سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا


روایت در صفر درجه


روایت در صفر درجه
● حاشیه ای بر جزایر گالاپاگوس
▪ «فهم و «نگرش» است كه ارزش دارد و نه خصوصیات ذاتی سوژه» (ماكو نیاس)
ونه گات نویسنده شوخی است كه در طرح ایده هایش اصلاً با كسی شوخی ندارد. می خواهید خوشتان بیاید یا نه. البته این مسئله حاصل سال ها تعمق روی یك جمله ساده یا عكسی با ژست خندان در صفحه زیست شناسی یك روزنامه باطله نیست بلكه بیشتر حاصل درك شخصیت نویسنده ای است كه جدیتی بی مانند در طرح ایده های شوخ طبعانه دارد و گاهی با اولین قدم حتی فرصت پیش آمدن سئوال را از خواننده می گیرد كه در یك میلیون سال پیش اصلاً كشور اكوادوری وجود داشته یا اصلاً این تاریخ از كدام تاریخ پیشتر است و بعد از این كه خیال خواننده از بابت تطبیق های كنجكاوانه با زمان و مكان راحت شد شروع به تعریف و انجماد بستری می كند كه باید در آن مفاهیم، روایات و شخصیت هایش را كشت دهد. ایده ونه گات در گالاپاگوس برای آنان كه علاقه ای به داروین و نظریه اصلی اش یعنی قانون «انتخاب طبیعی»۱ دارند حتی آنان كه ندارند جذاب و قابل تعمق است و رگه هایی از یك حركت علمی- تخیلی را در بازسازی یك سفر تاریخی اكتشافی آن هم در قالب یك سفر بازسازی شده روایی در آن پیدا است. «البته داروین تغییری در این جزیره ها ایجاد نكرد، چیزی كه داروین تغییر داد آرا و عقاید مردم نسبت به این جزیره ها بود.» (ص۲۴)
ونه گات از آن دست نویسندگانی نیست كه سعی در بازنمایی رنج و مشقات انسانی دارند و بیشتر با تلقی هایی كه می تواند در مورد هر موضوع به وجود آید مشغول است و همواره به قراردادهایی كه بین یك دال به عنوان صورتی صوری از یك مفهوم یا پدیده و یا مدلول ذهنی واسط شدند و در نظر نگرفتنشان باعث قطعیت در تلقی و برداشت ها خواهد شد می تازد و به همان شكل كه لری مك كافری از وضعیت كلی تری به نام ادبیات پست مدرن، گزارش می دهد. وجه اشتراك همه این تجربه گری ها این درك همگانی بود كه ادبیات داستانی نیازمند شناخت ماهیت تصنعی و ساخت یافته خود است تا به آن وسیله بر توجه خواننده به چگونگی تبیین اثر تمركز كند، نه بر صرف وقایع و رخدادها. تمركز بر این نكته كه این گروه از نویسندگان به افشای صناعت آثار خود، تفسیر فرآیندهای موجود در آن و سرپیچی از خلق این توهم واقع گرایانه گرایش یافتند كه محاكات موجود در اثر، بیرون از خود آن اثر عمل می كند و تمایل داشتند كه واژه ها را به عنوان ذوات متغیر و تعین یافته توسط قواعد موجود در نظام های نشانه ای به كار گیرند «جزایر گالاپاگوس در یك لحظه بهشت برین باشد و در لحظه ای دیگر دوزخ و امكان داشت ژولیوس سزار در یك لحظه دولتمرد و در لحظه ای دیگر قصاب و امكان داشت در یك لحظه بتوان اسكناس اكوادور را در ازای غذا و سرپناه پوشش داد و در لحظه دیگر به درد آن بخورد كه كف قفس پرندگان را با آن فرش كنند و امكان داشت عالم را در یك لحظه خدای قادر و متعال آفریده باشد و در لحظه دیگر در پی یك انفجار بزرگ به وجود آمده باشد و غیره و غیره و غیره.»(ص۲۵) از این رو ونه گات بر وجه بازسازی شده سفر روایی خویش در گالاپاگوس تاكید كرده همواره بر جدا كردن خواننده از آن وضعیت همذات پندارانه ای كه بخشی از روند قصه گویی (به ویژه در قهرمان سازی ها) را در طول دوران های قبل به خود مشغول داشته همت گمارده است. «جزیره بی كینی به جایی تبدیل شده بود كه درست نقطه مقابل كشتی نوح بود. از هر نوع جانور یك جفت به جزیره بی كینی آورده بودند تا در معرض انفجار بمب اتمی قرار دهند.» (ص۵۱)
ونه گات از تقابل به عنوان ابزاری در جهت بازنگری استفاده كرده و وضعیت های همسان مثل طوفان نوح و انفجارهای ویرانگر اتمی و یا تور تفریحی در مقابل سفر علمی داروین را چنان در برابر هم قرار می دهد كه همه چیز جدا از قالب روایی و صادق و كاذب بودن به وضعیتی برای اندیشیدن بدل شود. هر چند كه موضوعیت در نوشتار او بیشتر از آنكه متوجه موضوعات مسئله ساز شود متوجه و متمایل به خود و نوع و به صورتی برجسته تر سازوكارهای سامان یافتگی خود اثر است كه به اثر او وجهی منفرد بخشیده اند. «روزی كه بائیا ده داروین را در مالمو به آب انداختند، هزار و صد تن آب شور دریا به ناچار راه افتاد و جای دیگری برای خود دست و پا كرد. روزی كه بیگل را در فالموث انگلیس به آب انداختند، فقط دویست و پنجاه تن آب شور دریا ناچار شد راه بیفتد و جای دیگری برای خود دست و پا كند.» (ص۳۱) صنعات متعدد فرافكنی، درون فكنی و هر شكل از صورت زدایی یك قرارداد روایی كه گاه به جابه جایی فاعل و مفعول نیز می انجامد از آن جهت در نوشتار ونه گات شكلی شخصی تر می گیرند كه بیشتر در لایه ای از طنز خاص او قوام یافته اند. «آن جمله را حتماً همان تومور مغزی زده است و تومور مغز «روی» روزی را برای گریز لاقیدانه از مدرسه انتخاب كرده بود.» (ص۴۲) شاید جنس شباهت ها در كار ونه گات، این انحصار خاص را موجب شده و به تفاوتی اشاره دارد كه او را از گروه نویسندگانی كه به شكل كلی موافق مواضع او هستند جدا می سازد: «این پنگوئن ها لباس سرپیش خدمت ها را به تن داشتند.»(ص۴۹) سیر و سلوك در میان تقابل ها و فرم های روایی كه حقیقت را همواره در ظن چندگانه نگری قرار خواهند داد دلیل كافی برای نسبی نگری ونه گات در برخورد با موضوعات متفاوت است كه او را به سمت تصادفی كردن متن نوشتارش سوق داده اند. هر چند كه «تصادف» در آثار او نه به روش دادائیستی یا حداقل كاملاً سوررئالیستی اتفاق نمی افتد بلكه همین نسبیت هم نسبتی خاص با نسبت و میزان عناصر در تداخل ها دارد كه بیشتر از هر چیز به اشراف بر یكپارچگی كلی اثر تاكید دارد.
پی نوشت :
۱- انتخاب طبیعی مطرح شده توسط داروین بر این اساس استوار است كه انتخاب طبیعی موجب بقای ترجیحی و تولیدمثل افرادی می شود كه برحسب «تصادف» اختلافی را به ارث برده اند كه آنها را در محیط زندگی شان نسبت به همسایگانشان در موقعیت برتری قرار می دهد.
فرهاد اكبرزاده
منبع : روزنامه شرق


همچنین مشاهده کنید