جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


«سینما» از منظر اسلام


«سینما» از منظر اسلام
● ماهیت سینما:
هر ساله برگزاری جشنواره های مختلف فرهنگی و هنری در دهه فجر سبب گرم شدن فضای این حوزه ها در دومین ماه سرد زمستان می شود و بی شک جشنواره بین المللی فیلم فجر، که چند روز بیشتر از معرفی برگزیدگان بیست وششمین دوره آن نمی گذرد، از پرطرفدارترین و پرحرف و حدیث ترین این جشنواره ها می باشد.
بر همین اساس و با توجه به بحث هایی که امسال در پی برگزاری جشنواره فیلم بوجود آمد، «بنیاد اندیشه اسلامی» طی یادداشتی به بررسی آرا» گوناگون اهل دیانت در «ماهیت سینما»، تعریف «سینما» و جایگاه این حوزه از منظر تفکر اسلامی پرداخته که مناسب دیدیم تا از فضای جشنواره زیاد دور نشدیم، اشاره ای به آن داشته باشیم. نویسنده مطلب خود را با طرح چند سوال، اینگونه آغاز می کند: «سینما چیست؟
آیا هنر است، نظیر شعر و نقاش یا تکنیک و صنعت است و یا ترکیبی از هنر و صنعت؟ در پاسخ به این سوالات تاکنون صدها کتاب و مقاله نوشته شده است و در این مقاله قصد نگارنده تکرار آن پاسخ ها و بازی بیهوده بر سر آنکه سینما، هنر است یا صنعت، نیست; بلکه می خواهم این پاسخ ها را از منظر تفکر اسلامی بررسی کنیم.
چرا برخی متدینین ما معتقدند سینما هنری است تکنولوژیک و تحت سیطره «ولایت تکنیک» قرار دارد؟ و متقابلا چرا برخی آن را هنر تمام عیار دانسته اند؟ نگارنده ناچار است برای طرح این بحث از متفکرین و هنرمندان مسلمانی که به این بحث از دریچه دینی و اسلامی نگریسته اند، بپردازد و بحث را از سطح بحث فلسفی خارج کرده و در حد مباحث «کلام سینمایی» درآورد.
در میان اهل دیانیت آرا» گوناگونی در ماهیت سینما مطرح است که به طور فشرده عبارتند از:
۱) سینما، هنری تمام عیار است. عده ای معتقدند سینما، هنر و مجمع هنرها و هنرناب است.
۲) سینما هنر است اما هنری در عرض سایر هنرها و شانش حداکثر در حد شعر و نقاشی است.
از نظر این افراد همانگونه که در شعر قالب هایی پدید آمده و شاعر بنابه تسلطی که بر محتوا و شناختی که از قالب ها دارد می تواند شعر بسراید، سینماگر نیز می تواند هر محتوایی را در هنر سینما عرضه کند و به این اعتبار تعبیر سینمای دینی نامفهوم است، چون یکی متعلق به هنر است و دیگری متعلق به اندیشه.
یکی ساخته دست انسان است و دیگری ساخته و پرداخته دست خداوند است. همانطور که ما فیزیک، شیمی و علوم محض را به دینی و غیردینی نمی توانیم تقسیم کنیم، سینما را هم نمی توانیم. اما عوامل و مقاصد سینما می توانند دیندار و متدین باشند.
۳) سینما، صنعت وتکنولوژی است. مشکل از آن جا آغاز می شود که ما سینما را هنر می خوانیم، درحالی که سینمای امروز ما اصلا دخلی به هنر ندارد چه رسد به این که جامع هنرها هم باشد. در اثبات صنعت بودن سینما همین دلیل کافی است که برای خلق یک اثر سینمایی ابتدا باید آن را به تاید و تصویب رساند.
سینما صنعت و تکنولوژی است و نسبت دادن آن به دین همان قدر مضحک است که فی المثل بگوییم سدسازی دینی یا جاروبرقی دینی، البته شاید سینمای آینده بتواند نسبتی با هنر بر قرارکند اما با وضعیت فعلی اطلاق هنر به آن کاری است ناصواب.
۴) سینما ترکیبی از هنر و صنعت است. این گروه معتقدند گاهی در سینما غلبه با هنر است و گاهی با صنعت و تکنولوژی. به عبارت دیگر گاهی صنعت عظیم سینما آینه ای است که بیننده از خود آینه درمی گذرد و به اندیشه و مظروف توجه می کند وگاهی آن چه در سینما مطرح است، اعجاب آور بودن صنعت سینماست. تعبیر سینمای هنری گویای این واقعیت است که اساسا سینماداری دو وجه هنری و غیرهنری است.
سینمای هنری، سینمایی است که از چارچوب خشک حواس ظاهری بیرون آمده، و معنای هستی را عیان می سازد سینمای هنری یعنی سینمای اندیشه. سینمای ابزار، سینمایی است که محور آن ابزار وقابلیت های فنی است. گرایش اینگونه سینما، گرایش به کمیت و حس است. سینمای اندیشه به انسان می پردازد به روابط خانواده، به مناسبات اجتماعی، به تاریخ، به جایگاه انسان در جهان و نهایتا دغدغه این سینما موقعیت انسان و وضعیت بشری است.
سینمای ابزار به جادو می پردازد، به نمایش محیرالعقول قابلیت های فنی، به قدرت تصرف در طبیعت، به درگیری، به جنگ و نهایتا دغدغه این سینما کسب قدرت و جمع آوری ثروت است. سرمایه، نهایتا به تسلط صاحبان سرمایه بر این هنر منجر گردیده و در واقع سینمای ابزار محصول اجتناب ناپذیر حاکمیت سرمایه در سینماست. بسیاری از مشخصه های سینمای امروز جهان که مشخصه های طبیعی این هنر به نظر می رسند، در حقیقت بیش از آنکه نتیجه ضرورت های ذاتی هنر سینما باشند، مشخصه های هستند که الزامات سرمایه بر سینما تحمیل کرده است. سرمایه ای که صاحبان و برنامه ریزان آن یا کمپانی های بزرگ بوده اند و یا احزاب مسلط سیاسی و گفتنی است که این مشخصه ها به سکس و خشونت و سوپراستارسازی و یا انواعی از ویژگی های کلی سینمای دولتی محدود نمی شود، بلکه مختصات دیگری از قبیل: فضاسازی، شخصیت پردازی، دیالوگ نویسی، میزانسن، دکوپاژ، ریتم و... را در برمی گیرد.
واقعیت این است که در دنیای ما، یعنی در دنیایی که اغلب کشورهای آن به کشورهای مسلط ویا زیر سلطه تقسیم شده اند، سینما نیز همچون سایر پدیده های انسانی و اجتماعی از سرشت اصیل و واقعی خود بیگانه گشته است. و اگر ما در اندیشه بازگرداندن این هنر به حقیقت و فطرت را ستین آن هستیم، باید خود را برای تلاشی بزرگ. پی گیر و همه جانبه آماده کنیم.
تا زمانی که سینمای تجربی آمریکا و اورپا و یا خاور دور و هند و... بر بازار سینما در کشورهای اسلامی سلطه دارند، تا زمانی که رسانه های خبری و هنری در اختیار تبلیغ اشکال گوناگون سینمای ابزاری هستند، تا زمانی که ذائقه تماشاگران، با انبوه تولیدات غیرهنرمندانه بمباران می شود، تصور دست یافتن به سینمایی مستقل و آزاد که به جای انفعال و تقلید به خلاقیت و ابتکار روی بیاورد مشکل می نماید.
۵) سینما هنر تکنولوژیک است. مطابق این نظر، قالب و محتوا اگر چه از نظر عقلی دو چیزند، اما در واقعیت عین هم هستند و این است معنی سخن مک لوهان; که می گوید، رسانه عین پیام است.»
● جلب گردشگرغربی چاره صنعت توریسم:
بنابه دلایل متعددی اقتصادی و فرهنگی، صنعت توریسم جهانی به رغم میل و خواست ما بر دوش کشورهای غربی یعنی آلمان در درجه اول، ایالات متحده امریکا در درجه دوم و سپس انگلیس در درجه سوم استوار است. ضمن اینکه به جز نام ژاپن دیگر کشورهای پیشرو در اعزام گردشگر یا به اصطلاح; کشورهای گردشگر فرست دنیا را هم کشورهای غربی تشکیل می دهند.
بنابه گزارش سازمان توریسم جهانی پس از کشورهای آلمان، امریکا و انگلیس که به ترتیب بیشترین تعداد توریسم را به مقاصد گردشگری جهان اعرام می کنند، ژاپن، فرانسه و ایتالیا نیز بالاترین درصد را در این زمینه به خود اختصاص داده اند. براساس همین گزارش سهم شش کشور نخست اعلام شده در بازار جهانی گردشگری به ترتیب ۲.۱۱ درصد، ۴.۱۰ درصد،۹.۸ درصد ،۶ درصد، ۵.۴ درصد و ۲.۳ درصد در سال ۲۰۰۴ برآورد شده است.
بنابراین روشن است که طبق همین بررسی ها که توسط متخصصان گردشگری و برپایه آمارهای موجود صورت گرفته، رونق توریسم در کشورهای مختلف جهان، همچنان برپایه سفر اتباع و سرمایه کشورهای غربی استوار است. به این معنا که سایر کشورها برای جذب گردشگر و درآمد حاصل از آن، همچنان باید در پی جلب گردشگری غربی باشند درنهایت رونق صنعت گردشگری درایران راه دیگری جز تامین نیازها و استانداردهای غربی برای جلب این گردشگران ندارد.
مطالعات انجام شده توسط سازمان توریسم جهانی میزان اعزام گردشگر به خارج از کشورهای مبدا را طی سه سال متوالی از ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۴ بررسی کرده است اما از این میان در ارقام ارائه شده مربوط به سال۲۰۰۴ سهم سرانه هر آلمانی در این زمینه حدود ۸۶۱ دلار امریکا و سهم سرانه هر امریکایی، ۲۲۴ دلار و سهم سرانه گردشگر اعزام شده از انگلستان ۹۳۸ دلار بوده است. سهم سرانه سه کشور ژاپن، فرانسه و ایتالیا نیز به ترتیب در حدود ۳۰۰ ، ۴۷۴ و ۳۵۴ دلار برآورد شده است. براساس همین گزارش میزان سرمایه ای که در حوزه توریسم جهانی توسط این شش کشور در همان سال موردنظر سرمایه گذاری شده، به ترتبیب در حدود ۰.۷۱، ۶.۶۵ ، ۵.۵۶، ۲.۳۸ ،۶.۲۸ و ۵.۲۰ میلیارد دلار امریکا اعلام شده است.
در این جدول هیچیک از کشورهای مسلمان اعم از عرب و غیرعرب مقامی نداشته اند به این معنا که این کشورها در جذب توریسم خارجی و درآمد آن همچنان باید به ایجاد جاذبه و تامین نیازها و استانداردهای توریستی اتباع پنج کشور غربی و ژاپن ادامه دهند.
این درحالی است که برخی مقامات و مسئولان کشور گاه در بررسی مسائل و موانع جذب گردشگر خارجی به ایران و رکود تقریبا کامل این صنعت در کشور به رغم اعلام سیاست های رشد گردشگر و تمایل به کسب درآمدهای ملی حاصل از آن اظهار می کنند که ایران الزاما نیازی به جذب گردشگر غربی ندارد. این مسئولان ازجمله محمدجواد آریان منش، عضو کمیسیون فرهنگی مجلس(در برنامه بدون حاشیه از شبکه دوم سیما به تاریخ ۴ دی ماه ۸۶) جذب صدها گردشگر شیعه را به اماکن زیارتی کشور به عنوان جایگزین مطرح می کنند. درحالی که گردشگران شیعه و حتی مسلمان عمدتا متعلق به کشورهایی هستند که چه از نظر فرهنگی و چه از نظر مالی و اقتصادی فاقد درآمد و ثروت کافی برای تزریق درآمد به کشورهای دیگر از جمله ایران هستند. جالب است که کشور چین نیز که به عنوان یک کشور آسیایی در این جدول ثبت شده برخلاف شش کشور نخست جدول، کمترین سهم سرانه را در حوزه گردشگری خارجی داشته است.
به این معنا که با حداقل سهم سرانه یعنی ۱۵ دلار امریکا بیشترین تعداد گردشگر را به مقاصد مختلف گردشگری جهان فرستاده و در حدود ۳ دهم درصد در کل بازار گردشگری جهانی سهم داشته است. دولت چین اساسا سیاست جذب گردشگر دارد.
با توجه به شرایط اقتصادی و فرهنگی این کشور طبیعی است که برخلاف کشورهای غربی و ژاپن، در زمینه اعزام گردشگر به کشورهای دیگر حاضر به پرداخت هیچ گونه هزینه ای نیست. کشور هند سومین کشور غیر غربی در این فهرست است که در پایین ترین مرتبه این جدول قرار گرفته و در واقع بیست و پنجمین کشوری است که تنها با ۵ درصد سهم سرانه در اعزام گردشگران آسیایی، پس از ژاپن و چین بیشترین تعداد از اتباع خود را به کشور های مختلف جهان اعزام کرده است. میراث خبر در ادامه می نویسد: در این فهرست علاوه بر ژاپن، چین و هند کشورهای هنگ کنگ(چین)، کره جنوبی و سنگاپور و تایوان دیگرکشورهای غیر غربی(و البته غیرمسلمان) هستند که در این زمینه سهم داشته اند که عمدتا در ردیف های انتهایی ۲۵ کشور ثبت شده در این جدول قرار گرفته اند. بنابراین رونق صنعت توریسم در ایران بدون جلب گردشگر غربی چیزی بیش از یک شعار و در بهترین حالت چیزی فراتر از یک آرزو نخواهد بود.
شاید چنین راهکاری برای رونق صنعت گردشگری ایران مستلزم هزینه ای باشد که ازنظر برخی مسئولان و سیاستگزاران کشور مقرون به صرفه نیست. در این صورت طرح شعار گسترش توریسم در نهایت تنها به معنی گسترش توریسم داخلی است که روشن است توریسم داخلی نیز صرفا جنبه آموزشی دارد و فاقد هرگونه درآمد اقتصادی است و بیشتر نوعی انتقال درآمد ملی از یک جیب به جیب دیگر است که هیچ ارزش افزوده ای درپی ندارد.
درواقع توریسم داخلی نه تنها هیچ گونه درآمد ملی درپی ندارد بلکه به دلیل خسارت های ناشی از مصرف انرژی، تردد، تخریب و استهلاک تجهیزات و آلودگی های زیست محیطی ناشی از فقدان آموزش مستمر و فقدان فرهنگ گردشگری در مردم ازیک سو فقدان تخصص در متولیان گردشگری و گردانندگان مراکز گردشگری، تاکنون نیز هزینه هنگفتی را بر اقتصاد کشور تحمیل کرده است. در جدول ارائه شده توسط سازمان توریسم جهانی، هیچ یک از کشورهای مسلمان اعم از عرب و غیرعرب به رغم امکانات مالی و اقتصادی حاصل از درآمدهای نفتی، هیچ مقامی نداشته اند.
این به این معناست که این کشورها نیز همچون ایران، بیشتر درصدد جذب درآمد گردشگری به کشور خود هستند و صدور درآمد به کشورهای دیگر زیانی اقتصادی برای این کشور ها تلقی می شود.علاوه براین روشن است که کشورهای مسلمان خود به عنوان رقیبی برای ایران درصدد جدب گردشگران غربی اعم از مسلمان و غیرمسلمان به کشور خود هستند.
درنتیجه امکان یا تمایل چندانی به اعزام گردشگر به دیگر کشور های جهان ازجمله ایران ندارند. بلکه به عکس کشورهای مسلمان اعم از عرب یا غیرعرب درصورت تمایل به حفظ تراز بازرگانی خارجی و رونق صنعت گردشگری خارجی، همچنان باید به ایجاد جاذبه و تامین استانداردهای توریستی برای کشورهای غربی و ژاپن در کشور خود ادامه دهند تا بیشترین تعداد گردشگر غربی و درآمدحاصل از سفر اتباع کشورهای ثروتمند غربی یا ژاپن را به کشور خود جذب کنند.
نکته نگران کننده در این زمینه آن است که حتی همان میزان گردشگری که سالانه از ایران به کشورهای مسلمان نظیر سوریه، ترکیه و عربستان و عراق می روند; از این کشورهای نه چندان ثروتمند مسلمان; به ایران جذب نمی شوند. بنا براین جای سوال است که در ازای تعداد کثیر گردشگر سالانه ایران لااقل ازهمین کشورهای مسلمان چه تعداد گردشگر به ایران می آیند و علاوه براین تنها ورود گردشگر به کشور کافی نیست بلکه ورود گردشگری قابل توجه است که با تمکن مالی مناسب توان و علاقه لازم برای خرید و پرداخت هزینه های لازم حین اقامت در ایران را داشته باشد.
درحالی که گردشگران اندک این کشورها یا حتی کشورهای غیرعربی نظیر چین و هند، عمدتا به دلایل فرهنگی و فقر اقتصادی حداقل هزینه ها را با استفاده از خدمات ارزان قیمت گردشگری در کشورمان پرداخت می کنند یا از برخی تسهیلات گردشگری موجود صرف نظر می کنند.
درحالیکه در مقابل به گفته متخصصان سالانه ۴ برابر همان میزان گردشگری که به ایران وارد می شود، از ایران خارج می شود که عمدتا به کشورهای سوریه، ترکیه، عربستان (با توجه به انواع تسهیلات موجود برای حج عمره)و در سال های اخیر کشور عراق رفته و مقادیر هنگفتی سود حاصل از گردشگری را نصیب مقاصد گردشگری و درآمد ملی این کشورها می کنند.
منبع : روزنامه ابتکار