جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

قدس موطن آرزوهای مسلمین


قدس موطن آرزوهای مسلمین
چهره یهود در قرآن ملت قهرمان و مسلمان فلسطین، هرگز جنایت‏ها و اهانت‏های گروهی یهودی جنایت پیشه را فراموش نخواهند كرد. انواع تجاوزات، نیرنگ‏ها، توطئه‏ها و كشتارهای جمعی و آوارگی و بی‏خانمانی، حاصل عملكرد یهودهای صهیونیستی است كه بیش از نیم قرن است، بخشی از سرزمین‏های اسلامی را اشغال و تحت‏سلطه خود در آورده‏اند.
در این نوشتار، قصد شمارش عملكرد شرم‏آور صهیونیست‏ها را نداریم، چرا كه اینان بی‏مهابا، هرگونه جنایتی را در مقابل چشم جهانیان انجام می‏دهند و كسی هم متاسفانه عمل آنان را تقبیح نمی‏كند.
در این مقال سعی شده است ابتدا چهره یهود در قرآن را به تصویر كشیده و سپس، با چشم‏اندازی تاریخی به ساكنان اصلی بیت المقدس، عملكرد مسلمانان در بیت المقدس و تقسیم یهود به مذهبی و غیر مذهبی، نیم نگاهی نیز به مذاكرات سازش داشته باشیم.
یهودیان را «عبرانی‏» و «عبری‏» گفته‏اند كه این وجه تسمیه، ماخوذ از كلمه «عبر» یعنی عبور ابراهیم، جد بزرگشان، از «نهر فرات‏» می‏باشد. همچنین ایشان را اسرائیلی و بنی اسرائیل خوانده‏اند، این نامگذاری به «اسرائیل‏» پیامبر خدا، یعنی حضرت یعقوب می‏رسد. اسرائیل مركب از دو كلمه عبری (اسرا) به معنی بنده و(ئیل) به معنی خدا می‏باشد كه روی هم به معنی عبدالله یعنی بنده خداست. (۱)
یهود بنده خدا یا عبد دنیا؟ در طول تاریخ بشر، مردمی در پول دوستی و جمع‏آوری مال همچون قوم یهود دیده نشده است. قوم یهود برای رسیدن به این مقصود، تمام راه‏های مشروع و غیر مشروع را پیموده‏اند، این مساله، به نظر می‏رسد كه به طرز عقیده یهود كه خود را ملت‏برگزیده خدا می‏پندارند، ارتباط داشته باشد; زیرا معتقدند باید بر جهان استیلاء یابند و مال و ثروت، ابزار مهمی برای رسیدن به این هدف و مقصود است. یهودی‏ها هم اكنون نیز، سكان دولت‏های بزرگی را به وسیله ثروت‏هایی كه اندوخته‏اند در دست دارند و با تحرك اقتصادی خود بر سیاستمداران تاثیر مستقیم می‏گذارند; در آمریكا كه بزرگ‏ترین كشور سرمایه‏داری جهان است و در شماری از كشورهای اروپایی، گروه‏های نفوذ یهودی فعال ما یشاء می‏باشند.
علت اصلی تفكر مادی یهود، عدم اعتقاد آنان به معاد است، قرآن كریم در این مورد می‏فرماید: «یا ایها الذین آمنوا لا تتولوا قوما غضب الله علیهم قد یئسوا من الاخرهٔ كما یئس الكفار من اصحاب القبور» (۲) ; با یهودیان كه سزاوار خشم و غضب پروردگار شده‏اند، معاشرت و دوستی نكنید و آنان را یاری ننمایید، زیرا ایشان امید و آرزوهایشان از ثواب عالم آخرت، به علت انكار آن قطع شده است. و نیز می‏فرماید: «و لتجدنهم احرص الناس علی حیوهٔ و من الذین اشركوا یود احدهم لو یعمر الف سنهٔ و ما هو بمزحزحه من العذاب ان یعمر و الله بصیر بما یعملون‏» (۳) ; یهود حریص‏ترین مردم به زندگی و دنیاطلبی هستند و از اینكه دنیاطلب محض هستند، حریص‏تر از مشركین خواهند بود. آن‏ها به جهان آخرت اعتقادی ندارند و هر یك از آنان می‏خواهد كه عمری طولانی نزدیك به هزار سال داشته باشد. ولی بر فرض اینكه چنین آرزویی تحقق یابد، هرگز از عذاب دردناك پروردگار و كیفر اعمالشان رهایی نخواهند یافت.
بر اساس همین دنیاطلبی است كه امروز صهیونیزم سیاسی تحت اشراف آمریكا نیرنگ «صلح خاورمیانه‏» را علم كرده و در صدد است‏با دادن امتیازات ناچیز، پیمان‏های اقتصادی كلانی با كشورهای منطقه امضاء و ثروت‏های بی‏كران خاورمیانه را تحت نفوذ و سلطه خود در آورد.
یهودیان به سبب حرص و ولع دنیایی، از سوی خداوند مجازات شده و غذاهایی كه قبلا برای ایشان حلال بود را خداوند حرام گردانید، چنان كه می‏فرماید: «فبظلم من الذین هادوا حرمنا علیهم طیبات احلت لهم و بصدهم عن سبیل الله كثیرا. و اخذهم الربوا و قد نهوا عنه و اكلهم اموال الناس بالباطل و اعتدنا للكافرین منهم عذابا الیما»; این یهودیان در اثر ارتكاب ستم‏ها و مفاسد، استحقاق آن را یافتند كه خداوند پاكیزه‏هایی را كه قبلا برایشان و بر پیشینیانشان حلال بود برای مجازات بر آنان حرام گرداند. خوردن مال مردم از راه حرام، مانند رشوه‏خواری تقلب در داد و ستد، كم‏فروشی و احتكار و از همه مهم‏تر رباخواری را مباح می‏دانستند (۴) .
یهود تنها جماعتی است كه نظام مالی و اقتصادی جدید را بر اساس رباخواری بنیان‏گذاری نموده است، چنان كه خاندان «روچیلد» یهودی كه در قرن گذشته می‏زیسته‏اند و در اروپا و آمریكا پراكنده شده بودند، همان كسانی هستند كه نظام اقتصادی جهان را بر پایه رباخواری بنیان نهادند و اغلب یهودیانی كه در مراكز اقتصادی دنیا وجود دارند، از راه معاملات ربوی داد و ستد می‏كنند و بدین وسیله به دولت‏ها وام می‏دهند، آن گاه سیاست‏خویش را نیز به دولت‏های وام گیرنده تحمیل می‏نمایند.
۱- پیشینه بیت المقدس
الف) ساكنان اولیه بیت المقدس حدود پنج هزار سال پیش گروهی از «یبوسی‏ها» همراه قبایل دیگر كنعانی از جزیرهٔ العرب به سرزمین فلسطین كوچ كرده و به رهبری «ملیك صادق‏» در گوشه‏ای از آن سرزمین شهری به نام «یبوس‏» بنا نهادند. سلطان آن مردم، مردی صلح‏طلب بود و برای عمران و آبادانی آنجا تلاش می‏كرد، از این رو، مردم آن جا به خاطر اینكه سلطانشان صلح دوست‏بود، نام یبوس را تغییر داده و آن را «اورسالم‏» یعنی شهر سالم و دوستدار صلح نام نهادند.
اورسالم كه در زبان عبری اورشالم خوانده شد، هفده بار مورد محاصره قرار گرفت، چندین بار با خاك یكسان شد و مردم آن از دم تیغ گذشتند. پیش از میلاد مسیح «پمبیوس‏» سردار رومی اورسالم را فتح كرد و آن جا را به ویرانه‏ای مبدل نمود. در سال ۷۰۰ م هم «طیطوس‏» چنان آن جا را در هم كوبید و ویران ساخت كه از اورسالم فقط تل خاكستری باقی ماند. در سال ۶۱۴ میلادی ایرانی‏ها به اورسالم كه نام «ایلیا» به خود گرفته بود حمله كرده و همه معابد و كلیساهای آن را ویران كردند، ولی رومی‏ها به رهبری «هرقل‏» آن جا را از تصرف ایرانی‏ها خارج كردند.
به طور كلی، می‏توان گفت این شهر پانزده قرن در دست‏یبوسی‏ها یعنی كنعانیانی قرار داشت كه از جزیرهٔ العرب آمده و پایه‏گذار اصلی آن بودند; سپس چهار قرن در ست‏بنی‏اسرائیل و چند قرن در دست ایرانی‏ها و دو قرن در دست‏یونانی‏ها و اشكانی‏ها و چهار قرن در دست رومی‏ها بود و در تمام این مدت، مردم بومی آن یعنی كنعانیان و یبوسیان همچنان در آن جا ساكن بوده و زندگی می‏كرده‏اند.
بنابراین، روشن می‏گردد كه اورسالم توسط كنعانیان و یبوسیان عرب ساخته شده و بنای آن كوچك‏ترین ربطی به قوم یهود ندارد. عهدنامه مسلمانان با مردم آن شهر نیز، نشان می‏دهد، كه اكثریت‏ساكنان این شهر را یبوسی‏ها و كنعانی‏ها كه مسیحی شده بودند تشكیل می‏داده‏اند و یهودی‏هایی كه با اشغال و تصرف عدوانی به آن جا وارد شدند، به عنوان ساكنان رسمی و اصلی اورسالم شناخته نمی‏شدند تا در عهدنامه، نامی از آنان ذكر گردد.
ب) بیت المقدس (اورسالم) در دست مسلمانان پس از فتح مسالمت‏آمیز «اورسالم‏» یا «ایلیا» به دست مسلمانان، به حكم اینكه قرآن مجید آن جا را پر بركت نامیده و نخستین قبله مسلمانان نیز بوده، نام این شهر به بیت المقدس تغییر یافت. هنگام تصرف شهر توسط مسلمانان، با وجود رفتار پسندیده مسلمانان، شهر هنوز از ویرانی‏های گذشته رنج می‏برد; مسلمانان با ورود خود آبادی كامل شهر را آغاز كردند و مسیحیان هم كه از آزادی كامل برخوردار شده بودند، همدوش مسلمانان به تعمیر خرابی‏های كلیسای «قیامت‏» و كلیسای «عذرا» پرداختند. در سال هفتاد و پنج هجری، خلیفه وقت‏ساختمان «مسجد الاقصی‏» را تجدید و تكمیل كرد و تا آن جا با مسیحیان خوشرفتاری نمود كه آنان را در ساختمان مسجد شركت داد.
هنگام تصرف شهر كه بدون جنگ و خونریزی انجام گرفت، خلیفه دوم برای تحویل گرفتن شهر، از مدینه به «ایلیا» آمد و ضمن ملاقات با اسقف‏ها و رهبران مذهبی عهدنامه‏ای نوشته و امضا كردند. این عهدنامه در نوع خود بی‏نظیر است; چرا كه بر خلاف حملات پیشین یهودی‏ها به شهر اورسالم كه با ویرانی و كشتار مردم شهر همراه بود، مسلمانان به جان و مال و كلیسا و صلیب و مریض و سالم و همه افراد آنان امان می‏دهند و اجازه نمی‏دهند كلیساهای آنان اشغال شود و یا آنها را ویران كنند.
یكی از دستاوردهای دنیای امروز، آزادی بیان عقیده و مذهب است كه غربی‏ها آن را نتیجه مبارزات و تلاش‏های دوران روشنگری خود می‏دانند، در حالی كه در این امان نامه آزادی مذهب، دین و عقیده برای مردم اورسالم تضمین شده است; قسمتی از عهدنامه چنین می‏باشد:
هم چنین امان می‏دهد كه كسی با صلیب و دارایی آنان كاری نداشته باشد و آنان در مسایل مذهبی آزاد باشند و به كسی آزار نرسد... هر كس بخواهد از آن جا بیرون رود آزاد است و اگر بخواهد در همان جا ساكن گردد آزاد است و هر كس بخواهد با رومی‏ها برود و یا نزد كسان خود برگردد آزاد است. (۵)
فی‏الواقع، می‏توان ادعا كرد جز در دوران كوتاهی از تاریخ اسلام، كمتر می‏توان از تعصب و عدم تسامح مسلمانان نسبت‏به غیر مسلمانان سراغ گرفت و جز در عصر «متوكل‏» و «معتصم‏» كه عناد و دشمنی با «معتزله‏» و معتقدان مذاهب دیگر شدت گرفت، در دوران‏های دیگر رعایت‏حال مسیحیان و اهل ذمه، از سیاست‏های روشن دولت‏ها و حاكمان اسلامی بوده است.
در سال ۶۲۵ ه (۱۲۲۸م) بر اثر لشكركشی مجدد صلیبی‏ها و قراردادی كه با پادشاه عصر امضاء كردند، بیت المقدس به صلیبی‏ها تحویل داده شد; اما در سال ۶۴۲ ه(۱۲۴۴م) مسلمانان دوباره بیت المقدس را از سلطه غربی‏ها خارج و به ساكنان آن اجازه دادند كه با كمال آزادی، در كنار مسلمانان زندگی كنند. از سال ۱۵۱۷ میلادی، بیت المقدس تحت اداره حكومت عثمانی درآمد و همچنان در دست آنان قرار داشت، تا آن كه در سال ۱۹۱۷ امپریالیزم انگلیس با همكاری متفقین و سربازان انقلابی عرب! آن جا را تصرف كرد; بدین ترتیب، از سال پانزده هجری تا ۱۳۳۷ ه-جز در مدت یك قرن - دوازده و نیم قرن، بیت المقدس در دست مسلمانان بوده و پیروان مذاهب گوناگون از آزادی كامل مذهبی و رفت و آمد در آن شهر برخوردار بوده‏اند.
۲- پیدایش جنبش صهیونیزم در اوایل دهه شصت قرن نوزدهم، بعضی از متفكران یهود برای فعالیت در راه ازگشت‏به فلسطین و عمران آن دعوت خود را آغاز كردند. اولین آن‏ها «هیرش كالیشر» (۶) خاخام (۷) یهودی بود كه این دعوت را در كتاب «در جستجوی صیهون‏» در سال ۱۸۶۱ آغاز كرد. چند تن دیگر از یهودیان متفكر نیز، آثاری در این رابطه به رشته تحریر آورده و زمینه مهاجرت هر چه بیشتر یهودیان و تشكیل دولت صهونیستی را در اذهان آماده كردند.
صهیونیزم مذهبی و صهیونیزم سیاسی در میان متفكران یهودی، دو گونه اندیشه و طرز فكر را می‏توان مشاهده كرد، برخی از آن‏ها روحیه مذهبی داشتند و بیشتر جنبه عرفان یهودی را مطرح می‏كردند و آرزوی بزرگ اینان قیام قائم یهودیت‏بود.
بر اساس این اصل، در هنگام ظهور قائم در آخرالزمان، سلطنت‏خداوند كه تمام اقوام و قبایل زمین، با او میثاق بسته‏اند برای تمام بشریت تحقق خواهد یافت و تمام بشریت، به سوی سرزمین‏هایی كه تورات، سرگذشت ابراهیم و موسی علیهما السلام را در آن مكان‏ها ذكر كرده، روان خواهند شد; در دوره‏ای نزدیك‏تر به زمان ما - در قرن نوزدهم - هدف «عشاق صهیون‏» ایجاد یك كانون روحانی جهت نشر عقاید و فرهنگ یهودی در سرزمین صهیون بود. جالب توجه است كه این صهیونیزم مذهبی كه فقط در بین گروه‏های محدودی رایج‏بود، هرگز به دشمنی با مسلمانان - كه خود را به عنوان وابستگان به ذریه ابراهیم و پیرو دین او تلقی می‏كردند - برنخاست. این صهیونیزم روحانی، بیگانه و به دور از هر نوع برنامه سیاسی برای ایجاد یك دولت و یا هر نوع سلطه‏ای بر فلسطین بود و هرگز رفتاری دال بر علاقه به درگیری بین جوامع یهودی و مردم عرب - مسلمان یا مسیحی - در پیش نگرفت. (۸)زاده شد كه دكترین (۱۰) خود را از سال ۱۸۸۲ م تدارك می‏دید. او این تئوری را در كتاب خود «دولت‏یهود» مدون ساخت و پس از اولین كنگره صهیونیست جهانی در شهر «بال‏» سویس ۱۸۹۷ م به كاربرد عملی آن پرداخت. هرتزل بر خلاف صهیونیست‏های مذهبی، نسبت‏به خدا مطلقا شكاك بود; او كه اشتغال خاطرش عمدتا نه مذهبی بلكه سیاسی بود، مساله صهیونیزم را به شكلی جدید مطرح ساخت كه به طور كلی می‏توان عناوین اصلی طرز تفكر سیاسی او را در مطالب زیر خلاصه نمود:
۱- یهودیان سراسر دنیا - در هر كشوری كه باشند - مجموعا یك قوم را تشكیل می‏دهند.
۲- یهودیان، غیر قابل جذب و ادغام در ملت‏هایی هستند كه در بین آنان زندگی می‏كنند و در آنان تحلیل نمی‏روند (نژاد پرستی).
۳- یهودیان همه وقت و همه جا تحت آزار و ظلم بوده‏اند. (۱۱)
راه‏حل‏هایی كه تئودور هرتزل از عناصر فوق استخراج می‏كند: نفی و رد ادغام یهودیان در ملت‏های دیگر، ایجاد نه تنها یك كانون و مركز فرهنگی برای اشاعه ایمان یهودی، بلكه یك دولت‏یهودی كه تمام یهودیان جهان در آن مجتمع شوند می‏باشند.
نكته سوم اینكه این دولت‏باید در یك محل خالی و بی‏مدعی مستقر شود، این بدان معناست كه نباید به مردم بومی اهمیت داد و آنها را به حساب آورد. در فرمول بندی هرتزل، به حضور مردم فلسطین، نه در كتاب او و نه در مجالس پایه‏گذاری نهضت جهانی صهیونیزم هیچ‏گونه اشاره‏ای نشده است. عدم وجود مردم فلسطین، از اصول مسلم و اساس صهیونیزم سیاسی است و این اصل مسلم، ریشه و منشا تمام جنایات بعدی آنان است. خانم «گلدمایر» در «روزنامه ساندی تایمز» (۱۵ ژوئن ۱۹۶۹) اعلام می‏كند: فلسطینی وجود ندارد، این طور نیست كه تصور كنیم كه یك خلق فلسطینی در فلسطین وجود داشته كه خود را به عنوان یك خلق فلسطینی تلقی می‏كرده‏اند و ما آمده‏ایم آنان را بیرون كرده و كشورشان را گرفته‏ایم، آنان اصلا وجود ندارند. (۱۲)
«پروفسور بنزیون دینر» (۱۳) كه اولین وزیر آموزش ملی دولت اسرائیل و دوست صمیمی «داوود بن گورین‏» بنیانگذار دولت اسرائیل بود، در سال ۱۹۵۴ در مقدمه كتاب «تاریخ هاگاناه‏» (۱۴) از انتشارات سازمان صهیونیزم جهانی می‏نویسد: در كشور ما جا برای كسی به جز یهودیان نیست; ما به اعراب خواهیم گفت: بیرون. اگر موافق نباشند یا مقاومت كنند، ما آنان را بیرون خواهیم كرد. (۱۵)
این ادعا در حالی صورت می‏گیرد كه پس از «بیانیه بالفور» (۱۹۱۷م) پس از یست‏سال فعالیت صهیونیزم سیاسی برای «بازگشت‏» ، بعد از اولین امواج مهاجرت كسانی كه از برنامه‏های صهیونیزم روسیه، لهستان و رومانی گریخته بودند، طبق سرشماری انگلیسی‏ها در ۳۱ دسامبر ۱۹۲۲م، تعداد ۷۵۷۰۰۰ (هفتصد و پنجاه و هفت هزار نفر) در سرزمین فلسطین ساكن بوده‏اند كه از این عده ۶۶۳۰۰۰ (ششصد و شصت و سه هزار نفر) عرب (۵۹۰۰۰۰ عرب مسلمان و ۷۳۰۰۰ عرب مسیحی) و ۸۳۰۰۰ یهودی بوده‏اند، یعنی ۸۸% عرب و ۱۱% یهودی.
هرتزل پس از تلاش‏های زیاد، بالاخره توانست‏حمایت رسمی انگلستان را جلب كند; این حمایت‏به صورت اعلامیه بالفور كه در دوم نوامبر ۱۹۱۷ به شكل نامه‏ای از «بالفور» وزیر خارجه انگلستان به «لردرو چیلد» (۱۶) ثروتمند یهودی انگلیس صادر شد تبلور یافت. این اعلامیه در عین حال موفقیت مساعی صهیونیست‏های انگلیس و رهبرشان «حییم وایزمن‏» (۱۷) را نشان می‏داد.
در اعلامیه بالفور به صراحت آمده است: دولت‏شاهنشاهی انگلستان، نظر لطف مخصوصی به تشكیل وطن ملی یهود در فلسطین دارد و در آینده‏ای نزدیك، نهایت‏سعی و كوشش در راه رسیدن به این هدف و تسهیل وسایل آن مبذول خواهد شد. (۱۸)
۳- صهیونیزم سیاسی و سوء استفاده تاریخی از تورات «خانم گلدمایر» و «بگین‏» می‏گویند: این زمین به ما وعده داده شده بود و ما بر آن حق داریم. (۱۹)
«موشه دایان‏» نیز می‏گوید: اگر بر تورات مسلطیم، اگر خود را قوم تورات می‏دانیم، بایستی بر سرزمینهای توراتی نیز مسلط شویم. سرزمین‏های قضات و ریش سفیدان، بیت المقدس، حبرون، اریحا و باز هم جاهای دیگر. (۲۰)
آنان پیوسته یك ادعای ارضی و یك «حق الهی‏» مالكیت‏بر فلسطین را ادعا می‏كنند. آنان می‏گویند همه چیز بر ما مجاز می‏شود، وقتی «قوم برگزیده‏» خداوند و عامل مطلق باشیم، بر این اساس شكنجه و بدرفتاری، تروریسم، تهدید و ارعاب و دستگیری‏ها، نقل و انتقال اجباری و تبعید دسته جمعی، انهدام اموال و مصادره آنها و قتلهای دسته‏جمعی را برای خود محفوظ می‏دارند; بارزترین این نمونه همانا كشتار «دیر یاسین‏» است: در ۹ آوریل ۱۹۴۸ با روش خاص نازی‏ها در «اورادور» ، ۲۵۴ نفر سكنه این دهكده (مردها، زنها، بچه‏ها، سالمندان) به وسیله گروه مسلح «ایرگون‏» به ریاست «مناخیم بگین‏» كشته شدند، بگین در كتاب خود تحت عنوان «قیام تاریخ ایرگون‏» می‏نویسد: بدون پیروزی دیر یاسین دولت اسرائیل نیز وجود نمی‏داشت. وی می‏نویسد: «هاگاناه‏» حمله‏های پیروزمندانه‏ای در جبهه‏های دیگر نیز داشته است، اعراب وحشت‏زده فرار می‏كردند در حالی كه فریاد می‏زدند: دیر یاسین!
این مفهوم و وعده‏ها و حربه‏های تحقق آن، مثل واژه «قوم برگزیده‏» و «اسرائیل بزرگ، از نیل تا فرات‏» ، اساس ایدئولوژیك صهیونیزم سیاسی را تشكیل می‏دهد. استعمارگران همه زمانها و همه اقوام همواره برای ضمیمه‏سازی‏ها و غصب و تصرفات و سلطه‏گری‏های خود توجیهی تراشیده‏اند، معمولا بهانه آنان یك «برتری‏» فرهنگی بوده است كه به مهاجم و غاصب، به اصطلاح یك ماموریت تمدن بخش از طرف «نژاد» خود برای دیگران را اعطا می‏كرده است و بهانه مذهبی پوششی برای سلطه یك گروه اجتماعی بر دیگری بوده است.
اندیشه قوم برگزیده از نظر تاریخی و سیاسی جنایت آفرین است; چه همواره تهاجمات، توسعه‏طلبی‏ها و سلطه‏گری‏ها را مقدس وانمود كرده است. اندیشه قوم برگزیده از نظر مذهبی غیر قابل تحمل است; چه هر جا كه برگزیدگان باشند «طردشدگان‏» هم هستند.
۴- سیاست رژیم صهیونیستی الف: داخلی (نژادپرستی و قتل و كشتار) پس از آغاز سیل مهاجرت یهودیان به فلسطین، صهیونیست‏ها با خرید زمین‏های اعراب و تشكیل دار و دسته‏های مسلح تروریستی، بنیه مالی و نظامی جنبش صهیونیستی را به منظور آمادگی برای رویارویی نهایی با اعراب بومی تقویت نمودند و سرانجام، پس از سركوب قیام‏ها - گارد یهودی‏ها در زره‏پوش‏های انگلیسی مردم را قتل و عام می‏كردند - با كمك و مساعدت‏های بریتانیا استقلال دولت اسرائیل را اعلام كردند. صهیونیست‏ها پس از پایان جنگ دوم جهانی و در بحبوبه اغتشاشات تقسیم مجدد جهان بین فاتحین، ماهرانه از عدم ثبات و توازن جهان سود جستند و با فعالیت‏های شدید دیپلماتیك و تبلیغاتی و سوء استفاده از وجدان‏های معذب اروپاییان در اثر كشتار یهودیان، خود دست‏به كشتار قومی دیگری زده و سرزمین فلسطین را غصب كردند.
در زمان عهدنامه تقسیم فلسطین كه تاریخ ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷ میلادی به وسیله مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید (با فشار آمریكا و انگلیس) - یهودیان بعد از آن همه مهاجرت به فلسطین ۳۲% جمعیت فلسطین را تشكیل می‏دادند و ۵۶% زمین‏ها را در اختیار داشتند - دولت صهیونیست ۵۶% از مساعدترین زمین‏های این سرزمین را دریافت كرد. در فاصله زمانی بین تقسیم در نوامبر ۱۹۴۷ و پایان عملی استعمار انگلیس بر فلسطین (انگلستان بر فلسطین قیمومیت داشت) (۲۱) در ۱۵ مه ۱۹۴۸، گروه‏های مسلح صهیونیست‏سرزمین‏های منطقه مختص به اعراب مثل «یافا» و «سن ژان داكر» را اشغال كردند، اما برای دولت صهیونیستی زمین كافی نبود، بایستی این زمین را از ساكنانش خالی می‏كرد تا از آن نه تنها یك مستعمره سنتی استثمار كارگر ارزان بومی بسازد، بلكه شهرك‏های مهاجر نشینی در آن ایجاد كند كه مهاجرین یهودی جانشین ساكنان محلی شوند. در اولین جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۹ صهیونیست‏ها ۸۰% كشور را در اختیار داشتند و ۷۷۰۰۰۰ (هفتصد و هفتاد هزار) فلسطینی بیرون رانده شدند.
ب: سیاست‏خارجی توسعه‏طلبی: مایلم به شما تذكر دهم كه قبل از اینكه خیلی دیر شده باشد، هر از چندگاهی به برنامه «فلسطین بزرگ‏» (اسرائیل بزرگ) مراجعه كنید. برنامه كنفرانس بال باید شامل واژه «فلسطین بزرگ‏» یا واژه «فلسطین و سرزمین‏های مجاور» باشد وگرنه بی‏معناست; چه شما نخواهید توانست ۱۰ میلیون یهودی را در سرزمینی به مساحت ۲۵۰۰۰ كیلومتر مربع بپذیرید. (۲۲) این نامه خطاب به تئودور هرتزل از طرف یكی از دوستان نزدیك و مشاورین وی به نام «داوید تریج‏» در تاریخ ۲۹ اكتبر ۱۸۹۹ كمی بعد از برگزاری كنگره صهیونیزم جهانی نوشته شده است. تمام تاریخ تهاجمات و توسعه‏طلبی‏های حكومت اسرائیل، از همین منطق وحشیانه صهیونیزم سیاسی سرچشمه می‏گیرد.
«بن گورین‏» با صراحت می‏گفت: مساله ما حفظ وضع موجود نیست، وظیفه ماست كه دولتی متحرك در جهت توسعه هر چه بیشتر ایجاد كنیم. (۲۳)
«بن گورین‏» از سال ۱۹۳۷ مرزهای اسرائیل را بر اساس مراجع توراتی طرح كرده است; به عقیده او سرزمین اسرائیل باید پنج منطقه را در بر گیرد: جنوب لبنان تا رودخانه لیتانی (كه بن گورین آن را «بخش شمال اسرائیل غربی‏» می‏خواند)، جنوب سوریه و ماوراء اردن (آنچه كه امروزه اردن خوانده می‏شود)، فلسطین و صحرای سینا. آنان حتی شهر «حمص‏» در سوریه را با شهر «حمات‏» كه در سفر اعداد (باب‏۳۴، آیات ۱، ۲ و ۸) مرز شمالی كنعان را مشخص می‏سازد یكی دانسته‏اند، برخی دیگر این شهر را حتی در تركیه می‏دانند.اصولا اندیشه یك جنگ پیش گیرنده كه در آن ایده گسترش مرزها محقق شود منطق نظام صهیونیستی است. در ۱۲ اكتبر ۱۹۵۵ مناخیم بگین اعلام می‏كند: من عمیقا معتقدم بدون لحظه‏ای تردید باید یك جنگ پیش گیرنده علیه دولت‏های عرب به راه انداخت، بدین ترتیب ما به دو هدف خواهیم رسید: ابتدا تخریب قدرت اعراب و سپس گسترش مرزهای خودمان. جنگ پیش گیرنده در سال ۱۹۶۷ (جنگ شش روزه) با عملیاتی شبیه به عملیات فاشیست‏های ژاپنی انجام شد (در تاریخ ۷ دسامبر ۱۹۴۱ ژاپنی‏ها بدون اعلان جنگ در «پرل هاربور» ناوگان آمریكایی اقیانوس آرام را غافلگیر و تخریب كردند) در ۵ ژوئن ۱۹۶۷ هواپیماهای جنگی اسرائیل، بدون اعلان جنگ هواپیماهای مصری را بر روی خاك در فرودگاه نابود كردند. (۲۴)
صهیونیست‏ها پس از این جنگ، سرزمینی سه بار بزرگ‏تر از آنچه در تقسیم سال ۱۹۴۷ به آنان اختصاص داده شده بود را اشغال كردند، اما اشتهای آنان برای فتوحات جدید بیشتر شد. ضمیمه‏سازی «بیت المقدس‏» و «ارتفاعات جولان‏» در قرارداد ننگین «كمپ دیوید» و اشغال لبنان در سال ۱۹۸۲ غیر منتظره نبود; زیرا سیاست رژیم صهیونیستی مبنی بر توسعه ارضی است.
۵- مذاكرات سازش، وداع با آرمان فلسطین در ۱۳ سپتامبر ۱۹۹۳ (۲۲ شهریور ۱۳۷۲) قرارداد «اسلو» میان نخست‏وزیر رژیم صهیونیستی و «یاسر عرفات‏» رئیس حكومت‏خودگردان «ساف‏» به امضا رسید كه دوره نج‏ساله‏ای را برای انتقال قدرت حكومتی و تحقق خودمختاری فلسطینیان آغاز كنند.
این قرارداد از ماه مه ۱۹۹۴ باید اجرا می‏شد و در سال ۱۹۹۹ (۱۳۷۸) حكومت فلسطینی رسما اعلام می‏گردید. مذاكرات صلح باید در دوره سوم عقب‏نشینی شروع می‏شد. اسرائیل كه متعهد شده بود دست‏به عقب‏نشینی‏های متوالی در منطقه باختری «رود اردن‏» و «نوار غزه‏» بزند (تنها از طریق سه عقب نشینی)، هنوز به عقب‏نشینی دوم اقدام نكرده است و قرار عقب‏نشینی ۱۳% این مرحله را مشروط به اعلام ۳% آن به پارك طبیعی، بدون سلطه فلسطینی‏ها می‏داند.
كرانه باختری رود اردن به سه منطقه تقسیم شده است كه بخشی تحت كنترل كومت‏خودگردان محسوب می‏شود و قسم دیگر تحت كنترل اسرائیل و قسمت آخر تحت كنترل انحصاری حكومت‏خودگردان درمی‏آید و ۳% آن به حالت ابهام باقی می‏ماند. این‏ها شروطی است كه اسرائیل قبل از عقب‏نشینی مرحله دوم مطرح می‏كند.
قرارداد بعدی كه به «گریلند ریور» معروف است، چیزی جز بهانه‏جویی اسرائیل و حضور آمریكا در منطقه تحت‏حكومت فلسطین را در پی ندارد. پاره‏ای از مفاد قرارداد وای ریور كه در ۲۳ اكتبر ۱۹۹۸ (اول آبان ۱۳۷۷) در كاخ سفید و حضور رئیس جمهور آمریكا، «شاه حسین، سلطان اردن‏» و امضای نخست‏وزیر اسرائیل و رئیس تشكیلات خودگردان (عرفات) رسید به این قرار است:
سازمان‏های تروریستی غیر قانونی شناخته شده و مبارزه علیه آن‏ها صورت گیرد. طرف فلسطینی افراد خاصی كه مشكوك به اقدامات تروریستی هستند را بازداشت، تعقیب و مجازات نماید.
طرف فلسطینی نام افراد پلیس خود را در اختیار طرف اسرائیلی بگذارد.
هرگونه واردات، ساخت، كسب و مالكیت‏سلاح‏های گرم در مناطق تحت‏حاكمیت قضایی فلسطین جرم باشد. سلاح‏های غیر قانونی جمع‏آوری شود و آمریكا از طرف فلسطین در این مورد موافقت كرد كه در اجرای برنامه كمك نماید.
كمیته اجرایی سازمان آزادی‏بخش فلسطین به رئیس جمهور آمریكا قول داد كه مواد ضد اسرائیلی منشور ملی فلسطین را لغو كند.
كمیته‏هایی كه در طول روند مذاكرات شكل می‏گیرند، همگی آنان با نظارت آمریكا و حضور اسرائیل رسمیت می‏یابند.
همه این موارد، حاكی از ذلت‏حكومت‏خودگردان برای به دست آوردن حكومتی است كه با موافقت آمریكا و اسرائیل پایه‏ریزی شود. در متن پیمان وای ریور حتی به یك مورد كلمه صلح برنمی‏خوریم و در عوض چهل مورد امتیاز، آن هم فقط برای اسرائیل در نظر گرفته شده است.
بعد از حضور رئیس جمهور آمریكا در اوایل آذرماه سال جاری در فلسطین اشغالی، عرفات و شورای مركزی سازمان آزادی‏بخش فلسطین در حضور رئیس جمهور آمریكا و هیات همراه وی، به نشانه موافقت‏با لغو بندهای ضد اسرائیلی منشور ملی فلسطین، دست‏های خود را بلند كردند. منشوری كه سی و چهار سال پیش با هدف مبارزه مسلحانه علیه اسرائیل به وجود آمد و در بندهای آن مبارزه با رژیم صهیونیستی تا ساقط كردن آن تاكید شده بود. این منشور كه در سال ۱۳۴۷ تنظیم و تصویب شده است از سی و سه بند تشكیل شده كه عرفات به موجب تعهد خود به صهیونیست‏ها باید بیست و هشت‏بند آن را حذف نماید. یك نگاه گذرا بر این بندها نشان می‏دهد كه حكومت‏خودگردان با حذف نكات مورد نظر رژیم صهیونیستی، حتی موجودیت فلسطینیان در داخل فلسطین را نیز انكار می‏كند.
مهم‏ترین موضوعات مطروحه در این بندها شامل مطالب و محورهای زیر است:
فلسطین، میهن ملت فلسطین است.
فلسطین سرزمینی غیر قابل تفكیك است.
ملت فلسطین صاحب حق شرعی و قانونی برای زندگی در سرزمین فلسطین است.
یهودیانی كه تا قبل از اشغال فلسطین در آنجا زندگی می‏كرده‏اند، فلسطینی به شمار می‏روند.
مبارزه مسلحانه تنها راه آزادی فلسطین است.
ملت فلسطین به سوی یك انقلاب مردمی برای آزادی میهن خود پیش خواهد رفت.
عملیات چریكی، هسته جنگ آزادیبخش ملت فلسطین است.
وحدت عربی به آزادی فلسطین و آزادی فلسطین به وحدت عربی می‏انجامد.
تقسیم فلسطین در ۱۹۴۷ و تاسیس اسرائیل، باطل است.
پدیده اسرائیل مغایر با حق ملت فلسطین برای زندگی در داخل سرزمین خود است.
ادعای وجود رابطه تاریخی میان یهودیان و فلسطین واهی است.
یهودیان یك ملت واحد نیستند، بلكه اتباع وارداتی كشورهای دیگر به فلسطین هستند.
صهیونیسم حركتی سیاسی و وابسته به امپریالیسم است.
صهیونیسم یك جنبش نژادپرست، توسعه‏طلب، فاشیست و تجاوزكار است.
موارد فوق بخشهایی از نكات ضد صهیونیستی منشور فلسطین است، لذا همان‏گونه كه ملاحظه می‏شود حذف بسیاری از این بندها به منزله چشم‏پوشی از موجودیت، هستی و حق حیات ملت فلسطین خواهد بود. در حقیقت‏با مطالعه منشور فلسطین و دقت در آنچه كه باید حذف شود، بهتر می‏توان به عمق خیانتی كه تشكیلات خودگردان عرفات علیه حقوق و هستی ملت فلسطین تدارك دیده شده است واقف شد. تاكید «كلینتون‏» بر ایتخت‏بودن ابدی بیت المقدس برای اسرائیل و سفر به غزه و استقبال عرفات از وی تازه‏ترین حلقه خیانت رهبری ساف به آرمان آزادی قدس شریف می‏باشد. شورای ساف با هشتاد و یك رای موافق و هفت رای مخالف اقدام به لغو این بندها نمود. قرارداد «وای ریور» بر پایه خروج نیروهای اسرائیلی از كرانه غربی رود اردن می‏باشد، ولی نتیجه را برای صهیونیست‏ها به جا می‏گذارد، زیرا آنان پس از لغو بندهای ضد صهیونیستی منشور ملی فلسطین، نه تنها اقدام به عقب‏نشینی نكردند، بلكه شروط جدیدی را مطرح كردند:
«بیل كلینتون‏» رئیس جمهور آمریكا به منظور به راه انداختن مجدد روند سازش در اجلاس سه جانبه‏ای با یاسر عرفات رهبر ساف و «بنیامین نتانیاهو» نخست‏وزیر وقت رژیم صهیونیستی شركت كرد.
به گزارش دفتر نخست‏وزیر رژیم اشغالگر قدس نتانیاهو در این دیدار برای اجرای بندهای قرارداد مذكور ده شرط به شرح زیر اعلام كرده است كه به نظر می‏رسد كه عرفات در سرزمین‏های خودگردان نقش ژاندارم صهیونیست‏ها را ایفا می‏كند.
مقام معظم رهبری با بینش عمیق خود نسبت‏به مواضع غاصبین و مزدوران آن‏ها فرمودند:
«دستگاه‏های آمریكا و رئیس جمهور آمریكا تلاش خودشان را گذاشته‏اند كه مساله فلسطین را از صورت مسایل دنیای اسلام و خاورمیانه به كلی حذف كنند و اصلا مساله‏ای به نام فلسطین و آرمان فلسطین و نهضت فلسطین، دیگر باقی نماند. این یكی از اهداف بسیار مهم آن‏هاست. برای خاطر این، مسافرت می‏كنند، حركت می‏كنند، تلاش می‏كنند. آدم‏های ضعیف النفس و خیانت پیشه و حقیر هم كه در بین فلسطینی‏ها هستند، مثل همه ملت‏های دیگر كه آدم‏های این طوری دارند و متاسفانه جوامع بشری در بیشتر ادوار تاریخ، گرفتار انسان‏های حقیر مرعوبند، آن‏ها هم تسلیم شده‏اند و آمده‏اند منشور ملی فلسطین را جلویشان گذاشته‏اند. هر جا كه مبارزه‏ای با صهیونیست‏ها و اشغالگران و آدم‏كشان مردم فلسطین و جنایتكاران نسبت‏به فلسطین هست، می‏خواهند آن را حذف كنند. حذف كردند! حالا چنان چه آن را از روی كاغذ حذف كنند، مگر ممكن است انگیزه دفاع از كشور فلسطین و هویت فلسطینی از دل فلسطینی‏ها برود...
مگر تا حالا كه جوانان مسلمان در انتفاضه فلسطین یا در كشور لبنان به خاطر خدا، به خاطر مسؤولیت الهی دفاع از سرزمین اسلامی، جان خودشان را به خطر می‏انداختند، به خاطر منشور فلسطین این كارها را می‏كرده‏اند كه حالا اگر شما منشور به اصطلاح ملی فلسطین را دستكاری كردید، آن‏ها دست‏بردارند؟!» .
اصلاح قرارداد وای ریور (۲۵) طرف‏های اسرائیلی و فلسطینی پس از چندین هفته مذاكرات فشرده، بر سر اصلاحات جدید در قرارداد «وای ریور» به توافق رسیدند. قرارداد جدید، به دو طرف یك سال فرصت می‏دهد تا توافق نامه نهایی را امضا كنند.
متن توافق نامه هشت ماده‏ای عرفات و «باراك‏» نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی به طور خلاصه چنین می‏باشد.
۱- طرفین باید ظرف مدت یك سال به توافق دست‏یابند.
۲- عقب نشینی نیروهای صهیونیستی طی سه مرحله و تحت‏یك سیستم پیچیده صورت می‏گیرد.
۳- زندانیان فلسطینی در چند مرحله آزاد خواهند شد.
۴- طرفین توافق كردند از اقدامات یكجانبه خودداری كنند.
۵- مقامات تشكیلات خودگردان متعهد می‏شوند افراد مظنون به اقدامات تروریستی را دستگیر، سلاح‏های غیر قانونی را ضبط و تعداد نیروهای پلیس فلسطینی را كاهش دهند.
۶- كمیته‏ای برای رسیدگی به امور آوارگان تشكیل شود.
۷- ساخت‏بندر جدید در نوار غزه.
۸- از اول اكتبر (۹ مهرماه ۱۳۷۸) تردد فلسطینی‏ها از نوار غزه به سمت الخلیل منطقه تحت‏حمایت رژیم صهیونیستی ممنوع باشد.
قرار است در مذاكرات آینده مقام‏های فلسطینی و رژیم صهیونیستی، در مورد تعیین وضعیت نهایی كشور مستقل فلسطینی، مسایل زیر مورد بحث قرار گیرد.
ایجاد یك كشور مستقل فلسطینی و تعیین حدود اختیارات، وضعیت نهایی مرزهای كشور فلسطین، وضعیت‏بیت المقدس، سرنوشت آوارگان فلسطینی، آینده شهرك‏های یهودی‏نشین و كنترل منابع آب; اما با توجه به مسایل پیچیده‏ای همچون وضعیت‏بیت المقدس و بازگشت آوارگان فلسطینی، چشم‏انداز مذاكرات روشن به نظر نمی‏رسد. همچنان كه در مورد روند سازش، باراك - نخست وزیر رژیم صهیونیستی كه وی را به گرگی كه هنوز دندان‏های زهرآلودش را نشان نداده است توصیف كرده‏اند - از عرفات خواسته است تا عملیات استقرار نیروهای فلسطینی به جای ارتش اشغالگر در مناطق كرانه غربی متوقف شده و مسایل اساسی و پیچیده‏ای مانند قدس، پناهندگان، شهرك‏سازی دولت آینده فلسطین، آبراه‏ها، گذرگاه‏ها و اختلاف مرزی و غیره را مطرح ننماید. (۲۶)
۶- انتفاضه انتفاضه قیام مردم فلسطین در سرزمین‏های اشغالی است. مردم فلسطین پس از تشكیل دولت اسرائیل، یا آواره شدند و یا در سرزمین‏های خود كه تحت اشغال و حاكمیت رژیم صهیونیستی درآمد، باقی ماندند. در سال ۱۹۸۷ قیام مردم فلسطین به صورت یكپارچه در درون سرزمین‏های اشغالی با پرتاب سنگ به سوی سربازان اشغالگر آغاز شد كه نشان دهنده یاس مردم از اقدامات دیپلماتیك كشورهای عربی و گروه‏های سازشكاری مانند ساف است. «جنبش جهاد اسلامی‏» كه شاخه انشعابی «اخوان المسلمین‏» است و به رهبری دكتر «فتحی شقاقی‏» در سال ۱۹۸۰ تشكیل گردید، از گروه‏های فعال در مبارزه مردم فلسطین علیه اسرائیل غاصب است. تشكیل این جنبش را می‏توان از بازتاب‏های انقلاب اسلامی دانست كه از اصولی مانند جهاد، شهادت و فداكاری در راه هدف بهره می‏گیرند، در واقع می‏توان گفت «جهاد اسلامی‏» كه معتقد به شیوه مبارزه مسلحانه است در به راه انداختن انتفاضه نقش مهمی داشته و از رهبران آن محسوب می‏شود.
یكی دیگر از گروه‏های مبارزی كه پس از شروع انتفاضه به وجود آمد حماس (حركت مقاومت اسلامی) بود كه به زودی به صف مبارزات مردم پیوست. رهبر معنوی حماس «شیخ احمد یاسین‏» می‏باشد.
غاصب بودن رژیم صهیونیستی از نظر حقوق بین الملل بر طبق حقوق بین الملل، تعریف معمولی كشور بر اسرائیل صدق نمی‏كند. زیرا هر دولت دارای سه خصوصیت ویژه است كه اسرائیل، فاقد هر سه ویژگی فوق است: ۱- مردم ۲- سرزمین مشخص ۳- حكومت
۱- مردم: با وجود كثرت یهودیان فعلی در فلسطین بر كسی پوشیده نیست كه آنان به این كشور تعلق ندارند، آنان بیگانه‏اند و از چهار گوشه جهان بر خلاف میل مردم بومی این كشور كه با زور آواره شده‏اند، آمده‏اند; بنابراین به هیچ وجه تعریف مردم درباره آنان صدق نمی‏كند، تا چه رسد كه آنان را مردم فلسطین بنامیم.
۲- سرزمین مشخص: كشور اسرائیل، مرزهای مشخصی ندارد. تمامیت ارضی سرزمین‏های اشغالی نیز، با مردم اصلی فلسطین و كشورهای عرب همسایه مورد منازعه است. در حقوق بین الملل یك اختلاف و مشاجره، در مورد یك سرزمین می‏تواند اصل سرزمین را انكار كند.
۳- حكومت: نسبت‏به مساله حكومت هم واضح است كه از نظر تعریف، حكومت‏باید نماینده مردم كشور باشد. در این جا نیز حكومت اسرائیل نماینده مردم فلسطین نیست; اگر بود. آنان را آواره نمی‏كرد.
مهدی قاسمی
پی‏نوشت‏:
×- كارشناس ارشد علوم سیاسی
۱) عفیف عبدالفتاح طباره، یهود از نظر قرآن، ترجمه علی منتظمی، انتشارات بعثت، ص ۱۱.
۲) ممتحنه، ۱۳.
۳) بقره، ۹۶
۴) نساء، ۱۶۱ - ۱۶۰.
۵) برای مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ك: تاریخ طبری، جلد ۳، ص ۶۰۹.
۶) Hirsch Kalischer
۷) خاخام: (عبری) عنوان علما به پیشوایان مذهبی یهود، معنی آن برابر است‏با معنی كلمه حكیم در عربی. فرهنگ معین، ص ۱۳۸۴-فرهنگ عمید، ص ۸۱۶
۸) گارودی روژه، پرونده اسرائیل و صهیونیزم سیاسی، ترجمه دكتر نسرین حكمی، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ۱۳۶۹
۹) Theodor Hertzl
۱۰) دكترین: (فرانسه) (به ضم دال و كاف، كسراء و فتح یاء) مسلك، عقیده، رای، نظریه، فكر. فرهنگ عمید، ص ۹۵۷
۱۱) گارودی، پیشین
۱۲) گارودی، پیشین، ص ۳۸
۱۳) Benzion Dinur
۱۴) هاگاناه سازمان یهودی «دفاع از خویش كه توسط انگلیس برای دفاع زا گروه‏های یهودی و علیه مردم عرب این منطقه تشكیل شد، از گروه‏هیا تروریستی اسرائیلی حمایت می‏كرد و پس از تشكیل دولت اسرائیل كادرهای ارتش اسرائیل از این افراد انتخاب شدند
۱۵) گارودی، پیشین، ص ۳۹
۱۶) برای اطلاع بیتشر ر. ك: روچیلاها، ترجمه رضا سندگل، منیژه اسلامبولچی، انتشارات وزارت ارشاد
۱۷) [حییم یا خئوم واتیسمان Chaim Weizmann ]در روسیه به دنیا آمد. نخست‏به عنوان دانشمند شیمیدان وارد صحنه شد وی غیر از كنگره اول، در همه كنگره‏های صهیونیستی حضور داشت. در ۱۹۰۴ به انگلستان آمده و اندكی بعد یكی از برجسته‏ترین چهره‏های صهیونیستی انگلستان شد.
۱۸) رحمانی، شمس الدین، جنایت جهانی، انتشارات پیام نور، ۱۳۶۹، تهران، ص ۱۴۶
۱۹) لوموند، شماره ۱۵، اكتبر ۱۹۷۱
۲۰) گارودی، پیشین
۲۱) جهت اطلاع بیشتر ر. ك: كتاب بذرهای توطئه (گزیده اسناد محرمانه وزارت خارجه انگلیس) ترجمه دكتر حسین ابوترابیان، انتشارات اطلاعات، ۱۳۷۰
۲۲) گارودی، پیشین، ص ۱۳۱
۲۳) گارودی پیشین، ص ۱۳۳
۲۴) گارودی پیشین، ص ۱۳۶
۲۵) نقل از روزنامه‏ی انتخاب، یكشنبه ۱۴ شهریور ماه ۱۳۷۸، ش ۱۲۱
۲۶) نشریه‏ی نداء القدس، سال سوم، ۳۱/۴/۷۸ (نشریه‏ی جنبش جهاد اسلامی)
منبع : معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم