شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

اندیشه های امام محمد غزالی


اوضاع سیاسی اجتماعی: برای شناخت یك متفكر باید محیط و جریانات سیاسی و شرایط رشد اجتماعی را كه در آن متولد شده و رشد یافته به دقت مورد بررسی قرارداد. حسن این درك و شناسایی در آن است كه ارائه تحلیل علمی شخصیت و آرای وی و خدمت شایسته اش به تاریخ اندیشه در ایران، برای نویسنده آسان می شود. چه، قشر اندیشمند بیشتر از آنكه از محیط تاثیر بپذیرد، بر آن تاثیر می گذارد. امام محمد غزالی از جمله متفكرانی است كه در این سلك قابل بررسی بوده و هیاهوی زیادی را در عصر خود و پس از آن برپا كرد.ابوحامد محمد غزالی در سال ۴۵۰ هـ.ق در شهر طوس واقع در خراسان متولد شد و در ماه جمادی الاخر سال ۵۰۵ هـ.ق در همان زادگاهش وفات یافت. از چهره های برجسته علمی و فلسفی ایران در قرن پنجم بود. قرن پنجم مصادف با طلوع و غروب حكومت سلاجقه در ایران است: از جنبه علمی این دوران (۵۵۲ -۴۲۹ هـ) دورانی پر فروغ و درخشان خاصه در باب اندیشه بود به این علت كه: اكثریت دانشمندان و شعر ای نامدار ایرانی و فلاسفه در این قرن بالیدند و خدمات شایانی به تاریخ علم و اندیشه های فلسفی ایران كردند. ثانیاً در این قرن استقلال ملی و فرهنگی ایرانیان تقریباً مسجل شد و دولت های ایرانی مستقل در ایران پا گرفت. دوران حكومت سلجوقی در تاریخ سیاسی و اجتماعی و علمی ایران پس از اسلام ارزشمند است و غزالی در چنین زمانه ای زیست و آرای مهم خود را به ثبت رساند. ثالثاً سلجوقیان و بخصوص دو پادشاه مقتدر آنها، آلب ارسلان (۴۶۵-۴۵۵ ه) و ملك شاه (۴۸۵ - ۴۶۵ ه) بساط حكومت های ملوك الطوایفی را كه در قرون دوم و سوم هجری در ایران پا گرفته بود همانند غزنویان، سامانیان و آل بویه، اگر چه خود آنها قدرت های مهم و تاثیرگذار بودند، برچیدند و حكومتی فراگیر در تمام ایران و ممالك هم جوار تشكیل دادند. تا جایی كه امیران علوی گرجستان و ابخار و امپراتوران روم شرقی به آنها خراج می پرداختند.۱ به علاوه حسن تدبیر و كیاست خواجه نظام الملك طوسی، دانشمند و سیاستمدار معروف، در تحكیم و اقتدار پایه های حكومت سلجوقیان موثر بود و این امر در پیشبرد و توسعه فضای علمی و ارزش دادن به دانشمندان ایرانی و ایجاد فضای امن برای آنان تاثیر فراوان داشت.مسئله این است كه چتر امنیتی ایجاد شده توسط تدابیر خواجه نظام الملك و مساعدت امیران سلجوقی زمینه تفكر و فعالیت را برای افرادی همانند غزالی فراهم كرد و موجب شد فارغ از دغدغه و ترس و پریشانی خاطر در جست وجوی علم و تكوین اندیشه های خود باشند.۲
تولد غزالی همزمان با اواخر عهد پادشاهی طغرل سلجوقی و وفات او مصادف با حكومت سلطان محمد بود. با این وصف غزالی نزد امرای سلجوقی بسیار معزز و گرامی بود. بعضی از آنان را همانند پدری دلسوز پند و اندرز می داد. و برخی را تربیت و اصلاح كرد. به طور كلی پادشاهان سلجوقی امام محمد را بزرگترین دانشمند عصر می شناختند و او تنها كسی بود كه جرات دخالت در امور سیاسی و حتی عتاب نسبت به پادشاهان آن سلسله را داشت. كتاب نصیحه الملوك برای سلطان محمد و توسط غزالی نوشته شد. غزالی در عصری می زیست كه: عالم و دانشمند و تالیف كتب به ویژه در حوزه معارف و علوم اسلامی همانند فقه، كلام و حدیث فراوان بود و حاكمیت امیران و وزرای فرهنگ دوست موجب درخشش چراغ علم و گرمی بازار بحث و جدل میان اهل دانش می شد. پیروان فرقه ها و مذاهب مختلف كه هر یك خود را برحق و ناجی و دیگران را گمراه می پنداشتند تقریباً در تمام ایام سرگرم مجادلات مذهبی بودند به طوری كه این مسئله زندگی عادی مردم را نیز تحت الشعاع خود قرارداده بود. غزالی خودش این اوضاع را به دریایی مواج و پرتلاطم تشبیه كرده كه به زودی همگان را به كام مرگ خواهد كشاند. و جز اندكی - به نظر او مهدی موعود و پیروانش- نجات پیدا نخواهند كرد. اعتقادات اهل تسنن تاثیر در ابراز تعصب او نسبت به مذاهب دیگر نداشت و به آنها به دیده احترام می نگریست. نتیجه طبیعی این رویدادهای اجتماعی و سیاسی این بود كه علما و دانشمندان در چشم عوام بسیار محترم شدند و پایگاه اجتماعی شان افزایش یافت. بنابراین عصری كه اندیشه های غزالی در آن شكل گرفت اگر چه به لحاظ سیاسی و امنیتی آرام بود اما مباحثات مذهبی میان فرق مختلف تسنن و باطنیه و شیعیان و اسماعیلیه داغ و پرآشوب بود.۳افزون بر این محمد غزالی مشهور به حجت الاسلام۴ و امام در خانواده ای زایش و نمو یافت كه پدرش در همین مجالس وعظ از خداوند خواسته بود به وی فرزند پسر اعطا كند. خداوند دو پسر به نام های محمد و احمد به او بخشید كه هر دو در فلسفه و حكمت و وعظ و علوم متداول زمان درخشیدند. پدر غزالی آرزو داشت فرزندانش به گونه ای تربیت شوند، دانش فراگیرند و مردم را ارشاد كنند كه به رفع اختلافات عقیدتی و انحرافات دینی زمان و كج فهمی های مذهبی و تفاسیر غلط عالم نماها از دین پایان دهند و آن را در مسیر صحیح هدایت كنند. به همین علت پس از مرگش فرزندان را به ابوحامد احمدبن محمد رازكانی سپرد و او نیز شرط امانت داری را به خوبی رعایت كرد و دوچهره برجسته به تاریخ علم ایران تقدیم كرد.زندگانی غزالی را می توان به دو بخش عمده تقسیم كرد. دوران اول (۴۸۸-۴۵۰ ه) توام با مشقت و فقر و رنج بوده و اگر یكی از پیامدهای فقر این باشد كه آدمی جوهره اصلی خود را بروز می دهد كه آیا در برابر افراد پست و كارهای ناشایست تسلیم شود، برادران غزالی این تحقیر را به هدف دانش اندوزی تحمل كردند و در مكتبی علم را فرا گرفتند كه هزینه تحصیل و خوراك و پوشاك را به آنها می دادند. و آنها با جدیت بیشتر تحصیل كردند.۶ غزالی از هوش بالایی برخوردار بود و نزد احمد رازكانی و ابونصر اسماعیلی در جرجان به سرعت علوم دینی و ادبی را آموخت. وقتی كه دو بار از طوس به نیشابور رفت نزد امام الحرمین ابوالمعالی جوینی علوم جدل و كلام را آموخت و آنقدر پیش رفت كه استاد در ظاهر به او می بالید اما در باطن رشك می برد. غزالی هنوز سی ساله نبود كه جامع تمام علوم متعارف زمان خود شد. با درگذشت استادش، غزالی در «معسگر» نیشابور به دعوت خواجه نظام الملك وارد دستگاه سیاسی شد و در مناظره بر تمامی علمای عصر خود چیرگی یافت پس توسط خواجه و فرمان ملك شاه تدریس در نظامیه بغداد را پذیرفت و مدت چهار سال تدریس علوم فلسفی را نیز فرا گرفت و «دوران صوری» زندگی را پایان برد.دوران دوم( ۵۰۵-۴۸۱ ه) شكل گیری اندیشه غزالی را شاهدیم. بحث این است كه چهره فعال علمی ایران در ده سال ابتدای بخش دوم زندگی اش خمود و منزوی شده و نسبت به تمام وجود و باورهایش شك و تردید می نمود. چرا؟ زیرا درد درونی او«كشف حقیقت ناب الهی» بود. غزالی خود می گوید: از دوران جوانی تشنه درك حقیقت و علاقه مند به تحقیق و تفحص در مسائل طبیعت بوده بنابراین از علوم اكتسابی توسط والدین و اساتید خود چشم پوشید و به اصل فطرت خود رجوع كرد و راه حقیقت طلبی را از آنجا آغاز كرد.۷ غزالی علمی را كه فاقد یقین باشد و اصالت و درستی آن بر وی معلوم نگردد نمی پذیرد. می توان گفت دوره شكل گیری تفكر از همین نقطه آغاز می شود. اندیشه غزالی با شك نسبت به عالم حس و ماده و بدیهیات اولیه «محسوسات، ضروریات و اولیات» پی ریزی می شود به این معنا كه: وی آنچه را كه جهت وصال به حقیقت می طلبد نمی تواند در عالم حس و ماده بیابد. او حقیقت را مطابق فهم و ادراك خودش جست وجو می كند حقیقتی كه بتواند او را اقناع و ارضا كند و به سرمنزل مقصود برساند. بدیهیات متفكران عصر خود را نمی پذیرد. امام محمد همانند عرفا و متصوفه كه پای استدلالیان را چوبین می دانستند، آنچه را كه آدمی در بیداری و خواب با عقل خود ادراك می كند؛ خیالاتی بیش نمی داند. وی با استناد به حدیث قدسی از پیامبر اسلام(ص) كه فرمود:« مردم در خوابند و چون می میرند بیدار می شوند» راه طلب و كشف حقیقت را دوری از سرای فریب و روی آوردن به سرای جاودان می داند. غزالی در پی این انقلاب روحی، سفری ده ساله را از بغداد به شام و بیت المقدس و حجاز آغاز می كند. او قلباً اگر چه دوست داشت به شام، مركز بزرگ صوفیان برود اما ترس از حاكم و خلیفه وقت مانع شد و در معیت دوست قدیمی اش ابوالقاسم حاكمی در ذی القعده ۴۸۸ به سفر حج شتافت. در نیمه دوم برخلاف دوره نخست زندگی، امام محمد بحث و جدل و مناظره را به كلی رها ساخته و در بحر بیكران سیر الی الله غوطه ور می گردد، حال آنكه در ۳۹ سال از عمر اولیه خود، به شدت عالم نماهایی را كه از راه جدل و مناظره سعی در فریب و گمراه ساختن مردم را برای خویشتن، مباهات می دانستند، مورد حمله قرار می دهد و نكوهش می كند و همواره بر آنان می تازد. در واقع كتاب «احیای علوم دین» ماحصل سفر ده ساله اش به شهرهای فوق الذكر است. اگر اسفار اربعه عرفا را در نظر آوریم، سفر غزالی از بغداد را می توان «سفر من الخلق الی الحق» و بازگشت او به نیشابور را «سفر من الحق الی الخلق» می نامیم. زیرا این رجعت از او عالم حق شناس و حق بین ساخته بود كه چشمه سار جوشان عشق الهی از وجودش جاری بود و به تمام معنا سر تا پا حق بود.
تالیفات غزالی: امام محمد در زمره دانشمندانی است كه به كثرت آثار مشهورند. نوشتارهای او افزون بر هفتاد عنوان كتاب و رساله ذكر شده و مطابق قول خودش «چهل سال در دریای علوم غواصی كرده و به علوم دینی نزدیك شده و پس از تصنیف هفتاد عنوان كتاب دنیا را آنگونه كه هست دیده و سپس به آن پشت پا زده است.»۸ پس از «احیای العلوم» «المنقذمن الضلال» نیز می تواند از جمله بهترین آثار غزالی باشد. «مقاصدالفلاسفه» نیز كتابی است كه بهانه و مقدمه نگارش تهافت الفلاسفه شد. در این نوشتارها غزالی با روش برهان و استدلال آرای فلسفی فلاسفه عصر خود را رد می كند و نشان می دهد كه انتقاد یا رد نظریات فلاسفه بر اساس سلیقه شخصی و یا بدون مطالعه نبوده است. غزالی فلاسفه را بدعت گذار می داند و آنها را در سه مسئله مهم تكفیر می كند، و آرای فلسفی را كفرآمیز می داند. نخست اینكه كالبد یا جسم مادی هیچ گاه در روز قیامت محشور نمی شود بلكه آنچه كه تجدید می شود روح است كه ثواب و عقاب می بیند. پس از نظریه «حشر اجساد» در قسم بحث «حادث و قدیم» بودن فلاسفه را زیر سئوال می برد. او می گوید اگر عالم محسوسات، حادث باشد پس نمی تواند قدیم و ازلی باشد. سوم اینكه اگر مطابق عقیده فلاسفه بگوییم خداوند كلیات را می داند و به جزئیات واقف نیست، این عین كفر است در حقیقت خدواند بر تمام ذرات هستی آگاه است كه همان علم الهی نام دارد. ابو حامد در هفده مسئله فلاسفه را متهم به بدعت گذاری می نماید. او معتقد است كه فیلسوفان از اثبات وجود خدا ناتوانند. آنها گفته اند محال است عالم هستی دچار ثنویت باشد اما این تصوری محال نیست.
پی نوشت ها:
۶- در این مورد غزالی همواره می گفت: ما علم را به غیر از خدا خواستیم اما خدا نخواست كه جز برای او باشد. همچنین ابوالفتح اسعدبن محمدبن ابی نصر عالم و فقیه معاصر وی گفته است كه راهزنان كتب و نوشته های وی را بردند. وقتی غزالی به آنان اعتراض كرد كه این كتب حاصل سال ها تلاش من در مجالس درس است راهزنان به او گفتند: تو چگونه ادعا می كنی دانشمندی كه علم تو بسته به چند كتاب و تضیف است. این مسئله برای او بسیار گران تمام شده و آن را لطف الهی قلمداد می كند كه به او انگیزه تلاش مجدد تا آن حد داده كه همگی آن علوم را حفظ كند.
منابع و پی نوشت ها:
۱- تاریخ ایران از اسلام تا دوره مغول، عباس اقبال آشتیانی انتشارات بنگاه ترجمه كتاب ص ۳۰ و ۳۱۹.
۲- تجارب السلف هندوشاه نخجوانی، تصحیح و ترجمه عباس اقبال آشتیانی ص ۲۸۰ ، ۲۸۱ و ۲۸۲.
۳- غزالی نامه جلال الدین همایی، انتشارات آسیا، چاپ اول تهران ۱۳۵۲. ص ۱۵ ، ۱۹و ۲۰
۴- لقب حجت الاسلام را به خاطر اینكه غزالی با مخالفان فلسفی و شریعت با براهین خودشان با آنها مجادله می كرد، به او داده اند.
۵- تاریخ فلسفه در ایران از آغاز تا امروز، علی اصغر حلبی انتشارات دنیای كتاب تهران ۱۳۷۱. ص ۳۷۵ و ۳۷۶.
۷- المنقذ من الضلال، محمد محمدجابر، ترجمه علی اصغر حلبی، ۱۲-۴.
۸- تاریخ فلسفه در ایران، علی اصغر حلبی ص ۳۸۹.

نویسنده: قاسم آخته
منبع : روزنامه شرق