چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا


ارزش هایی که بر باد می روند


ارزش هایی که بر باد می روند
اسطوره ها، افسانه ها، آداب و رسوم، جشن ها و بازی های سنتی، صنایع دستی همه و همه در فهرست میراث معنوی جای می گیرند؛ میراث ارزشمندی که موضوع ثبت آن در فهرست آثار ملی کشور از سال ۱۳۸۳ با تشکیل کمیته میراث معنوی در سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مطرح و فقط زمانی عملی شد که نشست مقدماتی کنوانسیون ۲۰۰۳ (کنوانسیون جهانی حفاظت از میراث معنوی) خردادماه سال گذشته در پکن برگزار و پیش بینی شد تنها آثاری می توانند در فهرست میراث معنوی یونسکو ثبت شوند که پیش از آن در فهرست ملی کشورها به ثبت رسیده باشند. تاکنون کشورهایی چون عراق، هند، ترکیه، اردن، آلبانی، ارمنستان، گرجستان، تاجیکستان، ازبکستان، گواتمالا، یمن، مراکش، فیلیپین، آذربایجان، برزیل، کامبوج، کوبا و مصر که جزء کشورهای جهان سوم یا در حال توسعه هستند، توانسته اند نام خود را در فهرست میراث معنوی یونسکو به ثبت برسانند. اما هنوز نامی از ایران با توجه به پیشینه فرهنگی و تاریخی آن، در فهرست نامبرده به میان نیامده است. اگرچه سازمان میراث فرهنگی تلاش خود را برای ثبت این میراث ارزشمند آغاز کرده، اما به نظر می رسد ثبت این میراث گرانقدر از قوانین و ضوابط درست و روشنی پیروی نمی کند. برای مثال در حالی مراسم عزاداری روز هشتم محرم در حسینیه زنجان به ثبت می رسد که تعزیه به ثبت ملی نرسیده یا نوروز، مهم ترین جشن ایرانیان، در فهرست میراث معنوی یونسکو ثبت نشده است.
هرچند در این گفتار به واکاوی آثار ثبت شده در فهرست میراث معنوی و ضوابط ثبت آنها پرداخته نشده و فقط از میراث معنوی و پاسداشت آن سخن به میان آمده است. بهروز وجدانی پژوهشگر موسیقی، میراث معنوی را حاصل خرد، تلاش و ذوق جمعی و روندی می داند که از گذشته های بسیار دور برای ما به یادگار باقی مانده و با انتقال از نسلی به نسل دیگر به شکل سنت درآمده است. برای نمونه نوروز در شمار این گونه میراث است؛سنتی که اگرچه جزئیاتش دستخوش تغییر قرار گرفته اما اساس آن باقی مانده و به زندگی خود ادامه داده است. همچنان که تعدادی از نغمه های کنونی موسیقی ایرانی هم به الحان سی گانه باربد برمی گردد. او بازآفرینی میراث معنوی را ضرورتی اجتناب ناپذیر می داند چراکه شکل سنت ها باید به روز و هماهنگ با نیاز انسان های امروزی شود البته این دگرگونی نباید به گونه یی باشد که اصل و اساس سنت ها تغییر کند. او لالایی را یکی از نمونه هایی می داند که باید به روز شود. به باور وجدانی، نسل حاضر لالایی را نمی شناسد و خوب است سازمان میراث فرهنگی با بهره گرفتن از تکنولوژی مدرن، این میراث زیبا را از مرگ نجات دهد و لالایی های باقی مانده را به کاست و سی دی تبدیل کند. نویسنده و گردآورنده «فرهنگ جامع موسیقی ایرانی»، میراث معنوی را به چند دسته تقسیم می کند؛ ترانه ها، لالایی ها، متل ها، چیستان ها و... .بخش گفتاری، بازی ها، رقص ها و نمایش های آیینی نمودهای رفتاری میراث معنوی را دربر می گیرند اگرچه این تقسیم بندی اعتباری است نه حقیقی و به معنی جداکردن کامل این بخش ها از یکدیگر نیست چراکه هر کدام به دیگری تنه می زنند. برای نمونه شبیه خوانی همه این قسمت ها را دربرمی گیرد و هنوز در فهرست میراث معنوی ثبت نشده است.
● افسون افسانه ها
قصه ها و افسانه ها بخش مهمی از میراث معنوی یک ملت را تشکیل می دهند. مردم افسانه ها را می سازند و می پردازند و هم آنان هستند که گاه با نام قصه گو و افسانه سرا در هر گوشه جهان، افسانه پیشینیان را با روایتی نو بازگو می کنند. قصه گویانی که اگرچه به باور بعضی در دنیای صنعتی و پرشتاب امروز جایی ندارند، اما کودکان هنوز هم نوای دلنشین آنها و دنیای خیال انگیز قصه ها را از خاطر نبرده اند. اسدالله شعبانی سراینده قصه امشب افسانه ها را گونه بازسازی شده واقعیت ها می داند و معتقد است؛ قصه ها و اسطوره ها، واقعیت را به انسان نمایانده و بهتر زیستن را به او آموزش می دهند. همچنین دامنه تخیل مخاطبان خود را گسترش داده و با بردن آنها به جهانی خیالی و دیگرگون، حقیقت را به آنان نشان می دهند و ذهن و روح شان را تلطیف می کنند.
شعبانی با اشاره به قالب تمثیلی قصه ها می گوید؛ قصه ها با زبانی نمادین از نیازها و خواسته های درونی انسان ها سخن می گویند و با آشکار کردن آرزوهای پنهان آدمیان، تخیل آنها را برمی انگیزند، اما مرز مشخصی میان افسانه ، قصه، داستان و رمان وجود ندارد جز آنکه داستان ها از زبانی مستقیم و بی واسطه بهره برده و بر بستر واقعیت جریان دارند، اما قصه ها در قالبی غیرمستقیم ریخته شده و به سمت سوررئالیسم یا فراواقع گرایی سیر می کنند. وی قصه ها، افسانه ها و متل ها را جزء ادبیات شفاهی برشمرده و معتقد است؛ ادبیات و هنر را می توان به ادبیات و هنر رسمی و غیررسمی تقسیم کرد، به این معنی که نخبگان، اشراف و ثروتمندان جامعه از ادبیات و هنر رسمی برخوردار بوده اند و هنر و ادبیات غیررسمی نیز از آن توده مردم بوده است؛ ادبیاتی که به همت آنان شکل گرفته و سینه به سینه نقل شده تا به نسل حاضر رسیده است. از این رو متولیان فرهنگی باید به حمایت از کسانی بپردازند که به گردآوری و انتشار افسانه ها همت گمارده اند. اما محمد میرشکرایی، مردم شناس، بر این باور است که متاسفانه امروز قصه های عامیانه ایران، کارکردهای اجتماعی و فرهنگی خود را تا حد زیادی به ویژه در جوامع شهری از دست داده اند و یکی از دلایل اصلی آن، به وجود رقیبان قدرتمندی برای این گونه هنرهای قومی چون سینما، پویانمایی، بازی های رایانه یی و... برمی گردد و ما برای نگهداری و پاسداشت افسانه ها و تاریخ شفاهی خود، ناچار به بازنگری آنها و به روز کردن شان هستیم.
او با اشاره به ضرورت بازنویسی زنده و جذاب قصه های عامیانه می افزاید؛ برخی سازمان های دولتی از جمله پژوهشکده مردم شناسی به گردآوری گونه های مختلف ادبیات شفاهی پرداخته و از پژوهشگران در زمینه انتشار آثارشان پشتیبانی کرده اند، اما گردآوری قصه های عامیانه، بدون به روز کردن و تبدیل آن به متن های جذاب برای کودکان و نوجوانان، چندان به کار نمی آید و ما تلاش می کنیم به نقد و بررسی افسانه ها و روزآمد کردن آن بپردازیم. رئیس پیشین پژوهشکده مردم شناسی، نخستین تلاش های هدفمند در زمینه گردآوری قصه های ایرانی را به صادق هدایت، ابوالقاسم انجوی شیرازی و صبحی نسبت می دهد و می گوید؛ پس از آن، سنت گردآوری قصه، خواه به معنای مردم شناختی و خواه به معنای عام و ادبی در میان نویسندگان ایرانی رواج پیدا کرد و فرهنگ و ادبیات شفاهی ایران بر بسیاری از شاعران و نویسندگان از جمله احمد شاملو، فروغ فرخزاد، صادق چوبک، غلامحسین ساعدی و... تاثیر گذاشت.میرشکرایی به گردآوری قصه های عامیانه از نقاط مختلف ایران، به همت پژوهشکده اشاره می کند که مجلداتی از آن، چون قصه های اسفراین، سبزوار، خراسان و... منتشر شده است و از اهمیت به روزکردن قصه ها می گوید؛ قصه هایی که در قرن بیست و یکم هم می توانند شنیدنی و جذاب باشند به شرط آنکه با ابزار و روشی نو گفته شوند.
● بازی هایی که فراموش می شوند
بازی ها یکی از مصادیق بارز میراث معنوی هستند و سازمان میراث فرهنگی در پی تعیین شاخصه ها و آماده کردن پرونده ثبت ملی و جهانی بازی های سنتی است. اگرچه گستردگی این بازی ها و گوناگونی آن، کار را تا اندازه یی دشوار می کند. کودکان در قالب بازی می توانند هنر با هم زیستن را بیاموزند و از بودن در کنار یکدیگر لذت ببرند. بازی به آنها یاد می دهد که با بزرگ تر از خود چطور رفتار کنند و برخوردشان با کوچک ترها چگونه باشد و همه این ویژگی ها در بازی های سنتی ایران نهفته است؛ بازی هایی که امروز، با ورود رایانه و بازی های رایانه یی، رنگ باخته و به خاطره یی گنگ و دور تبدیل شده اند. ناهید سخاییان سال های متمادی در پژوهشکده مردم شناسی سازمان میراث فرهنگی فعالیت می کرده. او توانسته تعدادی از بازی های محلی را گردآوری کند و تفاوت ها و شباهت های هر کدام را دریابد. سخاییان همچنین به دسته بندی بازی های سنتی بر اساس شرایط جغرافیایی، گروه سنی مخاطبان و... پرداخته است. وی از شناسایی بیش از پنج هزار بازی در مناطق مختلف ایران خبر می دهد و با اشاره به پژوهش های میدانی که در پژوهشکده مردم شناسی در حال انجام است، می گوید؛ اگرچه پژوهشکده مردم شناسی به شناسایی و گردآوری بازی های سنتی پرداخته و کمیته بازی های محلی نیز مسابقاتی را در سراسر ایران ترتیب داده تا به دوام بیشتر این گونه بازی ها کمک کند اما تا زمانی که عزمی ملی برای حفظ سنت ها و بازی های سنتی وجود نداشته باشد، نمی توان به دوام و بقای این میراث ارزشمند دل خوش کرد. مگر چه تعداد از مادران و مربیان با این گونه بازی ها آشنا هستند؟، امروز مادران به دلایل بسیار از جمله کار و فعالیت اقتصادی، شرایط اجتماعی و دلایل دیگر نمی توانند به بازی با کودکان خود بپردازند و ترجیح می دهند فرزند خود را با کارتون های جورواجور، شخصیت های غیرواقعی و ناملموس یا اسباب بازی هایی با سروصداهای عجیب و غریب و بازی های کامپیوتری سرگرم کنند، بی خبر از آنکه این نوع بازی ها جز خشونت، انزوا و سرعت بی منطق هیچ چیز دیگری به فرزندشان نمی آموزد و در این وانفسا پژوهشکده مردم شناسی، تنها می تواند به مستندنگاری بازی ها بپردازد و این یعنی کاربرد موزه یی بخشیدن به پدیده ها.
● جشن های باستانی، رونق بخش گردشگری
رویداد گردشگری، واقعه یی است که به طور معمول، برخلاف زندگی متعارف و جاری جامعه میزبان شکل می گیرد و در یک دوره مشخص زمانی اتفاق می افتد. برگزاری یک رویداد در مکانی خاص به آن محل اعتبار می بخشد و آن را در سطح ملی و بین المللی مطرح می کند، ضمن اینکه موجب جذب گردشگر، رونق اقتصادی و تحرک اجتماعی می شود. آرش نورآقایی پژوهشگر و تورگردان، نوروز را یکی از بزرگ ترین و مهم ترین رویدادهای فرهنگی می داند و بر این باور است که برگزاری جشن های مربوط به نوروز، به شیوه یی کارآمد و سازمان یافته، علاوه بر پراهمیت جلوه دادن این رویداد اصیل در مجامع بین المللی، توجه سازمان هایی چون یونسکو را نیز به ایران معطوف می کند، آن هم در روزهایی که سازمان میراث فرهنگی در پی ثبت این میراث ارزشمند در فهرست میراث معنوی یونسکو است. وی به گوناگونی آیین ها در ایران اشاره می کند و می گوید؛ با توجه به این تنوع می توان به طور تخصصی به «گردشگری رویدادها» توجه و برای پرداختن درست به آن برنامه ریزی کرد. مراسم از تولد تا مرگ صابئین اهواز، قالی شوران مشهد اردهال، زاربندر لنگه، گل مالی بیجار، پیرشالیار اورامان تخت، تعزیه خوانسار، وارداوار ارامنه تهران، گواتی چابهار، عید قربان کاشان،نخل گردانی ابیانه، پیر چک چک یزد و مراسمی چون جشن سده، مهرگان و اعیاد مذهبی چون عید مبعث و... اگر به شیوه یی هوشمندانه اجرا شوند می توانند به جذب گردشگر کمک کنند.
زهره نیلی
منبع : روزنامه اعتماد