جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا


دختران جوان و تابستان پر از وحشت


دختران جوان و تابستان پر از وحشت
خشونت علیه زنان و نوجوانان در خانواده یکی از رایج ترین و گسترده ترین اشکال نقض حقوق انسانی است. اعمال تهدید و ارعاب ,و محدویت از آزادی چه در زندگی خصوصی و چه در حیات اجتماعی مهم ترین عامل بازدارنده در زمینه تحقق کامل سلامت جسمی و روحی جوانان میباشد. خانواده، جامعه و نهادهای مسئول می بایست به امنیت و سلامت بچه ها و جوانان فکر کنند نه اینکه باعث اثرات مخرب و زیانبار بر آنان گردند که از آنان آینده سازان و اداره کنندگان جامعه نام می بریم. اما بی شک این توجه و احساس مسئولیت فارغ از سیستم حاکم دولتهای درقدرت نیست.
روزنامه (استکهلم سیتی( مطلبی را در مورد خشونت و محدودیت بر نوجوانان در تاریخ ۲۰۰۷/۷ /۴ چاپ کرده است به اسم ) ( Lovet kan bli en mardrömکه بنا بر اهمیت این مطلب آنرا ترجمه و در اختیار خوانندگان فارسی زبان می گذاریم.
در حال حاضر بسیاری از دخترهایی که در شهر استکهلم زندگی می کنند بخاطر ترس و وحشتی که از تعطیلات تابستان دارند از شکم درد شدید رنج می برند. این دختران توسط خانواده هایشان به کشور محل سکونت اولیه خود بازگردانده شده و آ نها را به ازدواج ناخواسته مجبور می کنند
خانم Kickis Åhre Älgem در رابطه با خشونتهای مربوط به مسئله ناموسی Hedersrelaterade فعالیت می کند. خانم کیکی می گوید که بعد از تا بستا ن گذشته هنوز ۴ نفر از آن دخترهایی که به کشور خود برای تعطیلات تابستان رفته بودند برنگشته اند و کسی هم از سرنوشت آنها خبر ندارد. او می گوید این خطر بیشتر دخترانی را تهدید می کند که کلاس ۹ را به اتمام رسانده و یا دبیرستان را شروع کرده اند. بخاطر اینکه بعد از کلاس ۹ درس خواندن اجباری نیست و دیگر کسی دنبال این دخترها را نمی گیرد. آنهایی که تحت فشار خانواده تن به ازدواج می دهند بعد از تابستان دوباره به سوئد بر می گردند ولی ازدواج آنها مخفی نگاه داشته می شود تا به سن ۱۸ سالگی یعنی سن قانونی برسند.
خانم کیکی فکر می کند که خانواده ها همیشه برای حفظ ظاهر می گویند که دختران خودشان می تواند انتخاب کنند، ولی این امر مربوط به چند نفر خواستگار یا افراد مورد نظر است که خانواده به دختر معرفی می کنند. بعضی از دخترها فکر می کنند که بهتر است ازدواج کنند تا اینکه تحت کنترل پدر یا برادرانشان باشند و همیشه مثل نگهبان دنبا ل آنها باشند، ولی در واقع هیچ فرقی نمی کند چون این بار شوهر نگهبا ن آنها می شود.
چکار باید کرد وقتی ترس از این امر داشته باشید که به ازدواج ناخواسته مجبورت می کنند؟ تنها کاری که می توان کرد این است که چند سا ل خود را مخفی کنید و شاید در طول این مدت هم بتوانند با کسی که خود دوست داشته باشند ازدواج کنند و بچه دار شوند. بعد از ازدواج و بچه دار شدن می توانند با خانواده تماس بگیرند، شاید خانواده بخاطر بچه ازدواج او را قبول کنند.
خانم کیکی می گوید به دلیل این که خیلی از این دخترها می ترسند که با اداره امور اجتماعی تماس بگیرند. بنابر این وجود خانه های امن که داوطلبانه کار می کنند بسیار مهم است. این خانم می گوید: خیلی اهمیت دارد که ما روی این نکته تاکید کنیم که به این دخترها نیرو بدهیم و از آنها مراقبت کنیم. ایشان تاکید میکند روز به روز تعداد بیشتری از دخترهای نوجوان به خانه های امن پناه می برند. آ نها یاد گرفته اند که در خانه چه می گذرد. یکی از این دخترها متوجه شده که بلیت برای رفتن او تهیه کرده اند ولی برای برگشتنش گفته اند که برای او بلیت پیدا نشده است. بعد با خانم بریگیتا تما س می گیرد که در یکی از این خانه های امن یا مرکز حمایتی کار می کند.
به گفته این خانم هر روز دخترهای بیشتری به اسم(Stöd-och rådgivningscentret Kruton) به این مرکز مراجعه می کنند. این دخترها فقط ۱۳ سا ل سن دارند، و بسیاری از آنان که به خا نه های امن می آیند بخاطر تهدید و کنترلی که علیه آنها اعمال شده در معرض فشار روحی و جسمی زیادی قرار گرفته اند. دختران زیادی را می بینیم که هنگام تعطیلات تابستا ن نگرانی شدیدی دارند این دختران بیشتر توسط یک نفر مشخص تهدید نمی شوند، بلکه یک طرز تفکر، یک جمع یا گروه است در میان فامیل، آشنا و دوستان خانواده وجود دارند که باعث این فشارها علیه دختران جوان می شوند.
در میان چنین خانواده های سنتی نقش مادرها این است که دخترانشان را بزرگ و تربیت کنند،خود مادرها هم بعضی اوقات دختران جوان را کتک می زنند و کنترل می کنند، زیرا اگر این کار را نکنند خود آنها هم با خشونت روبرو می شوند. در چنین موقعیتی برای زنان و دختران خانه امن دیگری به اسم(Systerjouren Somaya) که با خشونت روبرو هستند فراهم شده است. این خا نه در بین منطقه های خارجی نشین ایجاد شده که برای این که زن و دخترانی که مورد خشونت و یا تهدید واقع میشوند راحت تر بتوانند با آ نها تماس بگیرند.
زنانی که در این خا نه های امن کار می کنند با ۳۰ زبان گوناگون آشنایی دارند و صحبت می کنند. آنها سعی دارند که به این دخترها یاد دهند که چگونه خود بتوانند مستقل زندگی کنند و از لحاظ اقتصادی و اجتماعی وابستگی به کسی نداشته باشند. به گفته خانمی که در یکی از این خانه های امن کار می کند: درسال ۲۰۰۴ ازدواج زیر ۱۸ سال را ممنوع و بدون اجازه حق ازدواج کردن را نداشتند. ولی خیلی از خارجیها که به کشور خود باز می گشتند و در آنجا هیچ قانونی در حمایت از جوانان وجود ندارند ازدواج می کنند و بعد در سوئد هم تائید میشود.
اولین تحقیقی که در بهار امسال درمورد مسله ناموسی و خشونت در سوئد صورت گرفته است نشان می دهد که ۴۵۰۰ دختر و پسری که در دبیرستان هستند یعنی حدود ۴ درصد از آنها نگرانند با کسی که خود دوست داشته باشند نتوانند زندگی کنند. احتمالا آمار واقعی بیشتر از این هم باشد.
خیلی از جوانان جرات ندارند یا از عهده این کار بر نمی آیند که به پلیس یا خانه های امن مراجعه کنند، چون باید با خانواده خود قطع رابطه کنند. او می گوید کمبود آگاهی کافی از طرف نظام قضایی بعضی اوقات رسیدگی به این مسائل را دشوار می کند.
پلیس و دستگاه قضایی باید اصلاح شود تا بتواند این نوع معضلات را بهتر و سریعتر تشخیص دهند و به آنها رسیدگی کنند. از طرف دولت به ۳۰ نفر ماموریت داده شده که در این رابطه آموزش ببیند که بعدا به همکارهای خود را آموزش دهند که چگونه به این مشکلات بر خورد کنند.
همچین اقداماتی هم در رابطه با دادیارها انجام گرفته که هدف از این اقدامات نیز این است که دستگاه قضایی بتواند در این رابطه سریعتر عمل کند. تحقیقی که تازگی انجام گرفته است این را نشا ن داده که پدرو مادرهایی که خارج از کشورهای اروپایی متولد شده اند محدودیت بیشتری برای بچه هایشا ن قائل هستند و یا در زندگی آنها بیشتر دخالت می کنند. مثلا به آنها اجازه نمی دهند با هم سن و سالهای خود رفت و آمد کنند یا به دبیرستان بروند.
کاش قلبم درد تنهایی نداشت ... سینه ام هرگز پریشانی نداشت
کاش برگهای آخر تقویم عشق... حرفی از یک روز بارانی نداشت
کاش می شد راه سخت عشق را... بی خطر پیمود و قربانی نداشت
نوشته:
Amelle Westeberg
ترجمه آزاد از اختر کمانگر
http://tribun-e-zan.blogfa.com