چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

دو لنگه کفش؛ هر کدام با یک معنا


دو لنگه کفش؛ هر کدام با یک معنا
پرتاب دو لنگه کفش از سوی خبرنگاری عراقی به سوی جورج بوش، نه‌تنها برای مدتی در رأس اخبار جهانی بود، بلکه ممکن است تا مدت‌ها در حافظه سیاسی جهان زنده بماند. نقد و ارزیابی و تحلیل این واقعه هم به تناسب و در حد گسترده‌ای رخ داده است. برخی افراد انجام چنین کاری را در پوشش خبرنگاری مورد انتقاد قرار داده‌اند، درست مثل نیروهای صلیب سرخ یا هلا‌ل‌احمر که در بحبوحه جنگ وظیفه‌شان کمک به مجروحان است و لذا از سوی طرفین جنگ مصونیت دارند و نباید ملا‌حظات و گرایش‌های سیاسی و نظامی خود را در هنگام اجرای وظیفه وار اما فراموش نکنیم که رویداد لنگه‌کفش‌پرانی چنان ابعادی یافت که پرداختن به اینگونه حواشی‌، حداقل در شرایط حاضر، جذابیتی ندارد.
چرا این رویداد تا این حد پوشش خبری و انعکاس سیاسی یافت؟ یک علت آن حضور رئیس‌جمهور آمریکا بود که هر اتفاقی برای او بیفتد می‌تواند سوژه مهمی تلقی شود.
علت دیگرش بدیع بودن رویداد بود. اینکه هنگام مصاحبه مطبوعاتی، خبرنگاری لنگه کفش پرتاب کند و این صحنه به صورت مستقیم ضبط و پخش شود نیز جذابیت خبری آن را چند برابر کرد اما مساله اصلی خشم فروخورده‌ای بود که در افکار عمومی جهان نسبت به جورج بوش و سیاست‌های او و نیز رفتار نخوت‌آمیزش وجود داشت و گویی که تمامی آن خشم، که حتی در ایالا‌ت متحده هم وجود دارد، با پرتاب اولین لنگه‌کفش، مجال بروز یافت تا با حمایت و استقبال افکار عمومی از این رویداد به نحوی عقده‌های متراکم‌شده ناشی از رفتار بوش تا حدی تخلیه و حس انتقامجویی از عملکرد وی تا حدی ارضا شود.این نگاه، فقط می‌تواند معنای یکی از لنگه کفش‌های پرتاب‌شده را توضیح دهد اما لنگه‌کفش دوم معنای دیگری هم دارد که دیر یا زود از عمق ماجرا به سطح خواهد آمد و با خوابیدن گرد و خاک احساسات بروز یافته بر اثر لنگه کفش اول، خود را نشان خواهد داد. برای درک این معنا نگاهی کوتاه به گذشته رنج‌آور مردم عراق خالی از فایده نیست.عراق پس از استقلا‌ل خود، روی آرامش و آزادی را ندید. از کودتای عبدالکریم قاسم و سپس کودتای عارف و در ادامه کودتای بعثی‌ها و صدام‌حسین و دو جنگ و یک تحریم و سپس حمله خارجی، همگی معرف آن است که خشونت و کشتار حرف اول را در این کشور می‌زده است. برخی‌ها به خاطر می‌آورند که کشتار مخالفان تا حدی وسیع و سبعانه بود که وابستگان به حکومت سر مخالفان را می‌بریدند و در حالی که خیار می‌خوردند، به جای نمک آن را با خون در حال چکیدن از سربریده، آغشته می‌کردند و این کار را نیز در ملا‌ء عام انجام می‌دادند! کشتاری که از مخالفان حکومت در سه دهه حکومت صدام حسین صورت گرفت، بی‌سابقه است. پیدا کردن گورهای دسته‌جمعی بخشی از این جنایات است. تصویر ضبط‌شده ویدئویی از کشتن یک مخالف یا منتقد حکومت صدام که بمبی را نزدیک شانه‌اش وصل و با کنترل از راه دور آن را منفجر کردند، هیچ‌گاه از خاطره بیننده محو نخواهد شد و این مورد مضبوط و کوچکی از جنایاتی وسیع است که ضبط نشده است.
این کشتار به مردم عادی منحصر نمی‌شد، مرحوم صدر و خواهرش نیز که از افراد معتمد و بانفوذ عراق بودند، سرنوشتی متفاوت از دیگران نداشتند و هیچ‌گاه هم بحثی جدی از محاکمه و دادگاه و این جور مسائل مطرح نمی‌شد و حتی گور آنان هم شناسایی و معرفی نمی‌گردید. در جریانات داخلی پس از حمله آمریکا نیز انعکاسی از آن شیوه‌های جنایتکارانه را می‌توان دید. نحوه کشتن مردم عادی و بمب‌گذاری‌ها و مثله کردن‌ها و... بازسازی جنایات دوران حکومت‌های کودتا بود و البته در این میان مهم نیست که هر کدام از این گروه‌ها در این چند دهه با چه انگیزه‌ای چنین رفتار هولناکی را بروز می‌دادند، زیرا اعمال چنین شیوه‌هایی، انگیزه‌های منحصربه‌فرد دارد، حتی اگر به زبان‌ها و ادبیات گوناگون بعثی یا سوسیالیستی یا قومیت عربی و یا اسلا‌می بیان شود.
معنای لنگه کفش دوم چیزی جز اعلا‌ن سمبلیک پایان آن دوران پرمحنت و رنج نیست. لنگه کفش دوم اعلا‌ن ورود عراق به دوران جدید است. دورانی که با پرتاب یک لنگه کفش و بدون آنکه خسارتی جسمی بر کسی وارد شود، بتوان پیام داد و احتمالا‌ باید انتظار داشت که دیر یا زود این پیام از سوی جامعه عراق دریافت شود. این عراق امروز است که پرتاب‌کننده به صورت علنی محاکمه شود و وکیل بگیرد؛ اینکه همه از سرنوشت او مطلع شوند؛ بتوانند برایش ابراز احساسات (مخالف یا موافق) کنند؛ اینکه اخبارش منتشر شود؛ اینکه ایل و قبیله‌اش مهدورالدم شناخته نشوند. آیا کسی نخواهد پرسید که اگر یک نفر (به ویژه اگر شیعه باشد) چنین کاری را با صدام می‌کرد، خود و خانواده‌اش که هیچ، قبیله و عشیره و طایفه او چه سرنوشتی می‌داشتند؟ اما امروز هرچه نباشد، می‌توان امید به رسیدگی منصفانه نسبی داشت. می‌توان با او ملا‌قات کرد و برایش وکیل گرفت. او می‌تواند مصاحبه کند و مردم هم می‌توانند از او دفاع کنند.معنای لنگه کفش دوم این است که عراق وارد مرحله‌ای شده که ابراز احساسات و بیان و نقد علیه حکومت، شجاعت چندانی نمی‌خواهد، نه‌تنها نباید نگران کشته شدن خود و خانواده و عشیره و طایفه خویش بود، بلکه چه بسا در این راه شهرت و محبوبیت جهانی هم کسب می‌شود و کمک‌های مالی و حتی پیشکش‌های غیرمالی هم به سوی فرد سرازیر می‌گردد، به جای آنکه جسدش در محلی نامعلوم خاک شود.
اما فراموش نکنیم که چنین وضعی در درجه اول محصول شجاعت ساختار و قدرتی است که از لنگه کفش‌پرانی ترسی ندارد و نیازمند آن نیست که پرتاب‌کننده و همدستان داشته و نداشته‌اش را به صلا‌به بکشد. بنابراین معنای لنگه کفش دوم وجود شجاعت در ساختار قدرت است که بقای خود را با پرتاب یک لنگه کفش در خطر نمی‌بیند.اگر معنای لنگه کفش اول نفی عملکرد جورج بوش در عراق و حتی جهان است، معنای لنگه کفش دوم چیزی جز صحه گذاشتن بر تفاوت ماهوی عراق جدید با عراق گذشته نیست. البته نمی‌توان با قاطعیت گفت که عراق جدید تا انتها در این مسیر گام برخواهد داشت، چرا که هنوز بذرهای خشونت تاریخی در این سرزمین وجود دارد و هر آن ممکن است که در شرایط مساعد سبز شده و میوه تلخ خشونت آن به ثمر برسد، اما امید باید داشت که گذشته غم‌بار این کشور و جامعه که در همسایگی ما هم هست هیچ‌گاه بازسازی و تکرار نشود.
عباس عبدی
منبع : روزنامه اعتماد ملی


همچنین مشاهده کنید