چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

دشمن شماره یک اسراییل که بود


دشمن شماره یک اسراییل که بود
تلویزیون رژیم صهیونیستی:او خطرناکترین نوع عملیات‏ها علیه اسراییلی ها را طراحی می‏کند. نظامیان مادر «تل‏آویو»، «عفوله»، «خضیر»، «غوربیسان»، «قدس»، «حیفا» و ... خواب را بر چشمان خود حرام می‏بینند و هر لحظه منتظر یکی از عملیات‏های انتحاری اطرافیان این جوان ۲۹ ساله هستند.
۱۵ دی ماه ،سالگرد شهادت مهندس شهادت طلبان فلسطینی و بنیانگذار گردان های شهید عزالدین قسام(شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلامی «حماس») است.
۱۴ سال پیش در چنین روزی، دفتر زندگی مردی بسته شد که ۴ سال دشمنان خود و ملتش را خانه به خانه به دنبال خود کشید و نامش را در تمام جهان پر آوازه ساخت.
برای تقریب به ذهن ایرانیان «یحیی عبداللطیف عیاش» را باید «اندرزگوی فلسطین» لقب داد. این سرباز بی بدیل پیامبر اعظم(صلوات‏الله علیه) طی مدت کمتر از ۵ سال به تنهایی خواب راحت را از دیدگان صهیونیست‏های اشغالگر قدس شریف ربود و تبدیل به کابوس دولت مجعول یهودی شد. او مانند ماهی از چنگال دستگاه‏های امنیتی عریض و طویل رژیم صهیونیستی می‏لغزید و چون شبحی دست نیافتنی خود یا همرزمانش را به سلامت از زیر چشمان ماموران امنیتی اسراییل می‏گذراند و به اهداف مورد نظرش می‏رساند.
هر روز گریم و پوشش خود را به نحوی تعویض می‏کرد که قابل شناسایی نبود و به راحتی مقادیر متنابهی سلاح گرم و مواد منفجره قدرتمند را در سرزمین‏های اشغالی جا به جا می‏نمود. ایران اسلامی تنها یک نفر را در سابقه تاریخی خود دارد که از چنین توانمندی نبوغ‏آمیزی برخوردار بود و او کسی نیست جز شهید «سید علی اندرزگو». البته باید اذعان کرد که یک تفاوت عمده میان «سید علی اندرزگو» و «یحیی عیاش» وجود دارد. اندرزگو سال‏ها در کشوری به وسعت ایران و با تنوع جغرافیایی فراوان به تعقیب و گریز از چنگ مزدوران رژیم پهلوی پرداخت؛ ضمن اینکه به هنگامه تنگ شدن عرصه،امکان سفر به کشورهای همسایه را داشت و از سوی دیگر اکثریت اطرافیان و مردمش نیز با او یک دل و همراه بودند؛ اما «یحیی عیاش» در کشوری مبارزه می کرد و پنهان می‏شد که وسعتش کمتر از استان آذربایجان غربی و تحت اشغال قرار دارد و علاوه بر عوامل دستگاه‏های امنیتی رژیم صهیونیستی و دولت خودگردان عرفات، جاسوسان خودفروخته در لباس برادر و همشهری نیز مثل مور و ملخ در آن می چرخیدند. او در چنین گستره محدود و چنین فضای غلیظی بود که طی ۴ سال چونان صاعقه بر ستون‏های امنیتی اشغالگران فرود آمد و تبدیل به اسطوره‏ای فراموش نشدنی و سرداری افسانه‏ای شد. هنوز هم پس از صدها عملیات شهادت طلبانه که طی انتفاضه دوم انجام گرفته است، برای مجامع بین‏المللی و مقامات صهیونیستی هیچ نامی، ترس‏آورتر از نام یحیی عیاش نیست. مردی که به تنهایی مسوول کشته و مجروح شدن نزدیک به ۵۰۰ اشغالگر صهیونیست بود و سرانجام نیز نه از دشمن که از خائنین و از پشت خنجر خورد. یاد و خاطر این سردار شهادت‏طلبان را گرامی داشته و مطلب زیر را به ادامه دهندگان راه او تقدیم می‏کنیم...
● خبر باور نکردنی پانزدهم دی
در نخستین ساعات روز جمعه پانزدهم دی ماه ۱۳۷۴ خبری بسیار کوتاه توسط رسانه‏های گروهی در سراسر جهان منتشر شد:
«مهندس یحیی عیاش، فرمانده گروه ضربت حرکت مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) و بنیانگذار گردان‏های انتحاری (استشهادی) عزالدین قسام بر اثر انفجار یک بمب کشته شد.»
با وجودی که شادی و شعف صهیونیست‏های حاکم بر رسانه‏های ماهواره‏ای خبری از شهادت یحیی عیاش در لابه‏لای پخش دقیقه به دقیقه خبر فوق آشکار بود؛ اما در ساعات اولیه هیچ‏کس پاسخ روشنی در مورد چگونگی شهادت وی نمی‏یافت. کارشناسان سرویس‏های امنیتی جهان با توجه به داده‏های اطلاعاتی «شین‏بث، شاباک و موساد»، (سازمان‏های اطلاعاتی و تروریستی اسرائیل) و شناختی که از فرمانده شهادت‏طلب هسته‏های مقاومت عزالدین قسام داشتند، باورشان نمی‏شد که عنصر هوشمند و با ذکاوتی که ۴ سال تمام، همه دستگاه‏های پرطمطراق امنیتی اسراییل و جلادان آموزش دیده صهیونیسم را با کمترین امکانات، به خاک سیاه نشانده بود، به این سادگی مورد هدف قرار بگیرد.
تنها چند ماه قبل از این تاریخ ژنرال «شیمون رومح»،از عالی‏رتبه‏ترین نیروهای امنیتی صهیونیست‏ها، در برنامه‏ای تحت عنوان «شناخت شخصیت طراح و مجری عملیات‏های انتحاری بنیادگرایان فلسطینی» ناگهان با مخاطب قرار دادن یحیی عیاش، جملات تکان دهنده‏ای را بر زبان جاری ساخت که نفس‏ها را در سینه بینندگان صهیونیست حبس کرده بود:
«... متأسفانه مجبورم به عنوان یک کارشناس امنیتی - نظامی، در مقابل عظمت و دقت عملیات‏هایت به واماندگی و تحیر خودم اعتراف کنم؛ چرا که جز این چاره‏ای ندارم. کارهای تو نه تنها اعجاب من که تعجب همه متخصصان امنیتی جهان را برانگیخته است. به راستی که تو مجری توانای مأموریت‏هایت محوله‏ ات هستی و ابتکار عملت بسیار سریع و دقیق است. هر چند که تو ناامن‏ترین اکسیر مقابله با صهیونیسم و یک شبح هولناک برای جامعه یهودیانی اما باید اعتراف کنم که قدرت ترمیم ضربات وارد شده به مجموعه‏ات را بی‏وقفه بالا می‏بری و شکست را از مسیر خود دورتر می‏سازی...»
«نسیم مشال»، مجری کهنه کار و مشهور تلویزیون رژیم اشغالگر قدس که این برنامه مستقیم و زنده تلویزیونی را اداره می‏کرد، در پایان برنامه، نتیجه‏گیری بحث فوق را چنین بیان کرد:
«دشمن شماره یک داخلی اسرائیل، شخصی است به‏نام «یحیی عیاش» که ۲۹ سال سن دارد. اهل منطقه «طولکرم» است و انجام کلیه عملیات‏های نظامی حماس و فرماندهی گردان‏های انتحاری عزالدین قسام را در چهار ساله اخیر شخصاً به عهده دارد. او خطرناکترین نوع عملیات‏ها علیه صهیونیست‏ها را طراحی و سازماندهی می‏کند. علی رغم اینکه از لحاظ شخصیتی یک فرد ساده و روستایی است؛ اما با افکارش کاری کرده که نامش ترس و نا امنی را در قلب‏های اسرائیلی‏ها جای می‏دهد. نظامیان ما در «تل‏آویو»، «عفوله»، «خضیر»، «غوربیسان»، «قدس»، «حیفا» و دیگر مناطق یهودی‏نشین اسراییل، خواب را بر چشمان خود حرام می‏بینند و هر لحظه منتظر یکی از عملیات‏های انتحاری اطرافیان این جوان ۲۹ ساله هستند. هرگونه خبر یا اطلاعی از وی و یا اطرافیانش می‏تواند مأمورین امنیتی و مسوولیتمان را در مهار و دفع عملیات‏هایش یاری کند.»
مسوولین اطلاعاتی - عملیاتی صهیونیست هنوز طعم تلخ سه شکست فضاحت‏بار خود را که با وجود شناسایی «یحیی» و به کارگیری نیروهای ویژه خود، نتوانسته بودند به وی دست یابند، در کام داشتند:
اول) شانزدهم مرداد ۱۳۷۲؛ مرکز ایست و بازرسی روستای «دیر بلوط» واقع در کرانه غربی:
یحیی و دو تن از همراهانش توسط نیروهای امنیتی شناسایی می‏شوند و بلافاصله منطقه به محاصره کامل در می‏آید. پس از ایجاد درگیری و تبادل آتش یکی از همرزمان یحیی دستگیر شده و دیگری با پوشش مناسب آتش خود را حایل صهیونیست‏ها و یحیی می‏کند که نهایتاً منجر به شهادتش می‏شود. یحیی نیز با ذکاوت تمام و پس از به هلاکت رساندن دو نیروی امنیتی از حلقه محاصره رهایی می‏یابد.
دوم) چهاردهم فروردین ۱۳۷۳؛ خانه یکی از دوستان یحیی در محله «شیخ رضوان» در نوار اشغالی غزه:
صهیونیست‏ها با شناسایی منزل، اقدام به بمب‏گذاری در آن کرده و منتظر انفجار بمب زمانی و ترور یحیی می‏شوند؛ اما به لطف پروردگار، یحیی دقایقی قبل از انفجار از آنجا می‏رود و توطئه صهیونیست‏ها ناکام می‏ماند.
سوم) سی و یکم تیر ۱۳۷۳؛ یکی از خانه‏های امن عملیاتی هسته‏های مقاومت شهید عزالدین قسام:
عوامل امنیتی اسراییل با شناسایی قبلی خانه امن، یحیی و همرزمانش را محاصره کرده و واحدهای عملیات، بارانی از گلوله و خمپاره را به سمت خانه شلیک می‏کنند که «یحیی» پس از سه ساعت تبادل آتش و با فداکاری ۲ تن از شهادت‏طلبان گروه که با شهادت خود، آتش فرار وی را پوشش دادند، از مهلکه نجات می‏یابد...
خبرهایی که در سراسر جهان مخابره می‏شد، حکایت از این واقعیت دردناک داشت که فرمانده رشید هسته‏های مقاومت شهادت‏طلب فلسطینی در حال مکالمه تلفنی با پدرش بر اثر انفجار مواد منفجره جاسازی شده در دستگاه تلفن همراه به شهادت رسید.
دستگاه فوق که توسط یکی از عناصر نفوذی به نام «کمال حماد» در اختیار گروه شهید قسام، قرار گرفته بود،قبلاً از سوی بخش فنی سازمان امنیت رژیم اشغالگر بمب‏گذاری شده بود. کمال حماد در ازای این خیانت خود بیش از یک میلیون دلار از رژیم صهیونیستی دریافت کرد.
رادیو و تلویزیون رژیم صهیونیستی به‏عنوان کانون انتشار این خبر، با قطع برنامه‏های عادی و پخش موسیقی‏های شاد، اعلام می‏کردند:
«... اسراییلی‏ها بالاخره راحت خواهند خوابید... یحیی عیاش مغز متفکر انفجارات و عملیات‏های انتحاری علیه اسراییل که به مهندس تفجیر و تخریب شهرت داشت، در این عملیات کشته شده است. وی که عامل کشته و زخمی شدن بیش از ۴۸۰ تن از نظامیان یهودی بود، از ۴ سال پیش تاکنون، اولین و در عین حال خطرناک‏ترین متهم تحت پیگرد دستگاه قضایی اسراییل بود و بارها پس از عملیات‏های انتحاری صورت گرفته توسط شاگردانش، با لباس مبدل خاخامی در صحنه‏های عملیات حاضر شده و پس از بررسی نقاط ضعف و قوت کار و تصویربرداری از عملیات، با اظهار دلجویی‏های تصنعی، نیروهای امنیتی حاضر را فریب داده و می‏گریخته است... مهندس عیاش به زبان عبری تسلط کامل داشته و فارغ‏التحصیل رشته مهندسی شیمی از دانشگاه بیرزیت بوده است. او در دانشگاه جزو متعصب‏ترین دانشجویان نسبت به انجام مراسم اسلامی از قبیل خواندن متون مذهبی و نماز و روزه به شمار می‏رفت... ضمن تبریک به تمام یهودیان اسراییل ، از همه بینندگان و شنوندگان عزیز، تقاضا داریم که نسبت به عملیات‏های احتمالی انتقام‏جویانه گردان‏های عزالدین قسام هشیاری و آمادگی خود را حفظ کنند...»
● یحیی عیاش کیست؟
«عبداللطیف عیاش» کشاورزی مومن از اهالی روستای «رافات» - از توابع «طولکرم» - بود. او در سال ۱۳۴۲ باز زنی مومنه از فامیل خود به نام «عایشه عیاش» ازدواج کرد ثمر که این ازدواج سه فرزند بود به نام‏های «یحیی»، «یونس» و «مرعی». یحیی فرزند بزرگ خانواده، مطابق با اطلاعات نوشته شده توسط خودش در فرم مشخصات ثبت نام «مجمع مهندسین اردن»، به تاریخ ۱۶/۱۲/۱۳۴۵به دنیا آمده بود.
پدرش می‏گوید: «در حالی که بیشتر از سه سال نداشت از من می‏خواست که او را به مسجد ببرم تا او هم نماز بخواند. یحیی بسیار اصرار می‏کرد و لباس مرا می‏گرفت تا این که من هم با توجه به علاقه زیادی که به او داشتم، به مسجد روستا می‏بردمش و همه از آمدن این بچه کوچک تعجب می‏کردند.»
یحیی پیش از ورود به دبستان، روخوانی قرآن را فرا گرفت و از ۶ سالگی تحصیلات خود را شروع کرد. در همین دوران بود که جایزه ویژه حفظ و تلاوت قرآن را از «اداره اوقاف اسلامی قدس» دریافت کرد. پس از پایان مقطع ابتدایی، یحیی تحصیلات متوسطه خود را در دبیرستان «الزاویه» پی گرفت.
مادر یحیی از آن دوران خاطره‏ای بیان می‏کند که شنیدنش خالی از لطف نیست؛ «در یکی از کلاس‏های هشتم یک دانش‏آموز نتوانسته بود مساله تدریس شده جلسه قبل را برای معلم ریاضی حل کند. معلم با عصبانیت از کلاس خارج می‏شود که یحیی را که در آن وقت در کلاس هفتم درس می‏خواند می‏بیند و او را به کلاس هشتم می‏آورد تا همان مساله را حل کند و او به سادگی جواب آن را به دست می‏آورد. بعد از آن هنگامی که معلم از یحیی می‏خواهد که دانش کلاس هشتم را برای تنبیه بزند، یحیی در حالی که به معلم ریاضی می‏گفت من به کسی که از من بزرگتر است اهانت نمی‏کنم، از کلاس بیرون رفت.»
یحیی، مدرک لیسانس خود را در رشته شیمی از دانشگاه «بیرزیت» دریافت کرد و تصمیم داشت تحصیلات خود را تا مقطع «دکترا» ادامه دهد که به دلیل ممانعت رژیم صهیونیستی از اعطای روادید تحصیلی به وی، از این کار بازماند.
وی با بکارگیری تخصص خود در راستای مبارزه با اشغالگران قدس شریف، در طی مدت کوتاهی به موفقیت‏های چشمگیری در طراحی و ساخت مواد منفجره دست پیدا کرد و با تشکیل شاخه نظامی جنبش مقاومت اسلای (حماس) موسوم به یگان‏های شهید عزالدین قسام نبرد جدی خود را با صهیونیست‏ها آغاز کرد.
وی طی پنج سال خود را تا سطح دشمن شماره یک دولت یهودی بالا کشید و مسوولیت قتل و جرح حدود ۵۰۰ صهیونیست را عهده‏دار شد. وی زمانی که شربت شهادت را نوشید یک فرزند دو ساله و یک نوزاد دو روزه از خود بر جای نهاد.
● آثار انگشت یحیی
نبرد عجیبی که بین یحیی عیاش و یارانش از یک سو و تمام نیروهای سیاسی، امنیتی و نظامی صهیونیستی از سوی دیگر، طی حدود ۴ سال انجام می‏پذیرفت دو مشخصه بارز داشت:
اول اینکه جبهه صهیونیسم و در راس همه رییس کابینه و وزیر دفاع رژیم اشغالگر قدس در جهت مهار و یا دفع عملیات‏های شهادت طلبانه مهندس عیاش اهتمام همه جانبه و گسترده‏ای به خرج می‏دادند. خاطره حمله‏های بی‏سابقه‏ای که با حضور صدها نیروی متخصص امنیتی نظامی اشغالگر برای یافتن و یا قتل مهندس به مناطقی که احتمال وجودش در آنها می‏رفت، هنوز در اذهان پیر و جوان اراضی اشغالی باقی است. یکی از آن عملیات‏های بی سابقه که هنوز توسط مردم روستای «رافات» نقل می‏شود، حضور صدها نیروی ویژه امنیتی و ده‏ها اکیپ عملیاتی و پشتیبانی اشغالگران در کمتر از یک ساعت در جای جای رافات است که همگی اطلاع کاملی از رفتار، نقشه‏ها، شیوه‏های عمل و سایر توجیهات مربوط به سوابق یحیی داشتند.
مشخصه دوم این نبرد هوشیاری و درایت یحیی و یارانش بود که در طول این درگیری‏ها و عملیات‏های گوناگون شهادت طلبانه، به خنثی کردن تدابیر جمعیت کثیر صهیونیست‏ها می‏پرداختند. نکته جالب در اینجاست که هر چه این دو مشخصه روشن‏تر بروز می‏کرد بر حرمت و والایی یحیی عیاش و همسنگرانش در قلب‏های مردم مظلوم فلسطین از یک طرف و ترس و اضطراب اشغالگران تروریست از طرف دیگر می‏افزود؛ تا آنجا که دیگر مسوولان صهیونیست این ترس و اضطراب را بی پرده در اعمال و اقوال خویش منعکس می‏ساختند.
«بنیامین بن العیاد»، وزیر مسکن کابینه اسراییلی‏ها در یکی از مصاحبه‏های خود اوج سردرگمی کابینه اسراییل را در برخورد با عملیات‏های شهادت طلبانه هسته‏های مقاومت عزالدین قسام چنین بیان کرد:
«این عجیب‏ترین جنگ‏ها در طول تاریخ است؛ چرا که دشمنان ما افرادی هستند که در آرزوی رسیدن به مرگ لحظه شماری می‏کنند!»
اشاره و مرور مختصری به چند عملیات انجام شده توسط هسته‏های مقاومت استشهادی قسام را که به تعبیر سخنگوی ارتش رژیم اشغالگر قدس، اثر انگشت یحیی عیاش بر آنها به شکل غریب و پیچیده‏ای هویدا بود به تمام بسیجیان ام‏القرای انقلاب اسلامی تقدیم می‏کنیم:
● عملیات «رامات افعال»
نخستین باری که صهیونیست‏ها با نام یحیی عیاش رو به رو شدند در اثنای شکنجه و بازجویی دو تن از مجاهدان دستگیر شده گروه قسام بود. این دو تن به همراه یکی دیگر از مجاهدین در حال انتقال بیش از ۴۰ کیلوگرم مواد منفجره کار گذاشته شده در یک خودرو - به محل تجمع عده‏ای از سران رژیم صهیونیستی در مراسم ویژه‏ای در منطقه «غوش‏دان» شهر تل‏آویو به واسطه یک اشتباه دستگیر شدند. این خودرو از نوع همان فولکس واگن‏های پلاک ویژه زردرنگ یهودی و در عین حال مملو از ۴۰ کیلوگرم مواد منفجره بسیار قوی دست‏ساز و ۴ استوانه گاز و یک منبع انفجار بود.
با توجه به سابقه عبور و مرور خودروهای اینچنین و نیز دارا بودن پلاک صهیونیستی، فولکس بدون مواجه شدن با مشکلی در حوالی ساعت ۲ بامداد وارد محوطه مراسم شد، تا در صبح روز بعد منفجر شود؛ اما در هنگام وارد شدن به مسیر انجام مراسم، دو دژبان مسوول محوطه متوجه حرکت فولکس با چراغ‏های خاموش و درست در جهت مخالف حرکت معمول خودروهای دیگر شده و به فولکس شک می‏کنند و بلافاصله به سایر مأمورین، مورد مشکوک را اطلاع می‏دهند که کلیه راه‏های خروجی تل‏آویو مسدود شده و کار تفتیش همه فولکس‏ها آغاز شد. مجاهدین حماس نیز که متوجه شک دژبانان شده بودند با ترک منطقه مراسم، سعی در رهایی از دام امنیتی اسراییلی‏ها کردند که نهایتاً با رسیدن به یک کوچه بن‏بست در محله «رامات افعال» خودرو را باقی گذاشته و خود اقدام به ترک منطقه کردند. پس از دقایقی نیروهای ضدتخریب موساد با دور کردن یهودیان ساکن در منطقه از اطراف خودرو، سعی در خنثی کردن بمب نمودند و هم‏زمان با آن «حسن احمد حسان» ۲۳ و «عماد عبدالرحیم علی» ۲۶ ساله، دو نفر از سه مجاهد فوق، با به کار گرفته شدن هلی‏کوپتر، هواپیما و سگ‏های تربیت شده پلیس در منطقه، دستگیر شدند؛ اما مجاهد سوم موفق به مراجعت به گروه شهید قسام در «نابلس» شد.
از طرف دیگر تلاش نیروهای متخصص تخریب موساد با توجه به پیچیدگی و ابتکاری بودن نحوه انفجار بمب به جایی نرسیده و انفجار فولکس واگن موجب وارد آمدن خسارت‏های سنگین به ساختمان‏های اطراف و خودروهای امنیتی شد. دو مجاهد دستگیر شده نیز، زیر شدیدترین شکنجه‏های عوامل دژخیم موساد تنها بر این مطلب تأکید می‏کردند که به همراه فردی به‏نام «مهندس یحیی» سوگند خورده‏اند که اشغالگران را از اراضی وطن اسلامی‏شان اخراج کنند. این نخستین مواجهه عوامل صهیونیست با نام لرزه‏افکن مهندس بود.
● عملیات «مسیرةالاکفان»
هر چند که نام یحیی در نخستین جایگاه اسامی لیست افراد تحت پیگرد همه مجموعه‏های اسراییلی قرار گرفته بود؛ اما او بدون توجه به آن، مشغول طراحی، بررسی و سازماندهی عملیاتی شد که جوی مملو از ترس و ناامنی را برای شخص نخست‏وزیر رژیم صهیونیستی، «اسحاق رابین» و تمام همدستانش به جای گذاشت. در روز ۲۶/۹/۱۳۷۱ مهندس خودرویی،سرشار از مواد منفجره را تحویل جوان رشیدی به نام «ساهر التمام» داد. «ساهر» نیز در ساعت ۱۲:۳۰ دقیقه همان روز در منطقه «میحولا» - در نزدیکی «بیسان» - در حالی که در کنار یک رستوران نظامیان صهیونیست و درست بین دو خودروی نظامی پارک کرده بود، پیکر خود را آتشی بر جان شیاطین محارب ساخت که مطابق اعتراف نیروهای اشغالگر دو نفر از افسران صهیونیست به درک واصل شده و ۸ تن دیگر نیز زخمی گشتند.
● عملیات «شهدای شش‏گانه»
در پی اعلام سخنگوی نظامی ارتش صهیونیستی مبنی بر اعدام ۶ تن از افراد گروه عزالدین قسام که در حال عبور از مناطق مرزی با مصر در شهر «رفح» بودند، مهندس عیاش طرحی را در ذهنش مدون کرد، که موجب وارد شدن ضربه سنگین مادی، حیثیتی و انسانی به اسراییلی‏ها شد. در فروردین ۱۳۷۲یحیی و گروه انتخابی‏ش از موانع امنیتی صهیونیست‏ها در منطقه «ضفه» و «قطاع» عبور کردند و رستورانی در طبقه اول برج تجاری «لندن مینی استور» واقع در خیابان اصلی «تل‏آویو» موسوم به «ابن غفیرول» را با مواد منفجره‏ای بسیار قوی، بمب‏گذاری نمودند و در حوالی ساعت ۶:۲۵دقیقه صبح روز ۲۸/۱/۱۳۷۲در حالی که امیدی به خروج خود از کمربند امنیتی عوامل صهیونیست نداشتند، همه بمب‏ها را همزمان با هم منفجر کردند که در اثر آن، انفجار و آتش‏سوزی مهیبی صورت گرفت، که موجب تخریب کلی ساختمان و وارد آمدن خسارت بسیار زیاد به ساختمان‏های مجاور شد و حداقل یک نفر کشته و بیش از ۳۵ مجروح در پی داشت.
● عملیات «شیر مقاومت»
در ساعات اولیه صبح روز ۱۶/۲/۱۳۷۲یکی از مجاهدین به تعبیه ۵ بمب ساخته شده توسط مهندس در جاده قدیمی منتهی به «موشاف شیکف» در داخل روستای «بیت عوا الخلیل» - که در سال ۱۳۴۷ به اشغال صهیونیست‏ها درآمده بود - مشغول شد.
دو تا از این بمب‏ها در حین عبور خودروی جیپ گشتی نظامیان صهیونیست منفجر شد که موجب زخمی شدن دو صهیونیست گشت. بر اثر انفجار این دو بمب، دشمن نیروهای ویژه خود را برای پاکسازی جاده به منطقه گسیل داشت که بار دیگر با عبور خودروی دوم که از روی سومین و چهارمین بمب می‏گذشت انفجار مهیبی رخ داد که منجر به کشته و زخمی شدن عده دیگری از صهیونیست‏ها گشت. انفجار بمب پنجم در حالی که «یوسیف حایون»، از متخصصین تخریب ارتش اشغالگر، مشغول خنثی کردن آن بود، موجب وارد شدن جراحت شدید به وی شد، که البته وی بعد از سه روز در بیمارستان به هلاکت رسید.
● عملیات «محمد عزیز رشدی»
دسته شهید محمد عزیز رشدی در غرب فلسطین اشغالی وابسته به هسته‏های شهادت‏طلب عزالدین قسام در صبح روز ۱۱/۶/۱۳۷۲مین‏های انفجاری دست‏ساز مهندس را در یکی از باغ‏های نزدیک «رامات راهیل» واقع در جنوب قدس اشغالی، کار گذاشتند که دقایقی بعد در هنگام عبور ۵ تن از نظامیان صهیونیست، منفجر شد که در اثر شدت جراحات یکی از آنان کشته و دیگران نیز آسیب‏های جدی دیدند.
● عملیات «سلیمان زیدان»
در پاسخ به هجوم ددمنشانه ارتش اشغالگر اسراییل به اردوگاه «البریج» (۱۲/۶/۱۳۷۲) و در سالگرد هتک حرمت ساحت مسجد الاقصی، مجاهد شهادت‏طلب «سلیمان زیدان»، سوار بر خودرویی مملو از مواد منفجره به دنبال خودروی نظامی صهیونیست‏ها به شماره ۱۷۸ حرکت می‏کند. این خودرو تعدادی از افراد ویژه پادگان نظامیان اسراییلی در حومه قدس را به ستاد فرماندهی ارتش صهیونیست، در منطقه غرب واقع در نزدیک «بیت ایل» در شمال شهر «رام‏الله» منتقل می‏کرد.
خودروی قهرمان شهادت‏طلب گروه قسام نیز که پلاک صهیونیستی به همراه داشت با عبور از ۸ پست ایست و بازرسی اسراییلی‏ها، توانست در ساعت ۷:۳۰دقیقه صبح ۱۴/۶/۱۳۷۲به کنار خودروی شماره ۱۷۸ برسد. با فشردن کلید انفجار توسط «سلیمان زیدان»، انفجار مهیبی صورت گرفت که موجب انهدام کامل خودروی صهیونیست‏ها و اصابت ترکش‏های انفجار به چند خودروی دیگر شد. پس از این انفجار، تمامی منطقه به محاصره کامل نیروهای امنیتی اسراییل درآمد. ناظران و شاهدان در اظهارات خود به خبرگزاری‏های محلی و خارجی تأکید کردند که خودروی صهیونیست‏ها به طور کامل منهدم و سرنشینان آن همگی کشته شدند؛ اما رژیم اشغالگر از اعلام تلفات قطعی خود سرباز زد.
● عملیات «عفوله»
در پاسخ به کشتار نمازگزاران حرم امن ابراهیمی شهر الخلیل، شهید عیاش با طراحی و اجرای یک عملیات شهادت‏طلبانه که در روز چهلم قتل عام نمازگزاران به اجرا درآمد، موجبات به درک واصل شدن ۸ نظامی صهیونیست و مجروح شدن بیش از ۵۰ صهیونیست دیگر را فراهم آورد. کیفیت عملیات بدین ترتیب بود که یک خودروی پر از مواد منفجره توسط مجاهد استشهادی «رائد زکارنه»، به مقابل ایستگاه مرکزی حمل و نقل خودروهای اسراییلی منتقل شده و در ساعت ۱۲:۲۵ دقیقه روز ۱۶/۱۲/۱۳۷۳ توسط این شهادت‏طلب منفجر شد.
● عملیات «الخضیره»
در اثنای برگزاری جشن ارتش اشغالگر به مناسبت زنده نگه داشتن یاد افراد هلاک شده‏اش در جنگ اعراب با اسراییل، مهندس دومین ضربه‏اش را در انتقام کشتار نمازگزاران حرم ابراهیمی، بر پیکر صهیونیست‏ها وارد کرد. در ساعت ۸:۵۰ دقیقه روز ۲۳/۱۲/۱۳۷۳ مجاهد شهادت‏طلب «عمار عمارنه»، چاشنی بمب تعبیه شده توسط یحیی عیاش در داخل یکی از خودروهای دشمن در محور معروف به شماره ۸۰ شهر «الخضیره» را فعال کرد و با شهادت خود حداقل ۵ نظامی صهیونیست را به جهنم فرستاد و ۳۲ تن دیگر را به شدت مجروح ساخت.
● عملیات «تل‏آویو»
در یکی از درخشان‏ترین عملیات‏های شهادت‏طلبانه، قهرمان استشهادی «صالح صوی»، در داخل خیابان «دیزنکوف» در مرکز تل‏آویو چاشنی مواد منفجره کار گذاشته شده توسط مهندس در خودروی حاملش را به کار انداخته و با شهادت خود ۲۲ صهیونیست را به هلاکت رسانده و ۴۷ تن دیگر را مجروح ساخت.
● عملیات «نتساریم»
هنوز گیجی ضربه عملیات تل‏آویو از وجود دولت اشغالگر قدس برطرف نشده بود که یکی از شهادت‏طلبان گروه قسام به نام «هشام حمد»، در منطقه «نتساریم» با رساندن خود به تجمع نظامیان صهیونیست کیف خود را که حامل بمبی قوی بود منفجر ساخت و ۳ درجه‏دار صهیونیست را به درک واصل کرده و ۱۲ تن دیگر را مجروح ساخت. این عملیات در انتقام شهادت «هانی عابد»، از راهبران جنبش حماس که در شهر «خان یونس» به دست عوامل اداره اطلاعات اسراییل شهید شده بود، صورت پذیرفت.
● عملیات «بخش پرواز»
بعد از هجرت شهید یحیی عیاش به نوار غزه که به جهت آموزش دادن عده‏ای از مجاهدان گروه شهید قسام برای ساختن مواد منفجره صورت پذیرفت، یحیی توانست تخصص خود را به عده زیادی از شاگردانش منتقل کند. در همان حال در بامداد روز ۵/۱۰/۱۳۷۴ یحیی یکی از شهادت‏طلبان گروه، به نام «ایمن راضی» را به همراه یک ساک پر از مواد منفجره از اردوگاه «خان یونس» به قدس اشغالی فرستاد و هر چند که «ایمن راضی» نتوانست وارد خودروی حامل درجه‏داران اسراییلی بخش پرواز بشود؛ اما با منفجر کردن بمب‏های درون ساک در کنار خودرو، موجب کشته و زخمی شدن سرنشینان آن شد.
● عملیات «شهدای زنده»
در تحقق شعارهای انتقام‏جویانه مسلمانان مظلوم فلسطین در تشییع جنازه شهید «کمال کحیل» و همرزمان مجاهدش «حاتم حسان»، «سعید دعس» و فرزندش «بلال» که در حمله وحشیانه جلادان امنیتی اسراییل به شهادت رسیدند، دو خودروی حاوی مواد منفجره مهیا شده و در روز ۱۹/۱۲/۱۳۷۳ اولین آنها در حالی که توسط قهرمان شهادت طلب «خالد خطیب» هدایت می‏شد در ساعت ۲ بعداظهر در کنار یک خودروی حامل نظامیان صهیونیست منفجر شده که منجر به قتل ۷ صهیونیست و جراحت ۲۲ نفر دیگر شد. دو ساعت بعد از شهادت «خالد خطیب»، مجاهد استشهادی «عماد ابوامونه» خودروی دوم را به وسط ستون مکانیزه‏ای رسانده و با شهادت خود ۶ صهیونیست را به دوزخ فرستاده و ده‏ها تن دیگر را نیز مجروح ساخت.
● عملیات «قوش قطیف»
بعد از شهادت مجاهد «محمود خواجه» - رهبر شاخه نظامی جنبش جهاد اسلامی - توسط رژیم اشغالگر قدس از سوی مهندس عیاش عملیاتی برای هلاکت یکی از فرماندهان امنیتی اسراییل طراحی شد.
بدین ترتیب که یک گاری که مقادیر قابل توجهی مواد منفجره در آن جاسازی شده بود با هدایت قهرمان شهادت طلب «معاوی روگه»، به سمت محل عبور خودروی فرمانده صهیونیست حرکت کرد. فرمانده فوق با دو مجموعه کامل اسکورت رفت و آمد می‏کرد و «معاوی روگه» در تقاطع جاده «نفیه دیکالیم» در نزدیکی محله «غوش قطیف» منتظر رسیدن فرمانده صهیونیست شد. دقایقی قبل از رسیدن فرمانده و مجموعه محافظش یک جیب گشتی صهیونیست‏ها به نزدیک گاری وی رفت و مدارک وی را طلبیده و علت توقفش در تقاطع را جویا شد و چون گشتی‏ها مشغول وارسی گاری شدند و هر لحظه احتمال کشف مواد منفجره و لو رفتن عملیات می‏رفت وی با انفجار مواد منفجره موجبات هلاکت ۳ نظامی گشتی صهیونیست را فراهم کرد.
● عملیات «رامات غان»
دشمن صهیونیستی با به کارگیری امکانات گسترده توانسته بود یکی از خانه‏های امن گروه شهادت‏طلبان قسام را کشف و همه مجاهدان ساکن در آن را به شهادت برساند. در پاسخ به این تهاجم صهیونیست‏ها، با طراحی دقیق مهندس یکی از شهادت‏طلبان گروه، موفق به بمب گذاری در یک خودروی حامل فرماندهان صهیونیست می‏شود که در صبح روز ۵/۴/۱۳۷۴ با انفجار بمب فوق در میان ستون نظامی صهیونیست‏ها ۶ افسر درجه‏دار اسراییلی و ده‏ها تن دیگر مجروح می‏شوند.
● عملیات «رامات اشکول»
این عملیات در تکمیل عملیات «رامات غان» انجام گرفت؛ بدین صورت که مجاهد شهادت طلب «سفیان جبارین»، در صبح روز ۱/۷/۱۳۷۴ با انفجار یک خودروی مملو از مواد منفجره به شماره ۲۶ - الف، در کنار یک کامیون حامل صهیونیست‏ها در منطقه «رامات اشکول» به اعتراف خود صهیونیست‏ها ۵ درجه دار پلیس اسراییل را کشته و بیش از ۱۰۶ نفر دیگر را مجروح ساخت.
● شرح شهادت یحیی عیاش از زبان تنها شاهد
در مورد نحوه خیانتی که منجر به شهادت فرمانده استشهادیین فلسطینی شد، یگانه شاهدی که وجود دارد، «اسامه حماد»، همراه و همرزم دیرینه‏اش می‏باشد.
وی طی سخنانی ماجرای شهادت مرشدش را این‏گونه بیان می‏کند: «در حدود ده سال پیش هنگامی که در دانشگاه بیروت درس می‏خواندم با شهید یحیی آشنا شدم؛ چرا که اوهم در منطقه محل سکومت من، زندگی می‏کرد. بعد از اتمام تحصیلات، گهگاهی او به دیدنم می‏آمد و من هم به او سری می‏زدم تا اینکه حدود ۵ ماه قبل نزد من آمد تا برای مدتی او را در منطقه امنی پنهان کنم. دلیل این مراجعه هم دوستی و اعتماد کاملی بود که به یکدیگر داشتیم. تا چند هفته قبل هم به استثنای چند تن از همرزمان مهندس کسی نمی‏دانست که او نزد من است. تا اینکه روزی دایی من «کمال حماد» که در «انجمن نظارت بر ایمنی برج سازی» فعالیت داشت و از تجار معروف نوار اشغالی غزه بود، تصادفاً متوجه یحیی در منزل ما شد. پس از مدتی هم مرا خواست و گفت که علاقه زیادی به او و فعالیت‏هایش دارد و می‏تواند کمک‏های قابل توجهی به کارهای مهندس بکند. در همان جلسه هم «کمال حماد» یک موبایل به عنوان هدیه به من داد تا از آن برای ارتباطات راحت‏تر استفاده کنم. در آن موقع حتی به ذهنم هم خطور نمی‏کرد که ممکن است دایی من عنصر خودفروخته‏ای باشد و غرضش از اهدای موبایل و یا امکانات رفاهی خیانت به یحیی است. من بنا بر دلایل حفاظتی اجازه ملاقات را به دایی‏ام ندادم؛ اما موبایل را به مهندس دادم تا در تماس‏های تلفنی راحت‏تر عمل کند. یحیی هم مدتی از موبایل استفاده کرد تا اینکه روزی به من گفت که احساس می‏کند خط تلفن موبایل ناامن است و احتمال می‏دهد که نیروهای امنیتی اسراییل خط موبایلش را شناسایی کرده باشند. به همین دلیل به من امر کرد که دیگر از موبایل استفاده نشود و از همان خط عادی تلفن قدیمی‏مان استفاده کنیم.
من هم قبول کردم و موبایل را خاموش کرده و کنار گذاشتم .چند روز بعد دایی کمال آمد و گفت که برای کاری مجبور به سفر است و دو سه روزی احتیاج به موبایل دارد و من هم موبایل را که دیگر از آن استفاده نمی‏کردیم به او امانت دادم. البته باید اضافه کنم که او یک بار هم قبلا موبایل را قرض گرفته بود و به خاطر همین،من اصلا به امانت گرفتن موبایل مشکوک نبودم. نکته دیگری هم اینکه بیشترین فردی که از طریق موبایل با یحیی تماس می‏گرفت، پدرش بود که البته بعد از کنار گذاشتن موبایل، یحیی به پدرش هم سپرده بود که از آن به بعد با شماره تلفن عادی منزل با او تماس بگیرد و قرار بود که صبح روز جمعه، پدر مهندس با او تماس رفته و نتیجه کاری را به اطلاع برساند.
در صبح روز جمعه که یحیی منتظر تماس پدرش بود، حدود ساعت ۸، دایی به من تلفن زد و گفت که خط تلفن موبایل را باز نگهدارم؛ چرا که ممکن است یکی از رفقای تاجرش با شماره موبایل تماس گرفته و برایش پیغام بگذارد و اضافه کرد که اگر آن تاجر پیغام گذاشت، حتی پیغام تلفنی را به او اطلاع بدهم. من هم خط تلفن را روشن گذاشتم. از آن طرف پدر یحیی هر چقدر به تلفن عادی زنگ می‏زند متوجه می‏شود که تلفن از طریق مخابرات قطع شده است و بالاجبار حوالی ساعت ۹ با امید روشن بودن موبایل، شماره موبایل را می‏گیرد و موبایل زنگ می‏زند. من که با یحیی در اتاق دیگری بودم برخاستم و دیدم که همسرم موبایل را به طرف من آورده و می‏گوید که پدر مهندس است و چون نتوانسته شماره تلفن منزل را بگیرد، با موبایل تماس گرفته، من هم موبایل را از همسرم گرفته و به یحیی؛ دادم. چون یحیی از تماس پدرش با خط تلفن موبایل شدیداً ناراحت شده بود، بعد از سلام از پدرش خواست که دیگر با موبایل تماس نگیرد و من در حالی که به سمت درب اتاق می‏رفتم تا مقدمات صبحانه را از همسرم بگیرم احساس کردم که پشتم داغ شد و انفجاری در اتاق رخ داد. وقتی ناخودآگاه برگشتم، در میان دود و غبار دست یحیی را دیدم که جدا شده و خون از آن جاری است. تمام پنجره‏های اتاق هم شکسته شده بودند. فریادهای همسرم مرا به خود آورد. بعد از فرو نشستن گرد و غبار صورت یحیی را دیدم که به شدت جراحت دیده بود و متوجه شدم که شهید شده است. به سختی به همسرم فهماندم که یکی از دوستان مهندس در گروه قسام را باخبر کرده و به کمک بیاورد.
همرزمان یحیی دقایقی بعد آمدند و پیکر او را با خود بردند و از من هم خواستند که برای مدتی با خانواده‏ام مخفی شویم. در حال خروج از منزل یکی از همسایگان به سمت ما آمد و گفت که در هنگام بروز حادثه برای ما، یک هلی‏کوپتر کوچک دور منزل ما و همسایگان دور می‏زده است...» لازم به ذکر است که به نوشته روزنامه اسراییلی «معاریو»، «شاسی انفجار موبایل را یکی از سرنشینان هلی‏کوپتر فوق بعد از اطمینان مامورین مخابراتی از اینکه فرد مکالمه‏کننده شخص مهندس بوده است فشرده و از منطقه دور شده است. مواد منفجره به کار رفته در موبایل از نوع مواد ویژه و با قدرت بالا بوده است که وزنش از ۵۰ گرم تجاوز نمی‏کرد...»
● اظهار نظر برخی از صاحب نظران صهیونیست بعد از ترور شهید یحیی عیاش
«باید خودمان را از توهم آسایش به دور کنیم و اعتقاد پیدا کنیم که با کشته شدن عیاش زیان‏های بزرگتری خواهیم دید. قتل عیاش سبب وارد شدن ضربه جدی به روند اجرای عملیات صلح خاورمیانه شده است. آخر چطور می‏شود که عقاب وحشی صلح با مبارزان از جان گذشته چون عیاش باهم کنار بیایند؟»
ـ امنون الون - نویسنده یهودی
«اگر چیزی خطرناکتر از مهندس یحیی وجود داشته باشد، جنازه اوست؛ چرا که کشته شدگان در راه هدف، خطرناکترین سلاح در دست هر ملت در حال جنگ می‏باشند. درک این حقیقت که ترور عیاش موجب فوران شور و هیجان جوانان فلسطینی است و این شخص به یک سمبل مبارزه تبدیل شده است، احتیاج به تفکر زیادی ندارد، آنگونه که دیدیم هزاران نفر در تشییع جنازه او شرکت کردند. پس چقدر تعداد مهندسین جدیدی که در این مراسم، عزم خود را برای تداوم راهش جزم کردند و دیر یا زود خود را فدای هدفشان خواهند کرد، زیاد بود؟!»
ـ اوری فنیری - نویسنده صهیونیست
«دلیلی که سبب پیگیری شدید صهیونیست‏ها برای ترور عیاش شد، تنها انتقامجویی از خون کشته و زخمی‏های اسراییلی‏ها نبود و اولین و مهمترین دلیل آن‏ها قبل از همه این بود که عیاش، بنیانگذار نوع جدیدی از مبارزه: یعنی انجام عملیات انتحاری در مراتب مختلف بود.»
ـ زئیف شیف - کارشناس بخش عربی مجله هاآرتص
«موزه تاریخی فلسطینی‏ها تاکنون از مبارزان شهید شده زیادی همچون یحیی عیاش محافظت می‏کند. پرونده این شخصیت‏ها از عزالدین قسام شروع می‏شود که در دهه ۳۰ توسط انگلیسی‏ها ترور شد و حالا شخصیت نمونه و الگوی مبارزان حماسه آفرین آنها؛ یعنی مهندس یحیی عیاش جای دارد.»
ـ یوسی نوربشتاین - نویسنده صهیونیست
«از ابتدای شروع جنگ بین ما و فلسطینیان هیچ شخصی مانند یحیی عیاش دستش را آغشته به خون صهونیست‏ها نشان نداد.»
ـ ایهودی یهاری - تحلیلگر سیاسی تلویزیون رژیم صهیونیستی
«از اینکه دیگر عیاش در دنیا نیست، جداً احساس شادمانی می‏کنم.»
ـ افرایم سینه - وزیر کابینه رژیم اشغالگر قدس
«مهندس مستحق این کیفر بود؛ چرا که دستانش به خون بسیاری از صهیونیست‏ها آغشته بود و امروز با ترور او، روز عید و شادی ماست؛ هر چند که در این شادی با وجود همرزمان و شاگردانش نباید افراط کرد.»
ـ ایلی دایان - جانشین وزیر خارجه کابینه رژیم اشغالگر قدس
«دیدن صحنه‏های تشییع جنازه عیاش که ده‏ها هزار فلسطینی در آن شرکت داشتند بشارت دهنده خیری نیستند برای افرادی که اعتقاد دارند کینه صد ساله فلسطینیان مسلمان نسبت به صهیونیست‏ها با ترور این مبارز از بین خواهد رفت و ما وارد مرحله تازه‏ای از صلح و ثبات خواهیم شد؛ چرا که عیاش، قهرمان ملتی است که میزان شجاعت و برتری قهرمانانش را باتعداد قبرهایی اندازه می‏گیرند که از دشمنانشان ایجاد کرده‏اند. هر چند که در نظر ما عیاش دشمن خونریزی بود که استحقاق اعدام را داشت و عملیات ترورش در جهت اجرای این نظر بود؛ اما این شخص در نظر ملتش نه تنها قهرمانی مردمی در دنیا بلکه شهیدی بلندمرتبه در آخرت است! در تشییع جنازه او فقط همرزمانش در در حماس حضور نیافتند؛ بلکه همه اقشار مختلف مردم فلسطین شعار انتقام انتقام سر دادند و مردم غزه در تاریخ معاصر خود تاکنون جنازه‏ای را از نظر کثرت شرکت همه گروه‏ها و بروز احساسات چنین عمیق بر دوش کشور خود ندیدند.»
ـ شموئیل شینتسرل - نویسنده و ایدئولوگ صهیونیست
نویسنده:مهدی بختیاری
منبع : خبرگزاری فارس


همچنین مشاهده کنید