جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

رهیافت واگرایی (مناسبات اتحادیه اروپاوروسیه)


رهیافت واگرایی (مناسبات اتحادیه اروپاوروسیه)
در گذشته روابط روسیه با اتحادیه اروپا، نشانگانی وجود داشته که موید گسترش مناسبات راهبردی وقواعد پراگماتیکی بوده است.برای نمونه موضع گیری مشترک و همسوی روسیه واتحادیه اروپا در مقابله با گسترش یکجانبه گرایی آمریکا،قرار داد سال۲۰۰۳ روسیه بااتحادیه اروپا در چهار زمینه اقتصادی،امنیت داخلی،امنیت خارجی ومسائل انسانی،دفاع فرانسه وآلمان از روسیه آنهم به جهت آرام کردن اوضاع چچن، همگی دلایلی روشن برای مناسبات راهبردی روسیه واتحادیه اروپا بوده است.
در باب مقابله با یکجانبه گرایی آمریکا،روسیه بدان جهت برای اتحادیه اروپا واجد اهمیت بوده است که این کشور می توانست به جهت تعریف جدید خود در نظام کنونی بین الملل،در مسائل گوناگون ومتعددی از آمریکا سر باز زند وعلیه تثبیت هژمونی آمریکا در سطوح منطقه ای وجهانی مانع ایجاد کند.به موازات آن، پاره ای از ملاحظات اتحادیه اروپا در بر خورد با آمریکا، برای روسیه جذابیت خاصی داشت که متضمن ایجاد همگرایی بود و آن اینکه اتحادیه اروپا می کوشید که در کنارتوازن به وجود آمده نظام بین الملل،دیپلماسی خود را از مدار آمریکا خارج کند.البته استراتژی روسیه در مقابله با یکجانبه گرایی آمریکا مبتنی برکنش و کارکرد دوگانه بود،به این معنی که روسیه از یک سو به دلیل مشکلات اقتصادی نمی توانست خود را بی نیاز از تعامل ومدارا با غرب ببیند،از دیگر سو روسیه چون می خواست به بازیگری درجه یک ومحوری تبدیل شود،این کشور ورود به جهان غرب را به عنوان یک هدف راهبردی تلقی کرد واز اختلافات تاکتیکی اروپا وآمریکا در باب مسئله عراق به بهترین نحو استفاده نمود.از نظر روسیه این اقدام مبتنی بر کارکرد دوگانه، هم متضمن نزدیک شدن این کشور به اتحادیه اروپا شد وهم آمریکا را از اروپا دور نمود ومنجر به آن شد که محیط امن تری برای روسیه به وجود آید.نشانه دیگر همگرایی روسیه با اتحادیه اروپا در ملاحظات امنیتی بودکه در شرکت این کشور در مبارزه با تروریسم نمود یافت ومتضمن نتایج قابل ملاحظه ای برای روسیه در قبال اروپای غربی شد.دیدگا ه های مشترک اتحادیه اروپا وروسیه در باب کنترل دوجانبه تسلیحات هسته ای ونیز گسترش سلاح های هسته را باید در راستای ملاحظاتی امنیتی دوکشور ارزیابی کرد.
اما در شرایط فعلی نشانگانی از واگرایی در روابط ومناسبات روسیه واتحادیه اروپا بروز نموده است که مناسبات آنها را برای آینده در هاله ای از تردید وابهام قرار میدهد.این نشانگان جدید واگرایی، به لحاظ فرم وقالب ومحتوا متفاوت به نظر می رسند وهریک از آنها می توانند نقش وتاثیر خاص خودرا در روند واگرایی بر جای بگذارند.دراین راستا مسائل مربوط به انرژی واقتصاد واستراتژی های مربوط به آن، اولین گام در روند واگرایی میان روسیه واتحادیه اروپا ست. البته ملاحظات مربوط به انرژی در گذشته مناسبات دوکشور نقش محوری را در همگرایی روسیه واتحادیه اروپا بازی کرده بود،اما در شرایط فعلی ملاحظات مربوط به انرژی، نقش واگرایی در مناسبات را بازی کرده است.بر این اساس از آنجائیکه روسیه تامین کننده یک سوم نیازهای انرژی اتحادیه اروپاست،طبیعی می نماید که اقدامات روسیه در محدود ساختن سر مایه گذاری های کشور های اروپای در باب تجارت وانرژی گامی مهم در روند واگرایی روسیه واتحادیه اروپا باشد.البته اقدام تقابلی کمیسیون اروپایی در محدود کردن سرمایه های گذاری های خارجی در ساختار صنعت انرژی اروپا که ارتباط مستقیمی با شریک تجاری خود(گازپروم) دارد،می تواند بر میزان این واگرایی تاثیر گذار باشد.شوک عظیمی که بر گازپروم در سپتامبر گذشته وارد آمد،حاصل اقدام تقابلی کمیسیون اروپایی بوده است.در کنار چالش های تقابلی روسیه واتحادیه اروپا،بحران احتمالی انرژی برای برخی از کشور های اروپایی را، باید بر مشکل مزبور افزود که محتملا برای کشور هایی نظیر اکراین قابل تکرار است.البته بحران انرژی اکراین در ژانویه۲۰۰۵ زنگ خطر را برای برخی از کشور به صدا در آورده وبحران انرژی کی یف نشان داد که کشور های اروپایی نظیر این کشورتا چه میزان از مجازات روسیه در باب انرژی آسیب پذیرند.اما نکته قابل توجه در باب ملاحظات اقتصادی روسیه واتحادیه اروپا آن است که پوتین بامکانیسم و ابزار های سیاسی موجود کرملین خواهان باز گذاشتن در های اقتصاد روسیه در برابر سرمایه کشور های اتحادیه اروپاست تا شاید بتواند از این طریق هزینه های بالقوه گسترش اتحادیه اروپارادر تجارت روسیه جبران کند.اما در شرایط فعلی وضعیت به گونه ای است که روسیه کمتر گرایش به اتحادیه اروپا دارد وحتی تمایل دارد که شرکای تجاری خود را از حیات خلوت وکشور های پیرامونی انتخاب کند.
نشانه دیگر این تغییر در مناسبات را باید در فضای کنونی موجودحاکم بر نظام بین الملل ارزیابی کرد.تردیدی نیست که فضای کنونی حاکم بر نظام بین الملل به ویژه بعد از جنگ سرد، برای روسیه یک فرصت بود تا تهدید، لذا روسیه توانست به مدد ناسیونالیست روسی و تفکر رهبر پراگماتی چون پوتین تا حد زیادی قدرت از دست رفته خود را بازیابد.چنین موقعیتی از ارتقا به ویژه در شرایط حاضر فرصتی را برای روسیه به وجود آورده است که بتواند خودرا در مقابل یکجانبه گرایی آمریکا عرضه کند ودر تعقیب سیاست های چندجانبه گرایی مستقل وبی نیاز از مساعدت اتحادیه اروپا باشد. نکته آن است که با توجه به تعریف نظم جدید روسیه در نظام کنونی بین الملل ،این کشور حاضر به تداوم الگو چون گذشته با اتحادیه اروپا در مناسبات نیست وخواهان آن است که مستقل عمل کند.مواضع روسیه در برخورد با استقلال کوزوو در برابر غرب را باید در این راستا ارزیابی کرد ومسلم است که با توجه به قدرت روبه تصاعد روسیه،این کشور در مواضع خود مبنی بر عدم اعطای استقلال به کوزوو،انهماک واصرار ورزد.البته نکته قابل ملاحظه جدیددر باب مواضع روسیه در باب کوزوو آن است که مواضع این کشور از این پس در مقابل مواضع اتحادیه اروپا نسبت به استقلال کوزووجدی تر است،چراکه نشست جدیدسران اتحادیه اروپایی در بروکسل که خواهان استقلال یکجانبه کوزوو شده اند،خود چالش های تقابلی علیه مواضع روسیه را بر انگیخته ودامن زده است. طبیعی است که اتخاذ چنین مواضعی از سوی دوطرف مطلوب نباشد ومنجر به واگرایی در مناسبات گردد.
نشانه دیگر واگرایی در مناسبات روسیه واتحادیه اروپا از ملاحظات امنیتی ناشی است که ازفاصله بر گزاری کنفرانس مونیخ تا به وقت حاضر خود را نمایان ساخته است. درحقیقت انتقاد پوتین در فرایند کنفرانس مونیخ از سیاست های واشنگتن پیام های ضمنی وتلویحی دیگری را نیز با خود به همراه داشت که متوجه برخی از کشور های اروپایی هم پیمان آمریکا درملاحظات تسلیحاتی می شد.چگونگی برخورد روسیه با لهستان وچک در همکاری با آمریکا در باب استقرار سامانه دفاع موشکی را باید در این باب ارزیابی کرد.اما نشانه دیگر ناشی از ملاحظات امنیتی به مسئله تغییر مواضع روسیه با شورای امنیت وهمکاری اروپا در باب محدود ساختن نیروهای متقارب یاغیر هسته ای مربوط می یابد.روسیه تحت زعامت پوتین هم اینک تصمیم خود را مبنی بر تعلیق مشارکت این کشور در پیمان مهم محدود ساختن نیروهای متقارب یا غیر هسته ای ازسرگرفته است که این تصمیم باتوجه به قدرت روبه تصاعد آن در ادوار بعد از انتخابات شتاب بیشتری گرفته است. میگل آنگل موراتینوس وزیرامور خارجه اسپانیا ورئیس ادواری فعلی شورای امنیت و همکاری اروپا بر این باور است که تصمیم یکجانبه روسیه در کناره گیری از پیمان امنیت وهمکاری اروپا،استقرار نیروهای متعارف دیگررا محدود وامنیت اتحادیه اروپا وسایر کشور های منطقه را متزلزل می سازد.ازبعد دیگر باید اذعان داشت که نقش روسیه در تامین امنیت اروپا ازآن جهت اهمیت دارد که اتحادیه اروپا تا به امروز هیچ طرح امنیتی را بدون حضور روسیه قابل اجرا نمیدانست.برای نمونه،تجربه ناکام اتحادیه اروپا در ایجاد وتامین امنیت منطقه قفقاز وحوزه بالکان دلیلی آشکار بر توانایی روسیه در ایجاد،تامین وتحقق امنیت درمنطقه قفقاز وبالکان است.با توجه به نیاز اروپا از روسیه درایجاد وتامین تحقق امنیت اروپا ،طبیعی است که هرگونه امتناع وتعلیق روسیه در تحقق خواسته های شورای امنیت وهمکاری اروپا، مناسبات این کشور با کشور های اتحادیه اروپایی در آینده در محاق قرار گیرد وبه سطحی از واگرایی برسد.
نشانه دیگر تغییر مناسبات روسیه با اتحادیه اروپا، درمیزان رعایت قواعد وپرنسیب های دموکراتیک از سوی روسیه ریشه دارد. در این راستا مدل رفتاری روسیه وشخص پوتین در قبل وبعد ازانتخابات پارلمانی را باید شروعی تازه برای سیر این واگرایی دانست. قراین موجود حاکم بر فضای انتخابات پارلمانی نشان داد که شرایط حاکم و نتایج آن میخواهد مستمسکی برای افزایش قدرت پوتین باشد.البته پوتین این افزایش قدرت را مرهون برخی از برنامه های از قبل تمهید یافته میدانست که زمینه هایش به دست خود او فراهم آمد. برای نمونه تغییر در آرایش نیروهای سیاسی آنهم در سطح نخست وزیری وانتخاب زوبکف به جای فرادکف،ایجاد جنگ روانی میان دو رقیب احتمالی قدرت( مدودوف وایوانف)،در انزوا ومحاق قرار دادن کمونیست ها معتدل و اپوزیسیون های موجود روسیه به رهبری زوگانف و گسپارف،وتاکید بر مولفه هایی چون: نقض مکررحقوق بشر،کیش شخصیت،عدم پذیریش ناظران بین المللی واتحادیه اروپا در نظارت بر انتخابات،تمهیدات وفصلی جدید در صحنه کاملا کنترل شده سیاست در روسیه بود که به وسیله پوتین به اجرا در آمد تا به صورت تلویحی زمینه برای پیروزی حزب متحد ملی در انتخابات پارلمانی فراهم آید.طبیعی بودکه مواضع پوتین وتکاپوی او دراتخاذ به این الگو از رفتار،چیزی جز پویش روسیه در بازگشت از دموکراسی وحرکت به اقتدار گرایی نباشد. در حقیقت ودر شرایط حاضر، اصرار پوتین در حفظ قدرت ناظر بر پویش وقرار گرفتن روسیه در مدار اقتدار گرایی است که به طور قطع از توجه اروپا برای تغییر درمناسبات به دور نخواهد ماند.قراین نشان می دهد که با توجه به عدول روسیه ازپرنسیب ها وهنجار دموکراسی ودر شرایطی که نرم ها وپویش های لیبرال جا وفضایی را برای اقتدار گرایی ومظاهر آن در جهان باقی نگذاشته است، موجب واگرایی و دوری اتحادیه اروپا از روسیه گردد.
نشانه دیگر واگرایی در مناسبات روسیه واتحادیه اروپا به تیرگی روابط گرجستان وروسیه باز می گردد.بعد از آنکه آمریکا توانست گرجستان را در فرایند انقلاب گل رز به حلقه متحدان ناتو پیوند دهد،آمریکا به گونه ای غیر مستقیم پل ارتباطی گرجستان با اتحادیه اروپا شد.لذا این امر سبب شد که گرجستان در ادوار بعد از انقلاب،به مناسبات اتحادیه اروپا بیشترسمپاتی وگرایش نشان دهد.حال نظر به این گونه معادلات وبا توجه به نقش غیر مستقیمی که آمریکا در پیوند مناسبات گرجستان با اتحادیه اروپا بازی کرده است،حادثه موشکی ۶اوت روسیه به گرجستان نه تنها منجر به تیرگی بیشتر مناسبات روسیه وگرجستان شد،بلکه به گونه ای غیر مستقیم مناسبات حیات سیاسی اتحادیه اروپا را تحت شعاع خود قرار داد.عمق این تیرگی هم هنگامی خود را نشان داد که مناقشه بین مسکو وتفلیس به سطح بین المللی ارتقا یافت.در پی مناقشه میان مسکو وتفلیس،ویتالی چرکین نماینده دائمی روسیه در سازمان ملل توانست از تریبون این سازمان برای جواب به تفلیس استفاده کند. ویتالی چرکین حادثه موشکی ۶اوت را سناریوی ساختگی گرجستان وهم پیمانان اروپایی اش ونیزتلاش گرجستان برای بی اعتبار کردن نقش روسیه در استقرار صلح آبخازیا واوسیتیا ونیزتامین امنیت اروپا دانست.
در ابعاد دیگر،اختلافات تجاری روسیه ولهستان به عنوان بزرگترین کشور اروپای شرقی اتحادیه اروپا، اتمام زمان وموافقتنامه همکاری ومشارکت میان روسیه واتحادیه اروپا، مسئله مربوط به توافق برسر تسهیل در نظام روادید، می تواند به میزان مناسبات دیپلماتیک روسیه واتحادیه اروپا آسیب وارد کند.در باب موضوع لهستان انتظار می رود که با توجه با تغییر در معادلات قدرت لهستان وآمدن دونالد تاسک به جای یاروسلاو کاجینسکی ونیز پیش شرط ورشو برای روسیه مبنی بر لغو تحریم واردات گوشت لهستان از سوی روسیه،انتظار می رود که این موانع در روابط اتحادیه اروپا وروسیه به تعدیل گراید.در باب اتمام زمان موافقتنامه هم اینگونه به نظر می رسد که تا به حال تاریخی برای عقد مجدد موافقتنامه پیش بینی نشده باشد.لذا طبیعی است که هرگونه تعویق ویا تعلیق احتمالی در عقد قرار داد جدید،مناسبات روسیه واتحادیه اروپا در سطح واگرایی متوقف بماند.در باب مسئله مربوط به نظام روادید باید گفت که جدای از ۴کشور فرانسه،آلمان،ایتالیا واتریش،سایر کشور های اتحادیه اروپا هزینه صدور ویزا برای شهر وندان روسی را بالا برده اند که این مسئله در کنار تمهیدات دیگر اتحادیه می تواند،تاثیر خود را درروند واگرایی بر جای بگذارد.
اما مهترین نشانه واگرایی در مناسبات روسیه واتحادیه اروپا مربوط به بحران دیپلماتیک ناشی از قتل الکساندر لیتویننکوست که در فرایند ماه های ژوئن وآگوست در فضای سیاسی بریتانیا وروسیه بروز نموده است.اگرچه در سال های اخیر غرب سعی نموده است که روسیه را به جهت رفتار آن در جنگ چچن، پرونده کمپانی یوکاس وتحرک روس گرایان انقلاب نارنجی اکراین تحت فشار قرار دهد،اما پرونده لیتویننکو،اوج مناقشه امروز بین مسکو وجهان غرب ومستمسکی برای فشار مضاعف وشروعی تازه از واگرایی است.اتحادیه اروپا همه اعمال مربوط به روسیه در ماجرای قتل لیتویننکو را محکوم کرده است و در کنار بریتانیا تلاش داردکه از نفوذ بین المللی خود ،روسیه را در مجرای قتل سرهنگ سازمان فدرال امنیت تحت فشار قرار دهد.توجه به این نکته که اتحادیه اروپا هیچ تحول مثبتی تاکنون را در رفتار سیاسی مسکودر قتل لیتویننکو تشخیص نداده،انتظار بر آن است که مناسبات این دو به واگرایی بیشتر برسد.
با دلایلی متعددی که برای واگرایی مناسبات روسیه واتحادیه اروپا اقامه شد، باید گفت که روسیه واتحادیه اروپا فاقد برنامه مدونی در همکاری های استراتژیکی لا اقل در آینده ای کوتاه مدت می باشند.روسیه هم اینک ودر اولین دهه از آغاز هزاره سوم می کوشد که رهیافت واگرایی با اتحادیه اروپا را به عنصر مهم سیاست خارجی خود قلمداد کند وبا اعتماد به نفس خود در برابراراده غرب مانع تراشی کند.با چنین شرایطی به نظر می رسد که روسیه به جهت عدم حساسیت پوتین به مسائل ایدئولوژیکی واتخاذ سیاست عملگرایی ودر حد ومقام دولتی توسعه طلب، بتواند به اهداف غایی خود در اولین دهه ازهزاره سوم نایل آید.
صلاح الدین هرسنی
منبع،ماهنامه همشهری دیپلماتیک،نیمه دی ماه۱۳۸۶