سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

ارزیابی مواضع اوباما؛ تغییر یا تداوم


ارزیابی مواضع اوباما؛ تغییر یا تداوم
در مورد تحولات دو جانبه ایران و آمریکا در روزهای اخیر رخدادهایی به وقوع پیوست که موجب خلق تحلیل ها و حدس و گمان هایی در بین ناظران سیاسی درخصوص آینده روابط دو کشور که از سی سال پیش با وقوع انقلاب اسلامی در ایران قطع و در برهه هایی با تنش هایی جدی روبرو بوده، شده است. اعلام مواضع سران کاخ سفید در اجلاس های اخیر در مورد افغانستان، ناتو، پیام نوروزی اوباما به ملت و دولت ایران برای اولین بار در طول این سالها و موضعگیری اوباما در اولین سفر به کشورهای اروپایی، ترکیه و عراق از این دست رخدادهایی است که می توان از ماحصل بررسی محتوایی مواضع اوباما و سران جدید کاخ سفید به سؤال مشترکی رسید مبنی براینکه؛ آیا رئیس جمهور آمریکا به راستی دنبال تغییر روابط با ایران از خصمانه به مسالمت آمیز و مذاکره احترام آمیز است یا نه؟
● مواضع اخیر اوباما درخصوص ایران
مواضع اخیر اوباما درخصوص ایران به ویژه پیام نوروزی و قسمتی از سخنرانی وی در ترکیه و پراگ با واکنش ها و تحلیل های مختلفی در محافل سیاسی داخلی و بین المللی مواجه شد. بسیاری از ناظران و تحلیلگران سیاسی در مجموع این مواضع را مثبت دانسته و آن را موجب آغاز فصل جدیدی از روابط تهران- واشنگتن ارزیابی می نمایند. مستندات و دلایل این مثبت انگاری در عواملی مثل: تغییر لحن سران کاخ سفید از تهدید و هراس افکنی به لحن محترمانه، اعتراف به تمدن، فرهنگ و آداب بزرگ ملت ایران، اذعان تلویحی به مشروعیت نظام سیاسی ایران پس از سه دهه و مخاطب قرار دادن توأمان ملت و دولت ایران از سوی اوباما نهفته است.
بسیاری از اصحاب رسانه های داخلی نیز که بیشتر گرایشات سیاسی دوم خردادی دارند، این خط تحلیل را پیگیری می نمایند. در داخل آمریکا نیز طرفداران حزب دموکرات، مردم، اصحاب رسانه و مراکزدانشگاهی این گام اوباما را در ارسال سیگنال های مثبت به ایران برای آب کردن یخ روابط آمریکا و جمهوری اسلامی پس از سالها مثمرثمر می دانند.
اما در کنار این نظرات، دسته ای دیگر از تحلیلگران داخلی و خارجی با استناداتی به این سیگنال ها بی توجه یا به عبارت بهتر آن را ناکافی برای تغییرات اساسی می دانند و در مقابل دسته اول با استناد به دلایلی چون سیستم خاص سیاسی آمریکا که مبتنی بر اولویت ساختار بر کارگزار است و همچنین نفوذ بالای لابی صهیونیسم و تلاش های جدید لابی اعراب، به تغییر جدی در رویکرد سران جدید کاخ سفید معتقد نیستند و دستگاه دیپلماسی آمریکا را دچار یک نوع سردرگمی بین شعارها و رفتارها می دانند. البته این دسته از تحلیلگران، این خلأ تصمیم گیری قاطعانه معطوف به عمل در سیستم سیاسی آمریکا را نه تنها درخصوص ایران بلکه در مورد اروپای شرقی و ناتو و بسیاری دیگر از تحولات بین المللی نیز ناقص و نارسا می دانند. لذا معتقدند باید زمانی سپری شود تا عیان گردد که آیا اوباما رئیس جمهوری تمام عیار و دارای اختیارات صددرصدی برای تغییرات مختلف که مردم آمریکا به آن رأی دادند و مردم جهان به دلیل رفتار خشن و یکجانبه گرایانه حاکمان سابق کاخ سفید از آن حمایت کردند، می باشد یا موضعگیری های او نیز همچون اسلاف گذشته اش منعکس کننده مجموعه منویات و مطالبات دولت و ساختار سیاسی آمریکاست که از پیش طراحی می شود. کسانی که به دیده تردید به شعار تغییر اوباما درخصوص ایران می نگرند، معتقدند که اوباما تنها شعار تغییر را همچنان مانند دوره تبلیغات ریاست جمهوری دنبال می کند و قصد یا توانایی عملیاتی کردن آن را ندارد.وجود تناقض جدی در گفتار و عمل اوباما و همچنین دو گونه عمل کردن و رفتار متناقض اوباما نسبت به ایران نشان می دهد که در سیاست گذاری این دولت نیز موانع ساختاری وجود دارد. اوباما درحالی که از ایران دعوت می کند در نشست لاهه در مورد افغانستان به پیشبرد مذاکرات دراین خصوص کمک نماید، همزمان ایران را به دخالت در امور کشورهای همسایه اش مثل عراق و افغانستان متهم می کند. یا درحالی که فناوری صلح آمیز هسته ای ایران را حق ملت ایران می داند در سخنرانی اش در ترکیه هشدار می دهد که ایران باید از بین دستیابی به «تسلیحات» هسته ای و آینده روشن مردمش، یکی را انتخاب نماید. همچنین یک روز بعداز صدور پیام نوروزی که از تمدن و فرهنگ ایران به بزرگی یاد می کند و توصیه به حل مناقشات فیمابین می نماید، قانون تحریم اقتصادی و مبادلاتی ایران را یک سال دیگر تمدید می نماید.
براین مبنا باید توجه داشت که رفتار و گفتار دوگانه سران کاخ سفید در روشن شدن وضعیت واقعی روابط دو طرف به شدت تاثیر منفی گذاشته و بر دیوار بلند بی اعتمادی در بین سران دو کشور افزوده است. اگرچه نبایستی از کنار تغییر لحن اوباما به سادگی گذشت اما این تغییر لحن بنا به فرموده مقام معظم رهبری در جمع مردم مشهد در روز اول فروردین تا به عمل و نتیجه آشکاری منتهی نشود، نمی توان راجع به مراحل بعدی تصمیم گیری نمود.
از طرفی بی اعتمادی ملت و مسئولان انقلاب به رفتار و گفتار مسئولان آمریکا معطوف به سابقه و گذشته عملکرد آنها نسبت به ایران است که جز دشمنی و خصومت فصل دیگری نداشته و به لحاظ روان شناختی امری طبیعی است. از این بابت نیز باید گفت شعار تغییر اوباما و بسترسازی برای مذاکره با ایران از سوی آمریکا منوط به چند شرط اساسی است که به نوعی در گفتارهای رهبری معظم انقلاب نیز به صورت سلبی دیده می شود.
۱) تغییر دشمنی و خصومت با ملت ایران از سوی آمریکایی ها
۲) آزادسازی میلیاردها دلار دارائی بلوکه شده ایران توسط بانکها و شرکت های آمریکایی
۳) لغو تحریم های ظالمانه اقتصادی، فنی و تکنولوژیکی که سوای روابط خصومت آمیز سیاسی بین دو کشور، بسیاری از این تحریمات فنی باعث از بین رفتن و آسیب دیدن مردم ایران در صنایع هواپیمایی و... شده است.
۴) اجتناب یا حداقل کاهش روند روبه تزاید تبلیغات سیاسی و لجن پراکنی و دروغ پردازی رسانه ای نسبت به ملت و مسئولان ایرانی
۵) متعادل سازی حمایت از رژیم صهیونیستی و رسیدگی به قضایای فلسطین تحت پرتو حقوق و معاهدات عادلانه بین المللی و دهها مورد دیگر که می توان براین فهرست بلند افزود.
بنابراین می توان گفت روابط یا مذاکره آمریکا با ایران در چند مرحله به ترتیب زیر باید از سوی دستگاه دیپلماسی خارجی آمریکا پیگیری شود:
۱) زمینه سازی برای جلب حمایت ملت و دولت ایران از طریق انجام موارد فوق الذکر
۲ ) تداوم تغییر لحن خصمانه و خشونت آمیز به لحن نرم و احترام آمیز
۳)تغییر قول دوگانه و تغییر عملکرد گذشته و جبران آن
۴) اعلام آمادگی برای حضور در پای میز مذاکره عادلانه و بدون پیش شرط و طرح مطالبات طرفین در فضایی احترام آمیز و علی السویه.
برهمین اساس است که ملاحظه می شود مقام معظم رهبری ضمن رونمایی از منویات پنهان دیپلماسی جدید آمریکا که قصد داشت توپ مذاکره و گفتگو را به زمین بازی ایران بیندازد و در افهام و افکار عمومی دنیا ایران را مسبب وضع موجود و عدم پذیرش صلح و مذاکره جلوه دهد، با اظهارات حکیمانه خود و طرح این سؤال که در گفتار و عملکرد متناقض سران کاخ سفید هیچ نشانه ای برای مذاکره و تغییر وضعیت موجود نیست والا ایران آماده مذاکره با شروطی است که ذکر شد، توپ را به زمین آمریکایی ها با شدت تمام پرتاب کردند. نکته بسیار مثبت دیگر در اظهارات روشنگرانه معظم له این است که مطالبه حرکت مثبت متقابلی از سوی آمریکایی ها را در افکار عمومی دنیا باز گذاشتند و با این تدبیر امکان ادامه تبادلات زبانی و ورود به مرحله عملی را منتفی نکردند.
اما مرور بر رفتار گذشته آمریکایی ها و در نظر گرفتن مبانی سیاست خارجی این کشور که به مثابه گروگانی در چنگال اختاپوسی صهیونیسم اسیر است و به سرپنجه تدبیر آنها رقم می خورد، نشان می دهد که شعار تغییر اوباما نیز تنها کارکرد روز دارد و تاکتیکی است برای برون رفت آمریکا از مصایب و گرفتاری های داخلی، منطقه ای و بین المللی و علت اصلی رویکرد آمریکا به مذاکره با ایران نیز به دلیل احساس نیازی است که این کشور به ایران درحل مشکلاتش به ویژه در مناطق حساس افغانستان، عراق و فلسطین و لبنان و سامان دادن به وضعیت به شدت بحرانی داخلی خود دارد.
منبع: basiratir
منبع : روزنامه کیهان


همچنین مشاهده کنید