شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا


یک شوالیه ترسناک


یک شوالیه ترسناک
او آدم رازداری است و از مصاحبه با رسانه ها هم خوشش نمی آید. در نتیجه همسو با اکران موفقیت آمیز قسمت جدید «بت من» (شوالیه سیاه) چه چیزی برای گفتن درباره کریستوفر نولان داریم در حالی که او به نقطه اوج کارش رسیده است، چگونه باید وی را توصیف کنیم هرچه باشد، او تا همین ،۱۰ ۱۱ سال پیش مشغول ساخت فیلم های ۳ دقیقه «کافکا»وار خود بود و در همان حال در دانشگاه لندن درس می خواند و او ۹ سال پیش در جشنواره فیلم هنگ کنگ روبه روی تماشاگران قرار گرفته و از آنها درخواست کرده بود در تهیه بودجه ساخت اولین فیلم بزرگش ممنتو Memento به او یاری برسانند. امروز «شوالیه سیاه» (شوالیه تیره) دومین سفر او در وادی مرد خفاشی به حساب می آید و او تصویری ترسناک از این قهرمان خیالی داستان های کمیک استریپ ارائه داده که قریب به ۲۰ سال پیش تیم برتون هم عرضه کرده بود و تجسمی همان قدر تیره از این قهرمان مشکوک اما نیک اندیش فراروی بینندگان قرار داده است. آنچه به «شوالیه سیاه» اهمیت بسیار بیشتری را می بخشد، این است که آخرین فیلم هیت لجر استرالیایی قبل از مرگ خبرسازش در اوایل زمستان سال پیش به حساب آید و به همین دلیل و شاید هم به دلیل بازی قوی و تند آن بازیگر پرطرفدار در رل ژوکر دشمن سرسخت بت من است که خیلی ها معتقدند اسکار نقش دوم مرد امسال باید به لجر و بهتر بگوییم به خاطره او و وابستگانش اهدا شود.
کریستوفر نولان که ۳ سال پیش قسمت پنجم «بت من» را پس از انتظار طولانی استودیوی مربوطه و ۹ سال بعد از «بت من۴» و با نام «بت من بازمی گردد» روانه بازار کرد، متولد سال ۱۹۷۰ و دومین فرزند در میان ۳ فرزند خانواده اش محسوب می شود و صاحب همزمان یک پاسپورت بریتانیایی و یک پاسپورت امریکایی است و ویژگی کمیاب شغلی و هنری او این است که راحت و بدون زحمت بین فرهنگ های متفاوت دوکشور سفر و از یکی به سمت دیگری حرکت می کند و با هر دو سو همراه و برای ترسیم آنها بر روی پرده فاقد مشکل است.
کریس نولان، وقتی فقط ۷ سال داشت فیلم های موردنظرش در مورد قهرمانان اکشن از قبیل مرد خفاشی را با دوربین های سوپرهشت می ساخت. او به دانشکده سینما نرفت و برعکس به یادگیری ادبیات انگلیسی در یکی از دانشگاه های لندن پرداخت. او پیشتر دوران مدرسه اش را در یک مدرسه دولتی در هرت فوردشایر انگلیس پشت سر نهاده بود. در دانشگاه او به یک گروه فیلمسازی جوان پیوست و فیلم های بسیار کوتاهی را ساخت که در برخی فستیوال ها پخش می شدند و بارزترین آنها اثری بود به نام Larceny که در سال ۱۹۹۶ در فستیوال کمبریج به نمایش درآمد.
نولان با ۱‎/۷۸ متر قد و سیمایی قابل اعتماد، مردی اهل خانه و خانواده و شیفته فامیلی خود است و با یک عده خاصی که بسیاری شان از همان اقوام او هستند، کار می کند و معلوم است که به آنها بیشتر اعتماد دارد و این اصل (اعتماد) برای او بسیار مهم است. عموی او یک بازیگر سینما به نام جان نولان است که در دهه ۱۹۷۰ در سریال تلویزیونی Doomwatch بازی می کرد و کریس او را در دو فیلم خود شامل «بت من بازمی گردد» به بازی گرفته است. او از سال ها پیش نوشتن سناریوی فیلم هایش را به اتفاق برادر کوچکش جاناتان که ۶ سال از او جوان تر است، شروع کرد و به واقع «ممنتو» فیلم بسیار خاص سال ۲۰۰۰ کریستوفر نولان براساس داستان کوتاهی از جاناتان و با بسط و اقتباس آن ساخته شده است. «پرستیژ» فیلمی تیره و ویژه درباره کلک ها و تدابیر ساحرها و جادوگران برنامه های نمایشی و همچنین «شوالیه سیاه»، باز محصول همکاری دو برادر و سناریوی مشترکی از این دوست.
همکاری کریس با همسرش «اما تامس» نیز قابل توجه است زیرا این زن تهیه کننده تمام فیلم های او از زمان DoodleBug فیلم دانشجویی سال ۱۹۹۷ وی بوده است. دیگر همکاران طولانی مدت وی، ولی فیستر مدیر فیلمبرداری و دیوید جولیان سازنده موسیقی متن هستند و ارتباط کاری آنها نیز به سال های دانشجویی شان بازمی گردد.
جالب تر اینکه وقتی نولان اولین فیلم خود به نام «دنباله روی» را می ساخت و بودجه بسیار اندک آن را از جیب می پرداخت، به جولیان فقط ۱۰۰ پوند برای سرودن موسیقی متن آن داد.جدیدترین عضو در خانواده کاری نولان، کریستین بیل ایفاگر رل بت من در هر دو فیلم اخیر و در نهضت احیای قهرمان کمیک استریپی است که دو و یک دهه پیشتر با بازی مایکل کیتون، ول کیلمر و سرانجام جورج کلونی به تصویر کشیده شده بود و قبل از ورود نولان و متعاقب او بیل به عرصه تصور می شد این مخلوق مارول بوکز آن قدر امتحان پس داده که یک پروژه تمام شده و غیرقابل سودبری کلان است. بیل چنان مورد توجه و تأیید نولان قرار گرفته که در هر سه فیلم آخر او بازی کرده است.
روزهای دانشجویی و درس خواندن کریس نولان تأثیر کلانی بر وی نهادند. خود او در اواسط تابستان جاری و همزمان با اکران پرسروصدا و بسیار پرفروش نسخه جدید «بت من» می گوید: «من دانشجویی بسیار موفق و لزوماً درسخوان برجسته ای نبودم اما از همان اولین روزهای فیلمسازی ام با جامعه دانشجویی به این نتیجه رسیدم که باید از همان آزادی و گسترش زبان و فرهنگی در کارهای تصویری خود سود جویم که نویسندگان سال ها و قرن ها در ترسیم و نگارش آثار خود از آن بهره گرفته اند. از خودم می پرسیدم چرا ما مثل آنها نباشیم »
و این به نشانه شناسایی کریس نولان بدل شده است. جملات شکسته و دیالوگ های مقطع از همان زمان فیلم Memento بشدت و با مهارت در پیکره کارهای نولان نشت کرده و جزو لاینفک آن شده اند. «ممنتو» درباره یک کاراکتر مرموز با بازی گای پی یرس استرالیایی است که هیچ حافظه کوتاه مدتی ندارد و در یک هتل در امریکا مشغول بررسی امور جاری و ترسیم آینده ای موهوم است. تماشاگران در امریکا از خط قصه گویی تودرتوی «ممنتو» و نبود فاکتور توالی منطقی در آن شگفت زده شدند، اما آنها که با کارهای نولان از زمان ساخت فیلم های کوتاه او آشنا بودند، تعجب نکردند زیرا می دانستند وی هرگز ویژگی ها و خصلت های زمان فیلمسازی تجربی خود را رها نکرده و دور از آن نزیسته است.
نولان اینک می گوید: «کارگردانانی همچون من از بازی با عناصر زمان و مکان لذت می برند زیرا اینها فاکتورهایی ظاهراً غیرقابل شکستن هستند. از حق نگذریم که توانایی و حوصله سینماروهای عادی هم در این خصوص بسیار بیشتر از مثلاً ۴۰ سال پیش شده است.»
«بیخوابی»، فیلم ساکن و کشدار و مشکوک اما درخشان سال ۲۰۰۲ کریس نولان او را واقعاً به یک قطب جدید در سینما بدل و این اثر سینمایی را که به هیچ روی آدم های خوب و بد آن از یکدیگر قابل تفکیک نبودند، به Memento ضمیمه و محسنات نولان را بیشتر کرد. «بیخوابی» (که از تلویزیون ایران هم پخش شده است) از بازی ال پاچینو، رابین ویلیامز و هیلاری سوانک در سه رل اصلی بهره می برد و استیون سودربرگ و جورج کلونی مشهور از تهیه کنندگان آن هستند و بازسازی یک فیلم نروژی است و عنصر غالب آن، یک بار دیگر به هم ریختن نظم های طبیعی بشری و زیستی و قرار دادن گمان های منفی و مردود در برابر یکدیگر و غالب کردن توهم و بدبینی بر شفافیت و روشن اندیشی است و توگویی «ممنتو» با لحنی بالنسبه روشن تر تکرار شده است. پاچینوی کهنه کار در این فیلم پلیسی قدیمی است که به آلاسکا می رود تا در سرزمین و فصلی که آفتاب غروب نمی کند و هوا همیشه روشن است (و شب ناپیدا) راز یک قتل را بیابد.
همیشه از بیان تکنیکی و زبان خاص فنی نولان به عنوان محسنات بزرگ حرفه ای وی یاد شده، اما این مسئله باعث شده است دیگر مهارت وی که گرفتن بهترین بازی ها از هنرپیشه های صاحب سلایق کاملاً متفاوت و به طور همزمان است، از برخی دیدهای سطحی بین دور بماند.
«بیخوابی» نمونه روشنی در این خصوص است. درحالی که پاچینو به شدت مشغول تمرین های طولانی و بررسی ۱۰۰ باره مسائل بود و در شرایطی که سوانک هرگز به بیشتر از ۲ برداشت از هر سکانس تن نمی داد و ویلیامز هم اصرار در پائین آوردن نما و وسعت نقش خود داشت، نولان توانست با هر سه کنار بیاید و از هر سه نفر بهترین بازی ها را در بیخوابی بگیرد.سرآمد آنها بازی ترسناک و دلهره ساز ویلیامز در نقش قاتل ماجرا است که از بهترین بازی های عمر اوست و دلشوره عجیبی را در دل بینندگان ایجاد می کند. اینها نشان می دهد نولان تا چه حد در کار با ستاره های پرافاده هالیوود مهارت به دست آورده و تحت هر شرایطی به خواسته های خود می رسد.
«بیخوابی» فروش بیشتر از «ممنتو» داشت و جایگاه نولان را در سینما بیشتر تثبیت کرد، اما در زمینه فروش هیچیک به «بت من آغاز می کند» نرسیدند که در تابستان ۲۰۰۵ اکران شد و در امریکا و کانادا به تنهایی ۳۷۱ میلیون دلار فروخت.
عجیب است که کارگردان اولیه در نظر گرفته شده برای آن پروژه را که همانا دارن ارونوفسکی بود با این بهانه کنار گذاشتند که دیدگاهش نسبت به فیلم بیش از حد تیره است و بت من را با بار بشدت منفی خواهدساخت، اما پروژه را به فردی سپردند که اگر از ارونوفسکی منفی تر نبود، مثبت تر هم نشان نمی داد. این چنین بود که فولان با یاری بازیگر دستچین شده توسط استودیو (کریستین بیل) بازآفرینی جدید مرد خفاشی را روانه سینماها کرد و به توفیق بزرگی رسید که گفتیم.
در آن فیلم مایکل کین معروف و بریتانیایی و پرسابقه رل مباشر و مستخدم ارشد بتمن را ایفا کرد و او نیز تبدیل به یار طولانی مدت نولان شد، به طوری که در «پرستیژ» (۲۰۰۶) و «شوالیه سیاه» (۲۰۰۸) نیز برای او بازی کرده است. در این میان نولان هم مجبور شد از ایده اصلی خود در مورد عدم رویکرد وسیع به فن آوری های کامپیوتری برای کامل شدن کارش عدول کند و بیش از پیش از خدمات رایانه ای برای تدوین تصاویر شگرف بتمن سود جوید.
سه سال پس از آن تاریخ و در حالی که قصه بعدی بتمن او هم اکران شده است، می گوید: «قصد و حرف من این بوده که بگویم نقش انسانی و تفکرات او در تدوین یک اثر هنری باید بسیار بیشتر از کمک های اعجازگونه کامپیوترها باشد.»
فیلم بعدی نولان «پرستیژ» همان چیزی بود که باید از او انتظار می داشتیم زیرا وی نیز مثل سودربرگ دوست دارد که یک در میان و بعد از ساخت کارهای هالیوودی چیزی را عرضه کند که از دل خود او برمی خیزد. این فیلم با بازی کریستین بیل و هیو جکمن در رل های اصلی، بینندگان را به عصر موسوم به ویکتوریان در انگلیس و شیرین کاری های جادوگران و شعبده بازان آن زمان و تقابل های خطرناک و توهم وار آنان منتقل می کرد، اما عواملی چند سبب شد کمتر از «بیخوابی» بفروشد و به لحاظ تجاری و حتی هنری موفق نباشد. یکی از دلایل آن، عرضه تقریباً همزمانش با فیلمی با همان مضمون از ادوارد نورتون با نام Illusionist بود و دلیل دیگرش، تأکید وسیع نولان بر کاراکترهای عجیب قصه و پرهیز او از علم سازی این شخصیت ها و کارهایش بود.
و حالا نوبت «شوالیه سیاه» است که تماشاگران را در امریکا و اروپا، دسته دسته به سالن های سینما می کشاند و به احتمال قوی به پولسازترین فیلم عمر نولان تبدیل خواهد شد. وجه بارز فیلم که قبلاً هم به آن اشاره کردیم، حضور تأثیرگذار ژوکر و بهتر بگوییم بازی هیت لجه در این رل است و این ادعای نولان است که یکی از دلایل اصلی ساخت این فیلم و قبول پیشنهاد کارگردانی آن، جذابیت این شخصیت برای او بوده است، در حالی که بازی جک نیکولسون مشهور در رل ژوکر در «بتمن یک» (۱۹۸۹) با غالب بودن حالت فانتزی و تم شوخی بر آن همراه بود، لجر ۱۹ سال بعد از آن تاریخ یک ژوکر جدی تر و ترسناک تر را فرا روی بینندگان قرار داده و ژوکر او آشکارا تلخ تر است. نولان چند روز پس از اکران عمومی «بتمن ۶» و ماهها پس از مرگ لجر می گوید: «ژوکر یک کاراکتر بد معمولی با تعاریف سنتی آن و مثلاً یک سارق بانک نیست که فقط بخواهد بر اندوخته های خود بیفزاید. انگیزه و دلیل اصلی حرکات و اقدامات او آنارشی طلبی وی است. او می خواهد همه چیز به هم بریزد و آثارش بر همه جا حکم براند. من و لجر در این خصوص صحبت کردیم و روی این نکته اتفاق نظر داشتیم که خطرناک ترین رویداد فصلی برای جوامع، سلطه آنارشی و هرج و مرج بر آن ها است. ژوکر چیز خاص و ثروت ویژه ای را تعقیب نمی کند. او می خواهد هرج و مرج جامعه را بگیرد و فقط همین مسئله برای وی مهم است.»
لجر در این ارتباط کند و کاو زیادی در افکار خودش و وجوه شخصیت ژوکر صورت داده، زیرا ژوکر خلق شده توسط او موجودی جداً خطرناک و شیطانی است و حتی رنگ های سنتی که بر چهره اش نشسته نیز وجوه فوق را پاک نمی کند و از پشت آن گریم وسیع و صورت رنگ شده نیات شیطانی ژوکر، بشدت بیرون می زند.
وصال روحانی‎
منبع: Empire
منبع : روزنامه ایران


همچنین مشاهده کنید