یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


پاسخی تحقیقی به فیلم فتنه قسمت ۱


پاسخی تحقیقی به فیلم فتنه  قسمت ۱
نکته اول : من باجستجویی که در اینترنت کردم پاسخهایی را که به فیلم داده شده بود را نپسندیدم پس در صدد پاسخی متفاوت برامدم .
به نظر من اشتباهی که ما انسانها در دفاع داریم این است که بجای اثبات حق خود به بیان اشکالات طرف مقابل میپردازیم که این امر به هدایت طرف کمک نمی کند و خطر جهل به اشکالات خود راهم برای ما ایجاد میکند .
پس بیاییم بجای اثبات بدی دیگران به اثبات حق خود بپردازیم
اگر من میگویم مسلمانم وانرا حق میدانم پس لازم نیست به روشهای غیر معمول روی اورم بلکه حق خود گلیم خود را از آب بیرون میکشد ووظیفه ما تحقیق و معرفی است.
نکته سوم :سعی شده تمام مواردی که در فیلم آمده پاسخ داده شود پس سعی کنید با فیلم چک کنید اگر هم فیلم را ندارید از اینجا دانلود کنید
دانلود فیلم فتنه با نقد ایرانی
دوستان اگر در روش دفاع من مشکلی است تذکر دهید ممنون میشوم
● تحلیل فیلم
به نظر من حربه اصلی کارگردان در این فیلم ناقص گویی وجزیی نگری است. مثال: من میگویم سعید را بکشید اگر فقط به این جمله بدون مقدمه توجه کنید مرا خون آشام میخوانید اما اگر این اقا سعید یک قاتل بالفطره باشد من یک عدالت گستر هستم .می بینید فاصله حق وباطل چقدر کم است.بله اقای کارگردان به این روش عمل کرده و مقدمات را نگفته است.
حال ما سعی میکنیم این مقدمات را بگوییم تا ان کلمات خشن منطقی شوند.
فیلم با تصویر( به ظاهر) پیامبر که در سر دینامیتی دارد شروع میشود که این خود توهین است ونه نقد و روشنگری
آیه اول (انفال /۶۰)
ایه درمورد بدست آوردن ابزار آلات جنگی است که هدف آن ایجاد نیروی بازدارندگی است نه ترور و ویرانی البته هنگام دفاع هم استفاده میشود.
▪ تفسیر نمونه
تعبیر آیه به قدری وسیع است که بر هر عصر و زمان و مکانی کاملا تطبیق می‏کند و اگر این دستور بزرگ اسلامی «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة) به عنوان یک شعار همگانی در همه جا تبلیغ شود و مسلمانان از کوچک و بزرگ، عالم و غیر عالم، نویسنده و گوینده، سرباز و افسر، کشاورز و بازرگان، در زندگی خود آن را به کار بندند، برای جبران عقب ماندگیشان کافی است(ایه میگوید هرچه باعث قدرت میشود اعم از سلاح و غیره).
▪ تفسیر نمونه
تعبیر آیه به قدری وسیع است که بر هر عصر و زمان و مکانی کاملا تطبیق می‏کند و اگر این دستور بزرگ اسلامی «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّة) به عنوان یک شعار همگانی در همه جا تبلیغ شود و مسلمانان از کوچک و بزرگ، عالم و غیر عالم، نویسنده و گوینده، سرباز و افسر، کشاورز و بازرگان، در زندگی خود آن را به کار بندند، برای جبران عقب ماندگیشان کافی است(ایه میگوید هرچه باعث قدرت میشود اعم از سلاح و غیره).
سپس قرآن به دنبال این دستور اشاره به هدف منطقی و انسانی این موضوع می‏کند و می‏گوید هدف این نیست که مردم جهان و حتی ملت خود را با انواع سلاحهای مخرب و ویرانگر درو کنید، آبادیها و زمینها را به ویرانی بکشانید، سرزمینها و اموال دیگران را تصاحب کنید، اصول بردگی و استعمار را در جهان گسترش دهید، بلکه هدف این است که «با این وسایل دشمن خدا و دشمن خود را بترسانید(بازدارندگی)» (تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُ)
( گویی این آیه در عصر ما و برای وضع امروز ما نازل شده است می‏گوید آن چنان نیرومند شوید که دشمن به وحشت بیفتد مثل اسرائیلیها و دیگر قدرتهای زورگو که گوششان بدهکار حرف حساب و منطق و اصول انسانی نیست، آنها چیزی جز منطق زور نمی‏فهمند! وبا این قدرت بازدارنده از تجاوز انها در امانیم)
سپس اضافه می‏کند، علاوه بر این دشمنانی که می‏شناسید «دشمنان دیگری غیر از اینها نیز دارید که آنها را نمی‏شناسید ولی خدا می‏شناسد» و با افزایش آمادگی جنگی شما آنها نیز می‏ترسند و بر سر جای خود می‏نشینند (وَ آخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ)
می دانید با وجود دشمن نداشتن قدرت بازدارندگی به چه می انجامد؟ البته اینجا کارگردان با بی انصافی وحشت را ترور معنا کرده (توجه به متن انگلیسی) و وقایعی مثل ۱۱سپتامبر و انفجار مادرید را از تعالیم ایه میداند البته همه ما بعنوان مسلمان این دو واقعه را محکوم کرده ومی کنیم وعاملین انرا اگر مسلمان بوده اند مسلمان واقعی نمی دانیم.
نکته دیگر اینکه برای اثبات عدم حقانیت یک دین نمی توان به عملکرد گروهی از پیروان ان تمسک کرد چون در هر ایدئولوژی گروهی خطاکار وجود دارند .
مورد دیگر در این قسمت کلمات ان دو مفتی است که نابودی دشمنان را مطلوب می خوانند کارگردان در اینجا دشمن وکافر(کسانی که قصد نابودی دین رادارند)را به همه غیر مسلمانها ترجمه کرده و میگوید مسلمانها میخواهند همه غیر مسلمانها بمیرند در صورتی که در اسلام مسیحی و یهودی و..(اهل ذمه) که قصد براندازی و دشمنی ندارد در جامعه اسلامی می توانند مثل بقیه مسلمانها زندگی کنند و زندگی کرده اند.
● آیه دوم (نساء /۵۶)
این آیه همانطور که میدانید مربوط به حال کسانی است که عاقبت انها جهنم است اما کارگردان انرا شیوه برخورد مسلمانها با سایر ادیان در دنیا گرفته و میگوید مسلمانها آنان را که اطاعت نکنند در آتش می سوزانند و میکشند ودر ادامه سخنان مفتی را که مربوط به ظهور منجی(که البته همه ادیان انرا قبول دارند) و نابودی دشمنان است به همه یهودیان نسبت میدهد( توجه کنید یهودی که در حدیث مفتی آمده در زمان ظهور وبعد از اتمام حجت است ونه همه یهودیان زمان ما). در ادامه با آوردن گفتگوی کودک میگوید مسلمانها یهودیان را انسان نمی داند بلکه انها را خوک و میمون میدانند نکته جالب اینکه او برای اثبات ادعای خود عالمان را رها کرده وبه فهم یک کودک استناد میکند.
در مورد ایه ۶۰ سوره مائده باید گفت خداوند یهودیان لجوج (اصحاب سبت(شنبه)) را بخاطر اسراربر مخالفت خدا و برای عذاب به صورت خوک ومیمون مسخ کرد ونه همه یهودیان را وباید گفت در قرآن از گروههای مختلفی از یهود و مسیحی تعریف شده است و نه قرآن و نه ما مسلمانها غیر خود را حیوان نمیدانیم و کشتن آنها را در صورت عدم دشمنی جایز نمیدانیم .
مطالبی که بعد از ایه در مورد قتل و تهدید می آید ناظر بر همین است و شامل حال صهیونیتهایی میشود که سرزمینهای مسلمانان را غصب کردند و آنها را کشتند و نه شامل همه یهودیان
جمله اماده هولوکاست واقعی باشید یعنی اماده انتقام ما مسلمانها بخاطر ظلم هایتان باشید
جمله رحمت خدا بر هیتلر رابه معنای هیتلر دوستی و میل به کشتار یهودیان گرفته که همه میدانیم چنین محبتی وجود ندارد . معنای این جمله به احتمال زیاد مقایسه هیتلر و سران اسرائیل است که اگر رحمتی باشد بر هیتلر سزاوارتر است تا بر آنها .اما شباهت احترام حزب الله به احترام نازی ها را نمی توان تطابق دو روش گرفت که از این قسم شباهتها میان مکاتب زیاد است و اثبات تطابق دو مکتب نیاز به تحقیق عمیق دارد .
● آیه سوم (محمد (صلی الله علیه واله) /۴)
کارگردان القا میکند که این آیه به معنای برخورد خشن با غیر مسلمانها( گردن زدن /بستن/ اسیر کردن) درهر حالتی که آنها را دیدند است درصورتی که آیه در مورد جنگ است.
توضیح ایه در تفسیر المیزان
پس آنچه سزاوار است که در تفسیر این آیات گفته شود این است که: سنت جاری در انبیای گذشته این بوده که وقتی با دشمنان می‏جنگیدند و بر دشمن دست می‏یافتند، آنها را می‏کشتند و با کشتن آنان از دیگران زهر چشم می‏گرفتند تا کسی خیال جنگ با خدا و رسولش را در سر نپروراند. و رسم آنان نبود که از دشمن اسیر بگیرند و سپس بر اسیران منت نهاده و یا پول گرفته و آزادشان سازند، مگر بعد از آنکه دینشان در میان مردم پایگیر می‏شد که در این صورت اسیر را نمی‏کشتند و با منت نهادن و یا گرفتن بهاء آزاد می‏کردند، هم چنان که در خلال آیاتی که به رسول خدا (ص) وحی می‏شد بعد از آنکه کار اسلام بالا گرفت و حکومتش در حجاز و یمن مستقر گردید این آیه نازل شد:" فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً" و گرفتن اسیر و آزاد کردنش را تجویز کرد.
پس مراد از" لقاء" در جمله" فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ"
برخورد با کفار است در جنگ(نه درشرایط غیر جنگی). و کلمه" ضرب الرقاب" مفعول مطلق است که در جای فعل خود نشسته و عاملش در تقدیر است، و تقدیر جمله" فاضربوا ضرب الرقاب" است، یعنی گردنهایشان را بزنید زدنی کشنده، چون آسانترین و سریع‏ترین راه کشتن دشمن، زدن گردن آنها است.
" حَتَّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ"
- در مجمع البیان گفته: کلمه" اثخان" به معنای بسیار کشتن، و غلبه و قهر بر دشمن است (بر آنها سخت بگیرید و بعد از اسارت محکم ببندید و اهمال کاری نکنید).
" فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً"
- یعنی بعد از آنکه اسیرشان کردید یا بر آنان منت نهاده آزادشان می‏کنید یا فدیه می‏گیرید، یعنی با گرفتن مال و یا آزادی اسیرانی که در دست آنان دارید، ایشان را آزاد می‏کنید.
" حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَها"
-" اوزار حرب" به معنای سنگینی‏های جنگی یعنی اسلحه‏ای است که جنگجویان با خود حمل می‏کنند، و مراد از وضع آن، بطور کنایه تمام شدن جنگ است.
▪ تفسیر نمونه
آیات فوق هیچگونه مخالفتی با گرفتن" فداء" و آزاد ساختن اسیران جنگی در صورتی که مصلحت جامعه اسلامی ایجاب کند، ندارد بلکه می‏گوید نباید مجاهدین به این منظور دست به گرفتن اسیر بزنند، بنا بر این با آیه ۴ سوره محمد از هر نظر موافق است آنجا که میگوید: فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ حَتَّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً
همانگونه که قبلا گفتیم آیات گذشته مقدمه‏ای بود برای آماده ساختن مسلمانان برای بیان یک دستور مهم جنگی که در آیات مورد بحث مطرح شده است، می‏فرماید:" هنگامی که با کافران در میدان جنگ روبرو می‏شوید با تمام قدرت به آنها حمله کنید و گردنهایشان را بزنید"! (فَإِذا لَقِیتُمُ الَّذِینَ کَفَرُوا فَضَرْبَ الرِّقابِ)‏
بدیهی است گردن زدن کنایه از قتل است، بنا بر این ضرورتی ندارد که جنگجویان کوشش خود را برای انجام خصوص این امر به کار برند، هدف این است که دشمن از پای درآید، ولی چون گردن زدن روشنترین مصداق قتل بوده روی آن تکیه شده است.
سپس می‏افزاید:" این حملات کوبنده باید هم چنان ادامه یابد تا به اندازه کافی دشمن را درهم بکوبید، و به زانو درآورید، در این هنگام اقدام به گرفتن اسیران کنید، و آنها را محکم ببندید" (حَتَّی إِذا أَثْخَنْتُمُوهُمْ فَشُدُّوا الْوَثاقَ)‏
در جمله بعد حکم اسیران جنگی را بیان می‏کند که بعد از خاتمه جنگ باید در مورد آنها اجرا شود، می‏فرماید: یا بر آنها منت بگذارید، و بدون عوض آزادشان کنید، و یا از آنها فدیه و عوض بگیرید و آزاد نمائید" (فَإِمَّا مَنًّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِداءً)
سپس در دنباله آیه می‏افزاید:" این وضع باید هم چنان ادامه یابد، و دشمنان را باید هم چنان بکوبید، و گروهی را به اسارت درآورید تا جنگ بار سنگین خود را بر زمین نهد(وجنگ تمام شود)" (حَتَّی تَضَعَ الْحَرْبُ أَوْزارَه)ا
کارگردان بعد از القاء مطلب کذب خود برای تایید به قتل تئو ونگک توسط القاعده اشاره میکند(تئو ونگک کتاب هسری علی (سودانی از دین برگشته )را فیلم کرده است و آیات نوشته شده قرآن را روی بدن لخت یک زن نشان داده است) و تایید قاتل را بر این کار خود می اورد واین را کشتن بی دلیل و مظلومانه می فهماند . البته به نظر من گذشته از طرز کشتن و فیلم برداری که باعث دین گریزی کسانی که اطلاعات انها کم است میشود اما نفس این پاسخ را درست میدانم چون او دشمنی کرد واظهار پشیمانی نکرد و (جدای از روش پاسخ) جوابش را گرفت.
در دین اسلام هر کس بخواهد نقد بزند یا سوال کند آزاد است حتی در حساس ترین حوزه ها اما کار افرادی مثل تئو ونگک توهین و جسارت است که در صورت عدم پشیمانی و اصرار و تاکید بر آن
باید به صورت محکم پاسخ داده شود.
وباز در مورد سخنان مفتی اگر منظور عکس العمل به دشمنان باشد صحیح است ولی در مورد غیر دشمن اسلام چنین دستوری ندارد.
● آیه چهارم (نساء /۸۹)
کارگردان با این آیه میخواهد بفهماند که مسلمانان هر کسی را که دین اسلام را نپذیرد یا اسیر میکنند یا میکشند
این آقای خوش انصاف با تقطیع آیه و عدم تفکر در آن چه خوب به روشنگری پرداخته.
ابتدا دوست دارم که معنی آیه را ببینید
دوست دارند هم چنان که خود به راه کفر می‏روند شما نیز کافر شوید تا برابر گردید. پس با هیچ یک از آنان دوستی مکنید تا آن گاه که در راه خدا مهاجرت کنند. و اگر سرباز زدند در هر جا که آنها را بیابید بگیرید و بکشید و هیچ یک از آنها را به دوستی و یاری برمگزینید. (۸۹)
مگر کسانی که به قومی که میان شما و ایشان پیمانی است می‏پیوندند، یا خود نزد شما می‏آیند در حالی که از جنگیدن با شما یا جنگیدن با قوم خود ملول شده باشند. و اگر خدا می‏خواست بر شما پیروزشان می‏ساخت و با شما به جنگ برمی‏خاستند. پس هر گاه کناره گرفتند و با شما نجنگیدند و به شما پیشنهاد صلح کردند، خدا هیچ راهی برای شما بر ضد آنان نگشوده است. (۹۰)
گروه دیگری را خواهید یافت که می‏خواهند از شما و قوم خود در امان باشند، اینان هر گاه که به کفر دعوت شوند بدان بازگردند. پس اگر خود را به کناری نکشند و صلح نکنند و از اعمال خویش باز نایستند آنان را هر جا که یافتید بگیرید و بکشید که شما را بر آنان تسلطی آشکار داده‏ایم (۹۱)
حالا به برداشتها طبق ترجمه میپردازم
۱) کافران این آیه عادی نیستند بلکه دشمنی دارند بخاطر علاقه ضد اسلامیشان(البته باید دید فقط علاقه است یا همراه عملی است)
۲) عدم دوستی با آنها در صورت عدم اصلاح
۳) اگر نیامدند هر جا دیدید اسیر کرده یا بکشید
۴) نکته مهم اینجا معلوم میشود که خدا در آیه بعد دو استثناء می آورد
اول پیوستن کافر به قومی که با مسلمانها عهدی دارند(در صلح هستند)
دوم اظهار کافر به اینکه قصد جنگ ندارد
بله اینجا مشخص شد که کافرانی که خدا دستور قتل آنها را داده کسانی هستند که به جنگ با مسلمانان میپردازد نه هر غیر مسلمانی و مسلما جنگ با کسی که در جنگ است بد نیست.
۵) اگر کافر جزو این دو گروه شد خدا اجازه آن کارها را نمیدهد.
این بود برداشتهای شخصی طبق ترجمه که با برداشت کارگردان مغرض خیلی فرق داشت
▪ تفسیر المیزان
این آیات متصل به آیات قبل است و اتصالش از این جهت است که همه این هفت آیه یعنی آیات ۹۱- ۸۵ درباره امر قتال با طائفه‏ای از مشرکین یعنی مشرکین دو چهره و منافق سخن می‏گوید. و اگر در این آیات دقت شود روشن می‏گردد که درباره کسانی از مشرکین نازل شده که چون به مسلمانان بر می‏خوردند اظهار ایمان می‏کردند و چون به محل خود برمی‏گشتند با مشرکین در شرک آنان شرکت می‏نمودند و در نتیجه درباره جنگیدن با آنان دچار تردید می‏شدند، مسلمانان نیز درباره قتال با اینگونه افراد مردد بودند و نظرهایشان مختلف بود، یکی می‏گفت به نظر من باید با اینها قتال کرد (چون در دعوی ایمان دروغ می‏گویند)، دیگری مخالفت می‏کرد که زنهار دست به چنین کاری نزنید و برای آن افراد دو چهره به خاطر همین که تظاهر به ایمان داشتند شفاعت می‏کرد، خدای سبحان در این آیات فرمان داده که باید یا مهاجرت کنند و یا قتال پس مؤمنین را از اینکه در حق آنان شفاعت کنند بر حذر می‏دارد
پس نتیجه ای که گرفته شد این است که این برخوردها فقط مخصوص کفار حربی(جنگی)است و در غیر اینصورت خدا اجازه برخورد نداده است.

در ادامه این بخش کارگردان طبق پراکنده گویی بحث ارتداد وعدم قبولی دیگر ادیان راهم مطرح میکند
عدم قبولی دیگر ادیان یک امر طبیعی است البته با این مقدمه که پلورالیسم را قبول نداشته باشی ( اعتقاد من این است که اکثر ایدئولوژی ها بهره ای از حق را دارند وگرنه اصلا مورد پذیرش واقع نمیشدند اما همه در یک درجه نیستند و ما باید به دنبال آن راه برویم که بیشترین نزدیکی را به حق دارد و سعی کنیم انرا از غیر حق پاکسازی کنیم ) (( ذکر این نکته لازم است که راه حق نزدیکترین / کم هزینه ترین / مطابق ترین با شرایط انسان / پرسودترین و.. است پس راه حق یکی است))
اینگونه است که هر کس راه خود را درست میداند و در آن محدوده خود را در راه سعادت میداند و دیگران را در راه اشتباه میداند و این امری طبیعی است اما نکته مهم این است که آیا راه او واقعا حق است یا نه.
مسئله دوم که بسیار مهم است بحث ارتداد است
ایا ارتداد یک حکم خشن است و ضد آزادی عقیده است
من در مورد ارتداد در حال تحقیق هستم و به امید خدا در آینده پاسخی به آن خواهم داد اما فعلا به مطلب تفسیر نمونه بسنده میکنم

تفسیر نمونه
مرتد فطری، و ملی، و فریب خوردگان‏
اسلام در مورد کسانی که هنوز اسلام را نپذیرفته‏اند، سختگیری نمی‏کند (منظور اهل کتاب است) و آنها را با دعوت مستمر و تبلیغات پی‏گیر منطقی به اسلام فرا می‏خواند، هر گاه نپذیرفتند و حاضر شدند طبق شرائط ذمه همزیستی مسالمت‏آمیز با مسلمانان داشته باشند نه تنها به آنها امان می‏دهد بلکه حفظ مال و جان و منافع مشروعشان را بر عهده می‏گیرد.
ولی در مورد کسانی که اسلام را پذیرا شوند سپس عدول کنند فوق العاده سختگیر است چرا که این عمل موجب تزلزل جامعه اسلامی می‏گردد{{شخصی: یکی از بدترین ضربه ها به هر ایدئولوژی نفی همان مکتب توسط افرادهمان است که عده ای این کار را در صدر اسلام میکردند و با این کار عقیده مسلمانان را تضعیف میکردند تا اینکه آیات ارتداد نازل شد }} و یک نوع قیام بر ضد رژیم و حکومت اسلامی محسوب می‏شود و غالبا دلیل به سوء نیت است، و سبب می‏شود که اسرار جامعه اسلامی به دست دشمنان افتد.
لذا چنین کسی اگر پدر یا مادرش هنگام انعقاد نطفه او مسلمان بوده و به تعبیر ساده‏تر اگر مسلمان زاده باشد و از اسلام بر گردد و در دادگاه اسلامی به ثبوت رسد خونش را مباح می‏شمرد، اموال او باید در میان وارثانش تقسیم گردد و همسرش از او جدا شود، و توبه او در ظاهر پذیرفته نیست، یعنی این احکام سه گانه درباره چنین کسی به هر حال اجرا می‏شود، ولی اگر واقعا پشیمان گردد توبه او در پیشگاه خدا پذیرفته خواهد شد، (البته اگر مجرم زن باشد توبه‏اش مطلقا پذیرفته خواهد شد).
ولی اگر شخص از اسلام برگشته، مسلمان زاده نباشد به او تکلیف توبه‏
می‏کنند و اگر توبه کرد مورد قبول واقع خواهد شد و همه مجازاتها از میان خواهد رفت.
گرچه حکم سیاسی مرتد فطری برای آنها که از محتوای آن آگاه نیستند ممکن است یک نوع خشونت و تحمیل عقیده و سلب آزادی اندیشه تلقی گردد.
ولی اگر به این واقعیت توجه کنیم که این احکام مربوط به کسی نیست که اعتقادی در درون دارد و در مقام اظهار آن بر نیامده، بلکه تنها کسی را شامل می‏شود که به اظهار یا تبلیغ بپردازد، و در حقیقت قیام بر ضد رژیم موجود جامعه کند، روشن می‏شود که این خشونت بی دلیل نیست، و با مساله آزادی اندیشه نیز منافات ندارد، و همانگونه که گفته‏ایم شبیه این قانون در بسیاری از کشورهای شرق و غرب با تفاوتهایی وجود دارد.
ادامه انشاءالله در مقاله بعد
علی اکبر باباخانی