یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا


خِوی


خِوی
( تلفظ یك واژه)
زلف آشفته و خِوی كرده و خندان لب و مست
پیرهن چاك و غزل خوان و صراحی در دست (حافظ)
در مدرسه می ‌خواندیم كه خوی با ضّم اول و واو معدوله (واوی كه از آن عدول می ‌كنند و خوانده نمی ‌شود) به معنی عرق بدن و رخسار است و شاهد ادبی آن نیز تقریباً همیشه بیتِ بالا از خواجه شیراز بود.
در لغت ‌نامه دهخدا نیز چنین آمده كه خوی با ضّم اول به معنی عرق بدن و آبی است كه از مسامات و منافذ ریز پوست در انسان و دیگر حیوانات خارج می ‌شود. در همان ‌جا، حدود ۳۵ بیت شاهد برای این واژه آورده شده و در شش بیت از آنها خوی در محل قافیه قرار گرفته و دوبار با «پی» (‌دنبال)‌، دوبار با «می» (باده)، یك بار با «نی» (ساز) و یك بار با «ری» (‌نام شهر) قافیه شده است ولی هیچگونه اشاره‌ای به تلفظ غیر مضموم خوی در این شش بیت نشده است. مؤلف لغت ‌نامه سه بیت شاهد از اسدی آورده كه در آنها واژه خوی، با «دی» (نام ماه)،‌ «می» (باده) و «كی» (پادشاه) قافیه شده‌اند و توضیح می دهد که در "برخی" شواهدِ شعری كلمه خوی كه قافیه قرار می ‌گیرد "خَی" (با فتح اول)‌ تلفظ می ‌شود.‌ فرهنگ معین نیز چندان بر اصل نمی ‌افزاید و، ضمن اشاره به تلفظ قدیمی این كلمه با فتحه، تلفظ صحیح آن را با ضّمه ذكر می ‌نماید.
برای پی بردن به تلفظ واژه خوی كه نه از تكوین و تطّور آن اطلاع درستی در دست است و نه قاعده تصریف و اشتقاقی شامل آن می شود و نگارش ویژه آن نیز امكان خواندن این كلمه را به چند ‌گونه فراهم می ‌سازد، باید از تلفظ رایج آن طی قرون گذشته،‌ آن هم از زبان بزرگان شعر و ادب فارسی، آگاه شویم. بنابراین فقط با مراجعه به مواردی كه كلمه خوی با معنی عرق بدن و رخسار در شعر قدیم فارسی در جای قافیه نشسته و به استناد كلماتی كه با آن قافیه شده‌اند می ‌توان به چنین هدفی دست یافت. برای این منظور، واژه خوی با معنی مورد نظر در آثار منظوم بیش از هفتاد شاعر فارسی زبان طی هزار سال، از قرن چهارم تا سیزدهم قمری، آن هم منحصراً در جای قافیه، با استفاده از تسهیلات كامپیوتری مورد جستجو قرار گرفت. تمام ابیاتی که در آنها واژه خوی در جای قافیه قرار داشت بازنویسی شد و واژه‌های قافیه شده با خوی استخراج و بر شماری گردید. نتایج این جستجو و برشماری به قرار زیر است:
۱) در سیزده بیت از نظامی، «می» هشت بار، «پی» چهار بار و «كِی» (پادشاه) یك بار با خوی قافیه شده‌است.
۲) در شش بیت از فردوسی، «پی» چهار بار، «كی» (پادشاه) یك بار و «ری» یك بار با خوی قافیه شده‌است.
۳) در یک بیت از بوستان سعدی، خوی با «نی» قافیه شده است.
۴) دریک بیت از عثمان مختاری غزنوی، خوی با «می» قافیه شده است.
۵) در چهار رباعی از سنائی غزنوی (كه در هر چهار رباعی هر چهار مصراع قافیه هستند)، «پی» چهار بار، «دی» دو بار، «كِی» (چه وقت) دو بار،‌ «می» دو بار، «شیئ» یك بار و «هِی هِی» یك بار با خوی قافیه شده‌است.
۶) در یک رباعی از خاقانی،‌ خوی با «می» و «كی» (‌چه وقت) قافیه شده است.
۷) در چهار بیت از انوری، متعلق به یك قصیده و سه قطعه، بدون احتساب مصارع عربی و قوافی آنها، این واژه‌ها (به تعداد مذكور) با «می» (۴ بار)، «دی» (۴)، «نی» (۴)، «پی» (۳)، «جُدی» (۳)، «شیئ» (۳)، «طّی» (۳)، «طی» (لقب حاتم ـ‌ ۳)، «ری» (۳)، «وی» (۳)، «هی» (۳)، «حی» (۳)،‌ «قی» (۳)،‌ «كی» (چه وقت ـ‌ ۲)، «كی» (پادشاه ـ ۲)، و «فی» (سایه)، «غی» (گمراهی) و «اِی» (خطاب مستقیم) هر كدام یك بار با واژه خوی قافیه شده‌است.
۸ ـدر یک بیت برگرفته از قطعه‌ای از سوزنی سمرقندی، خوی با «دی»، «پی» (پایه و اساس)، «می» (۲ بار)، «وی»، «نی»، «حی»، «هی» (پی در پی) و «طی» قافیه شده است.
در ده بیت متعلق به ده غزل (از شماره ۹ تا ۱۸ در زیر) خوی با کلمات دیگر قافیه سده است:
۹) از سنائی غزنوی با قافیه‌های «می» (۲ بار)، «پی»، «نی»، «كی» (چه وقت)، «دی»، «وی».
۱۰) از خواجوی كرمانی با قافیه‌های «می» (۲ بار)‌، «نی»‌، «كی» (چه وقت)، «پی»، «فی» (سایه)، «حی» (زنده) و «وی».
۱۱) از همام الدین تبریزی با قافیه‌های «پی»، «وی»، «نی»، «می» و «هی».
۱۲) از امیرشاهی سبزواری (متوفی ۸۵۷ قمری) با قافیه‌های «می»، «پی»، «وی»، «نی» و «دی».
۱۳) از امیرعلیشیر نوایی متخلّص به فانی (متوفی ۹۰۶ قمری) با قافیه‌های «می»، «پی» (۲ بار)، «وی»، «شیئ»، «نی» و «كی» (چه وقت)‌.
۱۴) از سلمان ساوجی با قافیه‌های «وی»، «پی» (۲ بار)، «كی» (چه وقت)، «كی» (پادشاه)، «می»، «طی»، «دی»، «هی» (پی در پی).
۱۵) از محتشم كاشانی با قافیه‌های «وی»، «كی» (چه وقت ـ ۲ بار)، «هی»، «طی»، «می» و «پی».
۱۶ ـ از اوحدی مراغه‌ای با قافیه‌های «كی» (چه وقت)، «پی»، «دی»، «هی هی»، «می»، «نی» و «وی».
۱۷) از حافظ با قافیه‌های «می»، «پی»‌، «وی» (۲ بار)، «كی» (چه وقت) و «نی».
۱۸) از حافظ با قافیه‌های «می» (۲ بار)، «كی» (چه وقت)‌، «كی» (پادشاه)، «هی»، «دی»، «وی»، «صُبی» (پسر بچه)، «پی» (بنیان و پایه)، «طی»، «نی» و «ری».
خلاصه نتایج این بررسی نشان می ‌دهد كه در ۲۴ بیت با قافیه مستقل (مانند مثنوی)، پنج بیت در پنج رباعی، پنج بیت برگرفته از یك قصیده و چهار قطعه، و ده بیت از ده غزل، كلمه خوی به معنی عرق بدن و رخسار در محل قافیه قرار داشته است و روی هم ۱۶۸ بار با واژه‌های مختلف به شرح زیر (و با معانی و تعداد مذكور) قافیه شده است:‌ «می» (باده ـ ۳۱ بار)‌، «پی» (دنبال ‌ـ ۲۴)‌، «كی» (چه وقت ـ‌ ۱۵)‌، «وی» (او ـ ۱۵)‌، «نی» (ساز ـ ۱۴)‌، «دی» (نام ماه ـ‌ ۱۳)، «هی» (پی ‌در پی ـ ۸)، «طی» (پیمودن ـ ۷)، «كی» (پادشاه ـ ۷)‌،‌ «پی» (بنیان و پایه،‌ ریشه و عصب ـ ۵)، «حی» (‌زنده ـ ۵)‌، «شیئی» (چیز ـ ۵)، «ری» (نام شهر ـ ۵)، «طی»‌ (لقب حاتم ـ ۳)، «قی» (‌استفراغ ـ‌ ۳)، «هی هی» (شگفتا ـ ۲)، «فی» (سایه ـ ۲)، «اِی» (خطاب مستقیم ـ ۱‌۹)، «جُدی» (‌نام ستاره ـ ۱)، «غی» (گمراهی ـ ۱) و «صُبی» (پسر بچه ـ ۱).
به این ترتیب معلوم گردید كه بر خلاف آن چه تاكنون در لغت ‌نامه دهخدا و فرهنگ معین و برخی كتاب‌های درسی آمده‌، واژه خوی به معنی عرق بدن و رخسار حتی یك بار با تلفّظ خُوی (‌با ضمّ اوّل) در آثار شاعرانِ مورد مراجعه در این نوشتار به كار نرفته است. هیچ ‌گاه نیز در این معنی به صورت خوی بر وزن ‌گوی یا خی بر وزن سی تلفّظ نشده است. در تمام ۱۶۸ بیت یاد شده، از اشعار ۱۸ شاعر طی شش قرن از فردوسی تا محتشم كاشانی، واژه خوی به معنی مورد نظر با کلماتی قافیه شده اند که با كسر اوّل یا فتح اوّل تلفّظ می ‌شده‌اند و به نظر می ‌رسد كه در گذشته بین این دو ‌گونه تلفّظ تفاوت بارز و محسوسی وجود نداشته است. امروزه تقریباً تمامی كلمات مزبور مانند «می»، «پی»، «دی»‌، «قی»، «طی»، «ری»، «نی» (به جز واژه عربی "حَیّ" به معنی زنده)‌ هم در شعر و هم در محاوره، غالباً‌ با كسره تلفّظ می‌شوند، و از این رو واژه خوی به معنی عرق بدن و رخسار را از جهت یكنواختی و هم آوایی با واژگان مزبور هر جا كه باشد، در شعر قدیم و غیر آن، باید به صورت خِوی (با كسر اوّل) بخوانیم.
دكتر بهرام ‌گرامی
منبع : گفتمان ایران