شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

تروریسم اتمی آمریکا


تروریسم اتمی آمریکا
كتاب «تصمیم به استفاده از بمب اتم و خلق یك افسانه آمریكایی» به قلم Gar Alperovitz نوشته شده است. «آلپیروویتز» تاریخدان و مدتها كارمند وزارت امورخارجه ایالات متحده بوده است. كتاب مزبور نشان می دهد كه روایت رسمی دولت ایالات متحده ازدلیل استفاده از بمب اتم به طور كامل جعلی و دروغ بوده است و دستگاههای دولتی برای زنده نگهداشتن این دروغ، آگاهانه افكار عمومی را به بیراهه برده اند.
طبق روایت رسمی، برای كوتاه كردن زمان جنگ و جلوگیری از كشتار بیشتر، استفاده از بمب اتم ناگزیر بدون استفاده از بمب اتم، ایالات متحده برای فیصله بخشی به جنگ مجبور به اشغال ژاپن بوده است. سخنگویان دولت ایالات متحده بارها ادعا كرده اند كه اشغال نظامی، مساوی بود با جان یك میلیون سرباز آمریكایی و دو میلیون ژاپنی.
آلپیروویتز در كتاب خود نشان می دهد كه تصمیم استفاده از بمب اتم، نه یك تصمیم نظامی، كه یك تصمیم سیاسی بوده است، و استفاده از این بمب ها نه تنها طول عمر جنگ را كوتاه نكرد كه به مدت آن افزود. «هری ترومن» و مشاوران نزدیك او معتقد بودند كه بمب اتم، یك «كارت» برنده در دستان آنها در مبارزه با اتحاد شوروی است. به طور مثال، ایالات متحده به عنوان تنها كشور صاحب بمب اتم قادر می شد تا بر روند تحولات سیاسی اروپای شرقی تأثیر بگذارد و جلوی پیشرفت كمونیسم در آسیا را سد كند.
●ژاپن آماده تسلیم
سابقه تاریخی تصمیم ایالات متحده برای دستیابی به بمب اتم به اشارات دانشمندان این كشور مبنی بر قصد آلمان هیتلری برای تهیه اینگونه بمب ها مربوط می شود. «آلبرت اینشتن» در نامه ای به «فرانكلین روزولت» نوشت: فكر تهدید اتمی جهان به وسیله آلمان هیتلری، محرك كافی در دستیابی ما به بمب اتم است، هر چقدر هم كه تأثیرات آن نفرت انگیز باشد.
در اجلاس «یالتا» در سال ۱۹۴۵ بمب اتم یك طرح تحقیقاتی بود. و هیچ كس نمی دانست كه آیا این بمب عمل خواهد كرد یا نه. و اصولاً به مخیله روزولت خطور نكرده بود كه از آن استفاده كند. به تصور روزولت در صورتی كه آلمانی ها دارای چنین سلاحی باشند، داشتن این بمب به مثابه ابزاری برای ترساندن آلمان نازی می بود.
سندی كه نشان می دهد روزولت و چرچیل قصد استفاده از بمب اتم را نداشته اند، اجلاس یالتا در سال ۱۹۴۵ است. این دو اعتقاد راسخ داشتند كه اعلام جنگ اتحاد شوروی علیه ژاپن برای پایان سریعتر جنگ در اقیانوس آرام ضروری است. این دو تلاش كردند تا استالین را متقاعد كنند. البته اتحاد شوروی قول داده بود كه ۹۰ روز بعد از تسلیم آلمان هیتلری به جنگ علیه ژاپن برود.
باید تأكید كرد كه اعلام جنگ اتحادشوروی علیه ژاپن به عنوان عامل اصلی در نتیجه جنگ به شمار می رفت. چرا؟ دستگاه جاسوسی ایالات متحده موفق به كشف رمز مخفی سیستم رادیویی دولت ژاپن شده بود و بدین وسیله، تقریباً تمامی ارتباطات نظامی و سیاسی آنها را شنود می كرد.
به همین علت، در سال ،۱۹۴۴ ایالات متحده مطلع شد كه دولت ژاپن از سفیر خود در اتحاد شوروی خواسته بود تا از مسكو سؤال كند آیا آنها مایل هستند تا به برقراری صلح كمك كنند یا خیر.
آمریكایی ها می دانستند كه ژاپن از توانایی لازم برای اجرای عملیات جنگی تهاجمی برخوردار نیست، و رهبران ژاپن نیز می دانستند كه شانسی برای پیروز شدن در این جنگ ندارند. با وجود این برای سیاستمداران ژاپنی مشكل بود تا فرماندهان مرتجع ارتش را قانع كنند كه تنها راه، تسلیم است.
اما آمریكایی ها هم این را می دانستند كه چنانچه نیروی متفقین اجازه ندهد كه امپراتور در مسند خود باقی بماند، فرماندهان ارتش ژاپن نیز زیر بار تسلیم نخواهند رفت.
در مارس ،۱۹۴۵ سه امكان تعیین كننده برای آنكه ژاپن وادار به امضای قرارداد صلح شود، وجود داشت: ۱- پیروزی بر آلمان نازی ۲- اعلام جنگ اتحاد شوروی به ژاپن ۳- دادن تضمین به ژاپنی ها مبنی بر حفظ جایگاه امپراتور.
از طریق شنود مكاتبات رادیویی میان توكیو و سفارت ژاپن در مسكو معلوم شده بود كه ژاپنی ها تلاش داشتند بدانند آیا اتحاد شوروی پیمان عدم تجاوز میان دو كشور را كه در ۱۹۴۱ امضا شده بود، تمدید خواهد كرد.
اتحاد شوروی عدم تمدید پیمان فوق را یك هفته قبل از مرگ روزولت در آوریل ۱۹۴۵ به ژاپن اعلام كرد. لذا ژاپنی ها فهمیدند كه بهترین اقدامی كه می توانستند به نتیجه آن امید ببندند، قانع كردن اتحاد شوروی به عدم اعلام جنگ به ژاپن است.
هیچ تردیدی وجود ندارد كه دولت آمریكا آگاه بود كه ژاپنی ها در مورد امكان نگهداری امپراتوری منتظر جواب هستند. به طور مثال در یكی از شنودها، میان «توجو» وزیر خارجه با سفیر ژاپن در مسكو در جولای ۱۹۴۵ آمده بود: «(شرط) تسلیم بی قید و شرط تنها مانع برقراری صلح است».
●برتری طلبی ترومن
فضای همكاری های كم و بیش دوستانه میان اتحاد شوروی و ایالات متحده كه میان استالین و روزولت بوجود آمده بود، با مرگ روزولت و به قدرت رسیدن هری ترومن پایان یافت.
ترومن، نماینده گرایش تند سنتی مخالف كمونیسم بود كه همیشه نقش مسلط را در سیاست داخلی و خارجی ایالات متحده آمریكا بر عهده داشت.
نه چرچیل و نه استالین تا قبل از رئیس جمهور شدن ترومن با وی ملاقات نكرده بودند، لذا طبیعتاً می خواستند هر چه زودتر ترتیب یك ملاقات با وی را بدهند؛ هم برای تأیید توافقات زمان روزولت، و هم تصمیم گیری حول یكسری مسائل مهم، از جمله پرداخت خسارات جنگ از طرف آلمان.
در اجلاس یالتا توافق شده بود كه آلمان حدوداً ۲۰ میلیارد دلار به عنوان خسارت جنگی پرداخت كند، قرار بود كه نیمی از این مبلغ به اتحاد شوروی پرداخت شود. ولی این توافقی، زبانی بود كه حالا باید دقیق شده و رسمیت می یافت.
ترومن در مقام معاون ریاست جمهوری از پروژه بمب اتم مطلع نشده بود. حال، او به عنوان رئیس جمهور نه تنها فهمیده بود كه ایالات متحده صاحب مخرب ترین سلاح تاریخ بشریت شده است، بلكه خواهد توانست از آن برای تثبیت هژمونی خود بر سیاست جهانی نیز استفاده كند.
در بهار ۱۹۴۳، وزارت خارجه آمریكا نقشه كنترل بر ذخایر اورانیوم جهان را آغاز كرد، در سال ۱۹۴۴ ایالات متحده و انگلیس، یك سازمان مخفی برای به انحصار درآوردن تمامی مواد اولیه لازم جهت ساخت بمب اتم را تأسیس كردند. اتحاد شوروی «نباید با دستیابی به این مواد اولیه اقدام به ساختن بمب اتم بكند». ایالات متحده و انگلیس بایستی بر روی كل تكنولوژی هسته ای كنترل مطلق داشته باشند.
بحث استفاده از بمب اتم در یك كمیته مخفی انجام شد. یكی از اعضای این كمیته، دانشمندی به نام «جیمز بی كونانت» بود كه مخترع گاز سمی در جنگ جهانی اول بود. او مشاور «علمی» در دولت ایالات متحده بود و بعدها به مقام ریاست دانشگاه «هاروارد» منصوب شد.
كونانت معتقد بود برای ساخت بمب اتم، وجود یك كارخانه با تعداد زیادی كارگر و خانه های كارگری در كنار آن بسیار مهم است. ترومن با این پیشنهاد هیچگونه مخالفتی نداشت.
ترومن سریعاً یك تصمیم مهم اتخاذ كرد. ملاقات با استالین تا زمان آزمایش بمب اتم می باید به تعویق افتد. اگر آزمایش بمب اتم با موفقیت همراه نمی شد ایالات متحده باید استالین را برای اعلام جنگ به ژاپن تحت فشار قرار می داد و اگر آزمایش بمب موفقیت آمیز بود، ترومن می توانست به اتحاد شوروی «شرایطی را دیكته» كند.همزمان دستور داده شد تا هر چه سریعتر بمب آماده شود. «رابرت اوپنهایمر» یكی از اصلی ترین دانشمندان در تولید بمب نوشت: «بعد از پیروزی بر آلمان، ما هرگز به این شدت كار نكرده بودیم». این در شرایطی بود كه ادعا می شد باید بمب اتم را قبل از دستیابی آلمان نازی به آن تهیه كرد.
طی این دوران، وضعیت ژاپن روز به روز ناامید كننده تر می شد، و آمریكایی ها نیز این را می دانستند. تقریباً هم زمان، فرماندهان ارتش ایالات متحده معتقد بودند كه كار ژاپن تمام است و تنها چیزی كه لازم است، اعلان جنگ اتحاد شوروی و تضمین حفظ امپراتوری به ژاپنی هاست.
حقیقت جالب توجه اینجاست كه تقریباً همه فرماندهان نظامی ایالات متحده بدون استثنا مخالف بمباران اتمی اهداف غیر نظامی و اكثریت آنها معتقد بودند كه اصولاً نباید از این سلاح استفاده كرد.
ترومن تسلیم ژاپن را غیر ممكن كرد
وقتی كه ترومن و وزیر خارجه اش «جیمز برنز» به پتسدام پرواز كردند، با خود طرح اولیه یك بیانیه را به همراه داشتند. در پارگراف ۱۲ این بیانیه تعهد داده شده بود كه ژاپن نظام سلطنتی را حفظ خواهد كرد. ترومن و بایرنز این تعهد را در پاراگراف خط زدند.
طبق نظر آلپیروویتز، ترومن و برنز با این اقدام خود «تنها آلترناتیوی (به جز اعلام جنگ اتحاد شوروی) كه به تسلیم ژاپن می انجامید را نابود كردند».
ترومن و برنز با یك روش بسیار ساده، راه اعلام جنگ اتحاد شوروی به ژاپن را سد كردند. بر اساس پیمان یالتا، اعلان جنگ استالین به ژاپن منوط بود به حل یك رشته اختلافات نه چندان پیچیده میان اتحاد شوروی و رژیم «چیان كای چك» در چین، از جمله تعیین خط مرزی میان چین و مغولستان. برای استالین مشخص بود كه ایالات متحده به عنوان ارباب چیان كای چك به راحتی می توانست یك راه حل سریع برای این مسأله پیدا كند.
برنز ترتیبی داده بود تا مذاكرات «ك و سونگ» سفیر چین در «مسكو» با مقامات اتحاد شوروی آنقدر به درازا كشیده شود تا قبل از اعلام جنگ اتحاد شوروی به ژاپن، ایالات متحده بمب اتمی خود را آزمایش كند. با این روش، آنها می توانستند ادعا كنند كه بمباران اتمی ژاپن برای پایان دادن به جنگ ضروری بود.
آلپیروویتز نشان می دهد كه صرفنظر از تلاشهای متعدد ژاپن برای عقد صلح، ترومن قبل از ملاقات در پتسدام، تصمیم خود را برای بمباران اتمی ژاپن گرفته بود.
●بمب اتم و آلمان
در تاریخ ۱۶ جولای ،۱۹۴۵ ترومن باخبر شد كه آزمایش اتمی ایالات متحده با موفقیت همراه بوده است. به اعتقاد چرچیل، روز بعد، این مسأله باعث سخت شدن موضع ترومن در ملاقاتش با استالین شد. از جمله، ترومن از پذیرش توافقات زمان روزولت در مورد پرداخت خسارات جنگی از طرف آلمان خودداری كرد.
این برخورد می توانست تأثیرات خیلی بزرگی را در آینده به همراه داشته باشد. ترومن گفت: مسأله خسارات جنگی به طور جداگانه از طرف خود كشورهای متفق و با توجه به مناطقی كه به تصرف در آورده اند حل خواهد شد. به اعتقاد آلپیروویتز، این موضع در عمل به معنای رها كردن «قاعده در نظر گرفتن آلمان به عنوان یك اقتصاد واحد، كه باید به وسیله چهار كشور متفق اتحاد شوروی، انگلیس، فرانسه و ایالات متحده مدیریت شود» بود.
بنابراین، این، مدعا كه گفته می شود نخستین گام در تقسیم كشور آلمان و تأثیرات بعدی آن با آزمایش و بكارگیری بمب اتم برداشته شد، گزافه گویی نیست. طبق نظر «پی ام اس بلاكت»، دانشمند فیزیك هسته ای انگلیس، بمباران اتمی هیروشیما و ناگازاكی «آخرین اقدام نظامی در جنگ جهانی دوم نبود، بلكه گام مهمی در آغاز دیپلماسی جنگ سرد بر علیه اتحاد شوروی بود».
باید مجدداً تأكید كنیم كه فرماندهان نظامی ایالات متحده معتقد بودند كه بمباران اتمی ژاپن كاملاً بی معنی است. حتی ژنرال «دوگلاس مك آرتور» وقتی كه از طرح بمباران اتمی ژاپن مطلع شد، با آن مخالفت كرد. در ضمن، ژنرال «كورتیس لی مای» ژنرال مرتجعی كه معتقد بود با بمباران كره شمالی، این كشور را باید به پاركینگ ماشین تبدیل كرد و ویتنام را با بمباران به دوران سنگی عقب برد، در سال ،۱۹۴۵ حداقل دو بار گفت«بمباران اتمی ژاپن هیچ ارتباطی با پایان جنگ نداشت».
حقیقت این است كه تأثیرات بعدی كه استفاده از بمب اتم بر جای گذاشت، در تضاد كامل با ادعاهایی بود كه در مورد ضرورت كوتاه كردن جنگ گفته شد، چرا كه جنگ علیه ژاپن در مه ۱۹۴۵و همزمان با تسلیم آلمان می توانست پایان یابد. اما اشتیاق دولت ترومن در استفاده عملی از بمب اتم باعث شد تا جنگ تا ماه آگوست ادامه یابد.
اوج نیرنگ و دورویی ترومن و برنز در جریان امضا قرارداد تسلیم ژاپن كه چند روز بعد از بمباران اتمی این كشور انجام شد افشا گردید. یك ماده از این قطعنامه، حق ژاپن در حفظ نظام سلطنتی را به رسمیت می شناخت. همان ماده ای كه ترومن و بایرنز تا قبل از بمباران اتمی ژاپن با آن مخالفت كرده و عملاً امكان توافق ژاپن با قطعنامه تسلیم را از میان برده بودند.
«هریسون بولدوین» تاریخدان آمریكایی بعدها نوشت:«ابتدا، ما شرط تسلیم بی قید و شرط را در قطعنامه گنجاندیم، بعد بمب اتمی را بر سرشان رها و سپس، یك قطعنامه تسلیم با قید و شرط را با آنها امضا كردیم».
بعد از جنگ، ترومن بارها ادعا كرد كه در هیروشیما و ناگازاكی «پایگاههای نظامی» وجود داشته است، كه ادعای سخیفی كرد: یك نكته عجیب و غریب در كل این جریان آن است كه در هیروشیما چند اسیر جنگی آمریكایی وجود داشتند و ایالات متحده نیز از وجود آنها باخبر بود. در میان ۲۰۰ هزار نفری كه از میان رفتند، تنها ۲۰ آمریكایی وجود داشتند. به هشت نفر از آنها در قبرستان سنت لویز در ایالت «میسوری» دفن شده اند و به روی سنگ قبر مشترك آنها تاریخ وفات ۶ آگوست ۱۹۴۵ نقش بسته است.
از آن زمان به بعد، یك حمله اتمی از جانب ایالات متحده همیشه محتمل بوده است. «دانیل السبری» كه در تهیه طرح حمله به ویتنام شركت داشت ولی بعد از این سمت استعفا داد، توضیح می دهد كه ایالات متحده در ۳۲ مورد مختلف اتحاد شوروی و سایر كشورها از جمله ویتنام را به حمله اتمی و استفاده از بمب هیدروژنی تهدید كرده است. طبق توضیحات السبری، اتحاد شوروی هرگز ایالات متحده را تهدید به استفاده از تسلیحات اتمی نكرد.
كتاب آلپیروویتز یكی از مهم ترین منابعی است كه طی سالهای اخیر انتشار یافته است. این كتاب توضیح می دهد كه چرا دولت ایالات متحده قریب ۵۰ سال به مردم خود دروغ گفت. این كتاب، حقیقت را آشكار می كند؛ حقیقتی كه همه ما می دانیم در عمل كالایی است كه هیچگونه ارزش داد و ستد ندارد.
و تروریسم اتمی آمریكا ادامه دارد
از سال ۱۹۴۵به این طرف، ما شاهد تغییری در تلاش آمریكا برای دیكته كردن شرایط خود بر جهان با استفاده از تهدید اتمی نبوده ایم. با اینكه ایالات متحده پیمان منع گسترش سلاحهای هسته ای را امضا كرده است و «بیل كلینتون» رئیس جمهور وقت از این پیمان به عنوان «گامی بلند به جلو»! نام برد، در صحرای نوادا یك آزمایش هسته ای انجام داد و پنچ آزمایش هسته ای دیگر را نیز در دستور كار خود دارد.
در حالی كه ۱۴۴ كشور پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی را امضا كرده اند، تنها سه كشور از پذیرش آن خودداری ورزیده اند. ایالات متحده از این مسأله سوءاستفاده كرده و عملاً پیمان منع گسترش سلاحهای اتمی را مهمل می داند!
منبع : روزنامه همشهری