شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

موسیقی برپیشخوان میراث


موسیقی برپیشخوان میراث
برای نخستین بار در تاریخ معاصر كشورمان، به كوشش سازمان میراث فرهنگی و گردشگری، همایشی پیرامون موسیقی اقوام ایرانی و نسبت آن با میراث فرهنگی تشكیل گردید. در این همایش، طی روزهای ۲۸ و ۲۹ اردیبهشت، چهره هایی چون علی اكبر شكارچی، داریوش پیرنیاكان، كیخسرو پورناظری و علی بیانی به ایراد سخن پرداختند. این برنامه گرچه ابتكاری نو به نظر می آمد، ولی به لحاظ محتوایی و مسائل پیرامونی دارای نواقص جدی بود كه بازتاب آنها لازم می نماید.
نوشتار حاضر با چشم پوشی از برخی مسائل پیرامونی، به بررسی ضعف و قوت های فنی كار می پردازد. اگرچه حواشی این همایش هم دارای ضعف های جدی بود كه برای نمونه می توان به عدم حضور رئیس سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در روز افتتاحیه همایش اشاره كرد. با آن كه حضور و سخنرانی ایشان از مدت ها پیش قطعی شده بود ولی مجری برنامه اعلام كرد كه ریاست سازمان در سفر تشریف دارند. این ناهماهنگی در ابتدای همایش مورد اعتراض علی اكبر شكارچی، نخستین سخنران میهمان نیز قرار گرفت.
●آغازی میمون
این كه بزرگترین سازمان متولی میراث فرهنگی كشور، رسماً وارد حوزه موسیقی می شود، نشان از حركتی میمون و مبارك دارد. چنان كه داریوش پیرنیاكان هم ورود این سازمان به حوزه موسیقی، به عنوان یك میراث شفاهی را به فال نیك گرفت و اظهار داشت كه فعالیت در این حوزه جدید بدون بهره گیری از موسیقیدانان، راه به جایی نخواهد برد. پیرنیاكان موسیقی اصیل ایرانی را با آثاری چون تخت جمشید، شوش و چغازنبیل هم ارز دانست و گفت: «اگر شوش و تخت جمشید و جغازنبیل میراثی هستند كه به صورت بناهای ارزشمند به یادگار مانده اند، موسیقی اصیل ایرانی هم، میراث بسیار ارزشمندی است كه سینه به سینه در طول تاریخ، طی طریق كرده و اینك در سینه ما جا گرفته است.»
●عنوان اشتباه
بر تمام كاغذها، پوسترها و دیگر صور تبلیغاتی چنین نوشته شده بود: «نخستین همایش علمی موسیقی اقوام و تأثیر آن بر میراث فرهنگی» . این عنوان سراسر اشتباه، علاوه بر لطمه ای كه به وجهه علمی بودن همایش وارد ساخت، برخی سخنرانان میهمان را هم به دردسر انداخت. متأسفانه طراحان همایش به این نكته بدیهی توجه نداشتند كه موسیقی اقوام ایرانی، خود میراث فرهنگی است و بنابر این افزودن عبارت «تأثیر آن بر میراث فرهنگی» ، اضافه اضافاتی است كه نه تنها كمكی به شناخت عمومی نمی كند، بلكه باعث گمراهی مخاطب نیز می شود. خوشبختانه این اشكال جدی با حضور دیرهنگام رئیس محترم سازمان، در سخنرانی ایشان تذكر داده شد كه البته اگر چند روز زودتر متوجه این قضیه می شدند، بهتر بود.
●آثار باستانی با طعم غربی
امروزه در جلسه افتتاحیه غالب همایش ها، یك نماهنگ كوتاه یا به قول فرنگی ها یك كلیپ، حاوی صدا و تصویر مرتبط با موضوع همایش برای حاضران پخش می شود. برنامه اخیر نیز از این نعمت محروم نبود و نما هنگ چند دقیقه ای تخت جمشید با همراهی موسیقی پرسر و صدای سمفونیك، برای میهمانان دوستدار میراث فرهنگی پخش گردید. بی ارتباط بودن موسیقی نماهنگ با تصاویر به روشنی برای حاضران آشكار شد و حتی مورد اعتراض یكی از میهمانان قرار گرفت.
هیچ كدام از مؤلفه های موسیقی سمفونیك، اعم از نوع سازها، فواصل موسیقایی، ساز آرایی یا اركستراسیون و گردش نغمات، نسبتی با میراث فرهنگی ما نداشت. عزیزان فعال در سازمان میراث فرهنگی اگر خیلی به ساخت نماهنگ تخت جمشید علاقه دارند، می توانند سری به موزه تخت جمشید بزنند و كرنای چند هزار ساله هخامنشی را به طول ۱۲۰ سانتی متر ملاحظه كنند. ممكن است دوستان بگویند این ساز هم اینك مرده است و تكه فلزی بیش نیست. در آن صورت می توانند، به مناطق فارس و بختیاری نشین بروند تا ببینند چگونه این ساز در كنار دهل همچنان در زندگی زاگرس نشینان جاری و ساری است. اگر عزیزان خرده بگیرند كه آن نوع موسیقی بدوی است و اركسترال نیست، آن گاه می توانند به وین پایتخت موسیقی دنیا بروند و ملاحظه كنند كه خسرو سلطانی هنرمند توانای ایرانی در اركسترهای اتریشی با همین ساز كهن چگونه هنرنمایی می كند.
●آفتی به نام پراكنده گویی
به جز علی اكبر شكارچی و داریوش پیرنیاكان كه اولی پیرامون موسیقی محلی دامنه های زاگرس و دومی در خصوص میراث شفاهی به ایراد سخن و اجرای نمونه های آوازی پرداختند، سایر مباحث طرح شده، خارج از موضوع بود و ضمن این كه حاضران را از آن سخنان بهره ای نبود، وجهه علمی سخنرانان مربوطه را هم مخدوش كرد. این بی دقتی بیشتر از آن كه متوجه اساتید باشد، به نحوه گزینش میهمانان برمی گردد. طراحان همایش به این نكته توجه نداشتند كه اگر استادی با گروه معروف تنبور شمس می تواند در هر كنسرت خود هزاران مشتاق موسیقی را به وجد آورد، لزوماً سخنران خوبی برای یك همایش علمی نمی تواند باشد. تكنوازی فرزند این بزرگوار نیز كمترین نسبت را با سنت تنبور نوازی كرمانشاه داشت و طبیعتاً نمی توان آن را میراث فرهنگی قلمداد كرد.این شیوه نوازندگی كه با معیارهای موسیقی تنبور فاصله زیادی دارد، در حال حاضر یك تجربه شخصی است كه اگر استمرار یابد و مورد قبول جامعه هنری واقع شود، در پنجاه سال آینده می توان از آن به عنوان یك میراث فرهنگی یاد كرد.
استاد عزیز دیگری كه قرار بود درباره پیدایش میراث معنوی صحبت كنند، بیست دقیقه از نیم ساعت وقت خود را به مبحث عدل اختصاص دادند و نتیجه گرفتند كه عدل یعنی این كه هر چیزی، جای خودش قرار بگیرد و این در حالی بود كه بحث استاد گرامی در چارچوب همایش نمی گنجید و در واقع از عدالت خارج بود!
●پاپ فلامنكوی كردی
نمونه های اجرایی در این همایش، بیشترین آسیب را بر پیكر آن وارد ساخت. آنچه به عنوان موسیقی آذری ارائه شد، در واقع نمونه دستمالی شده و به جامانده از شوروی سابق بود كه عزیزان هنرمند آن را با تار و پیانو به عنوان میراث فرهنگی در حوزه موسیقی آذری اجرا كردند. در حالی كه موسیقی راستین و اصیل قوم آذری در سینه عاشیق «رسول قربانی» می جوشد كه هیچ رد پایی از وی و دیگر همقطارانش در این همایش نبود. از این بی ربط تر، گروه نیشتمان در اجرای اولین قطعه خود، یك ملودی تمام افغانی را كه پیش از این در لس آنجلس خوانده شده بود، تنها با تغییر كلام و كمی هم حالت ملودی، به عنوان موسیقی كردی ارائه دادند! قطعه دوم به طور كامل در مختصات موسیقی دستگاهی می گنجید و قطعه سوم به معنی كلمه «پاپ فلامنكوی كردی» بود. باید توجه داشت كه استفاده ناشیانه از دیوان و تقلید نابجا از گیتارنوازی اسپانیایی، لطفی برای موسیقی ما ندارد و در ضمن میراث فرهنگی ما هم نیست. نیشتمان برای جبران مافات، قطعه چهارم را به واقع كردی نواخت.
اجرای گروه موسیقی دستگاهی سپهر نیز با توجه به عنوان همایش كه قرار بود به موسیقی اقوام بپردازد، موضوعیت نداشت و در این میان تنها مواردی كه با موضوع عنوان شده، نسبتی داشتند، یكی اجرای نمونه های آوازی از ترانه های لری توسط علی اكبر شكارچی بود كه در ادامه با كمانچه نوازی وی و ضرب گیری دخترش پایان یافت و دیگری اجرای تحسین برانگیز گروه سیمرغ در بازسازی یكی از مقام های باستانی تنبور بود. جالب آن كه گروه سیمرغ متعلق به سازمان میراث فرهنگی است و توانست قوی تر از گروه های میهمان شمایلی از میراث تنبور را با همراهی دهل و آواز ارائه دهد.
●گام بعدی
همه موارد یاد شده مانع از آن نمی شود كه اقدام درست سازمان میراث فرهنگی در ورود به عرصه موسیقی اصیل ایرانی كه یكی از میراث شفاهی ماست را نادیده بگیریم. این آغاز راه است و با همه ضعف های موجود، می تواند زیربنای حركت های مؤثرتر را فراهم سازد. شاید گام بعدی پرداختن به مقوله موسیقی و گردشگری باشد.
در حال حاضر موسیقی ایرانی، هیچ نقش محسوسی در جذب گردشگر خارجی ندارد. از طرفی تجربه ای هم در این خصوص نداریم. با این حال می توانیم از تجربه های ارزشمند تركیه و مصر استفاده شایانی ببریم.
این دو كشور كه درآمدهای میلیارد دلاری از بابت گردشگری دارند، از چند دهه گذشته تاكنون تلاش زیادی برای جذب جهانگردان به خرج داده اند كه یكی از اهرم های آنها، توجه به موسیقی های بومی خود بوده است و خوشبختانه كشور ما در خاورمیانه، غنی ترین موسیقی بومی را دارد كه می تواند به نحو شایسته ای در كنار دیگر جلوه های ایرانی، گردشگران خارجی را به سوی خود بكشاند.
هوشنگ سامانی
منبع : روزنامه همشهری