شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا


همچنان متفاوت


همچنان متفاوت
مجموعه تلویزیونی روزگار قریب که بر اساس زندگی دکتر محمد قریب پدر علم طب اطفال ایران و البته با نگاهی به کلیت جامعه ایران و حوادث مختلف سیاسی و اجتماعی و تغییرات فرهنگی آن در طول ۵۰ سال نخست قرن معاصر ساخته شده و از پاییز سال گذشته هر دوشنبه شب روی آنتن شبکه سوم سیما رفته است اگر متفاوت ترین مجموعه تلویزیونی تاریخ سریال سازی سیما نباشد بی تردید می توان آن را در زمره یکی از چند مجموعه متفاوت سیما رده بندی کرد. مجموعه یی به کارگردانی کیانوش عیاری کارگردان برجسته سینمای ایران و سازنده آثار فاخری چون (شبح کژدم، آن سوی آتش، آبادانی ها و بودن یا نبودن) که دست کم یک بازه زمانی پنج ساله برای تولید آن وقت و هزینه صرف شده است. مجموعه یی که به رغم گذشت متجاوز از ۹ ماه از آغاز پخش و انواع و اقسام جهت گیری های مثبت و منفی که نسبت به آن اعمال شده است هنوز تازگی و طراوت خود را حفظ کرده و حتی در برابر موج فراگیر سریال های مناسبتی تابستان مانند مجموعه پربیننده ترانه مادری و نیز چهار مجموعه یی که به مناسبت حلول ماه رمضان به تازگی روی آنتن شبکه های مختلف سیما رفته و همه جا بحث و نقل آنهاست ارزش و اعتبار و ویژگی منحصر به فرد بودن خود را حفظ کرده و رنگ نباخته است.
البته پخش مجموعه تلویزیونی خانه به خانه (۱۳۷۵) که مجموعه یی سفارشی و در جهت نهادینه کردن فرهنگ اهمیت آمار و آمارگیری در جامعه سفارش داده شده بود و همچنین سریال کوتاه شش قسمتی هزاران چشم (۱۳۸۲) به عنوان دو تجربه اول تلویزیونی فیلمساز قابلی مانند کیانوش عیاری نوید پخش مجموعه یی متفاوت و ارزشمند را به علاقمندان آثار جدی تر تلویزیونی می داد ولی واقعیت اینجاست که حاصل نهایی آخرین ساخته تلویزیونی عیاری حتی چند پله هم بالاتر از سطح توقعات و انتظارات علاقه مندان کارهای او ایستاده است.
در واقع این کارگردان ۵۷ ساله و باتجربه سینما که اتفاقاً تحصیلات آکادمیک سینمایی هم ندارد با بهره گیری از تجارب ارزنده اوایل فعالیت های هنری اش که در انجمن سینمای آزاد و به ساخت چندین فیلم مستند و ۱۶ میلیمتری گذشت به گونه یی مجموعه ۳۶ قسمتی و دشوار روزگار قریب را کارگردانی کرده که حتی سختگیرترین منتقدان هم به فاصله بسیار کم پرداخت نهایی این اثر با آنچه که از یک اثر تصویری داستانی توقع می رود یعنی داشتن کمترین فاصله ممکن با جریان واقعی زندگی و باورپذیری هرچه بیشتر گواهی داده اند. به جرات می توان گفت اگر خیل بی شمار بازیگران شناخته شده این کار عظیم که بنا به گفته کارگردانش بیش از پنج هزار بازیگر در آن ایفای نقش کرده اند نمی بودند تشخیص این را که مجموعه یک کار داستانی است یا مستند بسیار سخت می کرد و این بی شک از توجه و تیزبینی تحسین برانگیز عیاری در هدایت مجموعه و خلاقیت منحصر به فرد او در چیدمان میزانسن، سکانس ها، دکوپاژ متن فیلمنامه و طراحی حرکات زنده و جاندار دوربین ناشی می شود.
به عنوان یک مصداق عینی به قسمتی از سریال اشاره می کنم که دکتر قریب با بازی درخشان مهدی هاشمی از بیمارستان خارج شده و در شرایطی خطرناک برای عمل جراحی یکی از مبارزان علیه حکومت پهلوی به مخفیگاه او رفت. در سکانسی از این قسمت دکتر قریب برای نوشتن مطلبی نیاز به یک قلم داشت و همه اعضای خانه در حالی که به دلیل شرایط خطرناک امنیتی و نیز بدحالی شخص مجروح دست و پایشان را گم کرده بودند به دنبال پیدا کردن قلم رفتند درست بر خلاف اکثریت قریب به اتفاق مجموعه های سیما که به دور از شرایط واقعی حاکم بر جریان زندگی همیشه همه چیز به تعداد لازم و به سهولت در دسترس کاراکترهای مجموعه است این به راحتی یک قلم ساده هم در دسترس نبود و باید همه دنبال آن بگردند درست مانند روال طبیعی زندگی و نکته ظریف تر آنکه عیاری پس از پیدا شدن قلم توسط یکی از شخصیت های داستان دیگرانی را که به دنبال قلم رفته بودند به حال خودشان وانگذاشت و چند ثانیه بعد یک قلم دیگر هم هرچند دیر رسید.
با تاملی بیشتر می توان به مصداق های بیشتری از خلاقیت نویسنده و کارگردان مجموعه در خلق چنین صحنه های بدیع و بی نظیری دست یافت هر چند که این سبک مستندگونه تنها امتیاز این پروژه عظیم تاریخ معاصر نبوده و مواردی از قبیل وجود یک تحقیق جامع و گسترده پیرامون شرایط کشور و سبک زندگی مردم در دهه های مختلف تاریخی و تغییرات تدریجی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و همچنین پافشاری کارگردان بر نمایش ریزترین جزئیات داستان های فرعی از نمایش جزئیات تشریح جسد تا عمل جراحی قطع کردن پای دچار عفونت شدید (که در برخی از صحنه ها خیلی هم حس خوبی منتقل نمی کرد) که به شکلی ظریف در تار و پود سریال تنیده شده اند به همراه تلاش قابل تحسین کارگردان در گرفتن بازی های یکدست از تعداد قابل ملاحظه یی بازیگر و نابازیگر با کیفیت های مختلف بازی را نیز می توان در مجموعه نقاط قوت سریال به حساب آورد.
گذشته از ضعف ها و کاستی هایی که به هر حال نه در هر مجموعه تلویزیونی که در هر اثر هنری می توان نمونه هایی از آن را کم یا زیاد مشاهده کرد، دو نکته در مجموعه روزگار قریب به چشم می خورند که شاید بدون وجود آنها این مجموعه باز هم در مرتبه یی بالاتر قرار می گرفت؛ نکته اول اینکه در شرایط سینمای پیشرفته امروزی که انواع و اقسام تکنیک های پیشرفته گریم و حتی گریم های دیجیتالی پا به عرصه ظهور گذاشته اند ، ای کاش به جای استفاده از سه بازیگر برای مقاطع جوانی تا کهنسالی دکتر قریب از همین تکنیک ها استفاده می شد و ذهنیت تماشاگران با تغییر هرچند قسمت یک بار بازیگر نقش اصلی که طبیعتاً سبک بازی، لحن کلام و حتی ویژگی های فیزیکی او را هم در برمی گیرد بر هم نمی ریخت. نکته دیگری که با توجه به پیشینه کاری عیاری و دقت و وسواس او در آثارش بسیار عجیب به نظر می رسد، ناتمام ماندن تعدادی از قسمت های مجموعه و روایت داستانی دیگر بدون اتمام داستان قبلی است.
قسمتی از مجموعه که دکتر قریب با بازی خوب ناصر هاشمی به خاطر پناه دادن و مداوای یک مبارز ضد حکومت توسط رکن دو ارتش بازجویی و سپس بازداشت شد از جمله همین قسمت های جذاب ولی ناتمام مجموعه بود که در هر حالی که این حادثه می توانست به عنوان یک واقعه مهم و کلیدی مابقی قسمت های داستان را هم تحت تاثیر خود قرار دهد در قسمت بعدی مجموعه پیگیری نشده و نیمه کاره به حال خود رها شد یا قسمتی که اتهام قتل یکی از استادان دانشگاه متوجه یک دانشجوی بی گناه بود و دکتر قریب و حاج آقا فیروزآبادی با بازی تماشایی رضا کیانیان به یاری او شتافتند که عدم پخش سرانجام این قسمت هم از نکات بحث برانگیز این مجموعه بود. بی گمان باز هم می توان از ابعاد مختلف چنین مجموعه متفاوتی که به اعتقاد نگارنده نه تنها از نقاط عطف سریال سازی که از قله های آثار تصویری دهه های اخیر محسوب می شود نوشت، ولی مطمئناً یک جمع بندی کامل پس از پایان ۳۶ قسمت مجموعه دقیق تر و جامع تر خواهد بود.
مازیار معاونی
منبع : روزنامه اعتماد