یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


دورنمای مبهم سینمای ایران


دورنمای مبهم سینمای ایران
مروری بر فیلم های اول شرکت کننده در جشنواره فیلم فجر این وجه را برجسته می کند که هیچ یک در حد و اندازه پدیده های قبلی فیلم های اول ظاهر نشدند و به نظر هم نمی آید جریان ساز شوند. دورنمای سینمای ایران در آینه فیلمسازان اول تصویری مبهم است.
بخشی که به نظر می آید با نگاهی فرانگر می تواند دورنمای سینمای ایران در چند سال بعد را رقم بزند. فهرست اولیه فیلم های اول کارگردانان شامل ۱۲فیلم بود که با توجه به نرسیدن یا به نمایش درنیامدن «دایره زنگی»، «سفر به سرزمین دور»، «شب حورا»» و «قرنطینه» در سینمای رسانه ها فقط فیلم «دلشکسته» جای آنها را گرفت تا در این بخش تنها ۹ فیلم به نمایش درآمده و مورد داوری قرار بگیرند. ذکر این نکته مهم است که بیشتر این آثار در سانس های اول و آخر به نمایش درآمدند که فرصت دیده شدن بیشتر را از آنها می گرفت.
بین سه فیلم نامزدشده «در میان ابرها»، «تنها دو بار زندگی می کنیم» و «حس پنهان»، سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول به «در میان ابرها» به کارگردانی سیدروح ا... حجازی تعلق گرفت. البته با توجه به مقبول افتادن «تنها دو بار زندگی می کنیم» به کارگردانی بهنام بهزادی در میان منتقدان، پیش بینی ها حاکی از شانس بیشتر بهزادی برای دریافت جایزه بود که محقق نشد.
«حس پنهان» به کارگردانی مصطفی رزاق کریمی را می توان پدیده جشنواره محسوب کرد! فیلمی از فیلمسازی صاحب سلیقه در عرصه مستند که همه داشته های خود را یک جا به هدر داده است. فیلمنامه فریدون فرهودی به قدری ساده انگارانه به یک مثلث عشقی می پردازد که یک پرسش حیاتی را برای مخاطب برجسته می کند: اهمیت ساخته شدن این فیلم در چه چیزی است؟
قصه ای تازه و یا زاویه دیدی متفاوت، حضوری جدید از بازیگران حرفه ای چون مهتاب کرامتی و محمدرضا فروتن، تبلیغ کردن برای بستنی دایتی و...، یا صرفا کسب تجربه گیشه برای اولین گام فیلمسازی رزاق کریمی؟
شاید تنها نقطه موثر فیلم را بتوان حضور حامد بهداد در نقش یک بیمار روحی، روانی دانست که البته در میان شخصیت پردازی کلیشه ای، بازی های ضعیف و نگاهی سطحی که بر کلیت کار حاکم بوده، اصلا دیده نشد.
«تنها دو بار زندگی می کنیم» به کارگردانی بهنام بهزادی هم طبق پیش بینی ها در جشنواره کم پدیده امسال بدل به نقطه عطف شد. فیلم هرچند در ترسیم فضاهای برزخی و کابوس وار موفق است و ارتباطی مستقیم با فیلم خوب «نفس عمیق» پیدا می کند، اما نمی تواند در ادامه و بسط داستان فیلم این امتیاز را برای خود حفظ کند.
هرچند ابهام و پاسخ محض ندادن ویژگی مهم این فیلم است ولی وقتی این روند و پرداخت در کلیت کار دچار شدت و ضعف می شود، لحن فیلم را دچار چند دستی می کند. به عنوان مثال به کارهای که مرد باید در فرصت باقیمانده از زندگی اش انجام دهد، به گونه ای غیرمستقیم پرداخته می شود ولی همین رویکرد در مورد خط فرعی دختر شاهزاده رعایت نمی شود.
بسط دادن این خط فرعی هم هرچند یادآور حضور دختر جوان در «نفس عمیق» است، ولی در هر بار رجوع به آن چیزی برای اضافه شدن ندارد و در واقع بر مسیری تکراری از طرح مضامین غیرواقعی مانند گوی های بلورین و... می گذرد که پتانسیل اداره فیلم را ندارد; خط قصه ای که با یک بار ناخنک زدن، می توانست جذابیت بیشتری پیدا کند و دختر را در لانگ شات نگه دارد.
به نظر می آید فیلم بهزادی در جشنواره بی پدیده امسال در موجی جدید، فراتر از ارزش های درونی خود از سوی برخی برجسته شده است.
«انتهای زمین» به کارگردانی ابوالفضل صفاری تجربه ای خاص در ساخت فیلمی مستند، داستانی است. به نظر می آید پیدا کردن «رابینسن کروزئه» ایرانی در چابهار، طبیعت بکر و زیبای منطقه و... به قدری فیلمساز را ذوق زده کرده که کمتر به فکر پرداخت قصه و یکدستی در لحن کلیت کار بوده است. فیلم در لحظاتی طنز است، در بخش هایی نقد اجتماعی می کند، در برخی بخش ها به بیانیه و شعار بدل می شود و گاهی هم به شدت دراماتیک. هر چند فیلمبرداری هنرمندانه بایرام فضلی در ثبت زندگی بدوی یک انسان معاصر در دل طبیعت زیبای چابهار از نقاط قوت فیلم است ولی نمی تواند به عنوان یک فیلم کامل و مستقل از آن یاد کرد.
«چراغی در مه» به کارگردانی پناه برخدا رضایی را باید تجربه ای خاص از فیلمسازی فرم گرا محسوب کرد. فیلمی که با حداقل قصه و داستان پردازی، ادای دینی است به سینمای مرحوم سهراب شهید ثالث و سبک خاص او. فیلم در دل خود ارجاعاتی به فیلم های کوتاه قبلی فیلمساز هم دارد که البته کشف آنها نیاز به دیده شدن آنها دارد و بیشتر آنها ناگفته می ماند.
فیلم قرار است تجربه ای خاص در تلفیق نقاشی آبرنگ و سینما باشد ولی واقعیت این است که سینما و زبان سینما را به فراموشی سپرده و همه چیز را در رکود، ریتم کند و تاکید بر جزئیاتی خلاصه کرده که هر چند از نظر فنی و تئوریک می تواند اهمیت داشته باشد، ولی نشانی از سینما ندارد. مخاطب هم به نظر می آید تنها وجهی است که در ذهن فیلمساز جایی پیدا نکرده است.
«سهم گمشده» به کارگردانی حسن نجفی با حضور بازیگرانی از کشور آذربایجان ساخته شد. فیلم روایتگر داستان پسربچه ای آذربایجانی است که والدینش پس از اظهار ناامیدی پزشکان از مداوای بیماری وی، تصمیم می گیرند فرزندشان را به امامزاده ای در ایران بیاورند. بنا به هر دلیل فیلم در بدترین زمان ممکن برای دیده نشدن به نمایش درآمد یعنی ساعت۲۳ روز۲۲بهمن، به عنوان آخرین فیلم به نمایش درآمده در سینمای مطبوعات!
«در میان ابرها» به کارگردانی سیدروح ا... حجازی هم فیلمی بود که در سانس ساعت ۲۳ به نمایش درآمد و شانس دیده شدن در ساعتی بهتر با تماشاگران بیشتر را از دست داد. فیلمنامه کار نوشته محمدرضا گوهری است و رابطه یک زن عراقی و مرد ایرانی شکل دهنده داستان است.
الناز شاکردوست به همراه ۹ نابازیگر نوجوان به ایفای نقش پرداخته اند. فیلم برداشتی غیرمستقیم از فیلم خارجی «مالنا» با بازی «مونیکا بلوچی» است. «ستایش» به کارگردانی محمدرضا رحمانی برداشتی مستقیم از فیلم «کیمیا» احمدرضا درویش است.
فیلمی که با محوریت تم کشف هویت، این بار قصه را از نقطه نظر دختری که متوجه می شود به خانواده خود تعلق ندارد، روایت می کند. در این میان تلاش شده با برخی پرداخت ها فیلم به نوعی تازه شود. به عنوان مثال عراقی بودن دختر و مسائل برآمده از جنگ ایران و عراق، شکل گیری رابطه بین دختر و پدر عراقی و... برخی از پرداخت های متفاوت فیلم هستند که البته نمی توانند در کهنه بودن فیلم چندان تاثیری داشته باشند.
خاطره اسدی که حضور موفقی در «دیشب باباتو دیدم آیدا» و «تقاطع» داشت، در نقش ستایش کمتر نشانی از حضور همیشگی خود دارد و تک گویی های فراوان او هم فیلم را بدل به اثری پرگو می کند و هم دلنگرانی های درونی او را لوث می کند. «کتونی سفید» به کارگردانی محمدابراهیم معیری، در ژانر کودک و نوجوان قرار دارد. فیلمی که تماشای آن این نکته را به ذهن می آورد که اهمیت ساخته شدن چنین فیلمی در این زمان چیست؟ فیلم داستان ورود معلم ورزش جدید به مدرسه ای در یکی از شهرهای جنوبی است که طبق الگوی قدیمی آثار کودک و نوجوان با ورود خود در بچه ها انگیزه ایجاد می کند تا بر حریف قدیمی خود پیروز شوند. در این میان خط فرعی علاقه او به دختری جوان و توطئه ای که مخالفان این تازه وارد برای او تدارک می بینند، اندکی تعلیق به میانه فیلم وارد می کند.
بازی حسین یاری و باران کوثری هم در این فیلم در کنار بازیگران بومی منطقه تنها به خاطر بهره بردن از عنوان ترکیب بازیگران حرفه ای و بومی است و بس. «دلشکسته» به کارگردانی علی روئین تن تنها فیلم جایگزین شده به جای چهار فیلم حذف شده از این بخش است. اولین فیلم کارگردانی که تجربه بازی در «اشک سرما» و نگارش طرح اولیه «دنیا» را در کارنامه دارد. فیلم داستان دختری به نام نفس است که در دانشگاه خود با مشکلات عاطفی روبرو می شود.
فریبا کوثری، آفرین عبیسی، اکبر عبدی، خسرو شکیبایی، شهاب حسینی، بیتا بادران، رضا رویگری، شقایق فراهانی و مجید مشیری بازیگران این فیلم هستند. در یک نگاه کلی فیلم های اول شرکت کننده در جشنواره فیلم فجر در حد و اندازه های پدیده های قبلی فیلم های اول ظاهر نشده اند و به نظر هم نمی آید بتوانند جریان ساز شده و یا موج و تحول در سینمای ایران ایجاد کنند. دورنمای سینمای ایران در آینده فیلمسازان اول تصویری مبهم است.
منبع : روزنامه ابتکار


همچنین مشاهده کنید