یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

نگرانم آقای رئیس جمهور


نگرانم آقای رئیس جمهور
از روزی که محمود احمدی نژاد روی کار آمده است بخت با او یاری کرده تا اگر بخواهد و بتواند، نام خود را به عنوان یک رئیس جمهور موفق در تاریخ ایران زمین ماندگار کند. نفت هر روز گران و گران تر شده است و امروز صحبت از نفت ۱۰۰ دلاری است. قیمتی که به گفته محمدعلی ابطحی معاون رئیس جمهور سابق ایران، کسی در خواب هم نمی دید. همه قوا و نهادها هم پشتیبان و حامی او هستند. کار خوبی هم می کنند که از دولت حاکم حمایت می کنند و درستش هم همین است.
حال سوال این است که مگر یک رئیس جمهور به چه ابزاری نیازمند است تا در تحقق وعده هایش موفق باشد؟ خزانه انباشته از دلار و هماهنگی اجزای قدرت مهمترین عوامل توفیق یک دولت هستند. اما چرا مشکلی از مشکلات مردم حل نشد و روز به روز بر تعداد فقیران کشور افزوده شد؟ وزیر رفاه همین دولت گفته است که هفت و نیم درصد بر آمار کسانی که دچار فقر مطلق هستند افزوده شده است و این یعنی اینکه میلیون ها ایرانی شب را گرسنه می خوابند و اگر هم بخواهند لقمه ای نوش جان کنند، نان و ماست میل می کنند.
همین چند روز پیش که رئیس جمهور و دولتمردانش به خراسان جنوبی رفته بودند، هزاران هموطن برای حل مشکلات معیشتی خود صف ایستاده بودند که شاید رئیس جمهور دستور پرداخت مبلغی وام یا کمک بلاعوض دهد و مشکلاتشان را حل کند. اما جناب رئیس جمهور تنها فرصت دیدار با ۱۰۰ نفر را پیدا کردند.
در دوره قبلی سفرهای استانی بیش از ۹ میلیون ایرانی به محمود احمدینژاد نامه نوشتند تا بگویند: «آقای رئیسجمهور! کمک» تا بگویند: «آقای رئیس جمهور! می خواهیم زنده بمانیم».
بارها نوشتیم و گفتیم که با این سفرها و نامه جمع کردنها دردی از مردم دوا نمی شود. مردم ایران با این همه ثروت مادی و معنوی و با این همه نیروی با استعداد انسانی نیاز به صدقه کسی ندارند. باید حقشان را داد و حقشان این است که دولت، بسترهای لازم برای فعالیت سالم اقتصادی را برای آنان فراهم کند. این مردم اگر بسترهای لازم فراهم باشد و ساختار اقتصادی و اداری کشور اصلاح گردد نیازی به این صف ایستادنها و صدقه گرفتن ها ندارند. اما این حق مردم ایران نیست که چنین محتاج باشند و گاهی نداری و فقر خود را فریاد کنند.
با همه این تذکرات کسی به این حرفها توجهی نکرد و گفتند که روزنامه نگاران دنبال کودتای خزنده رسانه ای هستند. هیچ گاه هم مدرکی برای ادعاهایشان نیاوردند. با این وجود گفتیم بالاخره اینها روی کار هستند و باید چهار سال دولت را اداره کند، پس ما هم کمکش می کنیم. دیدیم از صرفه جویی حرف می زنند و پایشان را در یک کفش کرده اند که الا و لابد تنها راه حل مشکل مردم جمع کردن نامه از آنان و دادن سفارشنامه به آنها است. گفتیم باز هم کمکتان می کنیم. در همین روزنامه مردم سالاری برای کمک به دولت و صرفه جویی در بیت المال و البته کمک به حل مشکلات مردم، ستونی راه انداختیم تحت عنوان «الو... آقای رئیسجمهور !» در این مدت تعداد زیادی پیامک و پیغام و کامنت و فکس دریافت کردیم.
همان روزهای اول، جوانی از میانه آذربایجان پیامک داد که به دلیل گرفتار شدن خانوادهاش در دام نزول و ربا، به ۱۵ میلیون وام نیاز دارد و در غیر این صورت حاضر است چشمانش را بفروشد تا خانواده فلک زده اش را از فلاکت نجات دهد و پدر سکته کرده اش را خوشحال کند. تیتر یک روزنامه کردیم که به چشم رئیس جمهور یا مدیران دفترش بخورد و اقدامی کنند. اما دریغ از یک تماس. دیروز نامه یک زن بی پناه را منتشر کردیم که صاحب خانه اش جوابش کرده و آواره شده اما دریغ از یک تماس خشک و خالی و حتی یک ابراز همدردی.
حالا من از آقای رئیس جمهور سوال دارم. تا به حال به خودم می گفتم: «سکوت بهتر است.» می گفتم: «درست است که این سفرها پر هزینه است اما شاید فعلا چاره ای جز این برای کمک به این مردم نباشد» اما حالا....
امروز وقتی که میبینم با پول خودمان داریم نامهها و مشکلات مردم را جمع میکنیم و رایگان در اختیار شما میگذاریم، اما شما سکوت میکنید و دفترتان هم هیچ اقدامی نمیکند، واقعا دچار تردید شده ام و البته دیگر با خودم کلنجار نمیروم.
وجدانم کاملا راحت است که انتقاد از دولت شما کار خوبی بوده و حقوق روزنامه نگاری ام از شیر مادر حلال تر بوده است و به همین جهت ستون الو... آقای رئیس جمهور را باز هم ادامه می دهیم به این امید که مردم از طرف حامیان دولت نهم، پاسخ درخور و مناسبی دریافت کنند.
نویسنده : عباس پازوکی
منبع : روزنامه مردم سالاری