یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


عشق‌ نقره‌ یی‌


عشق‌ نقره‌ یی‌
امروز تولد سرگئی‌ آیزنشتاین‌ كارگردان‌ نامدار سینمای‌ جهان‌
سرگئی‌ میخاییلوویچ‌ آیزنشتاین‌، تئوریسین‌ و فیلمساز نامدار روس‌ در ۳ ژانویه‌ ۱۸۹۸ در «ریگا»ی‌ روسیه‌، كه‌ پدرش‌ یهودی‌ و آلمانی‌الاصل‌ مهندس‌ بود، زاده‌ شد. او بخاطر علاقه‌ شدیدش‌ به‌ طراحی‌، نقشه‌برداری‌ و بویژه‌ معماری‌ از ۱۹۱۴ تا ۱۹۱۷ در مدرسه‌ مهندسی‌ و معماری‌ «سن‌ پترزبورگ‌» تحصیل‌ كرد و در ضمن‌ در مدرسه‌ هنرهای‌ زیبا نیز درس‌ خواند. ولی‌ سرگئی‌ جوان‌ نتوانست‌ در برابر جاذبه‌ تئاتر مقاومت‌ كند و سرانجام‌ به‌ سوی‌ آن‌ كشیده‌ شد. شدت‌ علاقه‌اش‌ به‌ تئاتر به‌ اندازه‌یی‌ بود كه‌ حتی‌ در زمان‌ خدمتش‌ در ارتش‌ سرخ‌ دست‌ از كار هنری‌ برنداشت‌ و در ارتش‌ نیز به‌ عنوان‌ طراح‌ و صحنه‌آرای‌ تئاتر به‌ فعالیت‌ پرداخت‌ و با كار در روی‌ نمایشنامه‌های‌ سیاسی‌ تبلیغاتی‌ در ارتش‌ به‌ تلاش‌ خود ادامه‌ داد. كشف‌ دنیای‌ رنسانس‌ ایتالیا و مخصوصاص كشف‌ «لئوناردو داوینچی‌» بزرگ‌، چنان‌ تاؤیر عمیقی‌ بر روحیه‌ او گذاشت‌ كه‌ ذوق‌ او را دچار بحران‌ كرد و هنگامی‌ كه‌ مقاله‌یی‌ از فروید در مورد یكی‌ از خاطرات‌ كودكی‌ «لئوناردو» خواند، چنان‌ تحت‌ تاؤیر قرار گرفت‌ كه‌ اندیشه‌ عزیمت‌ به‌ دین‌ و تحصیل‌ روانشناسی‌ در او راه‌ یافت‌. در جریان‌ جنگ‌ داخلی‌ به‌ عنوان‌ سرباز در جناح‌ بلشویك‌ها جنگید و بعد از جنگ‌ بود كه‌ ابتدا به‌ گروه‌ تئاتری‌ «لف‌» كه‌ زیر
نظر «میرهولد» اداره‌ می‌شد، پیوست‌ بعد از مدتی‌ در ۱۹۲۰ به‌ مسكو رفت‌ و به‌ عنوان‌ نقاش‌ پوستر و طراح‌ صحنه‌ در تئاتر كارگری‌ «پرولت‌ كولت‌» به‌ كار پرداخت‌. در این‌ زمان‌ آیزنشتاین‌ كار صحنه‌ را با طراحی‌ دكور «مكبث‌» برای‌ سرگئی‌ یوتكه‌ ویچ‌ آغاز كرد. بعد از مدتی‌ به‌ كارگردانی‌ تئاتر روی‌ آورد و تعدادی‌ نمایشنامه‌، از جمله‌ نمایشنامه‌ «مكزیكی‌» از جك‌ لندن‌ را در ۱۹۲۲ كارگردانی‌ كرد. در این‌ زمان‌ مدتی‌ «گریگوری‌ آلكساندروف‌» را در مقام‌ هنرپیشه‌ تئاتر رهبری‌ كرد. تا اینكه‌ بالاخره‌ واقع‌گرایی‌، آیزنشتاین‌ را از تئاتر به‌ سینما كشانید. هنگام‌ تنظیم‌ نمایشنامه‌ «اعتصاب‌» با انتخاب‌ كارخانه‌ به‌ عنوان‌ صحنه‌ واقعی‌ نمایش‌ سعی‌ كرد به‌ آن‌ حالتی‌ واقعی‌ بدهد، اما این‌ تجربه‌ با شكست‌ روبرو شد. آیزنشتاین‌ متوجه‌ شد كه‌ بدون‌ استفاده‌ از امكانات‌ سینما قادر به‌ تحقق‌ آرزوهای‌ خود نیست‌. لذا او در ۱۹۲۴ فیلم‌ «اعتصاب‌» را ساخت‌ و به‌ دنبال‌ این‌ كار ابتدا در همین‌ سال‌ فیلم‌ «دكتر مابوز» را برای‌ نمایش‌ در روسیه‌ مجدداص تدوین‌ كرد و بعد رویدادهای‌ سال‌ ۱۹۰۵ را به‌ صورت‌ فیلم‌ در آورد، یكی‌ از این‌ رویدادها شورش‌ رزمناوپوتمكین‌ بود كه‌ در سال‌ ۱۹۲۵ به‌ عنوان‌ یك‌ فیلم‌ بلند داستانی‌ عرضه‌ شد. این‌ فیلم‌ كه‌ آیزنشتاین‌ با دست
یاری‌ و بازی‌ «آلكساندروف‌» به‌ وجود آورده‌ بود در شمار اولین‌ فیلم‌هایی‌ است‌ كه‌ در آن‌ از بازیگران‌ حرفه‌یی‌ استفاده‌ نشده‌ و در ضمن‌ به‌ جای‌ شخصیت‌سازی‌، یك‌ موضوع‌ خاص‌ پرورده‌ شده‌ است‌. بدین‌ ترتیب‌ فیلمی‌ كه‌ از یك‌ انقلاب‌ اجتماعی‌ تهیه‌ شده‌ بود از لحاظ‌ سینمایی‌ نیز منقلب‌ كننده‌ بود. همچنین‌ فیلم‌ «رزمناو پوتمكین‌» در استودیو ساخته‌ نشد و بطور طبیعی‌ در عرشه‌ یك‌ كشتی‌ فیلمبرداری‌ شد و همین‌ قضیه‌ نشانگر واقع‌گرایی‌ و پیروی‌ از مكتب‌ مستند است‌. بعدها عظمت‌ این‌ فیلم‌ زمانی‌ روشن‌ شد كه‌ در ۱۹۵۷ نمایندگان‌ فیلم‌ شناس‌ بیست‌وشش‌ كشور جهان‌ از جمله‌ سیسیل‌ ب‌ دومیل برای‌ انتخاب‌ بهترین‌ فیلم‌ تاریخ‌ سینما در بروكسل‌ اجتماع‌ كردند. در این‌ تاریخ‌ كه‌ شصت‌ سال‌ از عمر سینما می‌گذشت‌ با یك‌ رای‌گیری‌ در پایان‌ كنفرانس‌، فیلم‌ «رزمناو پوتمكین‌» به‌ اتفاق‌ اكثریت‌ آرا، صد رای‌ موافق‌ در مقابل‌ هفده‌ رای‌ مخالف‌ به‌ عنوان‌ بهترین‌ فیلم‌ تاریخ‌ سینما، تا آن‌ زمان‌ شناخته‌ شد.
البته‌ باید یادآوری‌ كرد كه‌ آیزنشتاین‌ قبل‌ از «رزمناو پوتمكین‌»، در سال‌ ۱۹۲۳ فیلم‌ كوتاهی‌ به‌ نام‌ «خاطرات‌ گلوموف‌» می‌سازد كه‌ صحنه‌های‌ این‌ فیلم‌ سه‌ دقیقه‌یی‌ را عملیات‌ سیركی‌ دلقكی‌ و كمیك‌ تشكیل‌ می‌دهند كه‌ در آن‌ زمان‌ به‌ عنوان‌ میان‌ پرده‌ در یك‌ كل‌ از اجراهای‌ تئاتری‌ خودش‌ به‌ نام‌ «مرد عاقل‌» نوشته‌ «آستروفسكی‌» به‌ نمایش‌ در می‌آید.
«آیزنشتاین‌» در ۱۹۲۶ برای‌ معرفی‌ فیلم‌ «رزمناو پوتمكین‌» به‌ برلین‌ سفر كرد و بعد از مراجعت‌ به‌ كشورش‌، كار روی‌ فیلم‌ «خط‌ مشی‌ كلی‌» را آغاز كرد كه‌ موضوع‌ اشتراكی‌ كردن‌ مزارع‌ را در شوروی‌ مورد بررسی‌ و تبلیغ‌ قرار می‌داد. او بعد از مدتی‌ فیلم‌ معروف‌ «اكتبر» را در ۱۹۲۷ به‌ وجود آورد و در پی‌ آن‌ برای‌ تدارك‌ فیلم‌ «كهنه‌ و نو» كوشید تا اینكه‌ آن‌ را در ۱۹۲۹ ساخت‌ و به‌ شهرت‌ و محبوبیت‌ جهانی‌ رسید. در همین‌ سال‌ به‌ اتفاق‌ «الكساندروف‌» دوست‌ و همكار دیرینش‌ و «ادوآرتیسه‌» فیلمبردار معروفش‌ به‌ برلین‌، سویس‌، پاریس‌ و لندن‌ مسافرت‌ كرد و در همین‌ زمان‌ است‌ كه‌ در كنگره‌ فیلم‌های‌ مستقل‌ شركت‌ می‌كند و چندی‌ بعد در تهیه‌ یك‌ فیلم‌ همكاری‌ می‌كند كه‌ متاسفانه‌ آن‌ فیلم‌ ناتمام‌ می‌ماند.
«آیزنشتاین‌» پس‌ از این‌ دوره‌ به‌ كار تدریس‌ فیلم‌ پرداخته‌ و در سال‌ ۱۹۳۰ در تهیه‌ فیلم‌ «عشق‌ احساساتی‌» به‌ همكارش‌ «الكساندروف‌» كمك‌ و یاری‌ می‌كند. سپس‌ توسط‌ «جسی‌ لاسكی‌، با كمپانی‌ پارامونت‌ قرارداد می‌بندد و به‌ امریكا رفته‌ و فیلمنامه‌ «تراژدی‌ امریكایی‌» را می‌نویسد كه‌ توسط‌ كمپانی‌ مذكور قراردادش‌ باطل‌ می‌شود.
بعد از این‌ واقعه‌ «پاتون‌ سینكلر» موافقت‌ می‌كند تا مخارج‌ تهیه‌ یك‌ فیلم‌ در مكزیك‌ را به‌ كارگردانی‌ «آیزنشتاین‌» بپردازد، اما او بعد از آنكه‌ در ۱۹۳۱ شصت‌ هزار متر از فیلم‌ را برای‌ چاپ‌ به‌ هالیوود می‌فرستد، روابطش‌ با «سینكلر» را به‌ هم‌ می‌زند و «روادید» مراجعت‌ به‌ امریكا رادریافت‌ می‌كند و وقتی‌ مدت‌ اجازه‌ اقامتش‌ تمام‌ می‌شود «سینكلر» موافقت‌ می‌كند تا نگاتیوهای‌ فیلم‌ را به‌ مسكو بفرستد به‌ دنبال‌ این‌ حوادث‌ او فیلم‌ را می‌فرستد اما بعداص پشیمان‌ شده‌ و دستور می‌دهد تا آن‌ را برگردانند. «سینكلر» بعد از اینكه‌ فیلم‌ به‌ دستش‌ می‌رسد با «سال‌ لسر» قرارداد تدوین‌ فیلم‌ را در امریكا امضا می‌كند. در نتیجه‌ در ۱۹۲۳ فیلم‌ مذكور تحت‌ عنوان‌ «رعد بر فراز مكزیك‌» از طرف‌ «سال‌ لسر» پخش‌ می‌شود.بعد از این‌ دوران‌ «آیزنشتاین‌» كار تدریس‌ را در انستیتوی‌ مسكو شروع‌ كرد تا اینكه‌ در ۱۹۳۵ ساختن‌ فیلم‌ «دشت‌ بژین‌» را آغاز كرد اما نتوانست‌ فیلم‌ را به‌ اتمام‌ برساند بعد از این‌ شكست‌ در ۱۹۳۷ كار بر روی‌ «الكساندر نوسكی‌» را شروع‌ كرد كه‌ به‌ علت‌ آغاز جنگ‌ جهانی‌ دوم‌ برنامه‌ها متوقف‌ شد. ولی‌ آیزنشتاین‌ سرانجام‌ توانست‌ فیلم‌ مذكور را در ۱۹۳۸ تمام‌ كند. در آغاز ماه‌ آگوست‌ سال‌ ۱۹۳۹، طی‌ سه‌ روز، آیزنشتاین‌ فیلمنامه‌ كانال‌ فرغانه‌ را با یاری‌ «پیوتر پاولنكو» نوشت‌. پاولنكو از وزیده‌ترین‌ فیلمنامه‌نویسان‌ آن‌ روز شوروی‌ بود كه‌ پیش‌ از آن‌ در فیلم‌ حماسی‌ و درخشان‌ آیزنشتاین‌ «الكساندر نوسكی‌» ۱۹۳۸ در نوشتن‌ طرح‌ فیلمنامه‌ با او همكاری‌ كرده‌ بود.
در سال‌ ۱۹۳۹ «مری‌ سیتون‌» از بازمانده‌های‌ فیلم‌های‌ استفاده‌ نشده‌ «رعد بر فراز مكزیك‌» ایزنشتاین‌، فیلم‌ «زمان‌ در خورشید» را ساخت‌ كه‌ بقیه‌ آن‌ قبلاص به‌ وسیله‌ سینكلر در سال‌ ۱۹۳۳ در فیلم‌ «روز مرگ‌» و در سال‌ ۱۹۳۴ در فیلم‌ «زنده‌ باد ویلا» به‌ كار رفته‌ بود.
«آیزنشتاین‌» در سال‌ ۱۹۴۰ دوباره‌ به‌ تئاتر روی‌ آورد و در «بالشوی‌» به‌ كارگردانی‌ نمایشنامه‌های‌ مختلفی‌ پرداخت‌ تا اینكه‌ در ۱۹۴۱ ساختن‌ فیلم‌ عظیم‌ «ایوان‌ مخوف‌» را شروع‌ كرد كه‌ فیلمبرداری‌ و تدوین‌ قسمت‌ اول‌ و دوم‌ آن‌ از ۱۹۴۱ تا ۱۹۴۵ به‌ طول‌ انجامید.
در قسمت‌ دوم‌ این‌ فیلم‌ مقداری‌ صحنه‌یی‌ رنگی‌ گنجانده‌ شد. اما در سال‌ ۱۹۴۶ قسمت‌ دوم‌ فیلم‌ مذكور مورد انتقاد قرار گرفت‌ و بایگانی‌ گردید. در سال‌ ۱۹۴۷ برنامه‌ تهیه‌ قسمت‌ سوم‌ فیلم‌ «ایوان‌ مخوف‌» به‌ صورت‌ تمام‌ رنگی‌ آماده‌ گشت‌. «آیزنشتاین‌» سرانجام‌ بعد از دیدن‌ نسخه‌های‌ تدوین‌ شده‌ امریكایی‌ فیلم‌ «مكزیكی‌» در سال‌ ۱۹۴۸ بر اثر حمله‌ قلبی‌ درگذشت‌.
درست‌ ده‌ سال‌ بعد از مرگ‌ او، قسمت‌ دوم‌ فیلم‌ «ایوان‌ مخوف‌» پخش‌ شد و مورد استقبال‌ قرار گرفت‌. «جی‌ لیدا» از موارد استفاده‌ نشده‌، برنامه‌ مكزیكی‌ آیزنشتاین‌ را گردآوری‌ كرد. عاقبت‌ در ۱۹۶۶ «یوتكه‌ویچ‌» و «كلایمان‌» نسخه‌ فیلم‌ «دشت‌ بژین‌» را با موسیقی‌ «سرگئی‌ پروكوفی‌یف‌» فراهم‌ آوردند.
از «آیزنشتاین‌» علاوه‌ بر آثار زیادی‌ كه‌ در رابطه‌ با فیلم‌ و سینما نوشته‌ است‌ دو كتاب‌ مهم‌ «شكل‌ فیلم‌» و «مفهوم‌ فیلم‌» نیز به‌ یادگار مانده‌ است‌. آیزنشتاین‌ بسیار اندیشمندتر از دیوید وارك‌ گریفیث‌ بود و بررسی‌ و پژوهش‌هایی‌ كه‌ آیزنشتاین‌ در زمینه‌ فرم‌ و شكل‌ فیلم‌ انجام‌ داده‌، از مهمترین‌ و معتبرترین‌ نوشته‌ ها در زمینه‌ زیبایی‌شناسی‌ سینماست‌.
او در كتاب‌ «فرم‌ فیلم‌» می‌گوید: گریفیث‌ الهام‌ بخش‌ ما بود. ولی‌ باید فراموش‌ نكنیم‌ كه‌ نه‌ تنها او هرگز به‌ روش‌ گریفیث‌ نچسبید بلكه‌ روشهای‌ گوناگون‌ مونتاژ فیلم‌ را ابداع‌ كرد كه‌ این‌ روش‌ها بطور خلاصه‌ به‌ قرار زیر است‌:
۱ مونتاژ جاذبه‌
۲ مونتاژ روشنفكرانه‌
اساس‌ این‌ دو به‌ دیالكتیك‌ استوار است‌.
۳ مونتاژ موزیكال‌
۴ مونتاژ تونال‌
۵ مونتاژ اورتونال‌
۶ مونتاژ ژپولیفوتیك‌ عمودی
۷ مونتاژ كنش‌ پوانتیك‌
آیزنشتاین‌ به‌ واقعگرایی‌ و به‌ نحوه‌ مونتاژ و تركیب‌بندی‌ فیلم‌ اهمیت‌ زیادی‌ قایل‌ بود كه‌ متاسفانه‌ توجه‌ و علاقه‌ او به‌ جنبه‌های‌ تئوریك‌ كار سینما نه‌ تنها در شوروی‌ مورد توجه‌ قرار نگرفت‌ بلكه‌ تا حدی‌ نیز با مخالفت‌ مواجه‌ شد. بزرگترین‌ مستندساز انگلیسی‌ «جان‌ گریرسن‌» در مورد اهمیت‌ «آیزنشتاین‌» می‌ گوید: «جنبش‌ مكتب‌ سینمای‌ مستند در انگلستان‌، از آخرین‌ حلقه‌ فیلم‌ «رزمناو پوتمكین‌» بویژه‌ صحنه‌های‌ مربوط‌ به‌ موتورخانه‌ رزمناو، متولد شد.
در امریكا نیز، آشكارترین‌ تقلید از اصول‌ تكنیكی‌ «آیزنشتاین‌» به‌ وسیله‌ «پرلورنتس‌» مستندساز معروف‌ در فیلم‌های‌ «رودخانه‌» و «خیشی‌ كه‌ دشتها را برید» دیده‌ می‌شود. «آیزنشتاین‌» همچنین‌ در مورد فیلمساز شدن‌ گفته‌ جالبی‌ دارد: «هر كس‌ می‌تواند كارگردان‌ فیلم‌ بشود، اما یكی‌ به‌ سه‌ ماه‌ و دیگری‌ به‌ سیصد سال‌ مطالعه‌ نیاز دارد.»
باید قبول‌ كرد كه‌ كمتر كسی‌ به‌ اندازه‌ آیزنشتاین‌ به‌ اهمیت‌ روزافزون‌ هنر فیلم‌ و سینما پی‌ برده‌ و از ركود آن‌ به‌ خشم‌ آمده‌ باشد. این‌ ادعا از كلام‌ خود او در آخرین‌ سخنرانی‌اش‌ در كلاس‌ فیلمسازان‌ جوان‌ اتحاد جماهیر شوروی‌ در سال‌ ۱۹۴۶ بخوبی‌ درك‌ می‌شود. او در قسمتی‌ از این‌ سخنرانی‌ چنین‌ می‌گوید:
«... در این‌ حال‌ سینما از مرز پنجاه‌ سالگی‌ می‌گذرد و امكانات‌ فراوان‌ و پیچیده‌یی‌ را برای‌ تسلط‌ و پیروزی‌ انسان‌ به‌ مسائل‌ خود در دسترس‌ او می‌گذارد. این‌ امكانات‌ كمتر از امكاناتی‌ نیست‌ كه‌ فیزیك‌ اتمی‌ با ایجاد حوزه‌های‌ جدید در علم‌ در اختیار بشر گذاشته‌ است‌. جای‌ تاسف‌ است‌ كه‌ تاكنون‌ برای‌ دست‌یابی‌ به‌ مفاهیم‌ و امكانات‌ سینما، تحقیقات‌ و بررسی‌های‌ زیباشناسی‌ اندكی‌ در این‌ زمینه‌ هنری‌ انجام‌ گرفته‌ است‌. ما نیازمند استعداد و انگیزه‌های‌ ناگهانی‌ نیستیم‌ با این‌ وجود جای‌ تعجب‌ است‌ كه‌ در حالیكه‌ در زمینه‌ امكانات‌ تكنیكی‌ سینما پیشرفت‌های‌ قابل‌ توجهی‌ صورت‌ گرفته‌ منحنی‌ بحث‌ و بررسی‌ مسائل‌ زیبایی‌ شناسی‌ در سینما، تاكنون‌ همواره‌ سیرنزولی‌ طی‌ كرده‌ است‌ و باعث‌ این‌ امر چیزی‌ جز محافظه‌كاری‌ و تنبلی‌ بسیاری‌ از فیلمسازان‌ نیست‌...»
فیلمشناخت‌
۱ خاطرات‌ كلوموف‌كوتاه‌ ۱۹۲۳
۲ اعتصاب‌ ۱۹۲۳
۳ رزمناو پوتمكین‌ ۱۹۲۵
۴ اكتبر ۱۹۲۷
۵ كهنه‌ و نو ۱۹۲۹
۶ زنده‌ باد مكزیك‌ ناتمام‌ ۱۹۳۱
۷ دشت‌ بژین‌ ناتمام‌ ۱۹۳۵
۸ الكساندر نوسكی‌ ۱۹۳۸
۹ ایوان‌ مخوف‌، قسمت‌ اول‌ ۱۹۴۴
۱۰ ایوان‌ مخوف‌، قسمت‌ دوم‌ ۱۹۴۵، پخش‌ در سال‌ ۱۹۵۸
افشین‌ ارجمند
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید