یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

عاشورا، تجلیگاه عرفان


عاشورا، تجلیگاه عرفان
قیام امام حسین(ع) و حادثه كربلا دارای ابعاد مختلفی است كه هر بعد آن می تواند برای ما درس زندگی و الگوپذیری و الهام بخش باشد. ایثار، جوانمردی، اخلاق، تربیت، سازندگی، معنویت و عرفان، ولایت و رهبری، وفا به بیعت و ... از این جمله است. تكیه بر جلوه های معنوی عاشورا، برای همه انسانها بخصوص نسل جوان، از این زاویه باید مطرح شود كه آمیختن مبارزه به معنویت، حماسه به عرفان، ضرورتی است كه بدون آن، ماهیت قیام عاشورا و چهره پر فروغ شهدای كربلا و سیدالشهداء(ع) دچار تحریف می شود.
۱) اهمیت نماز:
از زیباترین نمونه های معنوی پیوند با خدا، نماز است. این ارتباط معنوی، حتی در مبارزه و جهاد هم به مجاهد راه خدا روحیه می بخشد. امام حسین(ع) نیز، از به پا كنندگان و اقامه كنندگان نماز است، چنانكه در زیارت نامه های ایشان آمده است: «اشهد انك قد اقمت الصلاهٔ و آتیت الزكوهٔ»(۱) امام حسین(ع) در مسیر كربلا همراه با سپاه حر نماز جماعت برگزار كرد. شب عاشورا را هم مهلتی كه از سپاه كوفه درخواست كرد، برای نماز خواندن بود: امام(ع) فرمود: خدا می داند كه به خاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.(۲) شب عاشورا، امام حسین(ع) و اصحابش به نماز و استغفار و تضرع به درگاه الهی پرداختند.(۳)
به نقل از مورخان، زمزمه نماز و نیایش، از خیمه های اصحاب به گوش می رسید.(۴) ظهر عاشورا نیز وقت نماز، ابو ثمامه صائدی به مولایش می گوید: حسین جان،این مردم لحظه به لحظه به تو نزدیك می شوند، سوگند به خدا، نمی گذارم كشته بشوی تا اینكه كشته شوم، دوست دارم خدا را هنگامی ملاقات كنم كه نماز ظهر را خوانده باشم، حسین(ع) سرش را به طرف آسمان بلند كرد و گفت: نماز را به یاد آوردی، خداوند تو را از نمازگزاران قرار دهد،(۵) بله الان وقت نماز است، از دشمن بخواه فعلاً دست از جنگ بردارند تا اینكه نماز بگذاریم. سعید بن عبدا... نیز، در روز عاشورا شهید نماز شد. وی جلوی امام حسین(ع) ایستاد تا تیرهایی كه از چپ و راست به سمت امام رها می شد، به آن حضرت اصابت نكند. آنقدر تیر بر او خورد كه وقتی نماز امام حسین(ع) تمام شد، سعید، بر زمین افتاد و شهید شد.(۶)
۲) توكل
تكیه داشتن بر خدا و امید بستن به نصرت و عنایت او، عامل تقویت روحی در مبارزه و ثبات قدم در میدان جنگ و یكی از نشانه های ایمان بالاست. این ویژگی روحی به نام «توكل» شناخته می شود.
امام حسین(ع)، گرچه به استناد نامه های كوفیان مبنی بر بیعت و حمایت به سمت آنان حركت كرد، ولی توكلش بر خداوند بود. از این رو، وقتی هم خبر سست عهدی شیعیان را در كوفه و شهادت مسلم(ع) را شنید، تصمیمش عوض نشد و برای انجام وظیفه الهی همچنان به راه خود ادامه داد. در برخورد با سپاه حر، ضمن خطبه ای خطاب به آنان فرمود: تكیه و توكلم بر اوست، نه بر شما.(۷) در صبح عاشورا، امام(ع) با دیدن سپاه دشمن، با خدای خود مناجات می كرد، می فرمود: خدایا، در هر گرفتاری تو تكیه گاه منی و در هر شدت، تو امید منی و در هر چه برایم پیش آید، تو تكیه گاهم و نیرو و ساز و برگ منی، پروردگارا،از چه دل زخمهای رنج آوری كه قلب را شكسته و چاره را گسسته و دوست را به ناروایی داشته و نیش دشمن را به همراه، به تو شكایت می كنم كه امید به تو بی نیازی از دل دادن به دیگری است، پس بگشای درهای بسته را و بنمای روزنه های امید را كه تو راست تمام نعمتها و از آن توست همه خوبیها و تویی تنها مقصود آرزوها.(۸)
این مناجات و دعا و نیایش، گریه و یاری خواستن از خدا، همه بیانگر توكل امام(ع) نسبت به خداست. به خاطر همین توكل بود كه نزول آن همه مصیبت و داغ عزیزان، ذره ای از تصمیم و اراده او نمی كاست و هر چه فرزندان و یارانش شهید می شد، چهره مبارك امام حسین(ع) برافروخته تر می شد، زیرا خود را به قرب و لقای الهی، نزدیك تر می دید.
۳) اخلاص
انگیزه خالص خدایی، ارزش دهنده به اعمال است و كارهای ریایی نه ثواب دارد، نه ارزشمند. یكی از مهمترین عوامل بقاء و جاودانگی قیام حسین(ع)، اخلاص او و یاران او بوده. امام(ع) جز رضای الهی هدف دیگری نداشتند و جز انجام وظیفه، هیچ عاملی از غرور و ریاست طلبی و ... در انگیزه آنان دخالت نداشت. هنگام خروج از مكه فرمود: هر كس خون خویش را در راه ما نثار می كند و خود را برای شهادت و دیدار خدا آماده كرده است، با ما حركت كند(۹) و در وصیت نامه ای كه به محمدبن حنفیه مرقوم داشت، آمده بود: به درستی كه حسین گواهی می دهد بر این كه خروج من بر یزید برای ایجاد فتنه و فساد و یا برای سرگرمی و خودنمایی نیست، بلكه خروج من برای اصلاح امور امت جدم رسول خدا(ص) است.(۱۰)
اخلاص امام(ع) در بندگی و اطاعت، حتی در آخرین قطرات خون و آخرین لحظات زندگی اش هم تجلی پیدا می كند. در گودال قتلگاه، با خدایش مناجات می كرد: بر قضاء و حكم تو ای خدا صبر پیشه سازم، خدایی به جز تو نیست ای فریادرس استغاثه كنندگان، پروردگارا برای من غیر تو نیست و معبودی به جز تو ندارم.(۱۱)
۴) رضا
مقام «رضا» از والاترین مراتب اخلاص و بندگی نسبت به خداوند است. اگر هدف خدا باشد، اراده قوی می شود و فریاد زدن برای او در مقابل دشمن، آسان می گردد و اگر انسان آینده خودش را درخشان ببیند، هرگز تسلیم زور نمی شود. این حالت معنوی هم به انسان اطمینان خاطر می دهد و هم نشانه كمال ایمان و توحید است. وقتی امام حسین(ع) از مكه به سمت كربلا خارج می شود، خطبه ای می خواند كه میل و علاقه خویش را به شهادت و جهاد در راه خدا را بیان فرمود. در ضمن این خطبه فرمود: رضای خدا رضای ما اهل بیت است، بر بلا و آزمایش او صبر می كنیم و او به ما پاداش صابران را كامل عطا می كند.
و در وداع آخر روز عاشورا، امام حسین(ع) اهل بیت و خواهر خود را هم به «رضا» به قضای الهی و تسلیم در برابر تقدیر پروردگار دعوت فرمود و به فرزندش سكینه فرمود: «بر قضای الهی صبور باش و زبان به شكایت مگشای، دنیا فانی است و آخرت پایدار و باقی.»(۱۲)
۵) عرفان و حماسه
اولیای دین و پیامبر و دودمان او، هم اهل عرفانند، هم سلاح عرفان و حماسه را با هم دارند و شیران روزند و زاهدان شب. در سید الشهداء و یاران او، جمع حالت عرفانی و حماسی را می توان دید و این هم یكی از درسهای عاشوراست. اصحاب آن حضرت، چنان دلاور و پرشور و انقلابی بودند كه در هر حمله تعدادی از افراد دشمن را می كشتند و سپاه دشمن از همان ورود با آنان می گریختند. گاهی عمر سعد به سپاه خویش دستور می داد اصحاب امام را كه سلحشورانه در میدان می جنگیدند، دسته جمعی سنگباران كنند. اینها نشان دهنده بعد حماسی عاشورائیان است. در كنار اینها، ایشان عرفان ناب و مجسم هم بودند.
بهشت خویش را در چند قدمی خویش می دیدند، شب عاشورا را با ذكر و دعا و تلاوت قرآن و مناجات با پروردگار سپری می كردند و در بحبوحه جنگ سخت، نماز را از یاد نمی بردند. امام حسین(ع) بینش ناب عرفانی را به یاران خویش متذكر می شد. شب عاشورا را در یكی از گفتگوهایی كه با اصحاب داشت، فرمود: «خداوند منزلگاههای والای بهشتی را به بندگانش در مقابل تحمل شداید می بخشد. خداوند به من و اهل بیت شهیدم كراماتی عطا كرده كه با وجود آنها، تحمل ناگواریها برایم آسان می شود.
شما نیز، سهمی از این كرامتهای الهی دارید. بدانید كه تلخ و شیرین دنیا خوابی بیش نیست و بیداری و هوشیاری واقعی در آخرت است. رستگار كسی است كه به فوز آخرت برسد و بدبخت كسی است كه در آخرت به شقاوت بیفتد. در صبح عاشورا نیز، در خطبه ای كه برای اصحاب خویش خواند، آنان را به تقوای الهی و پرهیز از فریب دنیا فرا خواند و این كه همه رفتنی اند و انبیا بیش از همه اهل رضا به قضا بوده اند و خدا، دنیا و مردم را برای فنا آفریده است و برای آخرت توشه تقوا برگیرید.
ایمان و عرفان اصحاب امام را در آستانه شهادت، به شعف و شادی می كشد. اوج عرفان حماسی و حماسه عرفانی آنان این بود كه بی باكانه به میدان می شتافتند و از مرگ استقبال می كردند. تلفات سپاه عمر سعد كه زیاد شد، عمربن حجاج كه از سران سپاه عمر سعد بود، دید كه اگر اوضاع این گونه ادامه یابد، هم لشكریان كشته خواهند شد، آنان را از مبارزه تن به تن با یاران امام منع كرد و خطاب به سپاه كوفه گفت: «ای بی خردان، می دانید با چه كسانی می جنگید؟ شما با تك سواران و شهادت طلبانی می جنگید كه مرگ را می میرانند! هر كس تن به تن با اینان بجنگد، كشته می شود. اگر این ها را سنگ باران نكنید همه شما را خواهند كشت» عمر سعد هم حرف او را تصدیق كرد و سپاه را از جنگ تن به تن با یاران امام نهی نمود.
پی نوشت ها
۱- اللهوف/ ۳۸
۲- همان
۳- بحارالانوار/ ج ۴۵/ ص ۳
۴- حیاهٔ الامام الحسین(ع)/ ج ۳/ ص ۱۷۵
۵- مقتل خوارزمی/ ج ۲/ ص ۱۷
۶- كشف النعمه اربلی/ ج ۲/ ص ۲۹
۷- مختصر تاریخ ابن عساكر/ ص ۱۴۶
۸- همان
۹- حیاهٔ الامام الحسین(ع)/ ج ۳/ ص ۴۸
۱۰- بحارالانوار/ ج ۴۴/ ص ۳۲۹
۱۱- مقتل الحسین مقرم/ ص ۲۸۳
۱۲- موسوعهٔ الكلمات الامام الحسین/ ص ۴۹۰
علی اصغر صرفه جو
منبع : روزنامه قدس