یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

دو شعر از مژگان امیری


دو شعر از مژگان امیری
۱
خاكستر ماه
امتداد نگاه
بوی شور خلیج
فاصله‌‌ها را پر كرده‌‌ام
در این شرجی بودن
لب‌‌های نیمه‌‌باز
بزرگی این دست‌‌های گرم كه مرا می‌‌بلعد
و منی
كه دیگر بار
سنگینی‌‌ام را
كف دست‌‌هایم لمس می‌‌كنم
مه صبحگاهی
جنگل مازو و نارون
عطر اقاقی
صمغ تند این درخت
پیچاپیچ آغوش عاشقانه‌‌ی تمشك و سنگ
صدای ریز این باریك آب
تپه‌‌ای سرشار از بوی تن گوزن و قوچ
مردی با نگاهی مانده پشت كوه
زنی در رنگارنگی دردهایی بر تن
رقص ستاره‌‌ریزان آسمان
هی وای زمین
خشكسالی دست پینه‌‌زده
ما می ریختیم
وقتی سنگ روی سنگ بند نمی‌‌شد
وقتی روز شعله می‌‌كشید و بالا می‌‌آمد
نشسته بر كنده‌‌ی سوزان
در این كبود زیر چشم
در یكی ازاین شیب‌‌ها و دامنه‌‌ها
و برگریزان روزهای تلخ
۲
چشم به هم نزده
ماندیم
در این گردنه با سنگ‌‌های باران خورده
عكسمان بود
در اولین بلوط بر آتش و بویش كه پیچید در باد
زمین سوراخ سوراخ
و جای كفش‌‌هایی
كه مانده روی این بوته‌‌ها با كمر شكسته و گل‌‌های زرد
به باد سپرده‌‌ام اندامم را
ار سنگینی هجوم این رنگ‌‌های تیره
مرا هم برگردانید
پنجره نگاهم را كم دارد
و این كوچه‌‌ی تمام شده
صدای بلند خندیدن‌‌هایی را كه در خاطراتش جا مانده
آفتاب تابیده
بر حوضی كه دیگر نیست
درختی كه سبز مانده زیر این خاكستری غبار
و كرم‌‌هایی
كه این زرد و سرخ را ذره ذره قهوه‌‌ای می‌‌كنند
باد ریخته
بر این ریز و نرم پلك‌‌های موج
بر اسب‌‌هایی
كه دشت درو می‌‌كنند
و خلیج خواب می‌‌بینند
زمین تن یله كرده
میان این ذره‌‌های خیس
بوی گس كه پیچیده در دره‌‌های خشك
و صدای نفس نفس‌‌های حلزون‌‌های پیر
بالا آمدم این سراشیبی تند را
با این همه زخم
درد
و پیچ‌‌و تاب از این همه موجی كه آشوب می كند
و این سراب
كه كورم كرده است
صدای ترك خوردن این سنگ
شكستن سكوت با این بوته‌‌ی وحشی گون
و خارها و گل‌‌ها و زرد و سرخ
هوا هنوز
پر است از بوی عرق‌‌های تند این رهگذران
با مشق‌‌های بدخط و اشتباه
و این كپك‌‌ها
كه سبز شده روی این قطور بند انگشت‌‌های خسته از هجا
برای یادآوری
یا شاید نشانه‌‌ای بین ما
خود را
كنار این نجوای برگ و سنگ و باد پنهان كرده‌‌ام
پلك نزده بیدار می شوم
سبز
با گلی كه نمی‌‌دانم چه رنگی خواهد بود
و چله‌‌ات
كه طرحش از این تلنگر صدا خراب می‌‌شود
تقارن گل‌‌ها ، پرنده‌‌ها و بته‌‌جقه‌‌ها را به باد سپرده‌‌ام
كنار این صدای ترك‌‌خورده
و این گون
و این انگشت باد
كه روی لب‌‌هایم گذاشته‌‌است
اول اردیبهشت می‌‌بینمت
منبع : ماهنامه ماندگار


همچنین مشاهده کنید