جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


بازیگران کدام فیلم‌ها موفق‌ترند؟


بازیگران کدام فیلم‌ها موفق‌ترند؟
امسال جشنواره فیلم فجر شاهد حضور فیلم‌های جدی و قابل تاملی بود که از جهات مختلف قابل بررسی هستند. اما حضور بازیگران در فیلم‌ها اولین نکته‌ای است که مخاطب عام مورد توجه قرار می‌دهد و آن را برای تماشای یک فیلم به مثابه اصلی بااهمیت درنظر می‌گیرد. در این مجال نگاهی می‌اندازیم به بازی‌های برخی فیلم‌هایی که - به‌زعم نگارنده - از جهت بازیگری مهم‌تر و بحث‌انگیزتر از سایرین بودند؛ فیلم‌هایی متفاوت که پایبند قهرمان‌سازی نبودند و بازیگران‌شان بیشتر در خدمت کلیت واحد فیلم بودند نه شخصیت‌هایی جذاب و مخاطب‌پسند.
□□□
▪ زادبوم:‌
این فیلم از معدود آثاری بود که دوره زمانی بلندی را تصویر می‌کرد و شخصیت‌های زیادی در آن حضور داشتند. مسعود رایگان در نقش بیژن امیری هم در دوران قدرتمداری و هم در زمان به ضعف کشیده شدن و سپس تحول ایفای نقش کرده است. او در فیلم چند بار دستخوش اتفاقات بیرونی و تحولا‌ت درونی می‌شود. رایگان نقش مردی را بازی می‌کند که در انتخابات ریاست‌جمهوری شکست خورده، سکته مغزی کرده، فلج شده، خانواده‌اش را از دست داده و بعد طی اتفاقاتی به کمک همسرش (رویا تیموریان) به زندگی و آینده امیدوار می‌شود و نجات می‌یابد و سعی در جبران اشتباهات زندگی گذشته‌اش می‌کند. صحنه به استیصال رسیدن او و قصدش برای پرت کردن خود از داخل ماشین به ته دره یکی از نقاط اوج بازیگری او در زادبوم است. چنانکه در صحنه تلفن زدن امیرعلی (بهرام رادان) و گفت‌وگوی او با مادر، زمانی که بیژن خود را از تخت پایین می‌اندازد ولی نه قدرت تکلم و نه قدرت حرکت دارد بازی زیبایی از خود ارائه می‌دهد. رویا تیموریان هم در این فیلم محققی در جزیره قشم است که در یک صحنه به‌واسطه نسبت همسری‌اش با مسعود رایگان، سر او را زیر دوش حمام می‌شوید و نشان می‌دهد که از روابط بیرونی بازیگران می‌توان برای نزدیک‌تر شدن به واقعیت در سینما بهره برد. بهرام رادان سرزنده و پرتحرک و دوست‌داشتنی بازی می‌کند و لحظه‌های حضورش با دختر آلمانی در قایق پدربزرگ (عزت‌الله انتظامی) جزو لحظه‌های به‌یادماندنی فیلم است. دختر آلمانی انتخاب خوبی برای فیلم است و نگاه‌هایش به امیرعلی و توجه‌اش به غم پدربزرگ دیدنی است. عزت‌الله انتظامی نیز حسرت‌ها و پشیمانی‌های نسل دیروز را با خود دارد و واگویه‌ها و بشکن‌ها و بازی‌اش در آیینه همان انتظامی پرانرژی را نشانمان می‌دهد. پگاه آهنگرانی نیز نقشی مطلقا بدفرجام و سیاه بخت را بازی کرده که اگرچه بهتر از بازی‌های گذشته‌اش ظاهر شده ولی هنوز تغییرات لا‌زم را در بیان و لحن کلا‌مش ایجاد نکرده است.
▪ درباره الی:
‌ این فیلم نه قهرمان دارد و نه بازیگرانی که بیش از بقیه در چشم باشند. فیلم نمایشی از زندگی واقعی و تغییر یک فضای شاد و سرخوشانه به موقعیتی بغرنج و تیره‌روزانه است. در این بین همه بازیگران در ریتمی مشخص و یکسان تغییر رفتار می‌دهند و از سرخوشی به تردید و جنون و ناگزیری می‌رسند. اغراق در بازی هیچ‌کس دیده نمی‌شود و همه عکس‌العمل‌ها مثل زندگی است. ترانه علیدوستی در نقش الی که حضورش در فیلم بیش از جنبه فیزیکی است، در مدت نیم‌ساعتی که بازی می‌کند، نقش زنی با ابهام‌ها و ناگفته‌های بسیار را ایفا می‌کند که نه زیاد حرف می‌زند و نه دیگران از روزگار و سرنوشتش خبر دارند. او با سکوت، لبخندها، خودخوری‌ها و ناآرامی درونی‌اش در صحنه بادبادک‌بازی و میان صدای امواج خروشان دریا، روحیه متلا‌طم و رهایی پیش‌رویش را به ما القا می‌کند و این سکانس را به یکی از کلیدی‌ترین و ماندگارترین سکانس‌های <درباره الی> بدل می‌کند. مانی حقیقی در نقش امیر بازی حیرت‌انگیزی دارد. او در دو وضعیت سرخوشانه و اضطراب جنون‌آور فیلم، بازی غیر‌منتظره‌ای به نمایش گذاشته است. صحنه دویدن او به طرف ساحل با دوربینی که روی دست دنبالش می‌کند و سپس برگشتن پرهول و ولا‌یش به ویلا‌ و دوباره بازگشتش به ساحل جزو لحظه‌های عالی فیلم است. مریلا‌ زارعی در این فیلم به اعتقاد من بهترین بازی عمر بازیگری‌اش را انجام داده است. اصغر فرهادی اغراق را از بازی او گرفته و شخصیتی به جایش پرورانده که زارعی به خوبی از عهده ایفای آن برآمده است. صحنه بگومگوی او با شوهرش در آشپزخانه، اعتراضش به زخم زبان‌های اطرافیان و حتی آن لحظه کوتاهی که بی‌تفاوت و بی‌حالت می‌گوید <اگر الی نمی‌خواهد بماند بگذارید برود> این بازیگر را که همیشه منتقد متد بازیگری‌اش بودم به بهترین بازیگر فیلم تبدیل کرد. شهاب حسینی هم موثر و جاندار بازی کرده است. صورت و بیان او را وقتی که در ماشین متوجه نامزددار شدن الی می‌شود، خوب به یاد بسپارید. ‌
▪ دوزخ برزخ بهشت:
‌ بازی مهتاب کرامتی و علی مصفا در اپیزود اول فیلم (دوزخ) به خوبی شکست روحی و پوچی زندگی یک زوج از هم‌گسسته را نمایش می‌دهد. دیالوگ‌های آنها و نحوه بیان‌شان به سوی یکدیگر که گاه غیر‌مستقیم و کنایی یکدیگر را متهم و یا در جاهایی از هم تقاضا می‌کنند به پیشرفت بازی آنها یاری رسانده است. اگرچه نمونه چنین زوجی را در سینمای خودمان کم ندیده‌ایم ولی اتفاق سرد و فضای یخ‌زده میان این دو در خانه‌ای ساکت و خاک گرفته جز با شناخت درست آنها از شخصیت‌ها شکل نمی‌گرفت. در اپیزود دوم (برزخ) مسعود رایگان شاید امتداد بازی‌اش را در <زادبوم> به نمایش گذاشته است. استیصال و کنجکاوی و ناگزیری او در برخورد با جرقه‌ای عاشقانه و پیرانه سر در لحظه‌هایی باورپذیر و حسی و در لحظه‌هایی اغراق شده و تصنعی نشان می‌دهد. در اپیزود آخر نیز پریوش نظریه اوج بازیگری فیلم را ارائه می‌کند. او مکمل سایر شخصیت‌ها و تمام‌کننده قصه سه اپیزودی بیژن میرباقری است که با بازی گرم خود فضای سرد و آدم‌های یخی فیلم را کامل می‌کند. بیش از بازی او باید به انتخاب میرباقری تبریک گفت.
▪ پستچی سه بار در نمی‌زند:‌
در قصه سه روایتی این فیلم سه دوره تاریخی به شکل موازی بیان می‌شود و به هم پیوند می‌خورد. در طبقه اول زوج محمدرضا فروتن و باران کوثری، در طبقه دوم زوج پانته‌آ بهرام و امیر جعفری و در طبقه سوم زوج رویا تیموریان و علی نصیریان به همراه لیلا‌ زارع و یک کودک ایفای نقش می‌کنند. فروتن در برابر باران کوثری یک قدم پیش حرکت می‌کند و شخصیت خشن و زخم‌خورده خود را با گفتارهای لا‌ت‌منشانه‌ای که بر زبان دارد ملموس‌تر و پذیرفتنی‌تر از کوثری ارائه می‌کند. باران هنوز مشکل بیان دارد و اغلب بازی‌هایش شبیه یکدیگر است. (شاید جز فیلم <حیران> که در آن نقش متفاوت یک دختر عاشق‌پیشه روستایی را ایفا کرد، کمتر بتوان لحن کلا‌م و حالت چشم‌ها و لب‌های او را متفاوت دید) در طبقه دوم، بازی‌ها مطابق قشر و دوره تاریخی آدم‌هایش پیش می‌رود و هم پانته‌آ بهرام نقش زن صیغه‌ای و عشوه‌گر ابرام را جذاب کار کرده و هم ابرام حالت‌های سرخوشی و دیوانگی و غیرتمندی‌اش را. در یک صحنه انتقاد مهوش از ابرام به دلیل پیوستنش به دارودسته شعبون بی‌مخ که با دستمال تکاندن ابرام همراه شد و ترسی گذرا به جان مهوش انداخت تکه زیبایی از بازی پانته‌آ را پیش رویمان گذاشت. دیالوگ بلند او وقتی که طلا‌ها را از کف می‌دهد نیز جزو صحنه‌های عالی فیلم است. آنها دیالوگ‌های لمپنی و کلا‌ه مخملی‌شان را خوب در دهان می‌چرخانند و بعضا به نظم سخن می‌گویند و در دو موقعیت عاطفی و ترسناک بازی‌های منطقی و باورپذیری دارند. در طبقه سوم علی نصیریان در اولین صحنه حضورش در حال رقص با شمشیر است و بیننده را با دیدن خود میخکوب می‌کند. او و رویا تیموریان زوج بازیگری خوبی در <پستچی سه بار در نمی‌زند> بودند که برای آنها نیز دیالوگ‌های مطابق با دوره تاریخی‌شان (پایان عهد قاجار) انتخاب شده بود. طنز و ترس و جدیت در حرکات و صورت علی نصیریان آموزشگاه بازیگری است.
▪ عیار ۱۴:
‌ این فیلم، فیلم محمدرضا فروتن است چون فیلمی مبتنی بر شخصیت یک ضدقهرمان است. او طلا‌فروشی است که چند سال پیش یک سارق (کامبیز دیرباز) را لو داده و حالا‌ از بازگشت او به شهر احساس ترس می‌کند. لحظه‌لحظه غرق شدن او در ترس و خزیدنش به تنهایی خودساخته در بازی محمدرضا فروتن دیده می‌شود و دست و پا زدن‌های بیهوده او و تلا‌شش برای یافتن یک همراه، شخصیتی رو به نابودی را از وی نشان داده است. فیلمنامه قوی پرویز شهبازی مهم‌ترین عامل در پرورش شخصیت فرید و بازی خوب فروتن است. رانده شدن او از سوی اطرافیان، راندن دیگران از خود توسط او و فرو رفتن در ترس و تنهایی تم اصلی فیلم است که فروتن به همراه کامبیز دیرباز، پوریا پورسرخ و مینا ساداتی آن را در فیلم پراکنده‌اند. بازی بازیگران در این فیلم بیشتر در صورت آنها دیده می‌شود و تنها کامبیز دیرباز است که فیزیک بدنی، راه رفتن و پاره‌ای سکناتش در پرورش نقش او موثرند. فروتن می‌تواند با این فیلم مثل فیلم‌هایی چون قرمز، شب یلدا و کنعان تصویری ماندنی از خود بسازد.
▪ تردید:‌
تردید از جمله آثاری است که ضعف فیلمنامه به بازی‌های آن نیز سرایت کرده و مثلا‌ سیاوش (بهرام رادان) را که می‌توانست در قالب شخصیت یک هملت امروزی به کاراکتری ماندگار تبدیل شود، ناپخته و ناکامل می‌گذارد و بازی رادان را نیز در سطح نگه می‌دارد. تردیدی که در شخصیت سیاوش جاری است و میان انتقام و تغییر سرنوشت و قربانی شدن در رفت و آمد است درنیامده و بیشتر بلا‌تکلیف است تا مردد. شاید صحنه‌های بازی جنون‌آمیز او که خودش را به فراموشی زده، تنها صحنه‌های خیلی خوب رادان در فیلم باشد. بعضی بازی‌ها از جمله مادر سیاوش یا سرور خانم مشخصا ضعیف است و پیداست که بازیگران مشکل بیان دارند. ترانه علیدوستی نیز با وجود همه تلا‌شی که به خرج می‌دهد و خشونت و گریزپایی و عشق آتشین مهتاب را باز می‌نمایاند، قربانی نسنجیدگی فیلمنامه است. با این وجود لحظه‌های حضور او در فیلم به‌ویژه جایی که از سیاوش می‌گریزد یا صحنه‌ای که میز خاک خورده را پاک می‌کند و به دیوانگی سیاوش می‌تازد جزو سکانس‌های دیدنی <تردید> به شمار می‌رود. علا‌وه بر او مهتاب کرامتی هم در دقایق کوتاه حضورش در فیلم نمایش قابل‌توجهی دارد. او شخصیت زنی را دارد که با خود راز و ابهام و خیانت دارد. جاذبه فردی و رفتار اغواگرانه نقشی که کرامتی بازی می‌کند کمک زیادی به حرکات بدن و بازی صورت او کرده است.
جواد ماه‌زاده
منبع : روزنامه اعتماد ملی