بزنند وبه سرود های حماسی كسانی گوش سپارند كه هر روزكاروانی تازه از بریدگان افغان یا طلاب پاكستان را با عنوان جنگ مقدس راهی خط مقدم عملیات انتحاری می كنند،یا دست كم مصاحبه های رهبران این طوایف مسلح درمرزهای افغانستان با جراید رادیكال پاكستان رابخوانند كه تیتریكسان آن ها این است كه آمریكا و متحدانش با جنبش قبایل روبه رو هستند وبزودی در برابر بزرگترین مردم قبایلی دنیا تن به شكست خواهند داد.
حال اگر دراین فضای متشنج فرماندهان ناتو دستورشلیك به مردم عادی كه از نبود امنیت به فغان واعتراض رومی آورند بزنند تصوركنید چه مستمسكی به دست این ایدئولوگ های جنگ مقدس می افتد.
حتی خودكرزای نیزاین هشداررابه شركای غربی داده است كه اگرآنها دامنه این رویارویی خونین را به میان غیرنظامیان بكشندو روستا ها و شهرها رادرتیررس بمباران قراردهند با پدیده هایی از نوع مقاومت مردمی روبه رو خواهند شد یعنی دقیقاً چیزی كه اتحاد جماهیر شوروی سابق دومین قدرت متجاوزگر درتاریخ افغانستان، با آن رو به رو شد.
محمد بخشنده
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید