شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

ورای استراتژی جدید امریکا


ورای استراتژی جدید امریکا
طی این روزهایی كه از بعد از اعلان استراتژی جدید امریكا در عراق توسط «جرج بوش» گذشته رویدادهایی رخ داد كه این اندیشه را بر سر می نشانند كه: شاید این استراتژی اهداف دیگری بغیر از آنچه كه بطور سطحی دیده می شود را دارد؟
بیایید باری دیگر نگاه كنیم كه بوش چه گفت و مخالفین امریكایی وی و سایر مخالفین چه پاسخ دادند؟
نكته كلیدی در استراتژی جدید افزایش نیروهای پنتاگون در عراق به میزان ۵/۲۱ هزار نفر است.
اما مشخص است كه ۵/۱۷ هزار سرباز و افسر برای بغداد و ۴ هزار نفر برای استان پر آشوب الانبار بعلاوه ۱۳۲ هزار نفری كه هم اكنون در عراق هستند راه خروج از اوضاع نیست. چنین اقدامی تنها می تواند برای مدتی ظاهر سازی كند كه نفوذ امریكا بر اوضاع در عراق افزایش یافته است. دقیقا به همین شكل نیز می توان تلاش دیگری از سوی دولت واشنگتن برای تسریع در امر تحویل مسئولیت به عراقیان در برابر نفاق و مناقشات داخلی و برقراری نظم در كشور را ارزیابی نمود.
ایده هایی را كه جرج بوش عنوان كرد بعید است بتوان جدید نامید. چنین ایده هایی هم از سوی آنها و هم همكاران آنها در حزب جمهوری خواه و نیز مخالفین آنان از سوی دموكرات ها و منتقدین استراتژی پیشین كاخ سفید برای عراق مطرح شده بودند. اما اوضاع در عراق بهبودی نیافته است.
در عراق بیش از سه هزار نظامی امریكایی كشته شده اند. برای جنگ در خلیج فارس طی سه سال اخیر حدود ۵۰۰ میلیارد دلار هزینه شده است (هزینه یك سرباز امریكایی برای كار در بین النهرین حدودا ۲۷۵ هزار دلار در سال است). اما هیچ موفقیتی در پی نبوده است. سلاح كشتار جمعی كه بعلت آن عملیات نظامی آغاز شده بود همچنان یافت نشده است.
دولت عراق نمی تواند به اصلاحات دموكراتیك و نیز به دستاوردهای اقتصادی ببالد همانطور كه حامیان آنها از آنسوی اقیانوس نیز نمی توانند ببالند. در كشور هرج و مرجی خونین آغاز شده است كه طی آن انسان های بسیاری جان خود را از دست می دهند و پایان این تلفات پیدا نیست. حتی محاكمه و نیز اجرای حكم اعدام صدام حسین نیز اوضاع امور را بهتر نساخت. بلكه برعكس صدام حسین مرده اكنون پرچم مبارزه آشكار با اشغالگران امریكایی است.
نتیجه اینكه حزب جمهوری خواه كه ریاست آن را رییس جمهور امریكا بر عهده دارد بعلت شكست های پی در پی در عراق موضع صدارت خود در كنگره و مجلس سنا را از دست داده است.
از اول نیز كاملا مشخص بود كه اجرای «استراتژی جدید جرج بوش برای عراق» با مقاومت در واشنگتن مواجه می شود. یكی از با نفوذترین قانونگذاران امریكا سناتور «ادوارد كندی» حتی پیشنهاد نمود كه اعزام نیروهای مكمل به عراق را محاصره نموده و از تامین مالی چنین اقدامی برای جرج بوش امتناع نمود. نمایندگان كنگره از این نیز ناراضی هستند كه رییس جمهور به توصیه های كمیسیون بیكر- هامیلتون كه رییس جمهور را به خروج هرچه سریعتر نظامیان از عراق و هم به وارد ساختن ایران و سوریه به روند آرام سازی فرا خواندند بی اعتنایی نمود.
بغیر از این بنا بر همه پرسی انجام شده توسط گالوپ و روزنامه یو اس ای تودی بیشتر امریكایی ها ۶۱ درصد مخالف افزایش نظامیان امریكا در منطقه خلیج فارس هستند. وحدت در این رابطه در بین سران پنتاگون و كمیته روسای ستاد نیروهای مسلح امریكا نیز وجود ندارد.
اما شاید خطابیه جرج بوش به ملت امریكا چنین واكنشی را نیز محاسبه كرده بود؟ بسختی می توان باور كرد كه در كاخ سفید نمی فهمند كه با سیاست فكر نكرده خود در عراق دولت امریكا خود را در بن بست قرار داده است. هر گامی كه از سوی كاخ سفید اتخاذ می شود سبب وخامت اوضاع می شود، خروج سریع نیروها كه از سوی كمیسیون بیكر-هامیلتون پیشنهاد شده بود و یا افزایش نظامیان كه رییس جمهور تصمیم گرفت هم این و هم آن بد است.
ارتش منظم علیرغم برتری های خود توان این را ندارد كه از پس نیروهای شبه نظامی برآید. نمی توان با شورشیانی مبارزه نمود كه مركز واحد هدایتی فرماندهی كل استراتژی توافق شده و تاكتیك عملكرد نظامی ندارند چرا كه پیشبینی آن غیر ممكن است.
خارج شدن از عراق چه اكنون و چه بعد از دو سال باز هم غیر ممكن است. رادیكال هایی با احساس نیروی خود شروع به نشان دادن آن می كنند هرج و مرج های خونین نه تنها در منطقه خاور نزدیك و بلكه در افغانستان و پاكستان و اروپا امریكای شمالی آسیای شرقی و... خود را نشان داده اند.
دولت كنونی امریكا نمی خواهد مسئولیت تاریخی در قبال این را بپذیرد و بلكه می خواهد آن را بر دوش دیگری بنهد.
آیا دلیل آن در اینجا نیست كه بوش در خطابه خود به ملت امریكا بی دلیل این را نگفت كه عراقیان و دولت كنونی عراق باید مسئولیت اوضاع در كشور را بر عهده بگیرند؟ او حتی زمانی را مقرر نمود كه آنها باید موفقیت خود را گزارش دهند: نوامبر ۲۰۰۷ میلادی. اگر به یاد بیاوریم، این زمان زمان اوج انتخابات ریاست جمهوری امریكا خواهد بود.
در این جاست كه معنای «افزایش نیروهای امریكا در عراق» و سایر «كشف ها در استراتژی جدید بوش» آشكار می شوند.
امروز دیگر می توان فهمید كه پس از تمام «پیچ و خم های عراق» كاندیدای جمهوری خواهان جایی در قله امریكا ندارد. اما اگر عملیات نظامی در عراق را پایان داد و در سال جاری نیروهای نظامی امریكا را خارج نمود ننگ آن برای همیشه با دولت جمهوری خواهان و رییس جمهور آن خواهد بود.
اما اگر تمامی این كارها در زمان رییس جمهور دموكرات آغاز شود تمامی ناكامی ها در عراق تنها به آنان مرتبط خواهد شد و پس از گذر یك دوره جمهوری خواهان می توانند باری دیگر مدعی ریاست جمهوری امریكا شوند.
ساده لوحانه است كه فكر كرد اوضاع عراق و پیرامون آن پس از خروج نظامیان امریكا از این منطقه سبب نگرانی جرج بوش و تیم وی باشد. برای آنها مهمتر از همه این است كه از شكست آشكار خود در منطقه خلیج فارس نفعی ببرند. و حركت تاكتیكی افزایش نظامیان پنتاگون و یا اتخاذ سایر تدابیر برای مثلا «تثبیت اوضاع در بغداد و پیرامون آن» تنها حیله ای در جهت حفظ نفوذ درازمدت جمهوری خواهان در زندگی سیاسی و اقتصادی امریكا و ممكن است پس از چهار سال باشد.
ویكتور لیتوفكین
منبع : روزنامه جوان


همچنین مشاهده کنید