سه شنبه, ۸ خرداد, ۱۴۰۳ / 28 May, 2024
مجله ویستا


امنیت زنان در محیط اجتماعی


نا امنی محیط شغلی برای برخی از زنان شاغل اگر چه پدیده جدیدی نیست ، اما تعریف نشدن امنیت زنان شاغل در دستگاه امنیتی جامعه و اجبار بسیاری از آنان به داشتن شغل و درآمد ، وضعیتی مخاطره آمیز را در برخی از محیط های كاری حاكم می سازد.
فئودور داستایوسكی نویسنده مشهور روس در اغلب آثار خود شخصیت داستانی زنی را تصویر كرده كه گذشت و فداكاری را به مرحله ایثاری دهشتبار می كشاند؛ زنانی كه به واسطه جبر اجتماع ، فقر و محرومیت در عین اینكه در جست و جوی معاشی شرافتمندانه بوده اند، ناخواسته تن به مردانی عمدتا هوسباز، نوكیسگانی با ثروت هنگفت و بی اصل و نسب هایی بعضا فاقد شعور و انسانیت می دادند. او بعدها درباره شخصیت زن رمان ابله به دوست خود می گوید: امیدوارم ، سالها پس از من ، اینگونه زنان را به عنوان موجودی لطیف ، ظریف و دارای احساس بدانند و برای زن ارزشی اخلاقی قائل شوند تا ابزاری و مالی. و این در حالی است كه نمی دانست ، بعدها جامعه انسانی ، بی رحمتر، نا امن تر و پركینه تر از روسیه تزاری به زنان نگاه می كند. یك تحقیق انجام شده در مورد آگهی دهندگان برای استخدام زنان در مشاغل غیر دولتی حاكی از آن است كه فقط ۳۲ درصد آگهی دهندگان خواهان كار مشروع زنان بوده اند . عواقب خطرناك این پدیده ، به دلیل پنهان بودن كیفیت حضور زنان در این مشاغل و ظاهر سالم شغل است كه در قالب قراردادهای مرسوم بین كارگر و كارفرما نمود می‌یابد و این وضعیت را خطرناكتر از موقعیت نشان می دهد كه زنان خیابانی یا زنانی كه در معرض سقوط به پرتگاه فساد هستند با آن مواجه می شوند. چرا كه سكونت و امكان ثبات برای اینان زمانی متغیر و موقتی است ، اما در پدیده پر ضرر محل اشتغال زنان ، این وضعیب مخاطره آمیز گاه تا سالها به طول می انجامد.
زنان به واسطه شغلشان كه باید هر روز در آن حضور داشته باشند یا به صورت شبانه روزی استخدام می شوند با مشكلات عدیده ای مواجه هستند. امروزه بخشی از زنان و دختران جامعه ما با معضلی فراگیر با عنوان «ناامنی در محیط شغلی » روبرو هستند.
به این معنی در جامعه ما اگر زن بخواهد به دلایل مختلف اقتصادی مستقل باشد و براساس تلاش خود كار كند، امنیت كمی دارد، یا باید به خاطر فشار مالی ، به خواسته برخی از كارفرمایان تن دهد یا فشار مالی را با تمام عوارض روحی و روانی اش تحمل كند. این تحقیق نشان می دهد كه امنیت زنان كشور بسیار كمتر از آن حدی است كه به نظر می رسد. عواملی چون فقر مالی و فرهنگی ، بی سوادی، بی سرپرستی ، بی اعتباری زنان فاقد سرپرست در جامعه ، عدم تطابق نیازها و خواسته های انسانی بین افراد ، عدم رعایت حقوق زن در عرف اجتماع ، آگاهی مردان از فقدان پیگردهای مؤثر قانونی برای مزاحمتها و ناامنی زنان ، از این مقوله است . این زنان در ابتدا برای كار در مؤسسات غیر دولتی اقدام می كنند، اما واقعیت این است كه شرایط اكثر كارفرمایان نا عادلانه تر از آن است كه فكر می كنند.
دختر ۲۲ ساله ای كه برای پرستاری كودك در منزلی اقدام كرده بود می گوید: صاحبخانه كه مردی ۳۵ ساله بود و از همسرش جدا شده بود بدون اینكه از من در مورد روانشناسی كودك و تعلیم و تربیت آن از سئوالی كند ، فقط به ظاهرم توجه داشت.
شهربانو امانی ، نماینده آذربایجان غربی در مجلس شورای اسلامی در این زمینه می گوید: بارها بسیاری از زنان به دفتر من مراجعه كرده اند ، و گله مند بودند كه هروفت سراغ شغلی نظیر این مشاغل می رویم ، متوجه انگیزه های غیر كاری می شویم.
وی می افزاید : هیچ نهادی برای كنترل مؤسساتی كه به عنوان كاریابان برای منشیگیری ، پرستار بچه ، كارزنان در خانه هم وجود ندارد تا متولی امر و پاسخگوی حمایت آنان باشد، و با توجه به اینكه بسیاری از زنان به كار در اجتماع علاقه دارند و شرایط اقتصادی مزید بر علت است لذا لازم است مؤسسات مذكور، با آگاهی و شناخت كامل دختران را به كارفرمایان معرفی كنند. از سوی دیگر وضعیت زنان مطلقه در این خصوص بسیار اسفناكتر است . غالبا وقتی زنی از همسرش جدا می شود ، در خانه پدر و برادر جایی ندارد، برای حمایت از این گونه زنان كه بسیاری از آنان در اینگونه مشاغل با هتك حرمت مواجه می شوند ، و برای حفظ آبروی خود حتی شكایتی به هیچ مرجعی نمی كنند، چه نهادی باید پناهگاه او باشد؟
وی می گوید : مؤسساتی كه كارمندان را می فرستند لازم است هم خود آموزش ببینند و هم آموزش دهند. در این میان تعهدات لازم اخلاقی و مالی نه فقط از متقاضی كار بلكه از كارفرما نیز حاصل شود. وی اضافه می كند: با چنین تفاسیری هیچ مؤسسه ای لازم نمی بیند دختر جوان بی تجربه ای را به خانه ای برای پرستار كودك بفرستد. در حالی كه خود هنوز مادر نشده است. چرا باید كارفرما فقط ضامن و اعتبار و چك و سفته و اثر انگشت از كارگر بگیرد؟
محمد شریف ، حقوقدان و عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی درباره امنیت اجتماعی زنان می گوید. در نظامهای حقوقی، زمانی كه صحبت از امنیت می شود ، منظور ، امنیت مردم است ، روشهای حقوقی ، ساختارهای تشكیلاتی حكومت همگی به گونه ای ترسیم می شود كه نتیجه كار امنیت جامعه باشد. در این وضعیت و نگرش ، مقوله امنیت زنان مثل امنیت كودكان و سایر اقشاری كه به لحاظ شغل و حرفه شان در معرض خطرات اجتماعی قرار می گیرند مهم است . پیشینه اجتماعی ما نشان می دهد كه امنیت زنان در این نظام امنیتی درست در جامعه ترسیم نشده و در مواردی هم كه پایگاه حقوقی ترسیم شده ای از امنیت اجتماعی زنان وجود دارد، درست اجرا نمی شود.این نقیصه یك علت كلی دارد و آن هم محدود شدن مفهوم امنیت به امنیت حكومت است ، نه امنیت جامعه. وی نقض امنیت زنان در جامعه را در وهله اول میراث تلقی غلط از امنیت می داند و می گوید : وضعیت زنان تحت تاثیر كاستی های دیگری هم هست كه امنیت آنها را تا حدی یك فاجعه كاهش می دهد كه معلول و عوامل جامعه شناختی و اقتصادی است . برای درك عوامل جامعه شناختی می توان اینگونه تصور كرد كه تكامل فرهنگی جامعه ما به گونه ایست كه رانندگی زنان را پدیده ای غیر معمولی به شمار نمی آورد، در حالی كه در همین موضع در عربستان پدیده ای غیر معمول است و در افغانستان شناسنامه داشتن زنان كه در عربستان معمول است پدیده ای غیر معمول شمرده می شود. بنابراین پدیده فرهنگ اجتماعی كشور ما در مقایسه با تمدنهای اروپایی، باید از این زاویه نگریسته شود كه در كشورمان زن موجودی به شمار می آید كه باید تحت سپر دفاعی قرار گیرد. در حالی كه در تمدنهای اروپایی زن نیاز به این سپر دفاعی ندارد.
وی می افزاید : زنان جامعه ما قربانیان بی دفاع ناهنجاری اقتصادی جامعه هستند و چون امنیت زنان بطور خاص جایگاهی در نظام تأمینی كشور ما ندارد، زنان مجبورند به گونه ای با این معضل مبارزه كنند و در بیشتر مواقع برنده این بازی نیستند . و این در حالی است كه نظام حكومتی ما به تدوین قوانینی از قبیل تعدیل مهریه ، به قیمت روز، یا شروط ضمن عقد و نكاح در صدد بر می آید كه برای زنان تأمین اقتصادی فراهم كند. وی خاطر نشان كرد: نمی توان زنان را در یك سلسله قوانین موجوداتی ناتمام به شمار آورد و در قوانین دیگر او را در پناه مسائل مالی قرار داد.
مشكل دیگری كه به این روند دامن می زند، تفاوت كیفی در پایگاه فرهنگی حكومت و پایگاه بالنسبه تكامل یافته جامعه و از جمله زنان است . زنان جامعه ما به لحاظ تكامل فكری با حقوق خود و آزادیهای عمومی كه باید از آن بهره مند باشند، آشنا شده اند ، در حالی كه بخش هایی از نظام سیاسی و قانونگذاری منكر این وضعیت است .
نكته دیگر در این مقوله رابط بین آسیب پذیری و فشارهای روانی و ظرفیت توانمندی این زنان در مؤسسات خصوصی است.
پوران درخشنده از فیلمسازان اجتماعی كشور كه اكنون در حال ساخت سریالی با تم اصلی آسیب پذیری و توانمندی زنان جامعه است در این زمینه می گوید: آسیب پذیری و توانمندی زنان هر دو به گونه ای به هم وابسته است ، زن وقتی آسیب پذیر نیست كه توانمند باشد. اكنون زنان جامعه همیشه در سایه بوده اند و همیشه تحت لوای فرد دیگری حمایت شده اند، او این اصل غلط را پذیرفته كه از خود استقلالی ندارد و اختیارش در دست دیگری است. زن از كودكی با این فكر بزرگ شده است كه همیشه باید یكی دیگر او را حمایت كند.
وی با اشاره به برخی مسائل فرهنگی كه باعث این ناهنجاری می شود، گفت : پاره ای از سنتهای ما بسیار زیبا هستند، ولی برخی دیگر، با خرافات عجین شده اند و آنچه آن خرافه ها را از سنتهای اصیل خود دور می كند، یك بازسازی فرهنگی است . این روند را باید از خانواده شروع كرد. از زنی كه مادر ، خواهر یا همسر است.
او یاد خواهد گرفت اول از همه هویت خود را به عنوان یك موجود انسانی بشناسد، اینكه كجا ایستاده است ؟ چه نقشی در هستی دارد؟ چه وظیفه ای در سازندگی انسانهای دیگر و در پرورش روح و روان آنان دارد، وقتی كه به این خودآگاهی رسید، می داند جایگاهش كجاست ؟ آن زمان است كه یاد می گیرد، برای جایگاهی كه دارد چه كاری كند؟ او یاد خواهد گرفت كه چطور ببیند، چه بخواند؟ و چه چیز را حس كند و به چه كسی عشق بورزد؟ تا زمانی كه كودكش بزرگ شد، تمام اینها را به او انتقال دهد و به او نیز یاد دهد كه چه چیز و چه كسی را دوست داشته باشد و در چه زمینه ای احساس كند و عشق بورزد؟ و بالاخر به كودكش یاد دهد كه خود بدون احتیاج به هیچ حامی و پشتیبانی می تواند روی پاهای خود بایستد و انسانی كامل باشد، ورای همه كاستی ها . آنوقت است كه یاد می گیرد با تمام مشكلات و صرفا برای پول یك زندگی تحمیلی و بدون لذت نداشته باشد، و می آموزد به بسیاری از خواسته های غیرمعقول چگونه نه بگوید.از آنجا كه ناامنی زنان فقط مخصوص به مؤسسات غیردولتی نیست و گروهی از مراكز دولتی كم جمعیت نیز از این قاعده مستثنی نیستند، حتی مراكز خصوص پرجمعیت نظیر بیمارستانها نیز چنین هستند.
پوران درخشنده در این رابطه می گوید: امروزه دوران گذار از سنت به مدرنیسم ، انحرافات و تلفاتی دارد، ولی این تلفات ، بیشتر از تلفاتی است كه قاعدتا باید از این فساد به دست آید. چرا كه سنتهای ما ریشه دارتر از این حرفهاست كه بتواند این مسائل را تحمل كند، بنابراین برای این گذار از سنت به مدرنیسم نیاز به آگاهی داریم ، ما به گفت و گو نیاز داریم تا مسلح شویم ، برای آنچه كه در برابر ماست . بنابراین ما باید زنان خود را آگاه كنیم و جامعه ما یك جامعه فرهنگی شود.
پوران درخشنده دو عامل مهم ایجاد اشتغال و خودباوری زنان را در جلوگیری از بروز مشكلات مالی زنان دخیل می داند و ادامه می دهد: زنان خانه دار ما حتی اگر در خانه هم باشند، باید ، زمینه های ایجاد اشتغال و هویت مالی و اقتصادی برای آنان فراهم شود. وقتی استقلال مالی وجود داشته باشد زن می داند كه وجودش ارزشمند است ، پس سعی می كند خود را دست كم نگیرد. آرامش اقتصادی زنان فساد آنان را كم و كمتر می كند.
من معتقدم زمینه های مشاركت اجتماعی زنان را باید فعال كرد. هیچ توسعه ای اتفاق نمی افتد مگر با حضور فعال زنان. ما به زنانی احتیاج داریم كه در جایگاه درستی در جامعه قرار داشته باشند. زنان باید پل ارتباطی توسعه باشند و برای این كار، باید زن از وجود خود شروع كند. وی در مورد توانایی نقش پذیری زنان جامعه می گوید: زنها حداقل دارای ۳ نقش هستند، در حالی كه مردان ما دو نقش را پذیرا هتسند ، زنها دارای نقشهای اجتماعی ، خانوادگی و توسعه و خدمات داوطلبانه هستند، اما مردان اكثرا نقشهای اجتماعی و خانوادگی را دارا هستند و آنچه كه از همه جالبتر است، این است كه اولین شبكه هایNGO) ) یا سازمانهای غیر دولتی ، مثل مطبوعات و انجمن های خانه و مدرسه را زنان تشكیل می دهند. زنان بسیار راحت و دواطلبانه بدون هیچ چشم داشتی همكاری می كنند، اینان عادت كرده اند ، بدون اینكه مزدی بگیرند، كار كنند، اما مردان نه ! از این رو نقش زنان در توسعه خیلی بیشتر از مردان است.
منبع : بنياد انديشه اسلامي