سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


عمر ما را فرصت امروز و فردای تو نیست...


عمر ما را فرصت امروز و فردای تو نیست...
قبل از قرار مصاحبه با «سعید اسدی» سؤالهای مصاحبه فیلم «تلافی» را پشت سر هم ردیف کرده بودم. سؤالها انتقادی بود. می خواستم از اسدی بپرسم «چرا به سمت ساخت فیلمهایی مثل «مهمان» و «تلافی» کشیده شده است در حالی که می داند این فیلمها به ارتقای سینمای ما کمک نمی کند؟»
اما وقتی اولین سؤالم را از اسدی کردم، تا وارد مصاحبه شویم، گفت: «تو چقدر سعید اسدی را می شناسی؟»
گفتم: «چهار فیلم شما را دیده ام و سعید اسدی را در قالب همین چهار فیلم می شناسم»
اسدی گفت: « پس کارهایی که در خارج از کشور ساخته ام را ندیده ای؟»
گفتم: «نه؛ اما می دانستم سالها خارج از کشور زندگی و کار می کردید و خواستم از شما انتقاد کنم که چرا با اینکه تجربه فیلمسازی در خارج از کشور را داشته اید، باز هم به سمت ساخت فیلمهایی مثل «مهمان» و «تلافی» کشیده شده اید؟»
اسدی جواب این سؤالم را داد؛ پاسخ به همین یک سؤال، ۴۵ دقیقه طول کشید. این گفتگو بیشتر شبیه درد دل یک کارگردان بود تا پرسش و پاسخ.
اگر دوست دارید درد دلهای «سعید اسدی» کارگردان فیلمهایی مثل «آواز قو»، «شور عشق»، « مهمان»، «عشق گمشده» و «تلافی» را بشنوید، می توانید این گفتگو را بخوانید.
● چرا به ایران برگشتم؟
دوست دارم اول بگویم چرا پس از سالها زندگی در خارج از کشور، تصمیم گرفتم به ایران برگردم. علت برگشتنم به ایران ساخت یک فیلم در رابطه با انهدام ایرباس هواپیمای مسافربری ایران با ۲۹۰مسافر در آبهای خلیج فارس بود؛ اما متأسفانه با وجود تأکید و دستور رهبر معظم انقلاب و دو رئیس جمهور قبلی، چنین اتفاقی نیفتاد همچنین خواستم فیلمی در خصوص کودتای ۲۸ مرداد بسازم که آن فیلم هم ساخته نشد.
● رویاهایم به توهم تبدیل شد
اسدی ادامه داد: رویاهای من بعد از گذشت یک ربع قرن و بازگشت به وطن، به توهم تبدیل شد. پس از اینکه مطمئن شدم این دو فیلم ساخته نمی شود، تصمیم به بازگشت گرفته بودم که یکی از دوستانم به نام دکتر محمد رجبی مرا ترغیب به ماندن کرد و موافقتنامه ای نوشت مبنی بر اینکه دو فیلم «ایرباس» و «عشق گمشده» در سال ۷۵ ساخته شود. اما متأسفانه تیغ ایشان هم که آن زمان مدیر وقت سینمای فارابی بودند، نبرید. «عشق گمشده» ساخته شد و برنده جایزه مشعل طلایی بهترین فیلم و بهترین موسیقی متن در سپتامبر ۲۰۰۰ در جشنواره کره شد، اما «ایرباس» ساخته نشد.
● وعده های سر خرمن!
کارگردان فیلم «تلافی» ادامه داد: بعد از ۲۲ سال دوری از وطن، به ایران برگشتم. فیلمی در اسپانیا و سوئد ساخته بودم. این فیلم در دوره دوازدهم جشنواره فیلم فجر به نمایش گذاشته شد. بعد از این، توسط مدیریت وقت بنیاد سینمایی فارابی؛ آقای سید محمد بهشتی دعوت به بازگشت شدم اما از آنجا که عادت به طفیلی بودن ندارم، گفتم اجازه بدهید با دست پر برگردم.
● سینمای ایران شایستگی کارهای بزرگ را ...!
در این جا از اسدی پرسیدم: « از ساخت فیلمهایی مثل «ایرباس» و «عشق گمشده» رفتید به سمت فیلمهای مثل «تلافی» و «مهمان»؟
اسدی هم گفت: چون سینمای ایران شایستگی کارهای بزرگ را ندارد!سینمای ایران فقط سطح هنرمندان را پایین می آورد!نام من در دایرة المعارف افراد سرشناس و بحث انگیز اروپا آمده است و حالا من به سمت ساخت این فیلمها رفته ام!من به ایران نیامدم که «عشق گمشده» بسازم، من نیامدم که «آواز قو» بسازم، من نیامدم «مهمان» یا حتی «سیب سرخ حوا» بسازم، من نیامدم «فرود در غربت» را که ۱۸ ماه است توقیف شده بسازم؛ من آمدم دو پروژه عظیم را برای کشورم شروع کنم و به سرانجام برسانم تا بتوانم با طیب خاطر بمیرم. آمدم وصیتنامه سینمایی ام را این جا بسازم.
پس از ناامیدی از ساخت ایرباس و کودتای ۲۸ مرداد افتادید توی خط ساخت فیلمهایی مثل تلافی؟!
اسدی جواب سؤال مرا صریح نداد اما گفت: «تا به امروز فهمیده ام که وقتم را تلف کردم. دراین فکر هستم که برگردم و وصیتنامه سینمایی ام را همان جا بسازم.»
من دوباره پرسیدم: «به هر حال هر آدمی رسالتی دارد. شما هم به عنوان یک فیلمساز بهتر نبود به سراغ ساخت فیلمهایی می رفتید که به فضای ذهنی شما نزدیکتر باشد؟»
و اسدی گفت: «سینمای ایران، سینمای Trend است؛ به این مفهوم که وقتی چیزی مد می شود، فیلمسازان به دنبالش راه می افتند و چند فیلم مثل همان را تولید می کنند. وقتی فیلم «آواز قو» را ساختم، ۲۰ فیلم مثل «آواز قو» ساخته شد. به فیلم من گفتند: «فیلم دختر، پسری!» اما فیلم دیگران دختر، پسری نبود! ۵ سال بعد از ساخت «آواز قو» بیکار ماندم. می خواستم فیلم بهتر از «آواز قو» بسازم. دراین ۵ سال کسی نپرسید اسدی کجاست؟ مرده است یا زنده؟ تا آنکه بازنویسی فیلم «آوا» را که به «آشوب» تغییر نام پیدا کرد، شروع کردم.
هیچ تهیه کننده ای جرأت نکرد بر روی این فیلم سرمایه گذاری کند. بعد از ۵ سال، یا باید از ایران می رفتم یا باید به عنوان یک کارگردان حضور می داشتم. مجبور شدم «مهمان» را بسازم؛ چون فهمیدم سینمای ایران، طنز می خواهد. مردم یک روز فیلم پسر، دختری می خواهند، یک روز فیلم طنز می خواهند و... برای همین سینمای ما هیچ گاه هویت ملی خودش را پیدا نمی کند.
‌● سینمای ایران در دست تهیه کننده ها
بحث که به این جا رسید، اسدی گفت: سینمای ما چون فاقد شاخصه های فرهنگی است، نمی تواند به سینمای ملی تبدیل شود. فیلمهای کشورهای دیگر بدون داشتن زبان آن کشور هم نشان می دهد محصول کجاست، اما فیلم ایرانی را برای هر کشوری بگذارید، صرف نظر از حجاب آن، هویت ایرانی را نشان نمی دهد و اصلاً نشان نمی دهد فیلم ایرانی است و این دردناک است.ما هنوز به سینمای ملی نزدیک نشده ایم، آن وقت از سینمای جنگ یا سینمای دینی حرف می زنیم و این غلط است، چون سینمای دینی، سینمای جنگ، سینمای کودک و... از بطن سینمای ملی بیرون می آید. وقتی می گویم «سینمای ملی»، منظورم سینمای عوام نیست، منظورم سینما با یک شاخصه فرهنگی است.
پرسیدم: فکر می کنید کارگردانان چقدر در شکل گیری این روند نقش دارند؟
اسدی گفت: یکی از معضلات سینمای ایران کمبود تهیه کننده باسواد است. تا زمانی که تهیه کننده باسواد و بافهمی وجود نداشته باشد، سینمای ما به جایگاه قابل دفاعی نخواهد رسید. کارگردان در این جا مجبور است تا حد زیادی به خواسته تهیه کننده تن دهد. من نیازی به نشان دادن قدرت کارگردانی ام ندارم، چون توانایی خودم را درعرصه جهانی نشان داده ام. فیلم «عشق گمشده» که توانست با هزینه ۷۲ میلیون تومانی، جایزه مشعل طلایی بهترین فیلم را از آن خود کند. فیلمی که نویسندگی، تهیه کنندگی و کارگردانی اش به عهده خودم بود.
اسدی ادامه داد: می دانید معنای دقیق «سینمای معناگرا» چیست؟ یعنی سینمای دولتی که ۹ ماه فیلمبرداری اش طول می کشد، یک میلیارد تومان خرجش می کنند و در کل سینماهای تهران به زور، ۲۰۰ میلیون تومان می فروشد! البته حق دارند، چون سینما متعلق به ما نیست؛ سینما از غرب آمده و هالیوود هم فعلاً خوب فهمیده برای ساخت یک فیلم خوب، باید پول فرش کند نه خرج و نتیجه اش هم این است که فعلاً سینمای هالیوود بیشتر از خرید و فروش اسلحه برای آمریکا درآمد دارد و به شدت هم فرهنگ خودش را بر دنیا حاکم می کند.
● «تلافی» فیلم بی ریایی بود
اسدی در پایان این گفتگو سرانجام به فیلم «تلافی» رسید. او از ساخت فیلم «تلافی» دفاع کرد و گفت: حداقل مطمئنم این فیلم مثل بسیاری از فیلمها لودگی و شوخی های مبتذل ندارد. سعی کردم مردم را به زور نخندانم و «تلافی» از این منظر فیلم شریفی است. این فیلم دقیقاً مثل فیلم «سیب سرخ حوا»ی من بود در زمانی که همه فکر می کردند باید فیلم سیاسی بسازند و فیلمهایی مثل متولد ماه مهر، اعتراض و... ساخته شد، من این فیلم را ساختم و بدون تبلیغ دو برابر آن فیلمها فروش داشت و این فروشش به خاطر بی ریایی فیلم بود و فکر می کنم فیلم «تلافی» هم فیلم بی ریایی بود.
خدیجه زمانیان
منبع : روزنامه قدس


همچنین مشاهده کنید