چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

اصلاح طلبان خطای تاریخی نکنند


اصلاح طلبان خطای تاریخی نکنند
واقعیت انتخابات مجلس هشتم آن است که جبهه اصولگرای کشور به هیچ وجه آمادگی ندارد اکثریت مجلس را از دست بدهد. این خواست عمومی اصولگرایان است. اگر راه رسیدن به این خواسته از طرق دموکراتیک و سعی در جلب آرای مردم بود، کاملاً مشروع بود و منطق داشت و حتی به نفع کشور بود.
جریان اصولگرا باید در قدرت با خدمت به مردم و با تلاش برای ارتقای سطح زندگی فردی و اجتماعی آحاد مردم، موقعیت خود را تثبیت کند. اما جبهه اصولگرایان با چند مشکل مواجه است. اول آنکه مجلس هفتم به عنوان نماد اصولگرایان در مرحله اول دوره جدید به قدرت رسیدن اصولگرایان، نتوانست عملکرد خوبی ارائه کند. خیلی خوشحال می شوم اگر یکی از رقبای اصولگرا بپذیرد که در مناظره یی تلویزیونی، عملکرد مجالس ششم و هفتم را با هم مقایسه کنیم.
مجلس ششم متهم شده به ایجاد جنجال و مجلس هفتم مفتخر است به اینکه آرامش ایجاد کرده است. باید توجه کرد که در زمان تشنج، شاخص های کشور هم باید نشان از بدتر شدن اوضاع داشته باشد. یعنی نمی شود کشور در مسیر منفی باشد و شاخص ها نشان از رشد داشته باشند. مجلس ششم- به هر دلیل- در عرصه سیاسی، دستاورد مهمی نداشته اما در عرصه اقتصادی، خدمات بسیار ارزنده یی انجام داده است. خلاصه یی از این دستاوردها عبارتند از تشکیل حساب ذخیره ارزی و اختصاصی بخشی از منابع کشور به سرمایه گذاری بخش خصوصی، روند کاهشی نرخ تورم، اصلاح قانون مالیات ها و کاهش آن به ۲۵ درصد که سرمایه گذاری را تشویق کرد، قانون حمایت از سرمایه گذاری خارجی که یک قانون زیربنایی است و ده ها دستاورد دیگر. در مقابل مجلس ششم، مجلس هفتم مفتخر است به سکوت.در حالی که ما برای اصلاح کشور به تحرک و جنبش نیاز داریم. دستاورد مجلس هفتم طرح تثبیت قیمت ها بوده که برای کشور هزینه ایجاد کرده و مجلس هفتمی ها قبول کردند که شکست خورده اند. کارکرد ضعیف مجلس هفتم، مشکل مهمی است. در واقع مجلس هفتم به عنوان مجلسی اصولگرا که سه چهارم آرا را در اختیار داشت، مهم ترین نقطه ضعف جناح اصولگرا است. مشکل دیگر اصولگرایان دولت اصولگرا است. دولت اصولگرا آنقدر ضعف دارد که روی مجلس ضعیف هفتم را سفید کرده است.
دولت نهم هیچ دستاورد مهمی ندارد مگر صرف منابع بسیار حاصل از قیمت استثنایی نفت، توقف طرح های مهم صنعتی در بخش نفت و گاز و شروع نشدن پروژه های مهم بحرانی و توسعه یی در کشور و در نهایت تبدیل دولت از نهاد ملی تاثیرگذار به استانداری سیار برای ایران. این موارد قابل دفاع نیست.
به دلیل این نقاط ضعف، جناح اصولگرا حاضر نیست به رقابت عادلانه و مراجعه به افکار عمومی تن بدهد. این جناح تلاش می کند با ردصلاحیت ها تا حدی پیش برود که جناح اصلاح طلب کاملاً کناره گیری کند. به این ترتیب جناح اصولگرا از شر رقیب قدرتمند راحت می شود.
● واقعیات جبهه اصولگرا
بخش دیگر واقعیتی است که در درون جبهه اصولگرا وجود دارد. این جبهه از درون دچار انشقاق جدی است.
دولت به عنوان بخشی از نیروی تاثیرگذار مایل است تمام مخالفان خود در جناح اصولگرا را حذف کند و مجلسی مطیع خود تشکیل دهد. دولت این علاقه را با جدیت دنبال می کند. سایر بخش های اصولگرا هم دو بخش است؛ یک قسمت به رهبری امثال باهنر و حدادعادل سعی دارند مجلسی مشابه مجلس هفتم ایجاد شود. هر چند این گروه تمایلی به تشکیل مجلسی به نفع دولت ندارند. این گروه تلاش می کند به هر زحمتی راه خود را با دولت ادامه بدهد. مظهر آن کارکرد ۶«۵ است که ساختاری بسیار شکننده دارد. ساختار ۶«۵ در واقع نماد تعامل شکننده و سخت بخشی از جبهه اصولگرایان با پیروان خط امام و رهبری و سایر گروه ها مانند رزمندگان است با دولت.
بخش دوم جبهه اصولگرایان مستقل مجلس مثل میرمحمدی، طلایی نیک، افروغ، ابوطالب و خوش چهره هستند و فراتر از آنها اصولگرایان فراگیر مانند رضایی و قالیباف. این بخش از اصولگرایان با سازش بخش دوم با دولت موافق نیستند. سازش گروه پیروان خط امام و رهبری به محوریت باهنر و رزمندگان و... به محوریت حداد، ریشه اصولگرایی را خشک می کند. گروه دوم سیاست تهاجمی علیه دولت دارند. اینها مترصد فرصت هستند که وارد قدرت شوند. گرچه تمامی اصولگرایان در یک نکته با هم متفق هستند؛ تمامی اصولگرایان در مورد برخورد حذفی با اصلاح طلبان توافق دارند.
● چه باید کرد
اصولاً نباید در مورد انتخابات و حضور یا عدم حضور در آن به احساسات مراجعه کرد، نباید عصبانی شد. باید کاملاً خویشتن دار باشیم و بدانیم به رغم محدودیت ها راه اصلاح کشور از انتخابات می گذرد و ما باید به هر نحوی که بتوانیم در انتخابات حاضر شویم. رفتار هیات نظارت هم بعد از هیات های اجرایی با ردصلاحیت گسترده تر، نشان روشن آن است که جامعه به طور روزافزون به سمت اصلاح طلبان گرایش دارد. گرایش مردم به سمت اصلاح طلبان در تمامی نظرسنجی های اخیر هم مشاهده شده است. در مقابل، اصلاح طلبان سه راه حل دارند؛ اول، به سمت انفعال برویم و تشویق به تحریم کنیم. در این صورت اتفاق بدی در عرصه سیاسی رخ می دهد و جناح اصلاح طلب برای همیشه خود را از عرصه رقابت سیاسی حذف می کند. در واقع اصلاح طلبان فرصت می دهند هویت اصلاح طلبی توسط اصولگرایان مصادره شود. جمعی اصولگرا در سایه هستند تا این اشتباه رخ دهد و اصلاح طلبی را به نفع خود مصادره کنند. مخالفت این گروه با دولت تاکتیکی و مخالفت با شخص احمدی نژاد بر سر تقسیم قدرت است. اما اصلاح طلبان با افکار احمدی نژاد مشکل دارند نه با شخص او. مشکل ما با نظام فکری است که تفکرات افراطی در آن رشد می کند، ایران را به طور طبیعی در انزوا قرار می دهد و جلوی شکوفایی ایران را می گیرد و امکان رقابت را محدود می کند. ما منتقد راهبردی دولت و اصولگرایان هستیم. آنها در سایه اند و منتظر اشتباه سیاسی تاریخی ما که از درون جبهه اصولگرا گروه اصلاح طلب و اصولگرای جدید درآورند و مردم را سرگرم کنند.
اولین پیام حضور ما حفظ هویت اصلاح طلبی است. دوم، در انتخابات ضعیف شرکت کنیم که به طور نسبی قابل قبول است، اما اصلاحات را با کندی مواجه می کند. سوم، استفاده از تمام ظرفیت های فردی و جمعی و با یارگیری از میان تایید صلاحیت شدگان تحصیلکرده و هماهنگ با مبانی اصلاح طلبی؛ هر چند سابقه سیاسی کمتری داشته باشند.
اگر با تمام ظرفیت وارد شویم، مطمئن هستم که با توجه به گرایش عمومی مردم به جریان اصلاحی و ناامید شدن از مجلس هفتم و دولت نهم، با پیروزی زودرس مواجه می شویم (در هر صورت اصلاح طلبان به پیروزی می رسند. اما می شود با پیروزی در انتخابات مجلس به پیروزی زودرس رسید.) آن وقت می شود اصلاحات را با سرعت پیش برد، مشروط بر آنکه پیش و بیش از تکیه بر احساسات، بر خرد جمعی خود تکیه کنیم.
حسین مرعشی
منبع : روزنامه اعتماد


همچنین مشاهده کنید