شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

جلال عزت در جمال حسین(ع)


جلال عزت در جمال حسین(ع)
مکتب والای حسینی، مکتب فضایل اخلاقی و کمالات بشری است و آنان که درس آموز مدرسه حسینی شدند، وجودشان تجلیگاه مکارم اخلاقی و صفات ممتازالهی است. فضایی چون عشق و ایثار، شجاعت و سخاوت، صبر و شکیبایی، بلند همتی و سختکوشی، سازش ناپذیری و غیرت ورزی، تواضع و فروتنی، عبادت پیشگی و خدا محوری، ظلم ستیزی و حق محوری، کرامت مندی و عزت مداری و ده ها فضیلت اخلاقی دیگر در این مکتب والا پرورش می یابد. و حسین (ع) مظهر کامل و معدن پایان ناپذیر تمامی این اوصاف بود و شیعیان حسینی در معنای حقیقی کسانی خواهند بود که متصف به این صفات ممتاز شوند و گفتار و رفتار خویش را با محوریت آموزه های این مکتب که صد البته ریشه درآموزه های وحی و تعالیم نبوی و علوی دارد، بنیان نهند.
از شاخص ترین فضایل اخلاقی حسین(ع) که هم در زندگی فردی و اجتماعی و هم در رخداد عظیم حماسه حسینی، حضوری پررنگ و برجسته دارد، عزتمندی و ذلت گریزی است؛ عنصری که موجب گردید در سخت ترین شرایط و بزرگ ترین مصایب بر اعتقاد به حق خویش که همان ظلم ستیزی و حق طلبی و اصلاحگری جامعه فاسد اموی بود، بایستد و لحظه ای تن به زبونی، ذلت، تن آسایی، عافیت طلبی و مسئولیت گریزی ندهد و این چنین شد که حسین (ع) الگوی آزاد مردان و عزت طلبان تاریخ بشری شد که آوازه او از مرزهای اسلام گذر کرد و فراخنای جهان را گسترد و نام او مرز زمان را درنوردید و جاودانه شد.
مقاله حاضر نگرشی بر اهمیت و جایگاه عزت در شخصیت و حماسه عظیم امام حسین(ع) است تا با بررسی دقیق تر این عنصر مهم بتوانیم زمینه گسترش این روحیه را درآحاد جامعه خویش فراهم سازیم و موجب عزت و عظمت اسلام و شیعیان در جهان باشیم.
● مفهوم و حقیقت عزت
عزت واژه ای عربی است و در لغت به معنای قدرت و پیروزی (۱) ، نفوذ ناپذیری، تفوق و برتری، بزرگی و ارجمندی آمده است(۲) و در مقابل آن واژه ذلت قرار دارد که به معنای خواری و حقارت است (۳)
براین اساس، عزت حالتی است که به آدمی صلابت و استواری می بخشد تا مغلوب هیچ چیز و هیچ کس نگردد(۴). نه مغلوب هوای نفس و گناه و تن دادن به پستی و نه مغلوب حوادث و رویدادهای نیک و بد و خوشی ها و سختی های زندگی. (۵)
خداوند، قرآن کریم را به صفت عزت ستوده و منظور از آن را درباره قرآن چنین توصیف کرده است:
«قرآن کتابی عزیز است که باطل نه از پیش رو و نه از پشت سر در آن راه نمی یابد و نازل شده از جانب خداوند حکیم و ستوده است.» (۶)
بر این اساس منظور از عزت قرآن آن است که هیچگونه سستی و ضعف و بطلانی که اصالت آن را خدشه دار سازد و از مقام رفیع آن بکاهد، در آن راه نمی یابد و منشا چنین صلابت و نفوذ ناپذیری قرآن، نزول آن از جانب خداوند عزیز و حکیم است که مقتضای عزت الهی آن است که کلامش نیز نفوذ ناپذیر باشد.
از منظر قرآن عزیز، منشا عزت تنها خدا است و دیگران به میزانی که خود را به این صفت الهی متصف سازند. از صلابت و نفوذ ناپذیری برخوردار می شوند. از این رو به عزت طلبان توصیه می فرماید: «من کان یرید العزه فلله العزه جمیعا؛ (۷) هر که خواهان عزت است عزت همگی از آن خدا است.» و در آیه ای دیگر پیامبر (ص) و مومنان را در زمره کسانی معرفی می کند که دارای عزت اند:«و لله العزه و لرسوله و للمومنین».(۸)
جمع این دو آیه ما را به این حقیقت رهنمون می سازد که کسب عزت حقیقی در پرتو تمسک به فرامین عزت ساز الهی است. از این رو پیامبر خدا (ص) و مومنان که خود را در شعاع عزت الهی قرار دادند، از آن به میزان ظرفیت و تلاش خویش برخوردار می شوند؛ اما آنان که فرعون وار عزت را در مال و منال دنیا (۹) و گناه و عصیان الهی (۱۰) جستجو می کنند، اگرچه ممکن است به صلابت و عزتی سطحی ومقطعی دست یابند، اما دیری نمی پاید که ساختمان پوشالی اقتدارشان تلی از خاک می گردد و خواری دنیا و عذاب آخرت گریبانشان را می گیرد؛ «فحسبه جهنم و لبئس المهاد».(۱۱)
امام حسین(ع) نیز که وصف «عظیم شریک القرآن»(۱۲) را در پرونده کمالات خویش دارد، متأثر از این حقیقت قرآنی است که عزت تنها از آن خدا است؛ لذا در نجوای عارفانه خویش در دعای عرفه می فرماید:
«یا من خص نفسه بالسمو و الرفعه فأولیاؤه بعزه یعتزون؛(۱۳) ای کسی که خود را به بلندی مقام و رفعت، مخصوص گرداندی و دوستدارانت را به عزت خویش عزیز نمودی!»
اساساً وقتی که آدمی، عزت را از سرمنشأ آن جستجو کرد و کامل ترین تجلی آن را در رخ یار دید، دیگر جلوه های کم فروغ نمی تواند عطش او را فرو نشاند و سیرابش سازد و کسی که به چنین نگرشی در پرتو خداشناسی و خودشناسی و خودسازی دست یافت، محال است که لحظه ای عزت را در غیرخدا جستجو کند.
تو دیده نداری که ببینی او را
ورنه همه اوست دیده ای می باید(۱۴)
و راز عزت حسینی ذوب شدن در این حقیقت است که تمام رفتار و گفتار واهدافش اطاعت از خدا و اجرای فرامین او بود. به روایت پیامبر اکرم(ص) پروردگار هرروز می فرماید: «من عزیز و ارجمندم و هرکس که عزت و ارجمندی هردو جهان رامی خواهد، پس باید از عزیز مطلق، اطاعت و فرمانبرداری کند.»(۱۵)
و نیز از رسول اکرم(ص) روایت شده است که خداوند به شخص با ایمان سه خصلت عطا فرمود: «عزت و ارجمندی در دنیا و در دینش، نجات و رستگاری در آخرت، و مهابت و ترس آمیخته با احترام در دل های جهانیان.»
و امام حسین(ع) که در اوج ایمان و تقوا و اطاعت پذیری است، به یقین بالاترین مراتب عزت را هم در حیات دنیوی و هم در جهان آخرت و در پیشگاه قرب الهی دارد. کدامین ایمان و عبودیت از این بالاتر که امام در بحبوحه رنج و سختی و آنگاه که حرامیان، او و یارانش را در محاصره کامل قرار دادند، به وسیله حضرت عباس از دشمنان خواست تا جنگ را به روز بعد موکول کنند تا او و یارانش آن شب را به نیایش و نماز سپری سازند؛ چنان که فرمود: «فهو یعلم أنی قد کنت احب الصلاه له و تلاوه کتابه و کثره الدعا و الأستغفار؛(۶۱) خداوند می داند که من نماز و تلاوت قرآن و بسیاری دعاو طلب آمرزش را دوست دارم.»
اساساً امام حسین(ع) مرگ و زندگانی را بر اساس اطاعت پذیری از خداوند تفسیر می کند و مرگ باعزت را از زندگی با ذلت برتر می داند: «موت فی عز خیر من حیاه فی ذل.»(۷۱)
از آنجا که عزت در بینش قرآنی امام حسین(ع) اطاعت از خدا و رسول است، حیات حقیقی نیز براین اساس معنادار می شود و مرگ حقیقی نیز مبتنی بر عدم اطاعت از قرآن و سنت تحلیل می گردد بنابراین بیعت با یزید و پذیرش ذلت حاصل از آن که در تعارض با آموزه های قرآنی و نبوی و اطاعت پذیری از ایشان است، مساوی با مرگ و مردود تلقی می شود. از این رو در روز عاشورا فرمود: «آگاه باشید! این فرومایه (ابن زیاد) فرزند فرومایه، مرامیان دوراهی شمشیر و فرار قرار داده است و هیهات که ما تن به خواری نمی دهیم؛ زیرا خداوند و پیامبرش و مؤمنان از اینکه ما تن به خواری دهیم، ابا دارند...»(۸۱)
● موجبات عزت
قرآن کریم- چنان که روش آن است- به طور خلاصه و اجمال عزت را از آن خداوند می داند: «فان العزه لله جمیعا»(۹۱) اما روایات معصومین(ع) به طور گسترده اسباب و عوامل عزت را تبیین کرده اند و چنان که رسالت سنت، تبیین دقیق آیات قرآن است، مصادیق بسیاری از آن را می توان در آموزه های پیامبر(ص) و عترت پاک ایشان جستجو کرد. با بررسی این عوامل و مقایسه آن با رفتار وگفتار امام حسین(ع) می توان تحلیل عمیق تری از عزت حسینی به دست آورد؛ اما از آنجا که این مقاله گنجایش بررسی تمام این عوامل را ندارد، به محورهای اصلی آن اکتفا می کنیم:
▪ شناخت
نخستین عنصر عزت آفرین، آگاهی و شناخت خود، زندگانی و اهداف عالیه انسانی و شناخت پرتگاه ها و بیراهه هایی است که در مسیر پیروزی و رسیدن انسان به اهداف بزرگ وجود دارد.(۰۲) آن که خود را شناخت و از توانمندی های روحی خود آگاه شد و آنگاه خداوند را شناخت که مبدأ قدرت هستی است و هدف را شناخت که در بیراهه ها معطل نماند، به یقین پی خواهد برد که یکی از کمالات روحی عزت است که در گرو اراده الهی (تعز من تشاء و تذل من تشاء)(۱۲) و زمینه ساز حرکت به سوی مقصد صحیح است.
امام حسین(ع) با اشاره به مسئله شناخت هدف خلقت انسان، می فرماید: «ای مردم! تقوای الهی داشته باشید، خداوند بندگان را نیافرید، مگر برای اینکه او را بشناسند. آنگاه که او را شناختند، پرستش کنند. وقتی که پرستش کردند، با پرستش او از دیگران بی نیاز شوند (و عزیز گردند).»(۲۲) چنین کسی که هدف خلقت خویش را بشناسد، دلیلی بر ترس از مرگ باعزت و شوق بر زندگی با ذلت را ندارد؛ چنان که امام حسین(ع) فرمودند: «شأن من این نیست که از مرگ بترسم. چه آسان است مرگ در راه به دست آوردن عزت و زنده کردن حق...»(۲۳)
▪ جهاد
جهاد در راه خدا، دومین عنصر عزت آفرین است. قرآن کریم ستایشگر پیامبرانی است که مردان الهی فراوانی به همراه آنها جنگیدند و هیچ گاه در برابر آنچه در راه خدا به آنها می رسید، سست نشدند و ناتوان نگردیدند و تن به تسلیم ندادند.(۴۲)
امام علی(ع) نیز جهاد را از عواملی می داند که موجب استواری دین و پاداش بزرگ همراه عزت و شوکت است.
«همانا جهد شریف ترین اعمال بعد از اسلام و مایه پایداری دین است و اجر در آن عظیم است همراه با عزت و منت.»(۵۲)
جهاد خالصانه امام حسین(ع) و ذلت گریزی او الگوی عزت طلبان عالم شد؛ جهادی سخت که رویارویی خون مظلومان در برابر شمشیر آخته ظالمان بود. از این رو در زیارت وارث به این حقیقت اشاره شده که «ای حسین(ع)! گواهی می دهم که تو در راه خدا جهاد کردی و حق جهاد در راه خدا را به جا آوردی.»(۶۲)
جاودانگی عزت برآمده از جهاد حسینی را می توان در الگوپذیری غیرمسلمانانی چون گاندی، مصلح بزرگ هند، کارلایل مورخ انگلیسی، ایرونیک مورخ آمریکایی و دیگران دید.(۲۷)
▪ امامت
از دیگر عوامل عزت آفرین، امامت است، چنان که امام رضا(ع) در تبیین جایگاه و منزلت امامت فرموده اند: «ان الامام... عز المومنین؛ امام مایه عزت مؤمنان است.»(۸۲) و امام حسین به عنوان یک امام نه تنها مایه عزت و سربلندی مؤمنان، بلکه معلم عزت به بشریت است.
رسول اکرم(ص) درباره امام حسین(ع) فرمود: «ان الحسین... مصباح الهدی و سفینه النجاه و امام خیر و یمن و عزت و فخر؛ حسین(ع) چراغ هدایت، کشتی نجات، پیشوای سعادت و خجستگی و امام عزت و افتخار است.(۹۲)
بدیهی است امام از آنجا که امت را از ذلت گناه و عصیان و پیروی طاغوت به سوی نورانیت اطاعت از خدا و رسول(ص) خارج می کند و هدایت امت به دست او صورت می گیرد، مایه عزت مؤمنان است و امام حسین(ع) در جایگاه امام چنین نقشی را ایفا نمود.
صبر و شکیبایی و تحمل رنج ها و سختی ها نیز مایه عزت آدمی و صلابت و شکست ناپذیری او است. انسان هایی که در کوران حوادث سخت، آبدیده نشده اند و در مقابل کوچک ترین ابتلا و امتحان و حادثه ای سر تسلیم فرود می آورند، انسان های دون همتی هستند که در عرصه مبارزه با نفس و وسوسه شیطان و در جهاد با دشمنان که حیثیت و کیان نظام اسلامی را به خطر می اندازند و مایه ذلت مسلمانان می شوند، سستی می کنند، آنان هرگز رنگ عزت را نخواهند دید. از همین جهت است که امام علی(ع) عزتی را بالاتر از بردباری نمی داند(۰۳) و امام باقر(ع) صبر بر مصیبت را مایه افزایش عزت و داخل شدن در بهشت می داند.(۱۳)
امام حسین(ع) زمانی که تصمیم گرفت از مکه به طرف عراق حرکت کند، خطاب به یاران خود سخنانی ایراد کرد و از جمله فرمود:
«رضی الله رضانا اهل البیت نصبر علی بلائه و یوفینا اجور الصابرین؛(۲۳) رضایت ما خاندان همان رضایت الهی است. ما بر بلای خداوند صبر پیشه می کنیم و او نیز پاداش صابران را به ما به طور کامل خواهد داد.»
و در روز عاشورا هنگام شدت گرفتن جنگ خطاب به یاران خویش فرمود: «شکیبایی کنید ای فرزندان مردان بزرگوار که مرگ تنها پلی است که شما را از ناراحتی ها و رنج ها به باغ های وسیع بهشت و نعمت های جاویدان منتقل می کند...»(۳۳)
▪ احسان
احسان و نیکوکاری، دیگر عنصر مهم عزت آفرینی است. آنان که تنها در فکر ناز و نعمت خویش اند و از سرنوشت دیگران بی خبر و نسبت به رنج های آنها بی تفاوت هستند، در دیده مردم ارزش و منزلتی ندارند و آنان که اهل احسان و خیررسانی به دیگران اند مورد توجه و احترام مردم اند و به گواهی قرآن کریم، پاداش نیکوکاران نزد پروردگار آن است که خداوند آنچه ایشان بخواهند، به آنها عطا می کند: «لهم ما یشاون عند ربهم ذلک جزاء المحسنین»(۴۳)
شرف مرد به جود است و کرامت به سجود
هر که این هر دو ندارد عدمش به که وجود
و امام حسین(ع) سر سلسله نیکان بود و می فرمود: «ای مردم! هر کس ببخشد، به بزرگی می رسد و هر کس بخل ورزد، به پستی می گراید.»(۵۳)
آثار این بزرگی و عزتمندی در بزرگ ترین معبد عشق یعنی گودال کربلا مشاهده شد. شعیب بن عبدالرحمن گوید: «روز عاشورا بر پشت حسین بن علی(ع) اثری (از زخم کهنه) مشاهده شد. از امام سجاد(ع) پرسیدند: این نشانه چیست؟ فرمود: این اثر انبان هایی است که بر پشت حمل می کرد و به خانه های زنان بی شوهر و یتیمان و مسکینان می رساند.»(۶۳)
همچنین درباره سیره احسانگری ایشان آمده است که امام به خانه اسامه بن زید رفت. وی بیمار بود و می گفت: اندوه ها دارم. امام حسین(ع) پرسید: اندوهت چیست برادر؟ گفت: شصت درهم بدهکارم. حسین(ع) گفت: پرداخت آن به عهده من. گفت: می ترسم بدهکار بمیرم. گفت: تا نمرده ای آن را می پردازم و پیش از مرگ اسامه آن را پرداخت.(۷۳)
▪ عفو
عفو، گذشت و چشم پوشی از ستم هایی که دیگران بر انسان روا داشته اند از دیگر صفات مردان عزت طلب روزگار است.
قرآن کریم عفو و گذشت را به مؤمنان توصیه می کند و آن را مایه بهره مندی از عفو مغفرت الهی می شمارد و می فرماید: «ولیعفوا و لیصفحوا الا تحبون ان یغفرالله لکم و الله غفور رحیم».(۸۳)
و پیامبر(ص) نیز عفو را مایه افزایش عزت معرفی کرده، فرمودند: «مازاد الله بعفو الا عزا» و امام باقر(ع) سه چیز را مایه عزت مسلمان می داند: «گذشت کردن از کسی که به او ستم کرده، بخشیدن به کسی که از او دریغ کرده و برقراری رابطه با کسی که از او بریده است.»(۹۳)
چنان که مشاهده می شود، تمامی این عوامل نشانگر مردانگی، علو همت و ارجمندی شخصیت آدمی است و انسان فطرتاً چنین صفاتی را می ستاید و صاحبان آن را دوست می دارد و عزیز می شمارد.
غلامی از غلامان امام(ع) آب به دست هایش می ریخت. آفتابه از دستش به طشت افتاد و آب به صورت امام حسین(ع) پاشیده شد. غلام که برحسب فطرت انسانی و قانون بردگی در خود احساس خلافکاری و بی ادبی نمود، فوراً از حسن اخلاق حسین(ع) استفاده کرد و گفت: مولای من! «والکاظمین الغیظ». امام فرمود: چشم خود را فرو شکستم. سپس گفت: «والعافین عن الناس». امام فرمود: تو را بخشیدم. گفت: «والله یحب المحسنین» فرمود: برو! تو را از قید بندگی در راه خدا آزاد کردم.(۰۴)
از دیگر فضایل اخلاقی و توصیه های دینی که از فرو افتادن انسان در گرداب ذلت جلوگیری می نماید. داشتن روحیه قناعت و درخواست نکردن از مردم و قطع طمع نسبت به داشته های دیگران است.(۱۴) امام حسین(ع)، هم خود این چنین بود و هم اجازه نمی داد کسی تن به حقارت و ذلت دهد. به روایت معصومان(ع)، مردی از انصار نزد امام حسین(ع) آمد و می خواست نیاز خود را اظهار کند و درخواست هایی نماید.
آن حضرت به او فرمود: «ای برادر انصاری! آبرویت را از بیان این خواهش نگهدار و نیاز خود را در نامه ای بنویس و نزد من آور و من ان شاءالله آنچه را خوشحالت نماید، خواهم داد.»
مرد انصاری در نامه اش به امام(ع) نوشت: ای اباعبدالله! فلانی از من پانصد دینار طلب دارد و اکنون اصرار بر گرفتن آن دارد. با او گفتگو فرما تا مرا مهلتی دهد.
چون امام این نامه را خواند، داخل خانه رفت و کیسه ای که در آن هزار دینار بود، به همراه آورد و به آن مرد فرمود: «با پانصد دینار وام خود را بپرداز و پانصد دینار دیگر را کمک خرجی خود ساز و درخواست خود را جز نزد یکی از سه کس زیر مبر: انسانی دیندار یا صاحب مروت و صاحب اصل و نسب. اما انسان دیندار برای حفظ دیانت خود نیازت را روا دارد و اما صاحب مروت یا مردانگی شرم می کند که نیازت را رفع نکند و اما صاحب اصل و نسب می داند که تو با این خواهش آبرویت را پیش او آورده ای و به او سپرده ای و آبرویت را حفظ می کند و تو را بدون روا کردن نیازت باز نمی گرداند.»(۲۴)
همچنان که نام و حماسه امام حسین(ع) در تاریخ جاودانه شد، فضایل اخلاقی امام که موجب پدید آمدن این شخصیت تاریخ ساز و این حماسه سرنوشت ساز گردید نیز جاودانه شد. مبارزان و آزادی خواهان زیادی متأثر از عنصر عزت طلبی و آزادی خواهی حسین(ع) قیام کردند و حماسه سرودند که بزرگ ترین نمونه آن در قرن حاضر انقلاب بزرگ اسلامی ایران بود که با شعارهای: «هیهات منا الذله»، «حسین حسین شعار ما است شهادت افتخار ما است» و «خون بر شمشیر پیروز است.»، به رهبری شاگرد بزرگ مکتب حسینی امام راحل عظیم الشأن شکل گرفت و توانست بنیان طاغوت دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی را ریشه کن سازد و ملت بزرگ ایران و بلکه شیعیان و مسلمانان را به عزت رساند. تأثیرپذیری این انقلاب از قیام حسینی به حدی روشن است که تحلیل گران اروپایی نیز بر آن اعتراف دارند. در کتابی که در فرانسه تحت عنوان «انقلاب ایران به نام الله» به قلم «کلیر بریر» و «پیرپلانشه» نگارش شده، چنین آمده است:
«در حقیقت تظاهرات ایران چیزی جز شعار حسین(ع) که از آن سخن می گفت، نبود. حسین چه کسی بود؟ حسین شهید شاهدی که تمام دردها و ناراحتی اش متجلی در شعارهای ضدستم و ظلم ستیزی است. و در حقیقت مجد و عظمت و سربلندی او در شهادتش بود و نه در حیاتی که سرتاسر مورد ظلم و تعدی و فساد واقع گردیده بود. از این جاست که تظاهرات مردم ایران برضد نظام و ساواک شاهنشاهی در کلیه مراحل، نظیر قیام و تظاهرات حسین(ع) است.»(۳۴)
و امروز نیز پیروزی رزمندگان پر توان ایران در هشت سال جنگ تحمیلی علیه دنیای کفر و پیروزی رزمندگان حزب الله لبنان بر ارتش تا دندان مسلح اسرائیل، مقاومت جانانه مسئولین ایران بر استیفای حق خود در ماجرای انرژی هسته ای و عزت آفرینی دانشمندان هسته ای در این راستا، با اتکا بر شعارهای برآمده از نهضت حسینی، نمادها و نمودهای روشنی از تجلی عزت حسین(ع)در پهندشت تاریخ است. بر جوانان و آحاد ملت مسلمان است تا با ادامه خط این دلیر مردان، عظمت اسلام و مسلمین را در جهان تداوم بخشند.
مرکز فرهنگ و معارف قرآن
علی اسعدی
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید