پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


تراوشات یک ذهن عزیز


تراوشات  یک  ذهن  عزیز
در اواسط دهه شصت وقتی تئاتر برتولت برشت بر صحنه های نمایش آلمان چیره شده بود و مكس فریش، برشت را متهم كرد كه همچون یك نمایشنامه نویس كلاسیك شده دیگر كارایی اش را از دست داده، نمایشنامه نویس جوانی به نام راینر ورنر فاسبیندر كه دغدغه تغییرات اجتماعی را داشت مورد استقبال جامعه قرار گرفت و البته راه برشت را ادامه داد.
فاسبیندر در ۳۱ ماه مه سال ۱۹۴۶ در شهر كوچكی در ایالت باواریای آلمان به دنیا آمد. او سال های اول زندگی اش را در تنهایی گذراند. پدرش پزشك و مادرش مترجم بود. والدین او در سال ۱۹۵۱ از هم جدا شدند و پس از آن راینر ارتباط كمی با پدرش داشت. مادر فاسبیندر از هفت سالگی او را به سینما می فرستاد تا بتواند به كارهای ترجمه اش بپردازد. راینر بعدها اعتراف كرد كه در این سال ها هر روز به سینما می رفت. او به مدارس خصوصی و عمومی در آكسبورگ مونیخ رفت اما پیش از اینكه درسش را به پایان ببرد در سال ۱۹۶۴ وارد مدرسه خصوصی نمایش شد.
در تابستان ۱۹۶۷ فاسبیندر به اكشن تیاتر پیوست. دو ماه بعد دستیار كارگردان تئاتر شد. گروه نمایش اكشن تیاتر نام فعالیت های خود را از تئاتر به «ضد تئاتر» تغییر دادند. آنها در سال های ۱۹۶۸ و ۱۹۶۹ تعداد زیادی نمایش بحث انگیز و از نظر سیاسی رادیكال را به روی صحنه بردند. فعالیت های فاسبیندر در تئاتر حلقه پیوند دهنده او با سینما بودند. راینر در سال ۱۹۶۵ در برلین فیلم ثبت نام كرد اما در امتحان ورودی ناكام ماند. در همین سال او اولین فیلمش - فیلم كوتاه ده دقیقه ای با نام «ولگرد شهری»- را ساخت. او در دوره فعالیتش در ضدتئاتر ده فیلم را كارگردانی كرد كه از آن جمله می توان به «عشق سردتر از مرگ است» و «دلال محبت» اشاره كرد كه این دومی اقتباسی سینمایی از نمایشنامه ای به همین نام نوشته خود او بود. فیلم های فاسبیندر تحت تاثیر ژان لوك گدار و ژان ماری استراب و نظریه های برتولت برشت ساده و مینی مالیستی بودند و مورد توجه منتقدین واقع شدند. او همیشه از بازیگران و عوامل گروه ضدتئاتر در فیلم هایش استفاده می كرد به همین دلیل فیلم های او معمولاً با كمترین هزینه و با استفاده از سوبسید ناچیز دولتی ساخته می شد.
فاسبیندر یكی از مشهورترین فیلمسازان آلمانی است. او یكی از فیلمسازان برجسته نسل پس از جنگ جهانی دوم است كه سینمای نو آلمان را شكل دادند. راینر ورنر فاسبیندر بین سال های ۱۹۶۹ تا ۱۹۸۲ چهل و یك فیلم ساخت و علاوه بر كارگردانی فیلمنامه نویسی، تدوین و تهیه اكثر فیلم هایش را نیز برعهده داشت. او در طول عمر كوتاهش ۱۴ نمایشنامه نوشت و نام خود را به عنوان یكی از بهترین نمایشنامه نویسان آلمانی مطرح كرد.
بسیاری از منتقدین اعتقاد دارند كه موفقیت فاسبیندر در عالم سینما تا حد زیادی تحت تاثیر تجربه های او در زمینه تئاتر است. یكی از بهترین فیلم های فاسبیندر - دلال محبت - اقتباسی از یك نمایشنامه است. نمایشنامه ای كه به دلیل نوآوری هایش در آلمان بسیار مورد توجه قرار گرفت. «دلال محبت» عبارتی است كه افراد كوچه و بازار ایالت باواریا از آن برای خطاب قرار دادن «كارگر خارجی» استفاده می كنند.
در نمایش «دلال محبت» كه فاسبیندر آن را به ماری لوتیزه فلدیسر نمایشنامه نویس آلمانی تقدیم كرده است گروهی از جوانان آلمانی در یكی از شهرهای باواریا با یك كارگر خارجی مواجه می شوند كه برای كار به آنجا آمده است. «هلگا»، «ماریا»، «اینگرید»، «پاول»، «اریش»، «فرانتس» و «گوندا» جوانانی هستند كه در فضایی رقت بار با یكدیگر مشغولند. آنها با همدیگر می نوشند و به هم عشق می ورزند و از هم متنفر می شوند. همه اینها البته به مثابه پرده ای بر وضعیت نابسامان اجتماعی است كه در آن گرفتار شده اند. مشكلات اقتصادی ناشی از پوست اندازی كشور آلمان در سال های پس از جنگ جهانی - برای ترسیم آلمانی نوین - نظام سرمایه داری را چنان بر اجتماع تحمیل كرده كه نسل جدید جوانان آلمانی را در شرایطی بغرنج گرفتار كرده است. در نظام مبتنی بر سودی كه اقتصاد كشور را تحت تاثیر قرار داده، فقط نیروی كار ارزان برای تولید بیشتر با كمترین هزینه واجد ارزش است. جوانان آلمانی نمایش «دلال محبت»، در گیر و دار زندگی اجباری در این وضعیت، با كارگری خارجی مواجه می شوند كه برای كار به كارخانه الیزابت آمده است. وقتی آنها از یورگوس كارگر یونانی متنفر می شوند كه می بینند او با دخترهای جمع ارتباط عاشقانه برقرار می كند. اریش و فرانتس و پاول كه توانسته بودند با بیكاری كنار بیایند این یكی را دیگر تحمل نمی كنند. الیزابت صاحب كارخانه هم ضمن اینكه فقط به هزینه كمتر فكر می كند نیازهای احساسی اش را با یورگوس برطرف می كند. در این بین خود یورگوس نیز قربانی نظام سرمایه داری حاكم است كه او را به دامی هدایت می كند كه در نهایت گرفتار خشم گروهی از جوانان آلمانی می شود. او در اقتصاد سودمحور آلمان نقش كالایی را بازی می كند كه با قیمتی ارزان تر به بازار ارائه شده است، ارائه كار در دیالوگ های بین یورگوس و دختران آلمانی نیز كورسویی از آرامش و رستگاری مبهم دیده می شود كه ناامیدانه در ساختار مضحك گفت وگوها محو می شود؛ همان طور كه در روابط آنها چنین امیدی وجود ندارد.
فاسبیندر در ابتدای نمایشنامه «دلال محبت» اشاره كرده كه قرار بود این نمایش به مسائل سالخوردگان بپردازد ولی به صورت «ضدتئاتر» اجرا گردید. در واقع در «دلال محبت» همه شخصیت ها جوان شده اند. با این توضیح شاید «دلال محبت» را بتوان هجویه ای بر مفهوم قدرت در آلمان پس از جنگ جهانی دوم دانست. جامعه آلمانی كه در اواخر دهه سی و اوایل دهه چهل قرن بیستم قدرتی نژادپرستانه را پذیرفته بود در زمانی كه نمایش در آن می گذرد (سال ۱۹۶۶) و به ضرورت تغییر نظام فكری سیاسی پذیرای یك خارجی به جای یك آلمانی برای در اختیار گرفتن شغل است. چرخش سیاسی و سرگشتگی های نسل جوان پس از جنگ جهانی دوم و سرخوردگی های نسلی كه جوانی و میانسالی شان را در جریان جنگ گذرانده اند از نگاه هنرمندانه فاسبیندر در این نمایش، روایت شده است. با این همه «دلال محبت» نمایشی بدون طرح است كه داستان آن در قالب دیالوگ شكل می گیرد. اما این ویژگی مثبت آثار فاسبیندر است. «خون در گلوی گربه» یكی دیگر از آثار برجسته نمایشی راینر ورنر فاسبیندر برخلاف «دلال محبت»، نمایشی سوررئالیستی است. نمایش «خون در گلوی گربه» ماجرای دختری است با نام فوئبه اندیشه زمان كه از كره ای ناشناخته به زمین می آید تا با روابط بین انسان ها آشنایی پیدا كند. در صحنه ابتدایی نمایش پلیس با فوئبه روبه رو می شود.
نمایش «خون در گلوی گربه» اگرچه طبق توضیح اول نمایشنامه در زمین می گذرد اما فاقد مكان مشخص است. صحنه های مختلف نمایش جوری در هم تنیده شده اند كه مفهوم مكان را زایل می كنند. خود شخصیت ها نیز در مواجهه با یكدیگر عوض می شوند و فقط همان نام را بر دوش می كشند. نگاه فاسبیندر آن چنان كه در نمایش هایش قابل پیگیری است نگاهی سیاه و نه ابزورد است.
او سعی می كند در نمایش هایش درباره سیاهی های زیر پوست جامعه افشاگری كند. با این توضیح كه این هدف در قالب متنی هنرمندانه ارائه می شود. اگر راینر ورنر فاسبیندر طی عمر كوتاهش ۴۱ فیلم ساخت و خود را به عنوان یك اعجوبه كم نظیر در عالم سینما مطرح كرد بابازخوانی كارنامه نمایشی او می توان دریافت كه سابقه او در تئاتر تاثیری در موفقیت هایش داشته است. از بین ۱۴ نمایش كه فاسبیندر نوشت چندتایی شان بازنویسی متون كلاسیك بوده است. قدرت راینر در بازنویسی این متون و تبدیل كردنشان به آثاری آوانگارد مورد تحسین منتقدین بوده است.
راینر ورنر فاسبیندر عمر بسیار كوتاهی داشت. اما در همین سال ها او به موفقیت های چشمگیری دست یافت و جوایز متعددی را دریافت كرد. او فیلم «دلال محبت» كه برای او موفقیتی كم نظیر به ارمغان آورد را در سال ۱۹۶۹ یعنی در بیست و سه سالگی ساخت.فاسبیندر در شب دهم ژوئن سال ۱۹۸۲ بر اثر مصرف بیش از اندازه كوكایین و قرص های خواب آور درگذشت در حالی كه نسخه ناتمام فیلمنامه «رزا لوكزامبورگ» در كنارش پیدا شد.
مجتبی پورمحسن
منبع : روزنامه شرق