دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


زندگی آپارتمانی


زندگی آپارتمانی
آپارتمان نشینی در جامعه ایران با تأخر فرهنگی مواجه است؛ به این معنا كه از آن جایی كه بسان بسیاری از چیزهای دیگر آپارتمان نیز از تمدن دیگری وارد جامعه ما شده است و درست به خاطر این خصلت خود، فرهنگ آن نه به وجود آمده است و نه می توانسته وارد شود.
نحوه عمل ما و چگونگی مراوداتمان همگی تابعی از ارزش هایی است كه در جریان جامعه پذیری از طریق خانواده و مدرسه و سایر نهادهای جامعه در ما درونی شده است. میان ارزش ها و هنجارها و شرایط عینی و واقعی رابطه ای مستقیم وجود دارد و متناسب با هر فضای فرهنگی و اجتماعی ارزش های خاصی شكل می گیرد كه در فضاهای فرهنگی دیگر كارایی خود را از دست خواهد داد. از همین روی امكان ورود فرهنگ آپارتمان نشینی همراه با ورود آپارتمان وجود ندارد و از آن جایی كه نه تنها درباره آپارتمان بلكه تقریباً اكثر وسایل مادی كه از تمدن غرب وارد جامعه ما شده است، فراهم ساختن بسترهای فرهنگی مناسب انجام نمی شود، قاعد تاً با ورود آپارتمان و اسكان خانواده ها در آن خواه ناخواه با مشكلات عدیده ای مواجه خواهند شد. دلیل این امر نیز كاملاً مشخص است آنان نمی دانند در آپارتمان چگونه باید رفتار كنند و جایی نیز به آنها چگونگی رفتار كردن، آموزش داده نمی شود. اگر نیاكان ما جلوی اولین ماشینی كه با آن مواجه شدند علف می ریختند، ما نیز در مواجهه با وسایل تكنولوژیكی و مادی جدید رفتارهای بهتر از آنها نداریم و به طور قطع یقین در این باره بی تقصیریم چرا كه واقعاً در هیچ نهادی نه در خانواده و نه در مدرسه و نه حتی در رسانه جمعی هیچ نوع تلاشی برای ارزش سازی و نهادی ساختن ارزش های متناسب با زندگی آپارتمانی وجود ندارد.
●الگوهای رفتار سنتی
فضای سنتی خانه های ایرانی شیوه های رفتاری متناسب با خود را شكل داده است كه برای بسیاری از افراد جامعه آشنا بوده و تخلف از آن بسیار كم می باشد. در جامعه سنتی، خانه پشت صحنه زندگی ما را شكل می داد كه تمام فضا و مكان آن در اختیار ما بود و از همین روی قیود رفتاری كه بیرون از خانه وجود داشت، در فضای خانه كنار گذاشته می شود و این كنار گذاشته شدن نیز آسیبی به كسی نمی رساند. مثلاً با صدای بلند خندیدن، صحبت كردن، حتی داد زدن و در برخی موارد آواز خواندن مزاحمتی برای كسی ایجاد نمی كرد. آنهایی كه مخاطب اعمال بودند همگی پشت صحنه ما محسوب می شدند و همین خصلت خانه از آن محیطی ساخته بود كه بسیاری از تنش ها و استرس های ما را رها می ساخت. در خانه سنتی حیاط خانه، پشت بام، راه پله ها و همه مكان خانه در اختیار تام و تمام ما بود و در بدترین حالت می توانستیم هرجور كه دلمان می خواهد با آنها رفتار كنیم.
●محیط جدید بدون الگوی رفتاری
اما آپارتمان بسیاری از این آزادی ها را از ما سلب می كند و حتی بسیاری از قید و بندهایی را كه در بیرون از خانه (آپارتمان) وجود ندارد بر ما تحمیل می كند. نمی توان هرطور كه دلمان خواست از راه پله ها رفت و آمد كنیم، بلند صبحت كنیم، بلند بخندیدم، داد بزنیم، با هر نوع لباسی كه با آن راحتیم به حیاط یا پشت بام خانه رفت و آمد كنیم و حتی در زمانی كه داخل خانه خود هستم نمی توانیم بدون قید و بندر رفتار كنیم. شاید بتوان این گونه گفت كه همه چیز آپارتمان با خانه سنتی تفاوت دارد و به طور كامل نیازمند شیوه های رفتاری جدیدی است. كسی كه می خواهد در آپارتمان زندگی كند ابتدا باید از تمام این قواعد و قوانین ثابت زندگی آپارتمانی آگاه باشد و به نظر من حتی باید این قوانین غیررسمی پشتوانه رسمی نیز بیابند تا ضمانت اجرایی ناشی از آن بر قدرت آنها بیفزاید.
درباره زندگی در آپارتمان و مسایل و مشكلات آن بسیار گفته اند و شنیده ایم و هنوز هم بسیاری با بی میلی تمام، حاضر به زندگی در این محیط می شوند؛ چرا كه تصور می كنند زندگی در آپارتمان همان زندگی نفرت آوری است كه همیشه از آن بیزار بوده اند، به گمانشان زیستن در آپارتمان یعنی زندگی در محیطی سرد و بی روح با روابط خشك و رسمی میان همسایگان كه هیچ كدام از حال یكدیگر خبر ندارند و مهم تر آن كه كمتر حال همدیگر را رعایت می كنند. شاید این ها حقایقی باشند اجتناب ناپذیر اما آیا این حقایق، زندگی در چنان محیطی را نفرت آور می سازد؟ همیشه از زندگی آپارتمانی بد گفته اند اما آیا واقعاً این شیوه زندگی بد است؟ اگر آری چرا؟ به چه دلیل؟ چگونه ممكن است زندگی كه به نظربرخی، مسایل و مشكلات آن بیش از فواید و مزایای آن است دوام آورده باشد؟
●همسایگی متفاوت
آپارتمان علاوه بر این كه شیوه های رفتاری بسیار متفاوتی را طلب می كند، ماهیت همسایگی را نیز تغییر داده است. تفاوت در ماهیت همسایگی زمانی بیشتر آشكار می شود كه توجه داشته باشیم در جامعه سنتی همسایه كسی بود كه خانه او دیوار به دیوار خانه ما بود و یا این كه در كوچه و محله ما زندگی می كرد كه به تناسب دور یا نزدیك بودن خانه اش با خانه ما میزان صمیمیت و رفت و آمدهای ما نیز تغییر می كرد. علاوه بر این عامل بسیار مهم در روابط همسایگی معمولاً میزان مشاركت همسایگان در حل و فصل معضلات محله و كوچه بود.
اما در آپارتمان همسایه كسی است كه با ما راه پله مشترك، حیاط، پاركینگ و پشت بام مشترك دارد. اگر در زندگی سنتی ما ممكن بود برای یك هفته همسایه را نبینیم در آپارتمان تقریباً هر روز با اعضای خانواده همسایه مواجه می شویم. مدام با آنها سر و كار داریم و برخی مسایل ساختمان نیز میان همسایگان مشترك است. از همین رو همسایه در زندگی آپارتمانی نقش بسیار مهمی را ایفا می كند. امنیت آپارتمان، فضای روابط آن و بسیاری چیزهای دیگر به نوع همسایه هایی بستگی دارد كه در كنار همدیگر زندگی می كنند، به همین خاطر سنخیت آنها با یكدیگر به نظر می رسد از شرایط ضروری هم زیستی مسالمت آمیز باشد. همسایه ها در آپارتمان نقشی را بر عهده دارند كه در زندگی سنتی برخی از اعضای خانواده بر عهده داشتند و حتی اگر نپذیریم كه آنها این نقش را بر عهده دارند حداقل آنها موضعی را اشغال كردند كه در زندگی سنتی تنها وابستگان نزدیك می توانستند آن موضع را اشغال كنند. از همین روی نهادینه ساختن ارزش های متناسب با این موضع برای ایفای چنان نقشی به نظر ضروری می رسد. همسایه دیگر كسی نیست كه در كنار خانه ما زندگی می كند؛ او كسی است كه با ما در این محیط زندگی می كند.
●امنیت مبهم
قطعاً مسئله امنیت در زندگی آپارتمانی بسیار اهمیت دارد و به راحتی نیز نمی توان درباره وجود یا عدم وجود آن سخن گفت، اما شرایطی كه در آپارتمان حاكم است زمینه های مناسبی را برای افزایش ضریب امنیت ساكنان آن فراهم می سازد. زندگی در یك محیط علاوه بر این كه ممكن است میزان خطر را افزایش دهد، می تواند به دلیل منافع مشترك همسایگان با یكدیگر باعث افزایش میزان همبستگی آنها شده و مراقبت از همدیگر را بیشتر كند. با این حال نمی توان به راحتی نتیجه گرفت كه آیا واقعاً آپارتمان محل امنی است چرا كه به دلیل زندگی خانواده های مختلف، ورود افراد ناشناسی كه برای بسیاری از خانواده ها ناآشنا هستند امكان نظارت بر رفت و آمد افراد و محیط آپارتمان را دشوار می سازد. در چنین شرایطی سرقت از آپارتمان می تواند روابط میان همسایگان را به شدت مخدوش كند، چرا كه بی گمان اولین مظنون آنهایی هستند كه در نزدیكی ما زندگی می كنند. به نظر می رسد سنخیت افرادی كه در آپارتمان زندگی می كنند تأثیر بسزایی در افزایش امنیت محیط زندگی دارد چرا كه بالطبع روابط آنها با یكدیگر بیشتر بوده و میزان همیشگی آنها افزون تر می باشد.
●فرهنگ های متكثر
در بدترین حالت آپارتمان دارای خانواده هایی است كه فرهنگ های متفاوتی با یكدیگر دارند. در این شرایط هم زیستی مسالمت آمیز میان همسایگان كاری به غایت دشوار است و مهم ترین عامل نیز فقدان الگوهای رفتاری مشترك میان آنهاست. در خانواده ای نوع خاصی از پوشش مرسوم است در حالی كه برای خانواده دیگر آن نوع پوشش یك نوع كج روی است. از آن جایی كه آپارتمان جایی است كه افراد در مواضع گوناگونی با یكدیگر برخورد می كنند این شیوه ها و الگوهای رفتاری متفاوت می تواند بحث و جدل های فراوانی را میان همسایگان برانگیخته و در نهایت فضای زندگی آپارتمانی را به فضای سرد و بی روح مبدل سازد. این وضعیت زمانی وخیم تر می شود كه علاوه بر تنوعات فرهنگی و حتی قومی، تفاوت های منزلتی نیز میان همسایگان وجود داشته باشد. در چنین شرایطی همه چیز نشان از آتش زیر خاكستر دارد اما ضرورتاً به بحث و جدل نیز ممكن است منتهی نشود. علت این امر را در مسأله ای كه تنها در زندگی آپارتمانی وجود دارد می توان یافت.
این مسأله مهم همان نقش مدیریت ساختمان است. مدیریت ساختمان كسی است كه معمولاً تصمیماتش برای ساكنان ساختمان مشروعیت دارد و تا حدی نقش یك قاضی را ایفا می كند. او می تواند با میانجیگری میان همسایه ها بسیاری از مشكلات را حل و فصل كند. مدیر ساختمان معمولاً فردی انتخاب می شود كه روابط اجتماعی مناسبی دارد و همین توانایی او را در حل و فصل مسایل آپارتمان یاری می كند. با این وجود جابجایی ها و نقل مكان هایی كه به دلایل مختلفی رخ می دهد همواره می تواند میزانی از تنش را با خود به همراه آورد. خانواده های جدیدی كه به آپارتمان می آیند، اگر زندگی آپارتمانی را تجربه كرده باشند بهتر می توانند خود را با قواعد نانوشته حاكم بر آپارتمان های مختلف وفق دهند، اما در صورتی كه اولین تجربه آنها باشد، مدت زمانی طولانی وقت خواهد برد تا آنها مطابق با الگوهای رفتاری آپارتمان كه مورد قبول سایر همسایگان نیز می باشد، رفتار كنند.
●تجربه مدنیت
در پایان می خواهیم ادعا كنیم كه ممكن است، بسیاری را ناخوش آید و آن اینكه علی رغم همه بدبینی ها نسبت به زندگی آپارتمانی، این زندگی یكی از راه های مدنی شدن است. تردیدی در این امر وجود ندارد كه آپارتمان حاصل پیشرفت تمدن بشری است اما قطعاً این مسأله چالش برانگیز است كه آیا زندگی آپارتمانی عاملی در راه مدنیت است؟ اگر این گونه است، به چه طریقی می تواند چنین كاری را انجام دهد؟در هر حال آنچه در زندگی آپارتمانی رخ می دهد مجموعه محدودكننده ای از قواعد است كه هم جنبه های روانی و هم جنبه های زیستی را تحت تأثیر قرار می دهد. اگرچه آزادی بی حد و حصر زندگی سنتی در آپارتمان از بین می رود، اما قیود حاكم بر آن در راه اجتماعی شدن بیشتر ساكنین و در نتیجه همچون ابزاری برای مدنیت است. زندگی در آپارتمان همچون شاخصی برای سنجش مدنیت افراد می تواند عمل كند، چرا كه در چنین شرایطی است كه میزان پایبندی به حقوق دیگران و دفاع از حقوق خود آشكار می شود.
سینا كلهر
منبع : روزنامه همشهری