دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا
باغ فینتسی کونتینی - Il Giardino Dei Finzi - Contini
سال تولید : ۱۹۷۰
کشور تولیدکننده : ایتالیا و آلمانغربی
محصول : جانی هکت و لوکاری و آرتورکان
کارگردان : ویتوریو دسیکا
فیلمنامهنویس : تولیو پینلی، والریو زورلینی، فرانکو بروزاتی، اوگوپیرو، ویتوریو بونیچلی و آلن کاتس، برمبنای رمانی نوشته جورجو باسانی
فیلمبردار : انیو گوآرنییری
آهنگساز(موسیقی متن) : مانوئل دسیکا
هنرپیشگان : دومینیک ساندا، لینو کاپولیکیو، هلموت برگر، رومولو والی، فابیو تستی و کامیلو چزاری
نوع فیلم : رنگی، ۹۵ دقیقه.
فرار، سال 1938. دروازههای املاک فینتسی کونتینی، برای بازی تنیس بهروی گروهی از جوانان باز میشود؛ از جمله «جورجو» (کاپولیکیو) که از دوران کودکی دلباخته دختر این خانه، «میکول» (ساندا) بوده، و حتی برای او هم این اولینبار ورود به خانه است. «میکول» توضیح میدهد که چون او و برادرش، «آلبرتو» (برگر) بهدلیل یهودی بودن دیگر نمیتوانند به باشگاه تنیس بروند، برای همین تورنمنت شخصیشان را بهراه انداختهاند. اقدامات ضد یهود «موسولینی» شدت میگیرد و ازدواج بین یهودی و غیریهودی هم ممنوع میشود. دو عموی پیر خاندان فینتسی کونتینی سر میرسند. ولی «آلبرتو» که سخت بیمار است، خانه را ترک میکند. «جورجو» که یهودی است و خیلی به «آلبرتو» شباهت دارد. نمیفهمد. که چرا «میکول» نسبت به او سرد شده و دیگر نمیخواهد او را ببیند. «جورجو» برای دیدن برادرش به فرانسه میرود و از وجود اردوگاههای مرگ باخبر میشود. در بازگشت، «میکول» را با یکی از دوستان غیریهودی «آلبرتو»، «برونو» (تستی) میبیند؛ اما «برونو» به او میگوید که دلباخته دختر یهودی دیگری بهنام «آدریانا»ست. جنگ جهانی دوم درمیگیرد و «جورجو» که هنوز دلباخته «میکول» است، باز او را با «برونو» میبیند. «برونو» به جبهه میرود و کشته میشود. «آلبرتو» هم میمیرد و ساکنان فینتسی کونتینی دستگیر میشوند تا به اردوگاه مرگ فرستاده شوند، ولی «میکول» از پدر «جورجو» میشنود که او فرار کرده است.
* باغ فینتسی کونتینی هیچ شباهتی به آثار پیشین دسیکا ندارد. اینجا کمدی عوامانه و ملودرام خام آثار دهه 1960 او ناپدید شدهاند. ولی در عین حال فیلم قرابتی با آثار نئور آلیستی و پیامدار او هم ندارد. شاید باید تأثیرات عوامل دیگر را در نظر گرفت، مثلاً فیلمبردار زیبا و چشمگیر گوآرنییری که باغ فینتسی کونتینی را زیر نور آفتاب، تجلّیگاه نوستالژی میسازد؛ حضور ساندا که پس از کار با روبر برسون و برناردوبرتولوچی چهرهاش مثل نقابی شفاف برای انبوهی از احساسات ضد و نقیض است و بالاخره رمان باسانی - مأخذ فیلم - که در اثر فشردهسازی و ایجاد فیلمنامه، حالتی چندپهلو یافته، در نتیجه احساسها، معنیها و رابطههای آدم به زبان نمیآید. بههرحال، برخلاف عرف دسیکا، ابهامی شوخیآمیز کلید کار است. فیلم که تماماً در اطراف فرارا فیلمبرداری شده است و جزء پنج نقش اصلی، از نابازیگران استفاده میکند، واقعیات خشن سرکوب و تععصب را تابع نگاهی زیبائی شناختی میکند که تجسم آن نقطه اوجی زیبا و تکاندهنده است؛ صحنهای که در آن «فینتسی کونتینیها»، همچنان سوگوار برای «آلبرتو»، با غرور روی پلکان بزرگ قصرشان گرد آمدهاند و آماده عزیمت به اردوگاه مرگ هستند.
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران آمریکا غزه شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی انتخابات دولت حسین امیرعبداللهیان حجاب دولت سیزدهم رسانه جنگ
هواشناسی قتل سلامت تهران شهرداری تهران فضای مجازی سیلاب آموزش و پرورش شهرداری سازمان هواشناسی سامانه بارشی باران
قیمت دلار قیمت خودرو خودرو قیمت طلا بازار خودرو یارانه بانک مرکزی دلار ایران خودرو مسکن حقوق بازنشستگان تورم
تلویزیون نمایشگاه کتاب سینمای ایران دفاع مقدس صدا و سیما مسعود اسکویی موسیقی مهران غفوریان سریال
دانش بنیان
اسرائیل رژیم صهیونیستی حماس فلسطین جنگ غزه روسیه طوفان الاقصی اوکراین نتانیاهو ایالات متحده آمریکا نوار غزه جنگ اوکراین
فوتبال پرسپولیس استقلال جواد نکونام لیگ برتر نساجی رئال مادرید سپاهان بارسلونا بازی لیگ برتر انگلیس باشگاه پرسپولیس
اپل اینستاگرام آیفون گوگل باتری مایکروسافت ناسا
رژیم غذایی کاهش وزن سیگار توت فرنگی فشار خون اعتماد به نفس کبد چرب