جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

براندازی نرم؛ مفاهیم ، تاریخچه و راهکارها


براندازی نرم؛ مفاهیم ، تاریخچه و راهکارها
بـرانـدازی نرم در اصطلاح به معنای ((اجرای برنامه ای حساب شده ، مسالمت آمیز و دراز مدت برای نفوذ در ارکان سیاسی یک نظام )) است که به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کـشـور و یـا ایـجـاد تـغـیـیـر و تـحـول اساسی در ارزش های اساسی حاکم بر مدیران آن صورت می گیرد.
بـرانـدازی نرم در اصطلاح به معنای ((اجرای برنامه ای حساب شده ، مسالمت آمیز و دراز مدت برای نفوذ در ارکان سیاسی یک نظام )) است که به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کـشـور و یـا ایـجـاد تـغـیـیـر و تـحـول اساسی در ارزش های اساسی حاکم بر مدیران آن صورت می گیرد. آمریکا در سال های اخیر از این روش برای براندازی رژیم های مخالف خـود بـارهـا اسـتـفـاده کـرده است . تضعیف رهبری ، تفرقه اندازی و نبرد رسانه ای از مهم ترین فعالیت ها در براندازی نرم است و تقویت اتحاد خودی ها و تضعیف اتحاد مخالفان نـظـام اسـلامـی ، جـدیـت در نـظـارت ، تاءیید صلاحیت ، حفاظت اطلاعات و حراست ها، تقویت دروس عـقـیـدتـی ، سـیـاسـی (بـا تاءکید بر درس اخلاق )، زیر نظر گرفتن رفتارهای مـخـالفـان نـظام و خنثی سازی سریع شایعات دشمن ، افزایش آگاهی های مردم و تقویت روحـیـه امـیـد و پـایـداری در بـیـن آنان ، اطاعت از رهبری و همراهی با روحانیت متعهد در خط رهبری و تلاش برای جذب مجدد کسانی که از نظام اسلامی کدورت پیدا کرده اند، از جمله فـعـالیـت هـای مـقـابـله با آن است . تعریف مفاهیم ، تاریخچه ، راهکارهای براندازی نرم ، مـراحـل ، الزامـات و خـصوصیات براندازی نرم و چگونگی مقابله با آن مباحثی است که در این مقاله مطرح می شوند.
سـخن از براندازی نرم سخنی تازه هست و نیست ! از روزگاران دور، هرگاه قدرتی قصد داشت حکومتی را براندازد، چنانچه توان نظامی این کار را نداشت و یا هزینه آن را سنگین مـی دیـد، سـعـی مـی کـرد تـا بـا روش هـای مـخـتـلفـی غیر از حمله نظامی به هدف خویش نـائل آیـد. گـاه از روش هـای امـنـیـتـی ، و گـاه از روش هـای فـرهـنـگـی و تـبلیغی در عین حـال ، امـروزه بـه دلیـل پـیـشـرفـت هـای شـگـرف بـشـری در دانـش هـای مختلف و پیدایش نـسـل جـدیـدی از رسـانه ها و نیز گسترش جوامع آزاد و مردم سالار، همچنین افزایش قدرت دولت هـا در مـقـابـله بـا تـهـدیـدات نـظـامـی و امـنـیـتـی ، رویکرد حکومت های استکباری به براندازی نرم بیش از سابق شده است . استفاده از شیوه های نو در این خصوص نیز کار را چـنـان جـلوه مـی دهـد که گویی براندازی نرم ، روشی نو برای ساقط ساختن حکومت های مخالف قدرت های استکباری است .
در اهـمـیـت ایـن مطلب ، همین قدر باید گفت که امروزه خواسته مهم و راهبردی دشمنان انقلاب اسـلامـی ، تـحقق این نوع از براندازی در میهن عزیز ماست . براندازی نرم مانند موریانه هوشیارانه عمل می کند، عجله نشان نمی دهد و از درون می پوکاند. ملت ما که برای موفقیت انـقـلاب اسـلامـی فداکاری های بسیار کرده است ، نمی تواند نظاره گر فعالیت دشمنان دیـن در تـخریب ارزش هایی باشد که برای اعتلای آنها صدها هزار شهید و جانباز تقدیم کرده است . سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به عنوان نهادی که وظیفه اصلی اش پاسداری از این انقلاب الهی است وظیفه شرعی و قانونی دارد تا با این پدیده مخرب برخورد کند و مـی دانـیم که شرط اول قدم این است که چنین پدیده ای را بشناسیم و بعد راه های مقابله بـا آن را دریـابـیـم . تـعـریـف مـفـاهـیـم ، تـاریـخـچـه ، راهـکـارهـای بـرانـدازی نـرم ، مـراحـل ، ضـرورتها و خصوصیات براندازی نرم و چگونگی مقابله با آن مباحثی است که با تاءکید در خصوص حرکات دشمن ضد ایران اسلامی ، در این مقاله مطرح می شوند.
● تعریف مفاهیم
بـراندازی (subversion) در اصل یک اصطلاح نظامی است که در فرهنگ واژه های نظامی ، چنین تعریف شده است :
ـ کـلیـه اعـمـال و فـعـالیت های غیر قانونی که بر ضد مصالح یک کشور انجام می شود و هدف نهایی از آن واژگون کردن حکومت وقت می باشد. به عبارت دیگر، عملیاتی است که بـه مـنـظـور کـاهـش مـی شـود تـا بـه تـدریـج یک رژیم برای سرنگون شدن آماده شود. براندازی یکی از شاخه های جنگ های نامنظم است .(۱)
تـعـریـف اصطلاحی دیگری از براندازی عبارت است از تغییر سیستم سیاسی یک کشور و یـا ایـجـاد تـغـیـیـر و تـحول اساسی در ارزش های اساسی یک نظام . این تغییر گاهی از طـریـق رفـتـارهـای خـشـونـت آمـیـز مـثـل کـودتـا، تـرور، تـحـمـیـل جـنـگ و ... صورت می گیرد و گاهی از طریق مسالمت آمیز و با اجرای برنامه ای حـسـاب شـده و دراز مـدت بـرای نـفـوذ در ارکـان سـیـاسـی یـک نـظـام قـابـل اجـراسـت . نـتـیـجـه هـر دو اقـدام منجر به تغییر سیستم و در نهایت براندازی خواهد شد.(۲)
جـسـت و جـو در منابع مختلف ، تعریفی از براندازی نرم به دست نداد. این مفهوم را با وام گیری از تعریف بالا می توان چنین تعریف کرد:
ـ بـرانـدازی نـرم در اصـطـلاح به معنای اجرای برنامه ای حساب شده ، مسالمت آمیز و دراز مـدت بـرای نـفوذ در ارکان سیاسی یک نظام به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کشور و یا ایجاد تغییر و تحول اساسی درباورهای اصلی آن می باشد.
امـروزه از بـرانـدازی نـرم ، تـعـابـیـر مـخـتـلفـی بـه عـمـل مـی آیـد کـه هـر چـند ممکن است تفاوت های ظریفی داشته باشند اما باید دانست که در نـهـایت ، ماهیت و محتوا یکی است . این موارد عبارت اند از: براندازی در سکوت ، براندازی خـامـوش ، بـرانـدازی قـانـونـی ، فـروپـاشـی از درون ، انـقـلاب نـارنـجـی ، انـقـلاب گل سرخ ، انقلاب رنگی ، انقلاب مخملی ، و... . هدف مشترک همه اینها، تغییر ارزش ها و در صـورت لزوم افـراد نـظـام حـاکـم با روش های بیش تر مسالمت آمیز و با بهره گیری از ظرفیت های قانونی موجود در قوانین نظام حاکم است .
● تاریخچه براندازی نرم
در تـاریـخ مـعـاصـر جـهـان ، نـمونه های مختلفی از براندازی نرم رخ داده است . تلاش ‍ انگلیس و عوامل وابسته آن برای ایجاد انحراف در نهضت مشروطیت ایران از جمله این نمونه هـاسـت . در جـریـان ایـن نـهـضت تلاش شد تا به کمک فعالیت هایی مانند نفوذ در سطوح بالای نهضت ، ایجاد بدبینی و دو دستگی ، تحریک مشروطیت از مسیر واقعی خود که ایجاد عـدالت بـرای مـردم بود، دور افتد و در مسیری قرار گیرد که بر اثر شدت گرانی ها، قـحـطـی هـا و هـرج و مـرج ، زمـیـنـه بـرای کـودتـای دیکتاتوری به نام رضا خان فراهم گردد.۱۷۲
در نـهـضـت مـلی شـدن صـنـعـت نـفت نیز شاهدیم که برخی سازمان های جاسوسی غربی ، مستقیم یا غیر مستقیم با برخی روزنامه ها تماس برقرار می کنند و آن ها را در مسیر اهداف بـرانـدازانـه خـود ضـد دولت مـصـدق هـدایـت مـی کـنـنـد و سـرانـجام با کودتایی مشابه براندازی نرم آن را ساقط می کنند. در این باره ، مقام معظم رهبری چنین می فرماید:
اخـیـرا سـازمـان سـیـا، اسـنـاد خـود را دربـاره نـقـش سـیـا در مـطـبـوعـات ایـران ، قـبـل از کـودتـای ۲۸ مـرداد، مـنـتـشـر کـرده است که این نشان می دهد برخی روزنامه ها با پول ، هدایت و تغذیه سیا زمینه ساز کودتای ۲۸ مرداد [۱۳۳۲] بوده اند. (۹ / ۱۲ / ۷۹)
یـادآور مـی شـود کـودتـای فـوق از نوع کودتاهای رایج جهان نبود که توسط عده ای از نـظـامـیـان انـجـام مـی شـود. بلکه نمونه بارزی از براندازی نرم بود که با تظاهرات افرادی انجام شد که عده ای از آنان ، از اشرار و اوباش به حساب می آمدند.
نمونه تازه تری از براندازی نرم را در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی سابق می توان دید. دشمن این براندازی را با موفقیت انجام داد و به همین علّت ، هیچ دلیلی ندارد آن شـگـردهـا را در باره ما تکرار نکند. در این باره ، گفتنی است دولت آمریکا در دهه ۱۹۷۰ بـرای مـقـابـله بـا خـطـر شـوروی ((کـمـیـتـه خـطـر جـاری )) را تاءسیس کرد. گروهی از سـنـاتـورهـای آمـریکایی ، مسئولان ارشد وزارت خارجه ، اساتید برجسته علوم سیاسی ، موسسه مطالعاتی ((امریکن اینترپرایز)) و گروهی از مدیران باسابقه سیا و پنتاگون اعضای این کمیته را تشکیل می دهند.
کـمـیـته خطر جاری برای مقابله با شوروی سابق ، طرح براندازی نرم و فروپاشی از درون را پیشنهاد دادند که به دلیل فقدان معنویت و غفلت از خدای بزرگ در شوروی سابق نـتـیـجـه داد و مـنـجر به فروپاشی این ابرقدرت شد. طرح اینان سه راهکار عمده داشت : ((دکـتـرین مهار))، ((نبرد رسانه ای )) و ((ساماندهی نافرمانی مقام معظم رهبری با ارائه یـک تـحـلیـل جـامـع و عـلمی از روند حوادثی که منجر به فروپاشی شوروی سابق شد، شگردهای آمریکا و غرب را چنین برشمردند:
ـ تـعـریـف فـراوان از گـوربـاچـف کـه نـدای اصـلاحـات را سـر داده بـود بـرای جـذب و اغفال او که مؤ ثر واقع شد و او فریب خورد؛
حمایت غرب از دگر اندیشان و منتقدان به وضع موجود؛
ـ ورود تدریجی نمادهای فرهنگ غرب مانند ساندویچ مک دونالد؛
ـ ورود یـک عـنـصر تندرو به نام یلتسین که مرتب می گفت سرعت اصلاحات را باید بالا برد و حمایت شدید غربی ها از او؛
ـ موافقت گورباچف با برگزاری انتخابات در روسیه و برنده شدن یلتسین ؛
ـ شـروع بـه کـار یـلتـسـیـن در ۲۴ / ۳ / ۱۳۷۰ و فـروپـاشـی اتـحـاد شـوروی در اوایل دیماه همان سال ؛
ـ ترتیب یک کودتای مشکوک که طی آن یلتسین با شجاعت نمایشی در برابر دوربین های تلویزیونی ، این کودتا را خنثی کرد؛
ـ درخـواسـت اسـتـقلال پیاپی جمهوری های اتحاد شوروی که با موافقت یلتسین و مخالفت گورباچف رو به رو می شد اما در نهایت ، یلتسین حرف خود را به کرسی می نشاند؛
ـ زمـزمه تدریجی کناره گیری گورباچف ، انحلال حزب کمونیست و اعلام شکست مارکسیسم (۳)
مقام معظم رهبری در ادامه تحلیل خود، چنین نتیجه می گیرند:
ـ ایـن طـرح مـوفـق امـریـکـا در شـوروی بـود، یـعـنـی یـک ابـرقـدرت را بـا یـک طرح کاملا هـوشـمـندانه ، با صرف مقداری پول ، با خریدن برخی اشخاص و با به کار گرفتن رسانه های تبلیغی ، توانستند طی یک طراحی سه ، چهار ساله و یک نتیجه گیری شش ، هفت ماهه بکلی منهدم کنند و از بین ببرند! (۱۹ / ۴ / ۱۳۷۹)
تـازه تـر از ایـن مـوارد، انقلاب های رنگینی بود که توسط آمریکا و اغلب با پشتیبانی بنیاد جامعه باز جرج سوروس ثروتمند مشهور و صهیونیست آمریکایی انجام شد.( ۴) او روی کـانـدیـدای خـاصـی بـرای انـتـخـابـات ریـاسـت جمهوری سرمایه گذاری عده ای از مـتـخصصان تبلیغات انتخاباتی از غرب هم اجیر می شدند تا به کاندیدای مورد نظر او کـمـک کـنـنـد. کـانـدیـداهـای رقـیـبـی کـه مـمـکـن بـود بـا حـرف یـا پـول کـنـار رونـد، کـنـار گـذاشـتـه می شدند و برای تحمیق مردم آن کشور، از کاندیدای مـطـلوب غـرب مـی خـواسـتـنـد در صورت لزوم ضد آمریکا هم حرف بزند و با تمام وجود کاری کند تا راءی بیاورد. از سوی دیگر، عده ای از جوانان محلی را سازماندهی می کردند و بـه واسـطـه اروپـایـی هـا بـرایـشـان آمـوزش و حـقـوق هـم قرار می دادند تا بر صحت انتخابات نظارت کنند. به این ترتیب کاندیدای مورد نظر با سرمایه های کلان غرب و با تبلیغات فراوان در برخی کشورها موفق می شد راءی بیاورد و اگر نظام حاکم نتیجه انـتـخـابـات را زیـر سؤ ال می برد با یک تظاهرات گسترده مردمی ! و حمایت رسانه ای غـرب قـدرت را در دسـت مـی گـرفـت . از ایـن روش ، بـا مـوفـقـیـت در صـربـسـتان ،(۵ )گرجستان ، بلاروس ، اوکراین ، و ... استفاده شد(۶)
● روش ها و فعالیت ها در براندازی نرم
چـگـونـه یـک نـظـام در بـرابـر مخالفان خود از پای در می آید و شکست می خورد؟ اصولا عـوامـل شـکـسـت خـوردن چـیـسـت ؟ بـه نـظـر مـی رسـد دشـمـن بـا تـقـویـت عوامل شکست در طرفداران نظام و تضعیف آن در مخالفان نظام سعی دارد تا شاهد پیروزی را در آغوش ‍ کشد. بر این اساس ، راهکارهای براندازی نرم را برمی شماریم :
۱) راهکارهای سیاسی
آمـریـکا و دنیای استکباری برای براندازی نظام اسلامی از راهکارهای گوناگونی بهره می برد که برخی از آنها به شرح زیر هستند:
ـ مـهـار: بـراسـاس ایـن راهـکـار، بـرنـامـه هـسـته ای ایران ، و نفوذ ایران در جوامعی مانند افغانستان ، عراق و لبنان باید مهار گردد.
ـ اسـب تـروا: تـلاش بـرای بـازگـشـایـی سـفـارت آمـریکا در تهران ، تقویت NGOهای طرفدار آمریکا در ایران و حمایت مستقیم از جنبش طرفدار دموکراسی ـ جنگ روانی : افزایش مراودات رسمی مقامات دولت آمریکا با ضد انقلاب داخلی ، گسترش ‍ برنامه های رادیو و تـلویـزیـونـی رادیـوفـردا و صـدای آمریکا، افزایش آستانه جنگ در اذهان مردم ایران با تـبـلیـغـات انـجـام عـمـلیـات نـظـامی و بالاخره تمرکز روی نقض حقوق بشر در ایران از محورهای اصلی این راهکار است .(۷)
ـ بـی اعـتـبـار کـردن رهـبـران دیـنـی و انـقلابی : بویژه مغزهای اصلی تصمیم گیری در کشور؛
ـ ایجاد و گسترش اختلاف بین جناح های مختلف حاکمیت با هم و با مردم ؛
- مـشـغـول سـاخـتـن ذهـن مـدیـران نظام به مسائل داخلی و منصرف ساختن آنان از تعقیب اهداف جهانی انقلاب اسلامی ؛
ـ نفوذ در مجامع روشنفکری و تصمیم سازی نظام ، مانند دانشگاه ها، مطبوعات ، مراکز نشر کتاب و فیلم ؛
ـ انحراف افکار عمومی کشور به نفع آمریکا.( ۸)
ـ کوشش برای متهم کردن مسئولین ایرانی به موارد شبیه میکونوس .
ـ تلاش برای حذف مسالمت آمیز رهبران روحانی ایران .(۹)
ـ ایجاد شکاف بین دولت و ملت : خانم هاله اسفندیاری در اعترافات تلویزیونی خود چنین می گوید:
((هـدف دراز مـدت بـنـیـاد سـوروس بـرای پیاده کردن فلسفه جامعه باز و حرکت کردن آن جامعه و هر جامعه ای به سمت جامعه باز این است که میان حاکمیت و ملت شکاف ایجاد شود و از طـریـق ایـن شـکـاف آن قـسـمـتـهـایـی از جـامـعـه مـدنـی کـه بـرمبنای فلسفه جامعه باز شکل گرفته و توانمند شده روی آن حاکمیت فشار بیاورد برای تغییر رفتار.
ایـن شـایـد شـتـاب زده شـود وقـتـی که حالت گرجستان باشد یا به تدریج به تغییر رفتار از طریق انتخابات و از طریق تغییر رفتارهای نرم و تدریجی باشد.
بـرای ایـجـاد ایـن شـکـاف یـا حاکمیت و دولت مرکزی باید تضعیف شود و یا بخش ‍ جامعه مدنی یا عمومی که همراه حاکمیت نیست باید توانمند شود. (۱۰)
ـ نفوذ: تلاش می شود هواداران غرب در پست های کلیدی نظام رسوخ کنند.
آنـان مـی شـود، اما در کل سعی بر این است که با برخورد قاطعانه با اینان و تلاش در اخراج و انزوای طرفداران واقعی نظام ، زمینه برای قدرت یابی نفوذی ها مساعد شود.
ـ سـرنـوشـت حـتـمـی : وانـمـود می شود که دمکراسی آن هم از نوع غربی آن ، نوعی وحی منزل است که باید لزوما و به دقت اجرا شود و این سرنوشت حتمی هر اجتماعی است .(۱۱)
ـ سـاخـت حـزب : تـلاش بـر ایـن اسـت کـه بـا تـاءسـیس یک حزب مخالف دولت که در عین حـال خـود را مـعـتـدل و مـسـئول نـیـز جلوه می دهد چنان شود که همه مخالفان نظام ، بویژه کـسـانـی کـه خـود زمانی از طرفداران نظام بوده اند اما به هر دلیلی از آن زده شده اند، جذب و سازماندهی گردند.
ـ جـذب نـظـامـیان : سعی می شود فرماندهان نظامی توسط مخالفان نظام جذب گردند و سربازان برای دفاع از نظام بی انگیزه شوند.
ـ صـلح طـلبـی : تـلاش مـی شـود مـخـالفـان نظام در افکار عمومی طرفدار صلح و صفا مـعـرفـی شـونـد و طـرفـداران نـظـام اهـل خـشـونـت و جـنـگ طـلبـی ! امـا در هـمـان حال در پشت پرده این مخالفان نظام هستند که دست به خشونت می زنند.
ـ انـتـخابات فعال : تلاش مخالفان نظام در براندازی نرم ، بر این است در انتخابات و تمامی جاهایی که بتوان خود را مطرح کرد، حضور فعالی داشت .
ـ حـمـایت های جهانی : تلاش می شود تا با رسانه های گروهی غرب ، سازمان های حقوق بـشـری ، تـشـکـل هـای بـیـن المـللی و نیز با نمایندگان کنگره آمریکا ارتباطات وسیعی برقرار گردد و حمایت های مختلف سیاسی و مادی برای مخالفان نظام جذب گردد.
ـ اتـحـاد مخالفان نظام : سعی می شود بین مخالفان نظام ، بویژه بین جنبش های معلمین ، کـارگـران و دانـشـجـویـان نوعی هماهنگی برقرار گردد و همه نیروها برای مخالفت با نظام موجود در مسیری واحد قرار گیرند.
ـ آمـادگـی : در بـرانـدازی نـرم ، تلاش بر این است مخالفان نظام از آمادگی لازم برای جـایـگـزیـنـی بـرخـودار بـاشـنـد تـا در صـورت بـروز مـشـکـل بـرای نظام حاکم به سرعت ـ تضعیف رهبری : رهبری محور اصلی وحدت در جامعه و مقابله با دشمنان دین خداست . از این رو، دشمن تلاش دارد تا با ترویج شایعات مختلف ، از مـیـزان عـلاقـه ، اعـتـمـاد و اطاعت پذیری مردم در برابر رهبری بکاهد که چنین چیزی می تواند برای انقلاب اسلامی بسی خطرساز باشد.
دشـمنان جمهوری اسلامی بویژه دولت آمریکا به خوبی دریافته اند تا زمانی که مردم به ولایت فقیه وفادارند و به آن به عنوان یک نظام قانونی ، مشروع و مقدس می نگرند، نـمـی تـوانـنـد سـلطـه خـود را بـر آنـان تـحـمـیـل سـازنـد. ایـن واقـعـیـت بـه شـکـل کـامـلا روشـن و عـریان در سخنان استانلی روم ، معاون رییس سازمان امنیت ملی آمریکا خودنمایی می کند. او صریحا اعلام کرده بود:
((آنـچـه تـاکـنـون هـمـه تـحریکات ما را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران با ناکامی مواجه ساخته است ، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است .)(۱۲)
در واقـع از دیـدگـاه سـیا که توسط ادوارد شرلی از کارشناسان برجسته آن بیان شده اسـت تـنـهـا سـرنـگـونـی ولایـت فـقیه به منزله تغییر ماهیت رژیم ایران است . او در تیر ۱۳۷۷ در فـصـلنـامـه آمـریـکایی خاورمیانه در جریان یک میزگرد چهارنفره تصریح می کند:
اگـر نـظـام ولایـت فـقـیـه در ایـران از هـم بـپـاشد آن وقت می توان پذیرفت که جمهوری اسلامی تغییر ماهیت داده و برقراری روابط ممکن خواهد شد.(۱۳)
ـ انتخابات هدایت شده : از جمله روش های براندازی نرم در کشورهایی که دمکراتیک هستند، فـعـال سـازی عـوامـل همفکر غرب در صحنه انتخابات مختلف بویژه ریاست جمهوری است . عـوامـلی کـه مـمـکـن اسـت در ظـاهـر عـلیـه غـرب حـرف هـم بـزنـنـد امـا در عـمـل بـا انـدیـشـه هـای غـرب هـمـسـویـی دارنـد. در چـنـیـن مـواردی غـرب بـا اسـتـفـاده از پـول های عظیمی که صرف تبلیغات کاندیدای مطلوب خود می کند و از طریق اعزام جمعی از مـتـخـصـصان تبلیغاتی برای کمک به کاندیدای مورد نظر و ایجاد اتحاد نظر در بین مخالفان برای حمایت از یک کاندیدای مطلوب غرب ، دوستان خود را به قدرت می رساند. در این باره ، شرحی از آنچه آمریکا در برخی کشورهای بلوک شرق سابق انجام داده بود در پـایـان بـحـث تـاریخچه همین نوشتار در این باره ، گفتنی است ، آمریکا برای این که دخـالت هـایـش عـلنـی نـشـود، انجام قسمت های مهمی از این ماءموریت را به سازمان های به ظـاهـر غـیـر دولتـی سـپـرده اسـت کـه نمونه برجسته آن بنیاد جامعه باز متعلق به جرج سوروس است . این بنیاد، علاوه بر آنچه در مبحث تاریخچه گذشت ، بر اساس ‍ راهکارهای کمیته خطر جاری ، تلاش دارد تا با جذب نخبگان فکری و سیاسی کشورهای هدف ، دعوت از آنـان بـرای شـرکـت در بـرخـی هـمـایـش هـای به ظاهر علمی در ایالات متحده ، شبکه ای عـنـکـبـوتـی در آن جـامـعـه ایـجـاد کـنـد و بـا ایـجـاد اتـحـاد بـیـن ایـن شـبـکـه هـا، کـنـتـرل و هدایت مخالفان دولت را در دست گیرد و با روش های به ظاهر دمکراتیک ، مانند شـرکـت در انتخابات هدایت شده ، قدرت سیاسی را قبضه نماید. خانم هاله اسفندیاری از سـرپـل هـای ایـرانـی ـ آمـریـکـایـی این بنیاد بود که در هیجدهم اردیبهشت ۱۳۸۶، توسط وزارت اطلاعات دستگیر شد. در این باره ، بیانیه وزارت یاد شده چنین توضیح داد:
((... در خـصـوص خانم ((هاله اسفندیاری )) نیز به آگاهی می رساند، وی مدیر و موسس ‍ برنامه خاورمیانه مرکز ((ویلسون )) در آمریکا می باشد که بودجه این موسسه از طریق کـنـگـره آمـریـکـا تـامـیـن مـی گـردد؛ ایـن مـرکـز حـلقـه اتـصـال ارتـبـاط ایـرانـیـان بـا سـازمـان هـا و نـهـادهـای آمـریـکـایـی بـوده کـه بـا هـدف تـوانـمـنـدسـازی عـرصـه هـای مـوثـر جـامـعـه در راسـتـای اهـداف بـیـگـانـگـان دنبال می شده است . به عنوان مثال ، رامین جهانبگلو یکی از مدعوین جذب و با همکاری سایر سـازمـان هـا ایـن مـرکـز بـوده کـه از طـریـق بـنـیـاد NED و نـهـادهـای آمـریـکـایـی ، مـدل فـروپـاشـی اروپـای شـرقـی و نـقـش روشـنـفـکران در آنجا و تطبیق آن با ایران را تئوریزه کرده و به عنوان یک پروژه دنبال می نموده است .
در تـحـقـیـقـات بـه عـمل آمده ، خانم اسفندیاری اظهار می دارد که فعالیت ها و برنامه های مـربـوط بـه ایـران در بـرنـامـه خـاورمـیـانـه این مرکز، از طریق بنیاد معروف آمریکایی ((سـوروس )) حـمـایـت و پـشـتـیبانی مالی شده است . (این بنیاد آمریکایی متعلق به جورج سـوروس بـوده کـه نـقـش کـلیـدی در انـقـلابـات رنـگـارنـگ سـال هـای اخـیـر در چـنـد کـشور داشته است .) با همکاری خانم اسفندیاری ، مدیر و نماینده تحقیقات تکمیلی در این خصوص ‍ ادامه دارد. وی در بازجویی های اولیه اظهار می دارد که بـنـیاد سوروس در ایران با ایجاد یک شبکه ارتباط غیر رسمی و تلاش برای توسعه و گسترش آن ، اهداف براندازانه خود را دنبال می نموده است .))(۱۴)
۲) راهکارهای اقتصادی
ـ بـهـره بـرداری از ضـعـف سـیـاسـت هـای اقـتـصـادی نـظـام حاکم نهایت بهره برداری به عمل می آید و طرفداران رژیم متهم به فساد و رشوه خواری می گردند؛
ـ کـمـک مـالی به خانواده های زندانیان و گروه های مخالف حکومت و حتی نظارت یا مشارکت در اعتراض ها؛
ـ تشویق اعتصابات و شورش های کارگری .(۱۵)
۳) راهکارهای فرهنگی
ـ ایـجـاد تـردیـد در مـقـدسـات دیـنی : اصل اسلام نیز در معرض تهاجم دشمنان قرار دارد. سـامـوئل هـانـتـیـنـگـتـون کـه کـتـاب جـنـجـالی او ((بـرخـورد تـمـدن هـا)) تـبـدیـل بـه بـیانیه اعلام جنگ محافظه کاران جدید شده بود، در این کتاب می نویسد که دشمن ، طیف راست اسلامی نیست ، بلکه دین خود قرآن است :
((مساله اساسی غرب ، اسلام بنیادگرا نیست ، بلکه خود اسلام به مثابه تمدنی متفاوت اسـت کـه پـیـروانـش مـتـقـاعد شده اند فرهنگ شان برترین است و با پستی و فرومایگی قـدرت شـان بـاعـث آزار و اذیـت می شوند. مساله اسلام ، سی آی ا، یا وزارت دفاع ایالات متحده نیست . مشکل اسلام ، غرب به مثابه تمدنی دیگر است که مردمش جهانی بودن فرهنگ شـان را بـاور دارنـد و بـرآنـنـد کـه اگـر قـدرت در حال زوالی بخواهد به آنان تحمیل شود، فرهنگ عالی و برتر آنان وظیفه دارد آن فرهنگ را در سراسر جهان بگسترد.(۱۶)
ـ حمایت مکرر و مؤ کد از حقوق بشر و دموکراسی در ایران ؛
ـ تـدارک شـبـکـه هـای مـتـعـدد رادیو تلویزیونی برای ایرانیان با استفاده از جدیدترین فنآوری های روز؛(۱۷)
خط می دهد:
ـ [امـام ] خـمـیـنـی در اولیـن سـال انقلاب که جمهوری اسلامی ایران را به رفراندوم ((اقدام گذاشت اقدامی هوشمندانه بود و تدوین قانون اساسی ایران دومین گام هوشمندانه او با این دو اقدام خود ساختار اسلامی حکومت را شکل داد. ما به بود. توصیه کرده ایم که برای مـتـزلزل کردن رژیم اسلامی باید [امام ] دوستان خود روی دو نقطه بیشتر متمرکز شوند. اول اسـلامـیـت رژیـم و دوم بی نقص بودن قانون توده های مردم [امام ] اساسی ، این حرکت نباید در میان خمینی حساسیت دارند باشد زیرا مردم عادی نسبت به اسلام و اما در دانشگاهها و در مـحـافـل روشـنـفـکری به عنوان بحث و تریبون آزاد می توان اسلامی بودن رژیم را نـشـانـه تـبـعـیـض در مـیـان مـلت مـعـرفـی کـرد و حـذف قید اسلامی را به عنوان یک حرکت دموکراتیک دنبال کرد. مخالفت مستقیم با قانون اساسی رژیم نیز حساسیت برانگیز است ، این حرکت را می توان با ایجاد تردید درباره قانون اساسی آغاز کرد...!))(۱۸)
ـ بی اعتبار جلوه دادن منابع خبری نظام بویژه صدا و سیما؛
ـ ایجاد تحیر و سرگردانی ذهنی در بین مردم : سعی می شود با طرح حجم عظیمی از سؤ ال ، مـخـاطـب را در بـاورهـای خـود بـه تـردیـد انـدازد. در مـثـل بـایـد گـفـت بـه یـک بـاره ، حـجـم عـظـیـمـی از سـؤ ال در خصوص ولایت فقیه و یا دفاع مقدس برای جوانان کشور طرح می کنند و آنان را به شـک و شـبـهـه مـی انـدازنـد. البـتـه طرح سئوالات واقعی برای رفع شبهات حقیقی امری پـسـندیده است اما در این باب ، هدف طرح سئوال و فهم واقعیت نیست ، هدف ایجاد شبهه در اذهان مردم است ؛
ـ ایجاد تصویری دلفریب از آمریکا در اذهان مردم ؛
- نابود ساختن انگیزه دفاع از کشور و ناموس در صورت حمله احتمالی آمریکا؛(۱۹)
ـ نـبـرد رسـانـه ای : رسـانـه هـای اسـتـکـبـاری بـه صورت نسبتا یکدست در کنار برخی روزنـامـه نـگـاران مـزدور و یـا فـریب خورده داخلی تلاش می کنند تا زمینه را برای نفوذ دشمن مهیا سازند.
دارنـد. احـسـاس نـاتـوانـی ، بـدبـیـنـی بـه آیـنـده ، تـنـبـلی ، هـوسـرانـی و امـثـال آن از جمله میکرب های روحی هستند که در هوای نفس آدمی لانه کرده اند. در براندازی نـرم ، بـه بـهـانـه کـار فـرهـنـگـی تـلاش می شود تا این نفس چون اژدها تحریک شده ، فعال گردد. دشمن اسم این کار را اسلحه فرهنگی می گذارد. فایده این کار برای دشمن ایـن اسـت کـه مـا را از فـرهـنگ اسلامی و معنوی دور می کنند و اگر هیچ دستاورد دیگری هم بـرایـشـان نـداشـتـه باشد همین کافی است . ((صدرالدین الهی )) عضو رسانه ای شبکه برانداز در خارج از کشور، در کنفرانسی که با همکاری آمریکا و آلمان و کارگردانی کنت تیمرمن در سال ۱۳۶۸ در هامبورگ تشکیل شده بود، چنین گفت :
((چـون نـظـام به اسلام وحمایت مردم تاءکید دارد، وقتی سخن ازبراندازی به میان می آید مـردم مـوضـع مـی گـیـرنـد؛ امـا یک راه وجوددارد. حکومت تهران را فقط باسلاح فرهنگ می توان خلع سلاح کرد و دست بسته تحویل مردان سیاست داد.))(۲۰)
اینان به نام فرهنگ ، برخی ویروسهای مخرب را به جامعه تزریق می کنند. این ویروس هـا، انـدیـشـه هـای مـردم را بیمار می سازند، آینده را در نظر آنان تاریک جلوه می دهند تا روح امـیـد و نشاط را از مردم بگیرند و به این ترتیب ، نظام را از سرمایه اصلی اش که مـردم بـاشـد خـلع سـلاح کـنـنـد و مـحیط سیاسی کشور را برای بروز فجایع مختلف آماده سازند. در این باره ، مقام معظم رهبری می فرماید:
هـمـیـشـه دشـمـنـان بـیـرونـی مـلت ایـران سعی کرده اند این میکروبها را در درون جامعه ی ایـرانـی رسـوخ دهند: ((شما نمی توانید))، ((شما قادر نیستید))، ((آینده تان تاریک است ))، ((افـقـتـان تـیـره است ))، ((بیچاره شدید))، ((پدرتان درآمد)). سعی این بوده است که مـلت مـا را نـا امـید، کسل ، بی اعتماد به نفس ، تنبل و چشم به دست بیگانه بار بیاورند؛ اینها دشمنان درونی است .(۲۱)
۴) راهکارهای اجتماعی
ـ گسترش فساد و اعتیاد در جوانان کشور؛(۲۲)
ـ تـضـعـیـف روحـانیت متعهد: روحانیت متعهد پاسدار اصلی اعتقادات دینی مردم است . کاستن از نفوذ روحانیت ، به مفهوم هموار ساختن راه برای نفوذ فرهنگ سیا، می گوید:
کلید اصلی برای ایجاد یک تغییر بنیادین در سیاستهای ایران از بین بردن خصوصیات انـقلابی رژیم ایران است و این فقط با تحریم اقتصادی به دست نمی آید. بلکه باید نفوذ روحانیت را از بین برد و عقاید انقلابی از درون تهی شود.(۲۳)
۵) راهکارهای امنیتی
ـ تلاش برای دامن زدن به گرایش های تجزیه طلبانه در نقاط مختلف کشور؛۱۹۴ انسان هـا تـا دسـت هـمـکـاری و وحـدت بـه یـکـدیـگـر نـدهـنـد، از پـس بـسـیـاری از کـارهای مهم ، مثل حفاظت از یک نظام اسلامی بر نخواهند آمد. دشمن تلاش دارد تا عنصر نزاع و تفرقه را در جامعه اسلامی وارد سازد و در مقابل به طرفداران خود انسجام بخشد. در همین راستا به خـبـر زیـر تـوجـه فـرمـایـیـد، خـبـری کـه ((بـاشـگـاه خـبـرنـگـاران )) آن را از فایننشال تایمز نقل کرده است :
((ایـالات مـتـحـده هـمـزمـان بـا مـذاکـره بـا تـهـران در حال قاچاق سلاح و پول به گروه های اقلیت قومی ایرانی است .))(۲۴)
ـ دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل های دانشجویی و نهادهای غیر دولتی و صنفی ؛
ـ حمایت از مخالفان حکومت ایران : سفر فعالان جوان خارجی از کشورهای متحد ایالات متحده به ایران ، و حمایت آنان از جنبش های مدنی و نافرمانی ها؛
ـ دعـوت فـعـالان جـوان ایـرانـی به خارج ، برای شرکت در سمینارهای کوچک . این کار در صربستان ، فیلیپین ، اندونزی و شیلی و کشورهای دیگر جواب داده است . این افراد باید از سوی مقامات آمریکایی انتخاب شوند، نه نهادهای ایرانی ؛
ـ اسـتـفـاده از سـفـارتـخـانـه هـای کـشورهای دیگر در تهران : حضور در جلسات محاکمه و درخواست مشترک برای آزادی زندانیان سیاسی ؛
ـ تـضـعـیـف سرویس های امنیتی و نظامی حکومت ایران : باید قدرت بسیج و سپاه را از میان برد و در وزارت اطلاعات تغییرات اساسی پدید آورد و یا آن را حذف کرد.(۲۶)
بـه مـنـظـور ارائه تـصـویـری روشـن تـر از چـگـونـگـی انـجـام بـرانـدازی نـرم ، مراحل انجام آن به صورت زیر ترسیم می گردد:
۱) ایـجـاد اتحاد بین مخالفان نظام : در این مرحله تلاش می شود تا همه مخالفان نظام و سرخوردگان از آن از همه اقشار حتی نظامی و روحانی جذب ، انسجام و سازمان پیدا کنند.
۲) از کـار انـداخـتـن مـراکـز کـلیـدی نـظـام : در این مرحله به کمک رسانه های غربی و یا رسـانـه هـای وابـسـتـه بـه غـرب تـلاش مـی شود چهره ها و مغزهای اصلی نظام ، بویژه شـخـص ‍ رهـبـری و یـا نـزدیـکـان اصـلی او مـورد ترور شخصیت قرار گیرند و با القاء شـبـهـات ، سـؤ الات و پخش شایعات مختلف قدرت رهبری و سایر مراکز اثر گذار نظام تضعیف گردد. حمله به قانون اساسی را نیز می توان در این مرحله تصور کرد.
۳) نـفـوذ در مـراکـز قـدرت نـظـام : بـاید با تضعیف مراکز نظارتی نظام ، مانند شورای نگهبان و هسته های گزینش چنان کرد که زمینه نفوذ برای هواداران غرب مهیا تر شود.
۴) بـی اعـتبار سازی رسانه ملی : رسانه ملی باید به شیوه های مختلف به تصرف در آیـد. حـال اگـر نـشـد باید آن را از اعتبار انداخت و متهمش کرد که دروغ می گوید و جناحی عـمـل مـی کـند. سپس رسانه های جایگزین مطرح می شود که امروزه در سایه پیشرفت های فن آوری دستیابی به آن کار سختی نیست .
۵) از کـار انـداخـتـن نـیـروهـای ضـد براندازی : نیروهای امنیتی و نظامی بویژه سپاه مهم تـریـن نـیـروهـایـی هستند که باید در برابر براندازان بایستند. توپخانه رسانه ای دشـمـن تـلاش مـی کـنـد تـا ایـن نـیـروهـا را بـی انـگـیـزه کـنـد و بـا طـرح مـبـاحـثی نظیر قتل های زنجیره ای و امثال آن دستگاه امنیتی یک کشور را تضعیف کند.
۶) بـیـرون رانـدن مـخـالفـان : با نفوذ تدریجی و قدرت یابی هواداران غرب در مراکز حساس ، کار تصفیه تدریجی این مراکز از طرفداران واقعی نظام ، در صورتی که دست از عقاید ارزشی خود بر ندارند آغاز می شود و به این ترتیب یک براندازی نرم صورت گرفته است .(۲۷)
● الزامات و خصوصیات براندازی نرم
مـطـابـق آنـچه تاکنون بیان شد می توان گفت براندازی نرم به لحاظ ماهوی ، کار روی فـکـر افـراد اسـت و در کـل ، عـمـلی فـرهـنگی ـ تبلیغی محسوب می شود. به سخن دیگر، نـوعی جنگ فرهنگی و عملیات روانی است . بر این اساس ، برخی الزامات و خصوصیات آن مثل هر جنگ فرهنگی دیگر عبارت است از:
۱) آزادی بـالا: پـیـش نـیـاز بـرانـدازی نـرم ، وجـود جامعه ای آزاد و مردم سالار، مسئولانی غـافـل از حـرکـات دشمن و مردمی با سطح آگاهی پایین نگه داشته شده است . براندازی نـرم در جـوامـعـی که سطح آگاهی مردم بالا بوده و یا توان اطلاعاتی نظام در تشخیص ‍ حرکات دشمن بالا باشد، مؤ ثر نیست .
۲) هـوشـمـنـدی : در عـمـلیات فرهنگی نیاز به سطح بالایی از تخصص های گوناگون وجـود دارد. از ایـن رو، افـراد درگـیـر در آن ، اغـلب از کـسانی هستند که تحصیلات بالای دانشگاهی دارند. مقابله با آن هم نیاز به هوشمندی و تحصیلات بالا دارد.
۳) پرستیژ: براندازی نرم عملی شیک و دارای پرستیژ تلقی می شود. تهاجم نظامی در عـرف جـامـعـه بـین المللی عملی مطلوب تلقی نمی شود، و مخالفت های بسیاری را برمی انـگـیـزد، در حـالی کـه عـمـلیـات فرهنگی را می توان با پوشش های زیبا مانند دفاع از دمکراسی ، آزادی و حقوق بشر انجام داد.
۴) درازمدت بودن : عملیات فرهنگی زمان بر است و در کوتاه مدت جواب نمی دهد.
۵) فقدان تلفات ظاهری : در جنگ فرهنگی انسان ها در ظاهر کشته نمی شوند، اما وجدان و معنویت آنها قربانی می گردد.
۶) تـنـوع ابـزارهـا: ابزارهای سیاسی ، اقتصادی ، دیپلماتیک ، و حتی نمایش های نظامی مـورد اسـتـفـاده قـرار مـی گـیـرنـد. در ایـن بـیـن ، رسـانـه هـا نـقـش اول را ایفا می کنند.
۷) هزینه پایین : هزینه های نبرد فرهنگی در مقایسه با نبرد نظامی بسیار ناچیز است .
● راهکارهای مقابله با براندازی نرم
لحـاظ روحـی ، از خـودگـذشـتـگـی فـراوانـی را مـی طـلبـد. دشـمـنان ما حماقت کرده اند و چـگـونـگـی عـمـلکـرد خـود را افـشـا کـرده انـد. راه مـقـابله از طریق اجرای ضد پیشنهادهای براندازی عملی است . در این باره ، گفتنی است :
ـ نـظـام اسـلامـی نباید اجازه دهد مخالفان نظام با یکدیگر متحد شوند، باید تفرقه را در مـیـان آنـهـا بـه شـیـوه هـای گـونـاگون مانند خرید برخی از آنان و یا نفوذ دادن برخی عـوامـل بـه درون آنـهـا، دامن زد و اتحاد در بین خودی های نظام اسلامی را هر چند با هزینه معنوی بالا حفظ کرد.
نـظـام اسـلامـی نـبـایـد اجازه دهد عوامل نا اهل و نا محرم در پست های کلیدی نظام رخنه کنند. بـایـد نـظـارت اسـتـصـوابـی شـورای نـگـهـبـان را بر انتخابات مختلف جدی گرفت تا وابـسـتـگـان دشـمـن امـکـان نفوذ نیابند. تاءیید صلاحیت ، حفاظت اطلاعات و حراست ها باید تقویت شوند. نظام اسلامی باید برای تقویت بصیرت نظامیان تلاش بیش تری کند تا مـبـادا دشـمـنـان ، افـکـار نـظـامـیان را که نگهبانان این سرزمین هستند معطوف خود سازند و دوباره سلطه غارتگرانه خود را بر این سرزمین مقدس برقرار نمایند.
از ارتباطات مشکوک بین مخالفان نظام و بیگانگان باید جلوگیری کرد. حتی در خصوص بـرخـی مـقـامـات مـتـوسط نظام نیز باید نظارت داشت تا مبادا دشمن آنان را فریب دهد. در بـرخـورد بـا عـوامـل دشـمن باید با قاطعیت عمل کرد و از جوسازی های رسانه های غربی بیمی به خود راه نداد.
رسـانـه هـای مـتـعـهد به نظام اسلامی باید خشونت گری مخالفان نظام را افشا کنند تا نـتوانند مردم را فریب دهند و خود را اشخاصی محترم جا بزنند. باید آگاهی های سیاسی اقـتـصـادی مردم را درباره مسائل اساسی کشور افزایش داد و شایعه پردازی های رسانه های دشمن را با بیان به موقع و مکرر واقعیت ها خنثی ساخت . رسانه های متعهد و آرمانگرا، بـایـد روحیه امید و مقاومت را در مردم تقویت کنند و اعتماد آنان به مسئولان عالیرتبه نظام اسلامی را افزایش دهند.
اطاعت از رهبری و همراهی با روحانیت متعهد در خط رهبری را باید جدی از همه ، باید معنویت و انگیزه الهی را تقویت کرد. قدرت طلبی و هواپرستی از مهم ترین لغزشگاه هایی است کـه آدمـی را در دامـن دشـمـنـان دیـن مـی انـدازد. بـه هـمـیـن دلیل درس ‍ های اخلاق را باید جدی گرفت و از اساتید خودساخته بهره مند گردید.
با کسانی که به هر دلیل از نظام اسلامی کدورتی پیدا می کنند نباید چنان رفتار کرد که در دام دشمنان گرفتار شوند. باید با مهر و محبت برای جذب دوباره اینان کوشید و تلاش ‍ دشمن را ناکام گذاشت .
هـمـچـنـین باید با عواملی که موجبات نارضایتی مردم از اقتصاد مملکت را فراهم می سازد، مـبـارزه ای جـدی داشـت ، عـوامـلی مـانـنـد تـورم ، بـیـکـاری ، فـسـاد اداری و امثال آن .
● نتیجه گیری
نـتـیـجـه آن که براندازی نرم ، برای نظام مقدس اسلامی و آزاد ما، خطری جدی و اساسی است . باید آن را مهم شمرد و با دقت و ظرافت به خنثی سازی پرداخت . در این مسیر مقدس مـهـم تـریـن قـدم هـا عـبـارت انـد از: تـقویت اتحاد خودی ها و تضعیف اتحاد مخالفان نظام اسـلامـی ، جـدیـت در نـظـارت ، تاءیید صلاحیت ، حفاظت اطلاعات و حراست ها، تقویت دروس عـقـیـدتـی سـیـاسی (با تاءکید بر درس اخلاق )، زیر نظر گرفتن رفتارهای مخالفان نظام و خنثی سازی سریع شایعات دشمن ، افزایش آگاهی های مردم و تقویت روحیه امید و پـایـداری در بـین آنان ، اطاعت از رهبری و همراهی با روحانیت متعهد در خط رهبری ، تلاش بـرای جـذب مـجـدد کـسانی که از نظام اسلامی کدورت پیدا کرده اند و مبارزه با معضلات اقتصادی نظیر بیکاری ، تورم و فساد اداری .● نگاهی به پروژه بی ثبات سازی آمریکا در ایران
پروژه بی ثبات سازی در حقیقت، یکی از روش ها و راه کارهای جنگ نرم یا مبارزه بدون خشونت است. در این رویکرد، تلاش می شود تا کاراترین روش ها و تا حد امکان با کم ترین خشونت برای براندازی و نابودی حکومت های رقیب، آموزش داده شود.
جهت گیری کلی سیاست های خارجی دولت آمریکا در برابر ایران، از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، دشمنی بانظام جمهوری اسلامی و نابودی آن بوده است و آمریکایی ها در این راه از هیچ اقدامی که آن را موثر می دانستند، فروگذار نکردند. این اقدامات در دهه نخست انقلاب اسلامی، یعنی از سال ۱۳۵۷ تا سال ۱۳۶۷ بیشتر اقدامات نظامی و سخت افزاری بود. که به عنوان مثال، می توان از جنگ مخرب و خانمان سوز عراق علیه ایران به مدت ۸ سال، تجهیز کامل تسلیحاتی و حمایت قاطع سیاسی از رژیم بعث عراق، رویارویی مستقیم ارتش آمریکا با ایران در جنگ خلیج فارس، کودتای نظامی نوژه، حمله نظامی به طبس، حمایت از منافقین در انجام ترورهای کور و ترور شخصیت های عالی رتبه نظام مانند: شهدای هفتم تیر، شهدای هشتم شهریور و شهدای محراب، تحریم های نظامی و اقتصادی و بایکوت سیاسی در مجامع بین المللی نام برد. این سیاست، رویکرد غالب دولت ایالات متحده آمریکا در براندازی نظام جمهوری اسلامی، در دهه اول بود.
آمریکایی ها پس از تحمل شکست های پی در پی و اذعان به ناکار آمدی این سیاست در سرنگونی نظام جمهوری اسلامی، از دهه دوم انقلاب، جهت حرکت های تخریبی و براندازانه خود را به سوی پروژه های نرم افزاری تغییر دادند. اما از دهه سوم و به طور مشخص از خرداد ۱۳۷۶ به بعد، این رویکرد وارد فاز جدیدی شد. هدف از اجرای این پروژه ها اولاً: تهی سازی نظام از اصول و ارزش های حاکم بر جامعه دینی و انقلابی ایران و ثانیاً: گسترش ناامنی و بی ثباتی در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود.
البته سران ماجراجو و ملیتاریست آمریکا که همواره با جنگ و باروت و خون، خو کرده اند، هراز گاهی با بهانه قرار دادن موضوعاتی نظیر: نقض حقوق بشر، حمایت ایران از تروریسم، اخلال ایران در روند صلح خاورمیانه و. . . تهدیدهایی را علیه ملت ایران مطرح می کردند و پس از وقایع یازدهم سپتامبر که هیمنه و ابهت این ببر کاغذی را در جهان، در هم شکست، آمریکایی ها این بار با لحنی جدّی تر از گذشته، بهانه قرار دادن مبارزه با تروریسم و با به راه انداختن عربده های مستانه و جنون آمیز، ایران را بارها به حمله نظامی تهدید کردند و با نامیدن ایران به عنوان «محور شرارت» در جهان، خواستار خشکانیدن ریشه ملت ایران شدند. لکن واکنش قاطع و شجاعانه مقام معظم رهبری و فرماندهان رشید نظامی کشور، آنها را به عقب نشینی واداشت. هر چند نمی توان ترس و وحشت برخی از سیاسیون مصلحت اندیش اصلاح طلب که بر بخش های مهمی از حاکمیت سلطه داشته اند را انکار کرد، آنچه مسلم است این است که آمریکایی ها با توجه به تجارب گذشته خود، به رغم تهدیدهای مکرر، اما هیچ رغبتی برای پنجه انداختن و رویارویی نظامی با ایران اسلامی را ندارند و ترجیح می دهند سیاست های باز دارنده خود را در فاز نرم افزاری تعقیب کنند.
پروژه بی ثبات سازی در حقیقت، یکی از روش ها و راه کارهای جنگ نرم یا مبارزه بدون خشونت است. در این رویکرد، تلاش می شود تا کاراترین روش ها و تا حد امکان با کم ترین خشونت برای براندازی و نابودی حکومت های رقیب، آموزش داده شود. یکی از نظریه پردازان مطرح در این زمینه «جین شارپ» دارای دکترای فلسفه از دانشگاه آکسفورد و از بنیانگذاران «موسسه آلبرت انیشتین» در کمبریج ماساچوست، است. مهم ترین اثر «جین شارپ» در این زمینه کتاب From dictatorship to democracy است که به فارسی از «دیکتاتوری به دموکراسی» ترجمه شده است. او در مقدمه این کتاب می گوید:
«من تلاش نموده ام با دقت به کاراترین روش ها برای شکست دادن دیکتاتوری بیاندیشم. روش هایی که تا حد امکان، کم ترین رنج را به افراد وارد کند و تا حد امکان باعث از میان رفتن جان انسان ها نشود و در این تلاش به سال ها مطالعه ام درباره دیکتاتوری ها، نهضت های مقاومت، انقلاب ها، افکار سیاسی، سیستم های حکومتی و بخصوص مبارزات واقع بینانه غیر خشونت آمیز توجه نموده ام. . . بنا به ضرورت و همچنین انتخاب آگاهانه، تمرکز این کتاب بر روی روش های عمومی مبارزه با دیکتاتوری و جلوگیری از به وجود آمدن حکومت های استبدادی جدید است. من صلاحیت تحلیل مو شکافانه و تجویز نسخه های مبارزه برای کشورهای خاصی را دارا نیستم، اما به هر حال آرزویم این است که این تحلیل عام، برای مردم بسیاری که تحت حکومت های استبدادی زندگی و مبارزه می کنند، مفید واقع شود. لازم است که آنها اعتبار این نظریات را در کشور خود بیازمایند و با گسترش این نظریات، آنها را برای موقعیت ها و شرایط ویژه خود قابل اجرا سازند. »
هر چند نام و موضوع این کتاب، آموزش روش های غیر خشونت آمیز برای براندازی دیکتاتوری هاست، اما شارپ در پایان کتاب خود، جمهوری اسلامی ایران را از مصادیق نظام های دیکتاتوری و بلکه دیکتاتورتر از رژیم سرنگون شده شاه معرفی می کند:
«مدت ها قبل، ارسطو هشدار داده بود که استبداد همچنین می تواند به استبداد تبدیل شود. . . شواهد تاریخی بسیاری از فرانسه (ژاکوبین ها و ناپلئون)، روسیه (بولشویک ها)، ایران (آیه الله ها)، برمه (اسکورک) و کشورهای دیگر وجود دارد که سقوط یک رژیم سرکوب گر از دید عده ای از افراد و گروه ها صرفاً فرصتی است برای آنها تا به عنوان اربابان جدید، قدم پیش بگذارند. انگیزه های این افراد می تواند متفاوت باشد».
«شارپ» در مجموع، قریب به ۲۰۰ روش را برای براندازی حکومت ها به احزاب، گروه های معارض با نظامات و اپوزیسیون ها توصیه می کند.
این روش ها مجموعاً تحت سه دسته اصلی طبقه بندی شده اند:
۱) اعتراض و ترغیب
۲ )عدم همکاری اجتماعی و اقتصادی و سیاسی
۳) تهاجم.
روش های اعتراض و ترغیب اکثراً، تظاهرات نمادین را شامل می شوند که بالغ بر ۵۴ روش است. عدم همکاری، شامل تحریم ها و اعتصابات، مجموعاً ۱۰۳ روش را در برمی گیرند و تهاجم های غیر خشونت آمیز نیز با راه کارهای روانی، فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شامل ۴۱ روش، دسته سوم این اقدامات را تشکیل می دهند.
کمیته خطر جاری عنوان کمیته ای است که در دهه ۱۹۷۰ و در اوج جنگ سرد، توسط گروهی از سناتورهای آمریکایی، مسولان ارشد وزارت خارجه، اساتید برجسته علوم سیاسی، موسسه مطالعاتی «امریکن اینترپرایز» و گروهی از مدیران باسابقه سیا و پنتاگون تاسیس شد.
هدف از تاسیس این کمیته، خروج از بن بستی بود که در دوران جنگ سرد میان دو ابرقدرت آن زمان یعنی ایالات متحده آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی در توازن هسته ای به وجود آمده بود. به گونه ای که کارشناسان ارشد نظامی به صراحت اعلام کرده بودند، در صورت وقوع جنگ هسته ای میان دو ابرقدرت، هر دو طرف جنگ بازنده نهایی خواهند بود، چرا که تسلیحات اتمی در اختیار دو قطب بلوک شرق و غرب برای نابودی کامل موجودات زنده کره زمین برای ۲۵۰ بار کفایت می کند.
در میان اعضای این کمیته در دهه ۷۰ میلادی، اسامی افرادی چون «نییوت گینگریچ» رییس سابق مجلس نمایندگان « جورج شولتز» وزیر خارجه دولت ریگان «جان لیبرمن» سناتور دموکرات «جان کیل» سناتور جمهوریخواه «جوزف شولتز» از سناتورهای برجسته آمریکایی «جیمز وولوسی» رییس اسبق سازمان جاسوسی آمریکا «جرج تنت» از مدیران برجسته سازمان سیا و مسؤول بخش خاورمیانه «جوزف بایدن» و «مایکل لدین» از عناصر افراطی یهودیان آمریکا «مادلین آلبرایت» وزیر خارجه آمریکا «کنت پولاک» مدیر تحقیقات مرکز سیاست خاورمیانه ای سابان در موسسه «بروکینگز» و همچنین مدیر موسسه مطالعه خاور نزدیک وابسته به یهودیان هوادار اسراییل «مارک پالمر» از استراتژیست های آمریکایی که در کاخ سفید از وی به عنوان یکی از نوآوران سیاست خارجی آمریکا نام می برند و «کاندولیزا رایس» وزیر خارجه کنونی آمریکا که در آن زمان قائم مقام پنتاگون در حوزه آسیای قفقاز و اتحاد جماهیر شوروی بود، دیده می شود.
اعضای این کمیته با منتفی دانستن «جنگ سخت» بین دو ابرقدرت، تنها راه به زانو درآوردن رقیب را در «جنگ نرم» و «فروپاشی از درون» طراحی و به مرحله اجرا درآوردند. براساس این طرح «جنگ نرم» با اتخاذ راه کارهای «دکترین مهار»، «نبرد رسانه ای» و «ساماندهی نافرمانی مدنی» همراه گردید که این استراتژی زودتر از آنچه که تصور می شد، به ثمر نشست.
پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد، فعالیت این کمیته برای یک دهه به حالت تعلیق درآمد و پس از وقایع ۱۱ سپتامبر بار دیگر عناصری چون مارک پالمر، کنت پولاکف، مارتین ایندیک، ریچارد پرل، داگلاس فیث، کاندولیزا رایس و مارگ گرچت در این کمیته گرد هم آمدند تا به تجزیه و تحلیل فرصت ها و تهدیدهای فراروی دولت ایالات متحده آمریکا بپردازند.
مارک پالمر از استراتژیست های معروف آمریکایی است که در دستگاه دیپلماسی آمریکا از وی به عنوان یکی از نوآوران سیاست خارجی ایالات متحده نام می برند. پالمر که امروزه رسانه ها از وی به عنوان چهره خبرساز یاد می کنند، در دولت نیکسون، فورد، کارتر، ریگان و بوش پدر در وزارت خارجه مشغول بکار بود و در دولت کلینتون و دوره اول بوش پدر در خارج از مجموعه دولت به طراحی ابتکارات جدید سیاست خارجی مشغول بود. وی ۱۱ سال در شوروی، یوگسلاوی و مجارستان به عنوان دانشجو و دیپلمات زندگی کرده و در زمره متخصصین ایران و آسیای قفقاز محسوب می گردید. پالمر سالها برای رؤسای جمهور و وزرای خارجه آمریکا نطق نوشته که معروفترین آنها نطق های «هنری کسینجر» می باشد.
مدیریت موسسه تحقیقاتی مرکز سیاست خاورمیانه سابان در موسسه بروکینگز و نگارش دهها مقاله و همچنین کتاب پیرامون وضعیت خاورمیانه از جمله نگارش کتاب طوفان تهدیدزا که تاثیر انکار ناپذیری در جلب حمایت عده قابل توجهی از سیاست گذاران دموکرات آمریکا در تهاجم نظامی به عراق، ایفا نمود، از دیگر بخشهای عملکرد وی در دستگاه سیاست خارجی آمریکاست.
بعد از دوم خرداد ۱۳۷۶ و حاکمیت تدریجی اصلاح طلبان بر بخش های اعظیم دستگاه های اجرایی و تقنینی، پروژه نرم افزاری همان گونه که توصیه شده بود، مورد توجه عناصر ضد انقلاب و اصلاح طلبان افراطی قرار گرفت و در حد امکان تلاش شده بود که با توجه به شرایط و موقعیت های خاص ملی، سیاسی و ایدئولوژیکی ملت ما، همان گونه که مورد تأکید و توصیه «شارپ» در جای جای این کتاب بود، این روش ها گزینش شده و به مرحله اجرادرآید.
شارپ در یکی از مصاحبه های خود ضمن تاکید بر این که، دولت ایالات متحده آمریکا بایستی بودجه ای را برای حمایت از چنین اقداماتی در ایران اختصاص دهد، در خصوص میزان تأثیرگذاری این کتاب در فرآیند تحولات سال های اخیر می گوید:
«کار ما اثر بسیار مهمی در ایران داشته است. البته متاسفانه هنوز حرکتی کاملاً موفقیت آمیز نداشته است. . . این کار خطرناکی است. ولی مردم به اندازه کافی شجاع بودند که این امور را انجام دهند. »دولت مردان و سیاستمداران آمریکا نیز در راستای این سیاست، حمایت مالی از عاملین این نوع اقدامات را اجتناب ناپذیر می دانستند.
«جوزف بایدن»، سناتور و رییس کمیته روابط خارجی مجلس سنای آمریکا، در یکی از سخنرانی های خود می گوید:
«دولت بوش باید به تمامی سازمان های غیر دولتی آمریکایی اجازه بدهد که به گروه های ایرانی مرتبط با جامعه مدنی، حقوق بشر، فرهنگی و خواهان دموکراسی کمک مالی کنند»
متعاقب این اظهارات، در بیست و پنجم دی ماه ۱۳۸۱ (۱۵ ژانویه ۲۰۰۳) کمیسیون بودجه سنای آمریکا مبلغ ۱۰ میلیون دلار را به این امر اختصاص می دهد.
در سخنان «میچ مک کانال» سناتور جمهوری خواه آمریکا نیز، دکترین «جنگ نرم و مبارزه بدون خشونت»، یکی از دلایل اختصاص این بودجه ذکر می شود. وی در یکی از سخنان خود خطاب به رییس مجلس سنا می گوید:
«آقای رییس، هم اکنون زمینه های تغییر سیاسی و اقتصادی در ایران وجود دارد. وظیفه ما این است که بفهمیم چگونه از این موقعیت استفاده کنیم. به نظر من حمایت مالی از فعالیت های مفید زیر بجاست. حمایت مالی از برنامه های رادیو تلویزیونی ایرانی، حمایت مالی از چاپ نشریات سیاسی ایرانی، حمایت مالی از ایجاد سایت های اینترنتی، حمایت مالی از اشاعه اطلاعاتی درباره دمکراسی، روش های مبارزه بدون خشونت و سکولاریزم»
● پروژه دلتا
سیاست جنگ نرم، هر روز که می گذرد، در آمریکا طرفداران بیشتری پیدا می کند. سیاستمداران و دولت مردان آمریکا نیز در جدیدترین بررسی ها و مطالعات خود، رویکرد جدی به جنگ نرم را در مواجهه با نظام جمهوری اسلامی مورد توجه قرار داده اند.
«کمیته خطر جاری» The committee on the present danger که اعضای آن را برجسته ترین عناصر سیاسی و نظامی آمریکا تشکیل می دهند، در جدیدترین تصمیم خود در مهرماه ۱۳۸۴ با توجه به استحکام نظام جمهوری اسلامی و شکست دهها استراتژی در مقابل ملت ایران در طول سال های گذشته، جنگ سخت را بی فایده دانسته و خواستار توجه بیشتر دولت ایالات متحده به پروژه نرم افزاری «براندازی از درون» شدند.
«مارک پالمر»، از اعضای برجسته این کمیته و چهره بانفوذ دستگاه سیاست خارجی آمریکا، اخیراً در گفتگویی با «دبوراه سولومود»، خبرنگار روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز، صراحتاً با ایده تهاجم نظامی علیه جمهوری اسلامی ایران مخالفت کرده و اعلام نموده است:
«ایران به لحاظ وسعت سرزمینی، کمیّت جمعیت، کیفیت نیروی انسانی، امکانات نظامی، منابع طبیعی سرشار و موقعیت جغرافیایی ممتاز در منطقه خاورمیانه و هارتلند نظام بین الملل به قدرتی کم بدیل تبدیل گردیده که دیگر نمی توان با یورش نظامی آن را سرنگون کرد»
در گزارش کمیته خطر جاری که توسط مارک پالمر جمع بندی و تدوین شد، براندازی نظام جمهوری اسلامی با تمرکز فعالیت ها بر روی سه محور دکترین مهار، نبرد رسانه ای و ساماندهی نافرمانی مدنی، مورد تاکید و توصیه قرار گرفت. کارشناسان مسائل سیاسی با توجه به تجارب تدوین کنندگان این گزارش و تاثیر تصمیمات این کمیته بر سیاست های دولت آمریکا معتقدند که این گزارش حتی اگر به دستورالعمل اجرایی تبدیل نشود، یقیناً سیاست خارجی آمریکا در آینده از روح کلی آن، الهام خواهدگرفت.
● گزارش کمیته خطر جاری
این گزارش که با عنوان «ایران و آمریکا، رهیافت جدید» تنظیم شده است، دارای پانزده محور کلی به ترتیب زیر است:
۱) این کشور علاوه بر برنامه هسته ای اش، با حمایت گروه هایی چون حزب الله، حماس و جهاد اسلامی و گروه هایی در عراق، مانع تحقق منافع آمریکا در منطقه می شود. از سویی دیگر ثروت رو به رشد نفت ایران، توانایی و ظرفیت آن را در داخل کشور و منطقه افزایش می دهد. فرصتی که در این میان وجود دارد، استفاده از ضعف سیاست های اقتصادی و اختلافات درونی ایران است.
۲) ایران باید در صدر برنامه سیاست خارجی آمریکا در چهار سال آینده برود. واشنگتن اکنون به رویکرد جدیدی نیاز دارد. باید همه نیروها برای این استراتژی بسیج شوند. باید درس های گذشته مورد بازبینی قرار گیرد، درس هایی که از فروپاشی بلوک شرق به یادگار مانده است و همچنین درس هایی که در تغییر حکومت ها در کشورهایی مثل شیلی یا اندونزی گرفته شد.
۳) دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل های دانشجویی و نهادهای غیر دولتی و صنفی از ابزارهای مهم فشار بر ایران است.
۴)باید برای بازگشایی سفارت ایالات متحده در تهران ابراز تمایل کنیم. همزمان باید یکی از بلند پایه ترین مقامات خود را به عنوان فرد شماره یک، در این سیاست جدید در مقابل ایران انتخاب و معرفی کنیم. این فرد می تواند یکی از کنسول های وزارت خارجه باشد و باید به طور مرتب حمایت خود را از حقوق بشر و دموکراسی در ایران مورد تاکید قرار داد. از این طریق می توانیم ارتباط خود را با مردم ایران تقویت کنیم.
۵) باید شبکه های متعدد رادیو تلویزیونی را برای ایرانیان تدارک دید و پیام های خود را با پیشرفته ترین تکنولوژی های روز، به دست مردم ایران برسانیم.
۶)اگر قرار است گفتگو و تعامل با ایران صورت گیرد، باید با مقامات با نفوذ ایرانی و آنها که قدرت واقعی و کافی برای تصمیم گیری ها دارند، انجام شود، همچون مقامات مورد وثوق و تایید رهبری ایران. باید دانست در این باره دیگران در ایران چنین قدرتی ندارند.
۷)درباره فعالیت هسته ای ایران، باید با احتیاط و دور اندیشی و چند جانبه عمل کرد. باید فشارها را بر ایران بیشتر کرد و در صورت استنکاف ایران، پرونده این کشور را به شورای امنیت فرستاد. اگر چه اولویت اول، اعمال فشار دیپلماسی از طریق متحدان به گونه ای است که ایران داوطلبانه از فعالیت ها و برنامه هسته ای خود چشم پوشی کند.
۸)حمایت از اپوزیسیون هم می تواند از عوامل موثر بر تغییر رژیم ایران باشد. سفر فعالان جوان خارجی از کشورهای متحد ایالات متحده به ایران، راه دیگری در این رویکرد است. این افراد می توانند به عنوان جهانگرد وارد ایران شوند و در صورت نیاز به جنبش های مدنی و نافرمانی ها بپیوندند.
۹) باید فعالیت NGOهای آمریکایی را در ایران تسهیل کنیم و به صدور ویزا همت گماریم. دعوت فعالان جوان ایرانی به خارج، برای شرکت در سمینارهای کوچک هم، اقدام مهمی است. این کار در صربستان، فیلیپین، اندونزی و شیلی و کشورهای دیگر جواب داده است. این افراد باید از سوی مقامات آمریکایی انتخاب شوند، نه نهادهای ایرانی.
۱۰) سفارتخانه های کشورهای دیگر هم می توانند در تهران برای ما موثر باشند. حضور در جلسات محاکمه، درخواست مشترک برای آزادی زندانیان سیاسی، کمک مالی به خانواده های زندانیان و گروه های مخالف حکومت و حتی نظارت یا مشارکت در اعتراض ها، از جمله این راه های تاثیرگذار است. کنگره باید تصویب قانونی به نام «آزادی ایران» را بررسی کند تا از طریق آن حمایت کافی از آن را به عمل آورد.
۱۱) تضعیف ستون های حمایتی حکومت ایران که همانا سرویس های امنیتی و نظامی این کشور می باشند، باید در دستور کار قرار گیرند.
۱۲) سرویس های امنیتی و قضایی آمریکا و متحدانش باید در همکاری با سازمان های حقوق بشر به جمع آوری مدارک و شواهدی در متهم کردن مسئولین ایرانی به موارد شبیه میکونوس اقدام کنند.
۱۳) گفتگو با دولت ایران هم باید در دستور کار باشد. ما باید تعامل خود را برای دیدار با مقامات ایرانی و بحث و گفتگو درباره موضوعات مورد علاقه و نگرانی دو طرف نشان دهیم.
۱۴) باید رهبران روحانی ایران را که در راس قدرت هستند، وادار کرد از قدرت سیاسی به صورت مسالمت آمیز کناره بگیرند.
۱۵) باید قدرت بسیج و سپاه را از میان برد و در وزارت اطلاعات تغییرات اساسی و یا بطور کلی آن را حذف کرد.
● ابزارهای موثر در پروژه نرم افزاری بی ثبات سازی
روش ها و ابزارهای دکترین مبارزه بدون خشونت، در همه جا به طور یکسان جواب نمی دهد، بلکه باید با توجه به شرایط خاص هر کشور و ملتی، کارآمدترین روش ها شناسایی و گزینش شوند. از مجموع روش ها و ابزارهایی که تاکنون توسط دشمنان انقلاب اسلامی و عوامل پیدا و پنهان آنها در داخل شناسایی و سپس به مرحله اجرا درآمدند، می توان به ابزارهای زیر اشاره کرد.
الف) تشدید اختلافات داخلی
ایجاد تفرقه و یا تشدید اختلافات موجود داخلی، همیشه یکی از مهم ترین ابزارها برای بی ثبات سازی دولت ها به شمار می رود. همان گونه که ملاحظه شد، در نخستین محور از محورهای پانزده گانه پروژه دلتا به اختلافات درونی ایران، به عنوان یکی از فرصت های مغتنم برای بی ثبات سازی و فروپاشی نظام جمهوری اسلامی، تصریح شده است. پیش از این نیز «زلمی خلیل زاد» مشاور رییس جمهور آمریکا در مورد ایران، عراق و افغانستان و سفیر کنونی آمریکا در عراق در یکی از مصاحبه های خود بابی. بی. سی، ایجاد پاره ای از تغییرات در سیاست های کاخ سفید نسبت به ایران را قطعی دانست و گفت:
«ایران در معرض خطر اختلافات داخلی است و باید همه تلاش ها برای بی ثبات کردن ایران صورت گیرد»
با توجه به این که قاعده هرم ثبات در هر نظام مردم سالاری بر سه ضلع، وحدت بین رهبری و ریاست جمهور(در پاره ای از کشورها بین رییس جمهور و نخست وزیر) وحدت بین قوای سه گانه و وحدت بین گروه ها و جناح های سیاسی استوار است، از فردای پیروزی آقای سید محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری، تلاش های گسترده ای برای سست کردن این پایه ها و شکستن ثبات و امنیت جمهوری اسلامی آغاز شد. اولین و عمده ترین تلاش ها در این راستا، ایجاد اختلاف بین مقام معظم رهبری و آقای سید محمد خاتمی، رییس جمهور وقت بود. این تلاش ها که با ارائه تحلیل ها و ذهنیت های غلط و غرض ورزانه توأم بود، می توانست به طور بالقوه بسیار خطر آفرین باشد. تلاش وسیع رسانه های غربی که پیروزی قاطع آقای خاتمی را به معنای نفی رهبری و ولایت فقیه و تغییر نظام تفسیر و تحلیل می کردند، با همین انگیزه ها صورت می گرفت.
این تحریکات از خارج و داخل، گرچه تا آخرین روزهای حاکمیت اصلاح طلبان ادامه داشت و گاه و بیگاه در پی رویدادهای پر شتاب سیاسی این دوره، فراز و فرود می یافت، لکن درایت و حمایت صادقانه مقام معظم رهبری از سویی و هوشیاری و نجابت آقای خاتمی از سویی دیگر، باعث خنثی شدن این توطئه گردید.
مقام معظم رهبری در آخرین دیدار خود با هیأت دولت آقای خاتمی، با اشاره به این نکته فرمودند:
«بارزترین خصوصیت آقای خاتمی در این دوران، مأیوس کردن دشمنانی بود که انتظار داشتند رییس جمهور رو در روی نظام قرار گیرد، اما آقای خاتمی مقاومت نمود و فشارهای بسیاری را نیز تحمل کرد»اما اختلاف و تنش بین جناح های سیاسی و قوای سه گانه و دیگر نهادهای انقلاب همچون: شورای نگهبان، مجمع تشخیص مصلحت نظام و. . . در این دوره هشت ساله تقریباً به طور پیوسته در جریان بود. اختلاف بین جناح های سیاسی نیز هر چند در مقاطع حاد و بحرانی، با مداخله صریح و تدابیر حکیمانه رهبری معظم انقلاب برای مدتی فرو می نشست، اما سوژه های دائمی و نقطه های امید بخش برای سیاستمداران غربی و رسانه های آنها در این مدت به شمار می رفت.
ب) ایجاد گسست بین حکومت و مردم
مقبولیت یک حکومت در نظر ملت ها، مهم ترین پایه اقتدار و امنیت ملی به شمار می رود. به عبارت دیگر به هر اندازه که حمایت مردمی یک حکومت بیشتر باشد، بهرمندی آن حکومت از اقتدار حقیقی بیشتر و میزان آسیب پذیری آن دولت ها در برابر فشارها و توطئه های خارجی به همان نسبت کم تر خواهد بود. تاریخ برخی از کشورهایی که از پشتیبانی ملت خود برخوردارند به طور روشن این حقیقت را به اثبات می رساند، بارزترین این مصادیق در غرب دو کشور ضد آمریکایی کوبا و ونزوئلا هستند که به رغم توطئه های بسیار و فشارهای سنگین دولت آمریکا برای براندازی آنها، اما همچنان مقاوم و مستحکم به حیات خود ادامه داده و این کشور قدرتمند را در برابر اراده خود به زانو درآورده اند. راز این مقاومت طولانی، برخورداری این دولت ها از پشتیبانی قوی مردمی است. نظام جمهوری اسلامی نیز در مشرق زمین به عنوان نماد و سمبل حاکمیت مردمی، اکنون ربع قرن است که در برابر سیل توطئه ها و فشارهای سنگین دنیای استکبار، به ویژه دولت آمریکا مقاومت می کند و آنها را در برابر شکوه و عظمت و اراده پولادین ملت خود به خضوع واداشته است. دشمن نیز به درستی دریافته است که برای شکستن این اقتدار، راهی جز ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت و جدا کردن این منبع عظیم قدرت از دولت وجود ندارد.
البته نباید تصور کرد که شکاف بین ملت و دولت همیشه از سوی عوامل خارجی ایجاد می شود، بلکه عوامل مهم دیگری مانند: بی صداقتی مسئولین، بی توجهی آنان نسبت به مشکلات معیشتی، اجتماعی، فرهنگی و. . . مردم، ضعف های مدیریتی، تضادها و کشمکش های سیاسی، بها ندادن به نقش و مشارکت مردم در امور جامعه، بویژه در حوزه سیاست و فاصله گرفتن زندگی آنها از زندگی متعارف مردم و. . . همگی می تواند به ایجاد شکاف بین مردم و حاکمیت بیانجامد و یا به عمیق تر شدن این شکاف کمک کرده و نظام را در برابر تحرّکات عمدی ضربه پذیر سازد، اما تردیدی نیست که دشمن نیز با استفاده از همین عوامل که نقاط ضعف و پاشنه آشیل دولت ها به شمار می آیند، استفاده می کنند. همان گونه که در راهبردهای کلی دشمنان انقلاب اسلامی توصیه شده است که: «دموکرات های مخالف باید به منظور ایجاد تغییرات تاثیرگذار در سیستم یا فروپاشاندن کامل آن، به دنبال تضعیف عمومی هر چه بیشتر این پاشنه های آشیل باشند»
ج) تشکیک در مشروعیت نظام
از نقطه نظر فقه سیاسی اسلام، حکومت های دینی، نظام های دو وجهی اند. یک چهره به آسمان دارند و یک چهره به زمین، با آن چهره که به آسمان دارند، مشروعیت کسب می کنند و با آن چهره دیگر مقبولیت می یابند. مبنای چنین نگرشی به حکومت، جهان بینی توحیدی و اسلامی است. از نگاه اسلام و ادیان توحیدی، احدی حق ولایت و حکومت بر کسی را ندارد. اصل اولی در این زمینه از نگاه اسلام، اصل عدم ولایت شخصی بر شخص دیگر است. ولایت تنهااز آن خداست و از آن کسی که خداوند بخشی از ولایتش را به او تفویض و واگذار نماید، مثل پیامبران، امامان معصوم و فقهأ. بنابراین اگر شخصی بخواهد بر شخص دیگری ولایت و حکومت داشته باشد، پیش از هر چیز باید ولایت او از سوی خداوند امضأ شود، فقط در این صورت است که این ولایت مشروعیت می یابد. اما مشروعیت ولایت، شرط لازم تحقق یک حکومت دینی است نه شرط کافی. به عبارت دیگر، یک شخص برای تشکیل یک حکومت یا اداره آن، نیازمند ابزارهای قدرتمند اجرایی است. این ابزارها ممکن است از لحاظ صوری و محتوایی و به لحاظ زمان ها و جوامع، بسیط یا پیچیده باشند، اما تردیدی نیست که در هر صورت، تمکین مردم و اقبال ملت ها را می طلبند. هیچ حکومتی حتی قدسی ترین حکومت ها بدون اقبال مردم، امکان تداوم و بقا نمی یابد.
مع الوصف، در حکومت های دینی اقبال یا ادبار مردم نفیاً یا اثباتاً هیچ تاثیری در میزان مشروعیت آنها ندارد. اساساً مشروعیت فقهی از آن جا که منشأ مردمی ندارد، قابل جعل از سوی مردم نیست و زمانی که چیزی قابلیت جعل نداشت، قابلیت سلب هم نخواهد داشت. از این رو است که شیعه معتقد است امیرالمومنین علی(ع) حتی در دوران عزلت نشینی سیاسی خود که ۲۵ سال به طول انجامید همچنان برخوردار از مشروعیت ولایت بود و آن گاه که به زعامت بر مسلمین دست یافت، فقط عنصر مقبولیت به آن اضافه شد. همان گونه که ولایت خلفای سه گانه فاقد مشروعیت بود، حتی اگر ثابت شود که مردم (نه بزرگان قوم) در شرایط عادی و بدور از ارعاب و تهدید آنها را صالح برای حکومت می دانستند.
این در حالی است که نظامات در جوامع سکولار، کاملاً یک وجهی و فاقد مشروعیت به معنایی که در بالا بدان اشاره شد، می باشند. در این نوع جوامع حاکمان، صرفاً بر اساس نوعی قرارداد اجتماعی بر مردم خود حکم می رانند. بر این اساس مشروعیت این نوع حکومت ها فقط و فقط با نبض اقبال و ادبار مردم می تپد، یعنی به هر اندازه که اقبال مردم به یک حکومت بیشتر باشد، به همان اندازه سهم آن حکومت از مشروعیت بیشتر خواهد بود و هر اندازه که اقبال مردم به حکومتی کمتر باشد آن حکومت از مشروعیت سهم کمتری خواهد داشت.
از آنچه گفته شد معلوم می شود که بین مشروعیت در فقه سیاسی اسلام و مشروعیت در فرهنگ سیاسی غرب که از آن تعبیر به «legitimacy» می شود تفاوت مهمی وجود دارد که غفلت از آن می تواند رهزن و عاملی برای فرو غلطیدن در دام مغالطات باشد همانگونه که در این سال ها سبب در گرفتن پاره ای مباحثات و مشاجرات بی حاصل سیاسی گردید، مشاجراتی که منشأ آن فقط و فقط نوعی اشتراک لفظی بود. مشروعیت فقهی مشتق از شرع و به معنای انطباق احکام و موضوعات با قوانین الهی است، اما مشروعیت سیاسی که از موضوعات مهم و محوری فرهنگ سیاسی غرب به شمار می رود، در واقع همان مقبولیت یا برخورداری حکومت ها از حمایت مردم است.
در هر صورت، مشروعیت حکومت ها چه به معنای فقهی و چه به معنای سیاسی آن (آنگونه که در غرب تعریف شده است) از برجسته ترین فاکتورهای قدرت سیاسی و از مهم ترین منابع آن به شمار می رود و مهم تر این که بین مشروعیت (چه به معنای فقهی و چه به معنای سیاسی) و فرمانبرداری و اطاعت مردم از حاکمیت، یک رابطه مستقیم برقرار است. یعنی باور عمومی نسبت به این که این حکومت مشروع و قانونی است آنان را شرعاً، قانوناً و اخلاقاً متعهد به فرمانبرداری و اطاعت از حکومت می کند. بنابراین هرگونه تشکیک در مشروعیت یک نظام و یا تضعیف آن، به طور مؤثری به کاهش اطاعت پذیری و در نتیجه جدا کردن مردم از حاکمیت منجر می شود و هم از اینرو این مسئله، مورد توجه سیاستمداران و نظریه پردازان سیاسی دنیای غرب قرار گرفته است. شارپ صریحاً توصیه می کند که برای فروپاشاندن نظام های دیکتاتوری باید مشروعیت آنها را هدف قرار داد:
«بازپس گیری حمایت و پشتیبانی، مهم ترین اقدام لازم برای فروپاشاندن دیکتاتوری می باشد. . . برای تهدید موجودیت دیکتاتور، عدم پذیرش اخلاقی باید در عمل بیان شود. امتناع از همکاری و فرمانبرداری برای جدا کردن منابع دیگر قدرت رژیم، مورد نیاز هستند. »
دشمنان جمهوری اسلامی بویژه دولت آمریکا به خوبی دریافته بودند تا زمانی که مردم به قدرتی که در رأس هرم آن، یک فقیه بصیر، شجاع و مبسوط الید وجود دارد، وفادارند و به آن به عنوان یک نظام قانونی، مشروع و مقدس می نگرند، نمی توانند سلطه خود را بر آنان تحمیل سازند. این واقعیت به شکل کاملاً روشن و عریان در سخنان استانلی روم، معاون رییس سازمان امنیت ملی آمریکا خودنمایی می کند. او صریحاً اعلام کرده بود:
«آنچه تاکنون همه تحریکات ما را برای براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران با ناکامی مواجه ساخته است، اعتقاد مردم ایران به ولایت فقیه است. چرا که ولایت فقیه برای ما و گنجینه های اطلاعاتی ما یک واژه بی تعریف است. به طوری که ما به هیچ وجه نمی توانیم محل حضور و ظهور و حتی میزان برد احکام ولی فقیه را پیش بینی کنیم»پس راهی جز برگرداندن اعتقاد مردم و بازپس گیری حمایت و پشتیبانی آنها از حکومت اسلامی و تضعیف مشروعیت آن وجود نداشت. استانلی روم، در ادامه همان نطق و پس از آن جملات مایوس کننده، با اشاره به تحولات پدید آمده در فضای سیاسی کشور در پی حاکمیت اصلاح طلبان و تلاش گسترده عناصر نفوذی آنها برای بی اعتبار کردن وجهه شرعی و قانونی این اصل مترقی می گوید:
«ما ناامید نیستیم خوشبختانه احزاب و آدم های تازه نفس در ایران، در یک حرکت جمعی با ظرافت و وسواس دارند این خار را از چشم ما بیرون می کشند»
آنچه دوستان خوب آمریکا در این راستا انجام داده اند، بی شمار و مجال برای بیان همه آنها بسیار محدود است، اما مهم ترین آن ها عبارت بودند از:
۱) هجوم گسترده به قانون اساسی جمهوری اسلامی
در این خصوص، تلاش های فراوانی صورت گرفت تا قانون اساسی که پایه مشروعیت سیاسی است، فاقد مبانی و پشتوانه علمی و آکنده از ناهمگونی ها و تناقضات درونی معرفی شود.
۲) تشکیک در مشروعیت سیاسی
از القائات صورت گرفته در این زمینه، بروز انحراف در سطحی از نظام جمهوری اسلامی بود. این جریان پیوسته و مداوم ادعا می کرد که انقلاب به همین علت به مرور زمان، دچار بحران مشروعیت شده و هر روز که از آن می گذرد از میزان مشروعیتش کاسته می شود.
۳) تشکیک در مشروعیت فقهی
از اصولی که به شدت در این دوره مورد هجوم بی رحمانه این جریان سیاسی قرار گرفت، اصل ولایت فقیه و تشکیک در مشروعیت فقهی آن، تنظیر نظام ولایی به حکومت های نامشروع دیکتاتوری و تشبیه ولایت مطلقه فقیه به سلطنت مطلقه بود.
د) نافرمانی مدنی
از دیگر ابزارهای موثر در پروژه بی ثبات سازی که با هدایت دشمنان انقلاب اسلامی برای ضربه پذیر کردن نظام جمهوری اسلامی از درون به شدت دنبال می شد، نافرمانی های مدنی بود.
مقصود از نافرمانی مدنی (Ciril disobe dience)، عدم همکاری و اطاعت نکردن مردم از درخواست ها، فرامین و قوانین دولتی است و از این نظر، نقطه مقابل اطاعت پذیری و فرمانبرداری (Gehorsam) قرار می گیرد. از آن جا که فرمانبرداری و اطاعت مردم از حاکمیت، یکی از مهم ترین منابع قدرت حاکمان و از مفاهیم کلیدی مناسبات قدرت به شمار می رود، پس سر باز زدن از اطاعت و مقاومت در برابر خواست حکومت، می تواند به قطع شدن دست حکومت از مهم ترین منبع قدرت گردد و تضعیف حکومت و حتی سقوط آن را در پی داشته باشد.
مهم ترین شاخص نافرمانی مدنی، پرهیز از خشونت های معمول و بهره گیری از جنگ افزارهای روانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی است. همانگونه که ملاحظه شد در بندهایی از گزارش کمیته خطر جاری، بر ساماندهی نافرمانی مدنی به عنوان یکی از سه تاکتیک پروژه دلتا تاکید شده است. در بند سوم این پروژه به صراحت تمام آمده است:
«دامن زدن به نافرمانی مدنی در تشکل های دانشجویی، نهادهای غیر دولتی و صنعتی از ابزارهای مهم فشار بر ایران است. »
و در بند هشتم این پروژه نیز، دخالت فعالان سیاسی از کشورهای هم پیمان با آمریکا برای کمک به نافرمانی های مدنی و حرکت های براندازانه مفید ارزیابی شده است.
آنچه در این گزارش ملاحظه گردید، در حقیقت تاکید بیشتر بر رویکردی است که در دو دهه گذشته نیز بدان عمل می شد. اما مطالعه بر روی نافرمانی های صورت گرفته در دوره حاکمیت اصلاح طلبان نشان می دهد که آنچه تاکنون در این حوزه انجام گرفته است دقیقاً برگرفته از شیوه های توصیه شده از سوی استراتژیست های غربی، بویژه «جین شارپ» در کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی است. اینک فهرستی از مهم ترین شیوه های نافرمانی مدنی که از سال ۷۶ تاکنون در جمهوری اسلامی ایران به مرحله اجرا درآمده است را با این توصیه ها تطبیق می کنیم.
۱)عریضه نویسی و تنظیم نامه های سرگشاده به مقامات عالی رتبه نظام، مانند نامه ۱۳۵ تن از نمایندگان دوره ششم مجلس شورای اسلامی به مقام معظم رهبری در ۴ خرداد ۱۳۸۲ و نامه بیش از یکصد نماینده مجلس ششم به رییس جمهور در آستانه انتخابات مجلس هفتم درباره نبود آزادی انتخابات و یا بیانیه های امضا شده توسط گروه های اپوزیسیون در حمایت از اکبر گنجی. (مطابق با دومین شیوه پیشنهادی جین شارپ در کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی)
۲) برگزاری سوگواری های سیاسی، مثل برپایی یادمان فاجعه نیویورک از سوی حزب مجعول پاک ایران، با مجوز برپایی از سوی وزارت کشور در ۲۷ شهریور ۱۳۸۰ و برگزاری سالانه مراسم بزرگداشت دکتر مصدق، مهدی بازرگان، یدالله سحابی و مقتولین پروژه قتل های زنجیره ای و. . . (مطابق با شیوه پیشنهادی مذکور در شماره ۴۳ کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی)
۳) بازپس گیری بیعت و نفی مشروعیت نظام اسلامی و اصل ولایت فقیه و شخص رهبری که مستندات آن در صفحات پیش، از نظر گذشت. (برابر با شیوه پیشنهادی مذکور در شماره ۱۲۰ کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی)
۴)برگزاری میتینگ ها و تجمع های حمایتی و یا اعتراض آمیز که به عنوان نمونه می توان به تجمع اعتراض آمیز دفتر تحکیم وحدت و جنبش های دانشجویی نسبت به توقیف روزنامه سلام، محاکمه غلامحسین کرباسچی و عبدالله نوری و رد صلاحیت دکتر معین برای نامزدی نهمین دوره ریاست جمهوری اشاره کرد. (مطابق با چهل و هشتمین شیوه پیشنهادی مذکور در کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی)
۵ )طرح خروج از حاکمیت که از سال ۱۳۸۱ به عنوان یکی از موضوعات اصلی وارد لیست واکنش های سیاسی اصلاح طلبان شد و تا آخر نیز ادامه یافت. (مطابق با شیوه پیشنهادی مذکور در شماره ۵۱ کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی)
۶) استعفای تدریجی و دسته جمعی، مانند استعفای اعتراض آمیز دکتر معین از وزارت علوم، تحقیقات و فنآوری، استعفای اعتراض آمیز آیت الله طاهری اصفهانی از امامت جمعه اصفهان و اعتراض و استعفای دسته جمعی ۱۰۸ تن از نمایندگان مجلس ششم در دوازدهم بهمن ۱۳۸۲ و تهدید به استعفای جمعی از استانداران دولت آقای خاتمی در ماجرای ردّ صلاحیت تعدادی از نمایندگان مجلس ششم. (مطابق با پیشنهاد شماره ۱۱۳ مذکور در کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی)
۷) تحصن، که مهم ترین آنها تحصن سه هفته ای نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم در اعتراض به رد صلاحیت جمعی از نمایندگان مجلس، برای نامزدی مجلس هفتم که بازتاب های بسیار وسیع در رسانه های غربی داشت. (مطابق با پیشنهاد شماره ۶۸ مذکور در کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی)
۸) آبستراکسیون و اخلال در کار مجلس که از مهم ترین آنها آبستراکسیون نمایندگان اصلاح طلب مجلس ششم شورای اسلامی یک روز پس از اعلان نظر شورای نگهبان بود، این روش با پیشنهاد فراکسیون اکثریت (جبهه مشارکت) در تاریخ ۲۱ دی ماه ۱۳۸۲ به اجرا گذاشته شد. (برابر با پیشنهاد شماره ۱۷۲ مذکور در کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی)
۹) اعتصاب غذا، نظیر اعتصاب یک ماهه اکبر گنجی که موجب جلب حمایت اپوزوسیون داخل و خارج کشور و حمایت علنی و صریح اروپا و دولت بوش شد. (برابر با شیوه پیشنهادی مذکور در شماره ۱۵۹ کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی)
۱۰) روزه سیاسی که از سوی نمایندگان اصلاح طلب مجلس شورای اسلامی پیشنهاد و اجرا شد. (مطابق با پیشنهاد شماره ۱۵۹ مذکور در کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی)
۱۱)تحریم انتخابات که در مقاطع مختلف از جمله انتخابات شورای شهرها و روستاها، انتخابات مجلس هفتم و نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری از سوی بسیاری از احزاب وابسته به جبهه اصلاحات مورد تاکید قرار گرفت۲۱۰ (مطابق با پیشنهاد شماره ۱۲۴ مذکور در کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی)
۱۲) جایزه های دروغین با انگیزه های صرفاً سیاسی، مثل جایزه صلح نوبل به خانم شیرین عبادی و. . . (مطابق با شیوه پیشنهادی مذکور در شماره ۱۴ کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی)
۱۳) چاپ سفید قسمت هایی از صفحات روزنامه، در اعتراض به سانسور و ممنوعیت برخی از مطالبات، مانند: اقدام برخی از روزنامه ها پس از اعلام ممنوعیت چاپ نامه نمایندگان مجلس ششم به مقام معظم رهبری از سوی شورای عالی امنیت ملی. (مطابق با شیوه پیشنهادی مذکور در متن کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی).
۱۴) تلاش برای به تعویق انداختن زمان برگزاری انتخابات مجلس هفتم، از سوی وزارت کشور در ۹ بهمن ۱۳۸۲ که در واقع نوعی نافرمانی، برای ابراز ناخشنودی از تصمیم شورای نگهبان بود. (مطابق با شیوه پیشنهادی مذکور در شماره ۱۱۴ کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی)
۱۵) مقاومت و تمرد از قوانینی که در نگاه خود، آن را نامشروع و غیر عادلانه می دانستند، مانند: ثبت نام جمعی از غیر مجتهدین در انتخابات خبرگان سوم رهبری در اعتراض به شرط اجتهاد و ثبت نام تعدادی از مخالفین برخی از اصول قانون اساسی از جمله اصل مربوط به ولایت فقیه در انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاست جمهوری. (مطابق با پیشنهاد شماره ۱۴۱ مذکور در کتاب از دیکتاتوری تا دموکراسی)
هـ) نبرد رسانه ای
از دیگر ابزارهای موثر و کارآمد در جنگ نرم، به راه انداختن نبرد رسانه ای بین دو کشور متخاصم است که در بسیاری از موارد نتایج غیر قابل باور و شگفت انگیزی را در پی خواهد داشت. ممکن است اغلب مردم درک درستی نسبت به وسایل ارتباط جمعی، مخصوصاً رادیو و تلویزیون نداشته باشند و به آنها به دیده یک ابزار سرگرمی نگاه کنند. اما باید توجه داشت که امروزه نقش رسانه ها در دنیای کنونی تقریباً بی بدیل و منحصر به فرد است. رسانه ها توانسته اند خود را با تمام وجوه زندگی انسان پیوند بزنند و خواسته و ناخواسته حضور خود را در تمامی ابعاد زندگی فردی و اجتماعی تعمیم بخشند، و حتی با حضور نامشروع خود، به تمام زوایای پیدا و پنهان زندگی شخصی ما سرک بکشند.
این نوع ارتباطات، امروزه در اکثر فعالیت های اجتماعی و زندگی فردی ما محسوس است. وابستگی انسان امروزی به رسانه ها به حدّی است که به تعبیر «گیدنز» جامعه شناس انگلیسی، کاملاً می توان تصور کرد که حتی تارک دنیای قرن بیستم هم یک رادیو داشته باشد! و این در حقیقت، به معنای وارد شدن این رسانه به تار و پود زندگی فردی و اجتماعی همه انسان ها، با هر نوع تفکر و سلیقه است.
برخی از صاحب نظران حوزه ارتباطات، وسایل ارتباط جمعی را دارای چنان قدرتی می دانند که می تواند نسلی نو و ناشزه نسبت به نسل های پیشین، در تاریخ انسان بیافریند و همه رفتارهای آنها را کنترل و رهبری کند.
فرانک وبستر (Frank Webster) در کتاب خود به نام «تئوری های جامعه اطلاعاتی» توسعه اطلاعات را اساس تمامی تحولات دنیای کنونی می خواند و می گوید:
«اطلاعات در عصر کنونی دستمایه تمامی پیشرفت های جوامع مدرن است و تحقق هرگونه تحولی در این جوامع، حتی در عرصه های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی منوط به توسعه اطلاعاتی است. »
آنچه امروز این دنیای وسیع و اقلیم های پراکنده را به هم گره زده و آن را با همه گستردگی هایش به یک دهکده کوچک تبدیل کرده است، رشد اعجاب انگیز علمی و صنعتی، خصوصاً در حوزه ارتباطات رسانه ای است. شاید این پدیده را بتوان مهم ترین ره آورد جهانی شدن رسانه ها قلمداد کرد. امروز هیچ اتفاق کوچک و بزرگی نیست که در گوشه ای از این جهان پهناور رخ داده و از ارزش خبری برخوردار باشد، اما در کوتاه ترین زمان ممکن، به تمام مردم دنیا مخابره نگردد. همانند اتفاقی که در یک دهکده کوچک رخ می دهد و پژواک آن پس از زمان کوتاهی، سراسر دهکده را درمی نوردد. در حوزه های سیاسی و فرهنگی نیز، رسانه ها به یکی از مهم ترین مؤلفه های برتری و سیطره سیاسی یک کشور بر دیگر کشورها یا یک فرهنگ بر دیگر فرهنگ ها، تبدیل شده اند. هر کشوری که از قدرت رسانه ای بیشتری برخوردار است در گسترانیدن تور سلطه بر دیگر کشورها موفق تر است و همین مسئله سبب پیدایش نوع دیگری از امپریالیسم، به نام امپریالیسم رسانه ای شده است. از این رو کشورهای سلطه جو تلاش می کنند تا در ساحت های گوناگون نظام ارتباطی و رسانه ای رخنه کنند و به تحمیل فرهنگ و تمایلات سیاسی خود بپردازند. بنابراین امپریالیسم فرهنگی که در واقع «به کارگیری قدرت سیاسی و اقتصادی برای پراکندن ارزش ها و عادت های فرهنگ متعلق به آن در میان فرهنگ های غیر متجانس است»، از پدیده نامیمون دیگری به نام «امپریالیسم رسانه ای» برمی خیزد و طبیعتاً برای خشکاندن بسترهای جریان سیطره فرهنگی، راهی جز مقابله با امپریالیسم رسانه ای وجود ندارد.
«هربرت شیلر» در کتاب وسایل ارتباط جمعی و امپراتوری آمریکا، وسایل ارتباط جمعی را بهترین بنگاهی میداند که به راحتی می تواند در سطح فراگیر، به وسیله ای برای قدرت های سلطه گر تبدیل و همچون ابزار کارآمدی در جهت تحقق امپریالیسم فرهنگی به کار گرفته شوند.
صهیونیست ها در سال ۱۸۹۷ میلادی، در نخستین کنگره جهانی صهیونیسم که در شهر «بال» سوییس تشکیل شده بود، صریحاً اعلام کردند:
«ما هنگامی در تشکیل دولت اسرائیل موفق خواهیم شد که بر ابزارهای تبلیغاتی و مطبوعاتی جهان، تسلط داشته باشیم. »
دلیل این اظهار نظر روشن است. اخبار و تحلیل های کانالیزه شده رسانه ها، می توانند مبنای بسیاری از کنش های فرهنگی و سیاسی جوامع قرار گیرند و زمینه های شکل گیری بنیان ها و ساختارهای تحلیلی خاصی را موجب گردند و در پی آن، همه فعالیت های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی را در بسترهای مورد علاقه صاحبان رسانه ها به جریان بیندازند.
در برتری های نظامی نیز، عملیات های روانی، نقش ممتاز و حساسی را بر عهده دارند و رسانه ها اعم از تلویزیون، فیلم، رادیو و روزنامه، مهم ترین ابزار این مأموریت به شمار می روند و انتظار می رود هر چه به سوی آینده پیش می رویم، گستره نفوذ و دامنه استفاده از این ابزارها در جنگ ها بیشتر و بیشتر گردد. «الوین تافلر»، نظریه پرداز سرشناس آمریکایی در باره نقش رسانه ها در فرآیند عملیات روانی در آینده، می گوید:
«عرصه نبرد فردا را گستره فرستنده و رسانه ها، پیام گیران و پیام سازان شکل می دهند. به نظر کارشناسان، انقلابی که در زمینه تکنولوژی ارتباطات رخ داده است، باعث شد تا دسترسی به افکار میلیون ها انسان و تأثیرگذاری بر آنها آسان شود و همین سهولت در دسترسی است که میزان تلفات را در این جنگ ارتباطی، در قیاس با نبردهای نظامی گسترده کرده است. به عبارت بهتر وسایل ارتباطی از گلوله های سلاح های جنگی بسیار مرگبارترند. »
جنگ روانی رسانه ای، برای نخستین بار در جنگ جهانی دوم به صورت موفقیت آمیز مورد استفاده قرار گرفت و پس از آن، در سال ۱۹۵۰ ارتش آمریکا و کره شمالی از این عملیات تاکتیکی، علیه یکدیگر بهره بردند. در عملیات گرانادا نیز که در ۲۵ اکتبر سال ۱۹۸۳ توسط آمریکا صورت گرفت و یکی از بزرگ ترین مداخله های نظامی آمریکا در جهان محسوب می شود، مهم ترین اهداف آنها اشغال رادیوی محلی در «پاناماسیتی» برای غلبه برحریف بود.
مایکل دیور، مسئول انگاره سازی در کابینه ریگان، در اشاره به حمله آمریکا و متحدانش به عراق در ماجرای اشغال کویت، می گوید:
«صحنه اصلی عملیات برای جنگ اطلاعاتی ما، نخست تلویزیون و در مرحله دوم، رسانه های نوشتاری بود که البته نتوانستیم به خوبی این جبهه را کنترل کنیم. »
با توجه به همین تاثیرات شگرف بود که نبرد رسانه ای در کنار روش های دیگر، مورد توجه و تاکید ویژه واشنگتن برای براندازی جمهوری اسلامی ایران، قرار گرفت:
«باید شبکه های متعدد رادیو و تلویزیونی برای ایرانیان تدارک دید و پیام های خود را با پیشرفته ترین تکنولوژی های روز به دست مردم ایران برسانیم»
چندی بعد متعاقب افشای پروژه دلتا، خبرگزاری رویتر اعلام کرد:
«دولت بوش قصد دارد پخش برنامه های ماهواره ای تلویزیونی را به زبان فارسی گسترش دهد و رادیو آمریکا نیز قصد دارد، ظرف چند ماه آینده، برنامه ۳۰ دقیقه ای اش را به برنامه چهار ساعته پخش اخبار و اطلاعات ایران، افزایش دهد. »
روزنامه آمریکایی لس آنجلس تایمز نیز نوشت:
«براساس طرح موجود از سوی دولت آمریکا، سه میلیون دلار کمک مالی برای تاسیس حزب، سندیکا و کانال های تلویزیونی هوادار دموکراسی در اختیار رژیم ایران قرار خواهد گرفت. »
این در حالی است که حتی به اعتراف دشمنان انقلاب اسلامی، دهها رادیو و تلویزیون علیه نظام جمهوری اسلامی، در حال حاضر برنامه تولید و پخش می کند.
و) راه اندازی آشوب های خیابانی
آشوب های خیابانی و رفتارهای خشونت آمیز، یکی دیگر از ابزارهای مهم بی ثبات سازی است که می تواند در کنار نافرمانی های مدنی، ثبات و امنیت سیاسی - اجتماعی هر نظامی را به خطر بیفکند. هر چند پژوهندگان مفهوم نافرمانی مدنی، خشونت پرهیزی را از مهم ترین عناصر و مؤلفه های آن برشمرده اند، اما تردیدی نیست که پرهیز از خشونت در بسیاری از اقدامات اعتراضی مدنی، قابل تضمین نیست. بعضاً مجموعه ای از عوامل، کنش ها و واکنش های غیر قابل پیش بینی، ممکن است یک حرکت مبتنی بر غیر خشونت را به خشونت بکشاند.
نظیر این اقدامات را به طور مکرر در دهه اخیر، بویژه از خرداد ۱۳۷۶ به بعد شاهد بوده ایم. به عنوان مثال: حادثه تلخ کوی دانشگاه و در پی آن آشوب های خیابانی هیجدهم تیرماه ۱۳۷۸ و نیز اغتشاشات وسیع بیستم خرداد ۱۳۸۲ در اطراف دانشگاه تهران، همگی آغازی غیر خشونت آمیز داشته اند.
بنابراین، نافرمانی مدنی هر چند در ذات خود عاری از خشونت های معمول است، لکن به لحاظ عوامل و متغییرهای بیرونی می تواند فرجامی خشونت بار به همراه داشته باشد. خصوصاً آنجا که به ابزاری برای مداخله در دست سیاستمداران و سلطه گران تبدیل شود. همان گونه که در پروژه دلتا، این تاکتیک به عنوان یکی از ابزارهای براندازی جمهوری اسلامی ایران مورد توجه و تاکید دولت ایالات متحده قرار گرفت.
به هر روی، در کنار نافرمانی های مدنی تلاش گسترده ای برای راه اندازی آشوب ها و اغتشاشات خیابانی در دهه اخیر صورت گرفت. هدف از راه اندازی این اغتشاشات که هر از گاهی در پایتخت و گوشه و کنار این مملکت به طور برنامه ریزی شده صورت می گرفت، چیزی جز ایجاد ناامنی اجتماعی، بی ثباتی سیاسی و سپس بهره برداری رسانه ای از آن در سطح جهان نبود. اقدامات تخریبی ضد انقلاب و باند مهدی هاشمی در نجف آباد و اصفهان در اردیبهشت ماه ۱۳۷۷، حادثه کوی دانشگاه، آشوب های گسترده و تخریب های وسیع خیابانی در تیر ماه ۱۳۷۸، آشوب های همدان در همان سال، آشوب های خرم آباد در شهریور ۱۳۷۹، اغتشاشات خراسان به بهانه تقسیم این استان پهناور به خراسان شمالی، جنوبی و رضوی، اغتشاشات وسیع خردادماه ۱۳۸۲ در اطراف دانشگاه تهران، اغتشاشات اهواز در پی انتشار نامه مجعول محمد علی ابطحی، مبنی بر لزوم تغییر در الگوی جمعیتی و نژادی خوزستان، بمب گذاری ها و اقدامات خرابکارانه در آستانه نهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۴ و نیز اغتشاشات خیابانی دامنه دار گروه «پژاک» در کردستان، در مهر یا آذر ۸۳ تنها بخشی از سیاهه اقدامات آمریکا برای براندازی نظام جمهوری اسلامی، در دهه اخیر بود.● نگاهی به تربیت جاسوس در ایران
سرویس های اطلاعاتی برای رسیدن به اهداف خود از تمام گروهها به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم استفاده می کنند اما در این میان نقش نخبگان تحصیلکرده برجسته تر از سایر طبقات اجتماعی می باشد. سازمان های جاسوسی بیش از هر چیز در صدد شکار "جاسوسان مقیم " بر می آیند.
در سایت ‌‌‌‌"مؤسسه تبادلات آکادمیک آلمان (DAAD) " مطالب ذیل راخواهید خواند:
"از سال ۲۰۰۳ در تهران نیز یک مرکز اطلاع رسانی IC دایر است. کلیه خدمات DAAD رایگان می باشد. متذکر می شویم که این مرکز کاملاً غیر انتفاعی است و هیچ گونه همکاری با مراکز خصوصی- تجاری در زمینه اخذ پذیرش ندارد.
● خدمات DAAD در تهران :
"ارائه اطلاعات درباره دانشگاه ها ورشته های تحصیلی در آلمان ، پاسخ گوئی به سوالات کوتاه تلفنی ،پاسخ به سئوالات کتبی از طریق پست الکترونیکی ,کمک در تهیه درخواست پذیرش ،برگزاری همایش های اطلاع رسانی ،ارائه مشاوره به منظور انتخاب دانشگاه و رشته تحصیلی مناسب ،اطلاع رسانی درباره بورسیه های DAAD و مدارک مورد نیاز ،کمک برای ارتباط بااستاد راهنمای مناسب در آلمان برای مقطع دکترا ، معرفی منابع اطلاعاتی جامع تر ،حمایت ازراه اندازی پروژه های علمی مشترک ، همکاری با انجمن های بورسیه شدگان محلی "
"پروژه جهانی IC (مرکز اطلاع رسانی) از طریق قرارداد همکاری بین انستیتو گوته وDAAD در سال ۱۹۹۹راه اندازی شد. وظایف اصلی IC : اطلاع رسانی در مورد چگونگی تحصیل درآلمان، مشاوره و حمایت از دانشجویان ومحققان به منظور تحصیل یا پژوهش در آلمان. مسئولین مراکز اطلاع رسانی اساتید DAAD می باشند که علاوه بر فعالیتشان در این مراکز به تدریس در دانشگاه های محل خدمت مشغول می باشند. "
"مؤسسه تبادلات آکادمیک آلمان (DAAD) امکانات زیر را در اختیار محققان، فارغ التحصیلان و دانشجویان ایرانی قرار می دهد:
۱) بورس تحصیلی دوره دکترا: بورس های دوره دکترا برای فارغ التحصیلان جوان دوره های کارشناسی ارشد در نظر گرفته شده است. دوره بورس کامل برای آلمان سه سال و در موارد استثنایی چهار سال می باشد. علاوه بر این امکان استفاده از دوره های تحقیقاتی طی نوشتن رساله تحصیلات دکترا به مدت یک تا ده ماه وجود دارد.
۲) بورس های تحصیلی رفت و برگشت (ساندویچ) : این نوع بورس تحصیلی امکان نوشتن بخشی از رساله دکترا در یکی از دانشگاه های آلمان و بخشی دیگر را در یکی از دانشگاه های ایران به وجود می آورد. دانشجویان دکترا در این برنامه تحت نظر یک استاد ایرانی و یک استاد آلمانی کار می کند.
۳) بورس های تحقیقاتی برای محققان ایرانی و دعوت مجدد از دارندگان قبلی بورس های تحصیلی (DAAD): در این برنامه دوره های تحقیقاتی یک تا سه ماهه برای محققان ایرانی و دارندگان قبلی بورس های DAAD در نظر گرفته شده است.
۴) موسسه DAAD با همکاری سازمان های تحقیقاتی آلمان برنامه های ویژه زیر را نیز شامل می شود: بورس های DAAD-لایب نیتس، برای دانشجویان دوره دکترا و فوق دکترا: این برنامه برای تمام فارغ التحصیلان، دانشجویان دکترا و فوق دکترای خارجی می باشد که مایلند در یکی از انستیتوهای لایب نیتس کار کنند. این بورس ۶ تا ۳۶ ماه است و امکان گذراندن دوره دکترا در آلمان وجود دارد.
۵) بورس های DAAD- هلم هولتس : این برنامه ویژه مشترک بین DAAD و انجمن هلم هولتس برای دانشجویان بسیار متبحر و قابل دوره دکترا و فوق دکترای خارجی است. بورسیه ها در یکی از مراکز انجمن هلم هولتس در زمینه خاک و محیط زیست، بهداشت، فن آوری های کلیدی، ساختار ماده، رفت و آمد جاده ای و فضایی تحقیق می کنند. دوره بورس ها ۱۲ تا حداکثر ۳۶ ماه می باشد."
" بورس های مذکورفقط ویژه متقاضیان دوره دکترا بوده و پژوهشگران برای بورسیه شدن باید سنشان بیش از ۳۲ سال نباشد "
"بورس DAAD مربوط به زمان اقامت در آلمان و مخارج سفر می باشد."
"دانشمندان ایرانی و بورس شدگان دراز مدت سابق (بیش از ۱ سال) به انضمام رشته های موسیقی و هنرهای تجسمی می توانند درخواست اقامت پژوهشی کنند به این شرط که تا زمان بورسیه، حداقل ۳ سال در کشور مبدأ اقامت داشته و با مدرک دکترا در دانشگاه ها و یا سازمان های پژوهشی ایرانی، مشغول به فعالیت باشند. تعیین یک برنامه کاری وتحقیقی روشن ۱ الی ۳ ماهه با یک متخصص آلمانی الزامیست."
"برنامه تبادل دانشمندان: در چهارچوب قراردی بین DAAD و یک دانشگاه ویا مؤسسه علمی ایرانی، تبادل دانشمندان ایرانی و آلمانی به منظور اقامت تحقیقاتی کوتاه مدت حمایت می شود."
"همکاریهای دانشگاهی: همکاریهای درازمدت در زمینه های مختلف( بطور مثال : اساتید میهمان، تبادل دانشجو، کنفرانس هاو سمینارهای مشترک، رشته های مشترک و غیره) همکاریهای ۲ یا۳ جانبه در سطح مؤسسات" (۱)
اظهارات خانم پترا کوپل مایر ، مدیر مرکز مبادلات دانشگاهی آلمان
خانم دکتر پترا کوپل مایر (Petra K?ppel Meyer) مدیر مرکز مبادلات دانشگاهی آلمان(DAAD)در ایران ، در چهارشنبه ۲۱ آذر ماه ۱۳۸۶ در سخنرانی خود , با موضوع" چشم‌انداز همکاری علمی ایران و آلمان" که در گروه علمی – تخصصی انسان شناسی فرهنگی انجمن جامعه‌شناسی ایران واقع در دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران برگزار شده بود مطالب جالبی را در خصوص موسسه تحت مدیریتش در تهران بیان می کند .
ایشان در خصوص موسسه DAAD می گوید :
"مرکز مبادلات علمی آلمان یا DAAD در سال‌های میان دو جنگ جهانی با هدف ارائه تسهیلاتی برای ادامه تحصیل دانشجویان آلمانی در آمریکا تاسیس شد و امروزه DAAD نه به عنوان یک نهاد تولید کننده علم، بلکه بیشتر به عنوان یک نهاد تسهیل‌گر با هدف ایجاد شرایط برای مبادلات علمی در سطح بین‌المللی به فعالیت‌های خود ادامه می‌دهد."
DAAD یک مرکز بین‌المللی است که برنامه اصلی آن برقراری ارتباط میان دانشجویان، استادان و پژوهشگران سایر کشورها با آلمان و پذیرش و آموزش ‌آن‌ها در ای کشور است.
DAAD یک سازمان غیر انتفاعی است اما نه در معنایی که از این واژه در ایران فهمیده می شود به این معنا که این مرکز از وزارت خانه های دولتی مستقل است ولی به وسیله این وزارتحانه ها تامین مالی می شود.
وی در همین زمینه ادامه می دهد : "دوره‌های دکتری در آلمان ۳ تا ۴ ساله هستند و به دو شیوه می‌توان از این تسهیلات استفاده کرد
۱) برنامه بین‌المللی دکتری(international postgraduate programme) یاIPP:
این شیوه سنتی اخذ درجه دکتری است. برنامه بین‌المللی دکتری از طرف DAAD و هیات تحقیق آلمان DFG برگزار می‌شود. DFG یک نهاد دانشگاهی تحقیقاتی است که از سوی وزرات علوم و دولت فدرال آلمان حمایت می‌شود و به ارائه تحصیلات تکمیلی می‌پردازد. این موسسه بیشتر در زمینه همکاری شاخه‌های مختلف علوم یا تحقیقات بین رشته‌ای به فعالیت می‌پردازد.
۲) انستیتو ماکس پلانک: ماکس پلانک موسسه‌ای تحقیقاتی است که به عنوان یک نهاد مستقل و با همکاری DAAD به ارائه تحصیلات دکتری در زمینه علوم پایه بیولوژی، پزشکی، فیزیک، شیمی، فنی و علوم انسانی می‌پردازد. بورس های تحصیلی بورس‌های که از سوی DAAD ارائه می‌شود شامل دوره دکترا و پژوهش های تحقیقاتی است."
وی در خصوص بخش مالی بورس مافزاید : "بورس تمامی هزینه‌های رفت و آمد و سکونت را تامین می‌کند."
وی در خصوص تمایل به عدم استفاده از بورس می گوید:
"متقاضی تحصیل در آلمان در صورت عدم برخورداری از بورس باید حداقل سالانه معادل ۸۰۰۰ یورو برای تامین مخارج خود در نظر بگیرد. کارکردن در آلمان برای دانشجویان برای ساعات محدودی ممکن است اما نباید دانشجویان بر درآمد حاصل از چنین کارهایی حساب کنند زیرا کارهایی نه چندان با ثبات و موقی هستند و در نهایت می توانند هزینه های حاشیه ای را پوشش دهند." خانم مایر تا کید می کند که :هدف نهایی آلمان از این کمک ها گسترش فرهنگ خود و ایجاد زمینه هایی برای همکاری های میان دو کشور در اینده است و به همین جهت نیز تمایل دارد که دانشجویان پس از اتمام تحصیل خود به ایران برگردند و در این کشور به کار و فعالیت بپردازند. " (۲)
ـ تشریح بورس های تحصیلی در سایت دویچه ‌وله (www.dw-world.de)
سایت دویچه ‌وله (www.dw-world.de) شبکه‌ی برون‌مرزی آلمان که به زبان آلمانی و ?? زبان‌ دیگر به تولید و پخش برنامه‌های رادیویی، تلویزیونی و اینترنتی می‌پردازد درخصوص ادامه تحصیل درآلمان , اعطای اینگونه بورسها را اینگونه شرح می دهد :
۱) بورس‌های مؤسّسه‌ی تبادلات دانشگاهی آلمان "دِآآدِ" (DAAD) , مؤسّسه‌ی تبادلات آکادمیک آلمان "دِآآدِ" (DAAD) در چهارچوب بیش از ??? برنامه‌ی گوناگون دانشجویان خارجی را برای ادامه‌ی تحصیل در مقاطع گوناگون و یا برای انجام فعالیّت‌های تحقیقاتی بورسیه می‌کند. بورس‌های "دِآآدِ" (DAAD) به دانش‌آموختگان واجد شرایط همه‌ی رشته‌ها تعلّق می‌گیرد.
۲) بورس‌های ـ تا ـ ماهه‌ی DAAD“ـ لایب‌نیتس“ ویژه‌ی دانشجویان دکترا و فوق دکترا
۳) بورس‌های ـ تاـ “ DAADـ هلم هولتس“ ویژه‌ی دانشجویان برجسته‌ی خواستار گذراندن دوره‌های دکترا و یا فوق دکترا
۴) بنیاد کُنراد آدِناوئِر (Konrad Adenauer) این بنیاد، که به حزب دموکرات مسیحی وابسته است، با پشتیبانی مالی خود از دانشجویان خارجی، برای آنان امکان تحصیل در آلمان را فراهم می‌کند و به آنان این فرصت را می‌دهد که معلومات خود را در رشته‌ی مورد نظر گسترش دهند و حتّی در رشته‌ی خود رساله‌ی دکترا بنویسند. هدف این نهاد از اعطای بورس به دانشجویان خارجی این است که این دانشجویان پس از پایان تحصیل و بازگشت به کشورهای خود، در زمینه‌های علمی، اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و یا در رسانه‌های گروهی و نهادهای بین‌المللی به فعالیّت بپردازند.
۵) بنیاد هاینریش بُل , این بنیاد وابسته به حزب سبز آلمان است و در زمینه‌های گوناگونی مانند گسترش دموکراسی، مسائل زیست‌محیطی، خشونت‌ستیزی و همبستگی در سطح بین‌المللی به فعالیت می‌پردازد. با در نظر داشتن این برنامه‌ها، این بنیاد سالیانه ?? تا ??? دانشجو را بورسیه کرده و به پشتیبانی آن‌ها در طول تحصیل می‌پردازد. این پشتیبانی مالی به دانشجویان آلمانی و خارجی واجد شرایط از تمام رشته‌های تحصیلی تعلّق میگیرد. راندمان بسیار خوب تحصیلی و تعهّد اجتماعی‌ـ سیاسی دانشجو، دو شرط لازم برای دریافت بورس از این بنیاد هستند. بورسیه‌شوندگان می‌باید آمادگی خود را برای تقبّل مسئولیّت نشان داده و فعالانه در جهت اهداف نهاد قدم بردارند. دانشجویانی که خواستار دریافت این بورس هستند، باید در یکی از مراکز آموزش‌عالی آلمان ثبت‌نام شده و تحصیلات مقدّماتی را به پایان رسانده باشند.
۶) بنیاد فریدریش اِبِرت (Friedrich- Ebert- Stiftung) , بنیاد فریدریش اِبِرت (Friedrich- Ebert- Stiftung) وابسته به حزب سوسیال‌ـ دموکرات آلمان است و از دانشجویان و پژوهشگران خارجی که در یکی از مراکز علمی آلمان قصد تحصیل دارند، پشتیبانی مالی می‌نماید. دانشجویان همه‌ی مقاطع تحصیلی سوای مقطع دکترا که مایل به دریافت بورس از این بنیاد هستند، تنها به شرطی این بورس را دریافت می‌کنند که ابتدا در یک دانشگاه آلمانی نام‌نویسی شده‌ و در حال تحصیل باشند. پس از اعلام موافقت با ادامه‌ی تحصیل در مقاطع تکمیلی و دکترا از سوی یکی از دانشگاه‌ها، متقاضیان می‌توانند برای دریافت بورس اقدام نمایند. به درخواست‌ دریافت بورس از خارج از کشور ترتیب اثر داده نمی‌شود. تنها پس از نام‌نویسی و آغاز تحصیل در مراکز آمزش عالی آلمان، می‌توان برای دریافت این بورس اقدام کرد. این نهاد سالیانه ـ بورس تحصیلی به دانشجویان اعطا می‌کند و دانشجویان کشورهای افریقایی، آسیایی، آمریکای لاتین و اروپای شرقی از شانس بیشتری برای دریافت این بورس برخوردارند.
۷) بنیاد فریدریش نُویمان (Die Friedrich- Neumann- Stieftung) به حزب لیبرال (FDP) آلمان نزدیک است و به دانشجویان خارجی در مقاطع گوناگون تحصیلی بورس اعطا می‌کند. دانشجویان دکترا هم می‌توانند بورس این نهاد را دریافت کنند مشروط براین‌که موضوع رساله‌ی دکترای آنان هم از لحاظ علمی جالب توجّه و هم برای جامعه ارزشمند باشد. شرایط لازم برای دریافت این بورس عبارتند از:
۱) استعداد بالاتر از حدّ معمول در رشته‌ی انتخابی
۲) قابل اطمینان بودن و آمادگی به عهده گرفتن مسئولیّت‌های اجتماعی
۳) داشتن تعهّد اجتماعی‌ـ سیاسی نشأت گرفته از طرز فکری آزادی‌خواه
۴) انتظار این بنیاد از بورسیه شوندگان این است که این افراد پس از پایان تحصیل به سرزمین خود بازگشته و دانش آموخته را در راه رفاه هموطنان خویش به کار گیرند.
۸) بنیاد هانس زَیدِل (Die Hanns-Seidel-Stiftung) این بنیاد به حزب سوسیال‌ـ مسیحی آلمان(CSU) در ایالت بایرن وابسته است. بورس این بنیاد به دانشجویان فوق دکترا که دارای شرایط زیر هستند تعلّق می‌گیرد: جوان‌تر از سی ودو سال , معدّل بالا,معلومات زبان آلمانی خوب, فعال بودن در زمینه‌های اجتماعی‌ـ سیاسی, جهان‌بینی مسیحی (۳)
شرایط دریافت بورس برای تحصیل در دانشگاه‌های آلمان
کاوه بهرامی گزارشگر سایت دویچه ‌وله (www.dw-world.de) شرایط دریافت بورس را در مطلبی با عنوان " شرایط دریافت بورس برای تحصیل در دانشگاه‌های آلمان" اینگونه شرح می دهد :
در آلمان هشت موسسه وجود دارد که عمده فعالیتشان مربوط به حمایت مالی از دانشجویان خارجی است. این موسسات ممکن است، وابسته به یک حزب سیاسی در آلمان باشند یا گروهی مذهبی را نمایندگی کنند.
از شرایط دریافت بورسیه تحصیلی در آلمان، می‌توان به نمرات خوب در مقطع کارشناسی، اتمام تحصیل در موعد مقرر و همچنین شرکت در سمینارهایی که از سوی موسسه مورد نظر برگزار می‌شود، اشاره کرد. علاوه بر این، نامه پذیرش از استاد راهنما، بخصوص برای دانشجویان مقطع دکترا الزامی است. آنچه برای اکثر موسسات اهمیت دارد، اطمینان از بازگشت متقاضی به کشورش پس از اتمام دوران تحصیل در آلمان است، تا از این طریق علاوه بر انتقال تجربیاتش به سایرین، وجهه مثبتی نیز از جامعه و فرهنگ آلمان به مردم کشور خود منتقل کند.
هشت موسسه مربوط به بورسیه تحصیلی برای دانشجویان خارجی، بورسیه خود را تنها در اختیار دانشجویانی قرار می‌دهند، که حداقل یک مقطع تحصیلی را در آلمان به اتمام رسانده باشند. اما موسسه دیگری با نام موسسه "تبادلات آکادمیک آلمان" با دفتر نمایندگی در تهران وجود دارد که شرایط دریافت بورسیه در آن متفاوت است. به طور مثال مدت اقامت متقاضی در آلمان به هنگام درخواست بورسیه نباید از یک سال بیشتر باشد.
دتلف پرویسه، از مسئولان موسسه "کنراد آدناور"، یکی از افرادی است که بدون موافقت آنها، بورسیه تحصیلی به دانشجویان خارجی تعلق نخواهد گرفت. او در ارتباط با شرایطی که امکان دریافت بورسیه تحصیلی را آسان می کند، می‌گوید: «آنچه در کنار نمرات خوب در رشته تحصیلی اهمیت دارد، شخصیت فرد متقاضی است. ما تنها به دنبال افراد تحصیل کرده نیستیم، بلکه برای ما افرادی در اولویت قرار دارند که به لحاظ شخصیتی علاقه مند به بهبود اوضاع در کشورهایشان هستند».
از آنجا که موسسه تبادلات آکادمیک آلمان، تنها بنیاد مرتبط با بورس تحصیلی است که در تهران نمایندگی دارد، توجه به این نکته لازم است که دریافت بورسیه تحصیلی از این موسسه برای مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد امکان پذیر نیست.
متقاضیان دانشجو در مقطع دکترا، عمده ترین مراجعه‌کنندگان به این موسسه هستند. این محدودیت از طرف سایر موسسات در آلمان وجود ندارد و متقاضیان خارجی می‌توانند حتی در ترم‌های اول تحصیل نیز بورسیه درخواست کنند. (۴)
● انگیزه های لازم برای دریافت بورس
سایت (http://cairo.daad.snoopmedia.com) وابسته به موسسه DAAD در مطلبی با عنوان "اطلاعات عمومی" , دریافت بورس را به عواملی همچون هوش سرشار و یا نمره های خوب مربوط نمی داند بلکه , انگیزة شخصی و اجتماعی را جزو شرایط اعطاء بورس قلمداد می کند این نوشتار اینگونه ادامه پیدا می کند که : بعضی از بنیاد ها و انجمن ها از سوی دولت و یا اقتصاد حمایت مالی می شوند و بعضی دیگر تحت حمایت کلیساها می باشند.
بسیاری از برنامه های اعطاء بورس مخصوص دانشجویان خارجی و یا دانشجویان دکترا Graduierte دارند, می باشند. بطور کلی باید به موقع کسب اطلاع کرده و تقاضای بورس داد, چرا که تعداد متقاضیان بسیار می باشد.
بطور کلی مقدار بورسی که به دانشجویان در آلمان اعطاء می شود, طوری تنظیم شده است که جوابگوی نیاز های روزمرة آنان باشد. گرچه مقدار آن به نظر زیاد می رسد, در آخر ماه چیزی زیادی از آن باقی نمی ماند. اگر دانشجوی بورسیه از طریق کار دانشجویی درآمد کسب می کند, باید به اطلاع مؤسسة اعطای بورس برساند. معمولاً مقدار درآمد از هزینة بورس کسر میشود.
برای حزبهای دموکراتیک در آلمان روشن شده است که نیروهای علمی امروز تصمیم گیرندگان فردا هستند. بنابراین کمکهای مالی به دانشجویان خارجی و دکترا در راستای اهداف سیاسی آلمان می باشد. زیرا کسی که در آلمان تحصیل کرده است و با بازار و فرهنگ این کشور آشنایی دارد, بعد از تحصیل به دنبال برقراری ارتباط با شرکتهای آلمانی می باشد. این مؤسسه ها بخصوص به دانشجویان مستعد یاری می دهند. دارا بودن انگیزة شخصی و اجتماعی داوطلبان همواره جزو شرایط مهم بوده است؛ همچنین آمادگی وارد کردن معلومات کسب شده در آلمان به کشور خود بعد از تحصیل. به جز حمایت مالی بورسیه ها کمک های دیگر دریافت می کنند, بطور مثال در دانشگاه توسط استاد راهنما حمایت علمی می شوند و امکان شرکت در گردهمایی های مؤسسه شرکت کنند. (۵)
متصل کردن دانش آموختگان ایرانی , دانشگاه های آلمان
در سایت سفارت آلمان در تهران در خصوص شبکه فاراغ التحصیلان ایران-آلمان اینچنین آمده است.
"آیا در آلمان تحصیل کرده اید یا فرصت مطالعاتی خود را در آلمان گذرانده اید؟ ما مایل هستیم پس از بازگشت شما به ایران، با شما ارتباط داشته باشیم. شما می توانید در شبکه ی فارغ التحصیلان ایرانی از دانشگاه های آلمان در تهران فعالیت کنید." (۶)
▪ GIAN شبکه فاراغ التحصیلان ایران-آلمان
"از پاییز سال ۲۰۰۳ اعضای شبکه فارغ التحصیلان ایران-آلمان (German-Iranian-Alumni-Network, GIAN) یکدیگر را به طور مرتب ملاقات کرده و چندین همایش در ایران برگزار کرده اند. پنجمین سمپوزیوم ژیان "دانش مدیریت و نوآوری در تحصیلات عالیه" در تاریخ ۳ تا ۶ شهریور ۱۳۸۷ در دانشکده ی کارآفرینی دانشگاه تهران برگزار شد." ارتباط با ژیان (GIAN): آقای دکتر مصطفی رضوی gian@ut.ac.ir
▪ VIATUB، جمعیت فارغ التحصیلان دانشگاه فنی برلین
"انجمن فارغ‌التحصیلان دانشگاه فنی برلین (VIATUB) بیش از ۲۰ سال است که فعالیت می‌نماید. اعضای VIATUB بطور مرتب در تهران در اولین جمعه هر ماه ایرانی با یکدیگر ملاقات می‌نمایند. VIATUB با حمایت فارغ‌التحصیلان دانشگاه فنی برلین اقدام به تشکیل سمینار و سمپوزیوم می نماید. اعضای VIATUB می توانند در دیگر سمینارهای فارغ‌التحصیلان دانشگاه فنی برلین شرکت نمایند."
VIATUB خوشحال خواهد گردید، چنانچه شما تماس بگیرید: viatub_ir@yahoo.de
اهداف آشکار و پنهان
● مختصری در خصوص جمهوری فدرال آلمان
آلمان هم اکنون یکی از صنعتی‌ترین کشورهای جهان است و موتور اقتصادی حوزه‌ی پولی یورو محسوب می‌شود.جمهوری فدرال آلمان یکی از اعضای سازمان ملل متحد، ناتو، کشورهای گروه هشت و گروه پنج بوده و از بنیانگذاران اتحادیه اروپا است. این کشور پرجمعیت‌ترین و ثروتمندترین عضو اتحادیه اروپا نیز هست.آلمان دارای نظام سیاسی جمهوری فدرال دموکراتیک پارلمانی بوده و دارای ?? ایالت است. امور و مسائل سیاسی در آلمان در سطوح کشوری و ایالتی و تا حدی کمتر در سطح امور شهری از طریق حزبها و با جانبداری حزبی پیش برده می‌شود. احزاب نیرومند آلمان عبارت اند از حزب دموکرات مسیحی (CDU) و حزب سوسیال‌مسیحی (CSU)، حزب سوسیال‌ دموکرات (SPD)، حزب لیبرال (دموکراتهای آزاد FDP)، حزب اتحاد سبزها (Bündnis ۹۰/Die Grünen) و حزب چپ (Die Linke).
آلمان پس از آمریکا و ژاپن سومین قدرت صنعتی جهان است. بهبود اقتصادی این کشور پس از جنگ جهانی دوم «معجزه اقتصادی آلمان» خوانده شده‌ است. صنایع مهم شامل الکتریکی، مکانیکی، خودروسازی، مواد شیمیایی، منسوجات، هوافضا، غذایی و وسایل نقلیه‌است. از آغاز دهه ۱۹۸۰، رشد کلانی در صنایع تکنولوژی پیشرفته روی داده‌است. آلمان ذخایر طبیعی نسبتاً کمی دارد و شدیداً به واردات مواد اولیه متکی است.
● سیاست خارجی آلمان
سایت دویچه ‌وله (www.dw-world.de) در خصوص سیاست خارجی آلمان اینگونه می نویسد .
"آلمان در سیاست خارجی بازیگر تنها نیست. سیاست آن تقویت بلوکی است که "غرب" خوانده می‌شود. آلمان در این بلوک سیاست خود را پیش می‌برد. یک وجه اصلی سیاست خارجی آلمان فعالیت آن در صحنه‌ی اروپا و جهان در چارچوب اتحادیه‌ی اروپاست. آلمان نزدیکی ویژه‌ای با فرانسه دارد. همکاری و همراهی با ایالت متحده‌ی آمریکا رکن دیگری از سیاست خارجی آلمان فدرال است. آلمان با اسراییل روابط دوستانه‌ی ویژه‌ای دارد و تقویت مناسبات با کشورهای عربی را نیز همواره جزو اولویتهای سیاسی خود قرار داده است. در سالهای اخیر حقوق بشر به یک مفهوم راهنمای عمده‌ی در سیاست خارجی آلمان بدل شده است .(۷)
● روابط آلمان و ایران
در سایت سفارت آلمان در تهران روابط آلمان و ایران چنین توصیف شده است:
«ایران و آلمان به تاریخی طولانی در روابط سیاسی خود می نگرند که تا به اوایل قرن هفدهم می رسد. در سال ۱۸۸۵ اولین نمایندگان سیاسی بین ایران و در آن زمان امپراتوری آلمان اعزام شدند. روابط دیپلماتیک بین ایران و جمهوری فدرال آلمان از سال ۱۹۵۲ وجود دارد. این روابط در سال های گذشته خالی از تشنج نبوده. به عنوان مثال اعلام رأی دادگاه معروف به میکونوس در آوریل ۱۹۹۷ بحرانی طولانی را به دانبال داشت. با سفر موفقیت آمیز ریاست جمهوری اسلامی ایران، آقای خاتمی به آلمان در ژوئن ۲۰۰۰ زیربنایی استوار برای روابط دو کشور گذاشته شد. اخیراً در کنار روابط بازرگانی و فرهنگی، مسئله حقوق بشر و به ویژه نگرانی جامعه بین المللی در ارتباط با برنامه هسته ای ایران درکانون روابط قرار گرفته است.»
سایت سفارت آلمان در تهران برخلاف رسانه های دیپلماتیک و با استفاده از رسم میهمان نوازی ایرانی ها , اقدام به انتشار برخی از رکورد های ضد ایرانی پرداخته است که در وظایف یک رسانه دیپلماتیک نمی باشد (۸) (۹)
● سئوال های هم عرض ؟
۱) هدف موسسات شبه دولتی آلمانی از اعطای چنین بورسهای تحصیلی چیست ؟
۲) درشرایط بد اقتصادی حاکم بر کشور های اروپا یی چرا موسسات آلمانی حاضر به پذیرش دانشجویان ونخبگان ایرانی برای تحصیل در کشورشان هستند؟
۳) هزینه هایی معادل چهل هزار یورویی برای یک دوره دکترا در آلمان به همراه هزینه های اجتماعی متصوره به چه دلیل در سیستمی که برخواسته از سیستم اقتصاد سرمایه محور و لیبرالی است و همه چیز را بر مبنای سود و زیان مادی می بیند برای داشجویانی خرج می شود که می خواهند به کشورشان برگردند و احیانا" قصد دارند در بهبود امور کشورشان موثر باشند.
۴) براستی دانشجویان و نخبگان ایرانی از چه مزیتی برخوردارند که باعث شده است که موسسات اروپایی و خصوصاً آلمانی طرفدار پرو پا قرص جذب انها برای بورسهای کوتاه مدت و بلند مدت شده اند؟
۵) چرا سفارت آلمان در صدد است تا از دانش آموختگان ایرانی , دانشگاه های آلمان , شبکه درست کند و به آنها انسجام بدهد؟
●تشریح یک اصطلاح ... (آسیمیله شدن)
در تماس شهروندان کشوری ضعیف با جامعه ای در یک کشور قوی (از نظر ثروت و سرمایه) افراد به سرعت آسیمیله شده و بعضا خود را در مقابل تمدن جدید باخته و به تقلید رفتار آنان می پردازند. فرد آسیمیله شده به طور ارادی یا غیرارادی سعی می کند خود را به آن شخص که متجددتر است شبیه کرده و نسبت به مدرنیسم و مظاهر زندگی کشور متجدد ، خود را حتی از آنان نیز متعصب تر نشان دهد. در حالی که یک شهروند کشور ضعیف ، گذشته اش را با بزرگنمایی می ستاید، فرد اسیمیله به دلیل دگرشیفتگی دربست از گذشته اش بریده و حتی آن را انکار می کند. برخی عوام که تنها مصرف کنندگان تولیدات غربی اعم از فرهنگی، اقتصادی و ورزشی اند، آسیمیله می شوند، جامعه را تنها به یک مصیبت اجتماعی گرفتار می کنند. اما اسیمیله شدن تحصیل کردگان مصیبت بزرگتری است که خواسته یا ناخواسته در ابعاد گوناگون گریبان جامعه ای را می گیرد.دگرشیفتگی تحصیلکردگان و روشنفکران که قشر آگاه و متعقل پیکره اجتماع خویشند، فاجعه ای است که خسارت های فراوانی را می تواند بر جامعه تحمیل کند. تاریخ نشان داده است که جهان سومی ها در مواجهه با تمدن جدید غرب، بعضا چنان مفتون و مسحور شده اند که بی درنگ شروع به تقلید از آنها کرده و به جای این که علل رشد و پیشرفت آنان را بیابند و خود نیز تلا ش کرده اند به درجات بالا برسند و به خلق تمدن و تکنولوژی بپردازند، به شبیه سازی های ظاهری بسنده کرده و در این راه افراط هم می کنند. آسیمیله شدن یا شبیه سازی از عوامل ثانویه تغییر رفتار اجتماعی در بورس شدگان و یا مهاجران به کشورهای غربی است . که گریبان کشورهای مبدا را می گیرد و به عنوان آسیبی جدی مطرح است. (۱۰)
● شکست هیمنه استکبار
وقوع و ادامه حیات انقلاب اسلامی باعث شکسته شدن هیمنه استکبار(آمریکا) و همپیمانان غربی شان گردید، با در پیش گرفتن مشی استقلال طلبانه و عزت جویانه و ماهیت الهام بخش انقلاب اسلامی ایران، تحرکات و دشمنی های قدرت های بزرگ شکل جدیدی به خود گرفت . بلوک شرق و غرب تمام همت خود را برا ی نابودی انقلاب اسلامی بکار گرفتند ، خصوصا" ایالات متحده آمریکا به بزرگترین دشمن و اسرائیل نیز به عنوان مهمترین دشمن استراتژیک برای جمهوری اسلامی ایران تبدیل شده اند ودر فرصت های متعدد در صدد ضربه زدن به انقلاب اسلامی ایران بر آمده اند و یک جنگ دائمی و فرسایشی را از فردای پیروزی انقلاب اسلامی برملت ایرا ن( اعم از سیاسی و نظامی وفرهنگی ) تحمیل نموده اند و عملا کشور ایران را در معرض همیشگی تهدیدهای سخت و نرم خود قرار داده اند ،با لحاظ نمودن جمیع جهات ، میطلبد با دوری از غفلت و ساده انگاری ،بصورت مداوم از توطئه های دشمنان ایران اسلامی جهت ضربه زدن به انقلاب اسلامی آگاهی پیدا نماییم .
دشمنان انقلاب از جمله بلوکی که اصطلاحاٌ "غرب" خوانده می‌شود از هرنوع وسیله و ابزاری جهت نابودی انقلاب مردمی ایران استفاده نموده و همکنون نیز پس از نتیجه نگرفتن از اقدامات تروریستی ومجموعه اقدامات سخت خود، متوسل به براندازی نرم گردیده اند .که با هوشیاری و مدیریت مدبرانه مقام معظم رهبری و دلسوزان نظام اسلامی نتوانسته اند تا کنون به اهداف خود نائل آیند.
● تربیت نیرو و یار گیری در داخل ایران
بلوک غرب با توجه به شناختی که از پتانسیل های عقیدتی و سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی بدست آورده است ، با واقع نگری , اقدام به طرح ریزی های بلند مدت نموده اند تا استحاله و براندازی جمهوری اسلامی طی دراز مدت محقق شود و در این راستا در صدد تربیت نیرو و یار گیری در داخل ایران برای اهداف بلند مدت خود از طریق شبکه های روشنفکری ، اپوزیسیون ، فعالان مدنی ، فعالان کارگری و دانشجویی نموده اند ، از انجایی که امکان دارد فعالان هریک از گروههای پیش گفته به نحوی دارای پتانسیل های آرمانی و یا میهن پرستانه باشند و در شرایط مبارزه علیه جمهوری اسلامی امکان گزینش نمودن فعالان سیاسی و مخالفان ایران وجود ندارد لذا بلوک غرب برای تربیت نیروی مطیع و هماهنگ با" جهان‌بینی مسیحی" سرمایه گذاری های گسترده ای انجام داده است تا پس از نابودی نظام اسلامی نیز دچار مشکل کمبود نیروی مطیع بلوک غرب ، نگردد.
فعالیت علمی پوششی برای جاسوسی
▪ جاسوسی
جاسوسی در لغت، جستجو کننده خبر، و خبرپرسی آمده است و مترادف با تجسس می‌باشد.
موضوع جاسوسی سوژه اصلی بسیاری از رمان ها و فیلمهای و مقالات سیاسی و امنیتی در دنیا بوده است. این موضوع آنقدر قدمت دارد که به تاریخ پیدایش بشر برمی گردد. در قرن معاصر به دلیل بروز جنگ های متعدد ، سرویس های جاسوسی بر فعالیت های خود افزودند . در حین مبارزه های اطلاعاتی مابین سرویس های جاسوسی ، شگفت ترین ماجراها خلق شد . جنگ جهانی اول در زمینه جاسوسی مشحون از ماجراهای شگفت انگیزاست. در این جنگ، سرویس های اطلاعاتی غربی به اوج کارآمدی خود رسیدند. در جنگ جهانی دوم نیز، سرویس های جاسوسی بسیار قدرتمندتر و پیشرفته تر از گذشته نمایان شدند. در دوران اخیر، جاسوس ها به قلمرو اقدامات سیاسی و عرصه دیپلماسی، اقتصادی و تکنولوژی گام نهاده اند. هنگامی که یک دولت بر آن می شود تا عملی غیر قانونی را در خارج از کشورش برای تامین و یا حفظ منافع خویش اجرا کند طبیعتا دست یاری به سوی سازمان های جاسوسی دراز می کند تا این اقدام به صورت پنهانی انجام شود. سرویس های اطلاعاتی برای رسیدن به اهداف خود از تمام گروهها به صورت مستقیم و یا غیر مستقیم استفاده می کنند اما در این میان نقش نخبگان تحصیلکرده برجسته تر از سایر طبقات اجتماعی می باشد. سازمان های جاسوسی بیش از هر چیز در صدد شکار "جاسوسان مقیم " یعنی افرادی که در داخل یا پیرامون اهداف مورد نظر آنها قرار دارند بر می آیند. از این رو همیشه در صدد شناسایی و شکار سوژه جهت دستیابی به اهداف و برنامه های ترسیم شده خود می باشند . سیستم های اطلاعاتی و جاسوسی، در ابتدای هزاره سوم میلادی درصدد اطلاع از همه چیز در هر زمان و هر مکان و تحت هر شرایط است.توانایی جمع آوری اطلاعات فرهنگی اقتصادی ، اجتماعی و سیاسی و امنیتی ، جزئی از قدرت ملی هر کشوری شناخته می شود و از پایه های اساسی امنیت ملی هر کشوری به شمار می آید.
جاسوسی به افراد زیرک و با جرأت نیاز دارد که توانایی ریسک پذیری بالایی داشته باشند. جاسوس به دست مأمورین اطلاعاتی آموزش می بیند تا برای انجام کاری به خارج از مرزها اعزام گردد، درحالی که مأمور اطلاعاتی در دفتر کار خود می نشیند و منتظر می ماند تا با وسایلی که در اختیار جاسوس گذاشته شده و اطلاعات رسیده از او به جمعبندی مفهومی و محتوایی برسد.
▪ چرخه اطلاعات
درمباحث امنیتی، کار اطلاعاتی سه جزء دارد:
۱) جمع آوری اطلاعات (اعم از آشکار و پنهان)
۲) تجزیه و تحلیل اطلاعات
۳) توزیع اطلاعات (انتشار اطلاعات)
در یک سازمان مدرن امنیتی جزء دوم است که اهمیت دارد.و اگر در یک سازمان امنیتی تجزیه و تحلیل اطلاعات و پردازش این اطلاعات دچار نقصان گردد ، جمع آوری گسترده اطلاعات نه تنها برای سازمان مفید نخواهد بود بلکه باعث پیدایش پدیده ای به نام" آوار اطلاعاتی" خواهد گردیدکه سازمان مزبور را فلج خواهد کرد. در همین راستا بایداولاٌ اطلاعات بصورت مشخص و حساب شده جمع آوری گردد و در زمینه تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز باید با استفاده از افراد مجرب از مشاوره های نخبگان سیاسی و اجتماعی و تحلیل گران مشرف به موضوعات متلابه استفاده بهینه نمود .
سازمان اطلاعاتی با شکار جاسوس از میان نخبگانی که هماهنگی کامل با جهانبینی خود دارند سعی می کند راهبرد های سیاسی و امنیتی خود را بصورت جهت دار به سر مزل مقصود برساند ضمن اینکه برخورد کشور جاسوس پذیر ، با جاسوس متفکر و پر آوازه وبه اصطلاح نخبه به مانند سایر جاسوسان نمی باشد و برخورد با چنین جاسوسانی هزینه های سیاسی و تبعات تبلیغاتی زیادی را برای کشور مورد هدف خواهد داشت.
▪ انگیزه جاسوسان
انگیزه جاسوسان برای ارتکاب این جرم متعدد است ،برخی مزدور هستند و به انگیزه های مالی و از روی حرص و آز دست به ارتکاب این جرم می زنند که شاید بیشتر تعداد جاسوسان را این افراد تشکیل دهند.
انگیزه دیگر جاسوسان برای ارتکاب این جرم به دلایل عقیدتی و ایدئولوژیک بر می گردد ، یعنی این که جاسوس خود را از لحاظ فکری و عقیدتی به کشور دیگری غیر از کشور محل تولد یا اقامت خود وابسته می داند و در نتیجه برای آن کشور جاسوسی می کند. جاسوسیهای حزب توده در ایران به نفع بلوک شرق سابق ، از جمله ، به این وابستگی فکری به اردوگاه شرق و طرز فکر مارکسیستی اعضای این حزب بر می گردد .
در مواردی دلیل مبادرت به جاسوسی گرفتار شدن در جریانات جنسی است . ( کا . گ . ب ) در این موارد مشهور بود که دختران زیبایی را بر سر راه ماموران خارجی که به اطلاعات آنان نیاز داشت قرار می داد و این دختران با برقراری رابطه با اشخاص مذکور اطلاعاتی را از آنها بدست می آوردند.
در برخی از مواقع این زنان هنگام روابط و مراودات جنسی ، عکسهای نامناسبی را به طور محرمانه از فرد مورد نظر گرفته و در اختیار سازمان جاسوسی متبوع خود قرار می دهندوسازمان مذکور نیز با در دست داشتن این عکسها به عنوان برگ برنده ، شخص مربوطه را مجبور به همکاری می کند. گاهی جاسوسی ناشی از فریب خوردن جاسوس است ، یعنی این که وی تصور می کند برای یک سازمان و یک کشور کار می کند در حالی که در واقع از اطلاعات او برای سازمان و کشور دیگری استفاده می شود. برخی از جاسوسان بطور علنی مثلاً با انتشار نشریه و کتاب ، اطلاعاتی را دراختیار بیگانگان قرار می دهند. این افراد معمولاً از سیستم خود ناراضی اند ولی برخلاف جاسوسان ایدئولوژیک ، لزوماً علاقه ای به سیستم خاص دیگری هم ندارند.
از آنجایی که فرستادن یک جاسوس رسمی درکشوری دیگر محتاج صرف هزینه های گزاف و شامل خطرات احتمالی می باشد در برخی موارد سرویس های جاسوسی سعی می کنند از جاسوسانی استفاده نمایند که از ماهیت کار و فعالیت خود خبر نداشته باشند و یا از اهمیت این فعالیت اطلاع کافی نداشته باشند.
باید اذعان نمود بسیاری از نخبگان و دانشگاهیانی که در سودای کسب علم بورسیه نهادهای شبه دولتی کشورهای بیگانه می شوند شاید حتی هرگز متوجه این موضوع نگردند که تحلیل هاوتحقیق ها و فعالیت های انها تا چه حد می تواند برای پیشبرد اهداف سیاسی و امنیتی کشور بورس کنند مفید باشد و اصولا سرویس جاسوسی کشور منتفع از ارائه یک تحقیق دانشگاهی به دنبال چه چیز می باشد و باید این تحقیق ها را در راستای یک پازل در نظر گرفت که با جمع نمودن حلقه های این پازل( نیروهای شبکه) می توان نتیجه مطلوب را کسب نمود.
البته ناگفته نماند که مامور اطلاعاتی می تواند به این فکر کند که برای محقق شدن اهداف دولت و کشورش یک کار مهم و فداکارانه انجام می دهد ، اما شخص یا گروهی که برای یک کشور بیگانه جاسوسی می کند ، همواره با یک حس حقارت آمیز دست به گریبان است . (۱۱) (۱۲) (۱۳)
● نقش گسترده جاسوسان آکادمیک در توزیع اطلاعات
اولین بار آلوین تافلر (Toffler) تغییرات جوامع بشری را به سه موج کشاورزی، صنعتی و اطلاعاتی تقسیم نمود .
پس از موج فناوری اطلاعات که باعث شد اطلاعات در دست همگان قرار بگیرد، دیگر نمی‌توان برتری اطلاعاتی را صرفاً داشتن اطلاعات دانست بلکه بشر به دنبال کسب دانش از اطلاعات است بطوری که ارزش‌ها و سرمایه‌ها به سمت کسب دانش سوق‌یافته و فرایند تبدیل اطلاعات به دانش، به عنوان یک ارزش اصلی محسوب می‌شود. در عصر حاضر شاهد آن هستیم که جوامع پیشرفته در حال استقرار سیستم‌های اطلاعاتی هستند و هر روز سرعت تبادل اطلاعات بیشتر و بیشتر می‌شود. این فرایند باعث شده است تا زیرساخت‌های اساسی بر اساس فناوری اطلاعات در این جوامع شکل بگیرد. همانطور که در جوامع کشاورزی، زمین و در جوامع صنعتی، کارخانه، بستر فعالیت بودند در جوامع اطلاعاتی سیستم‌های اطلاعاتی، زیرساخت‌های اساسی محسوب می‌شوند. سیستم‌های اطلاعاتی سیستم‌هایی هستند که داده‌ها را پردازش کرده و به اطلاعات لازم برای تصمیم‌گیری تبدیل می‌کنند.
در نتیجه برتری اطلاعاتی را می‌توان در قدرت پردازش اطلاعات و تولید راهبرد و دانش مبتنی بر اطلاعات ، دانست .
جاسوسان آکادمیک در این فرایند به مثابه فرماندهان در صحنه ای هستند که در جبهه نبرد اقدام به هدایت خط اتش برای نابودی دشمن خود و دشمن جهن بینی خو اقدامات موثری را انجام می دهند.
▪ هدف از تربیت آسیمیله شدگان (بورس شدگان)
بعد از عنوان مقدمه ای طولانی می توان اینگونه ادعا نمود که ، هدف از تربیت آسیمیله شدگان (بورس شدگان) می تواند موارد ذیل باشد.
۱) ایجاد تغییر در ماهیت اسلامی حکومت ایران
۲) پیشبرد اهداف سیاسی و تجاری و نظامی ، کشور آلمان و همپیمانان سیاسی و امنیتی کشور آلمان با استفاده از مدیران آینده
۳) ضربه زدن به اهداف جمهوری اسلامی با استفاده از تحلیل ها و پژوهشهای نخبگان و تحصیل کردگان مقیم ایران ( در راستای اهداف کوتاه مدت )
۴) تربت نیروی مناسب و هماهنگ با اهداف بلوک غرب برای استفاده در روز مبادا
۵) شناسایی و شکار سوژه های مناسب برای جاسوسی
۶) ایجاد شبکه ای از دوستداران بلوک غرب که منافع کوتاه مدت و بلند مدت بلوک غرب را تامین می نمایند.
● نتیجه گیری
۱) یکی از دلایل کمتر مهم بودن قبح چنین بورسهایی شاید به دلیل سبقه تاریخی و استعماری کشورهایی همچون انگلستان و آمریکا باشد شاید اگر انگلستان و آمریکا در ایران چنین موسساتی راه می انداختند در اندک زمانی مجبور به تعطیلی این مراکز میشدند در صورتی که کشوری همچون آلمان در این خصوص کمتر مورد توجه بوده و پس زمینه کمتری در خصوص ماهیت استعماریش وجود دارد .
۲) سازمان اطلاعات و امنیت آلمان BND همانند سایر همپیمانان غربی خود در جستجوی راهکارهای «فروپاشی ایدئولوژیک» در جامعه ایران و براندازی نظام مبتنی بر اسلام عدالت محور است. وهمکنون نیز موضوع مذکور را با محوریت حقوق بشر و آزادی های سیاسی و مذهبی در جامعه ایران پیگیری می کند. می توان اینگونه ادعا نمود که سفارت آلمان در تهران همکنون جور لانه جاسوسی آمریکا در تهران می کشد و BND به نیابت از سایر سازمانهای جاسوسی بلوک غرب فعالیت های گسترده و آشکاری را علیه انقلاب اسلامی ایران پیگیری می کندو فعالان ضد انقلاب در تهران نیز پشتیبانی همچون سفارت آلمان در تهران دارند.
۳) به طور قطع، مسئولان سیاسی و دیپلماتیک کشور از خطرات این قبیل اقدامات در همه جای جهان آگاهند، و ادامه فعالیت چنین موسسات در کشور مقوله دیگری است که باید بیشتر به آن توجه کرد.
پی نوشت:
فـرهـنـگ واژه هـای نـظـامـی ، مـحـمـود رسـتمی ، تهران ، ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران ، ۱۳۷۸، ص ۱۵۵ ـ ۱۵۴.
جـریـان برانداز و استراتژی براندازی خاموش در دهه سوم انقلاب اسلامی ، اداره سیاسی سپاه ، تهران ، معاونت آموزش ‍ نیروی مقاومت بسیج ، ۱۳۸۱، ص ۴۵.
انقلاب اسلامی ایران (علل ، مسائل و نظام سیاسی )، عباسعلی عمید زنجانی ، (نهاد نمایندگی مقام معظّم رهبری در دانشگاهها، مرکز برنامه ریزی و تدوین متون درسی ، قم : دفتر نشر معارف ، ۱۳۸۱)، ص ۷۴ ـ ۷۸. (با قدری تغییر)
تلخیص سخنان و تحلیل مقام معظم رهبری در ۱۹ / ۴ / ۱۳۷۹ از فروپاشی شوروی سابق .
سـوروس در اصـل یـک یـهـودی مـجـارسـتـان اسـت ، کـه در سـال ۱۹۳۰ در بـوداپست دنیا آمده است . او در سال ۱۹۴۷ به غرب گریخت . در دانشگاه لنـدن درس اقـتـصـاد خـوانـد و بـسـیـار تـحـت تـاءثـیـر انـدیـشـه هـای کـارل پـوپـر قـرار گـرفت . وی در سال ۱۹۵۶ به آمریکا رفت و از طریق معاملات ارز، ثروت هنگفتی اندوخت .
سـوروس مـوسـسـه جـامـعـه بـاز (Institute Society Open) را در سـال ۱۹۷۹ در نـیـویـورک ایـجـاد کـرد. امـروزه او شـبـکـه ای از ایـن قـبـیـل مـوسـسـات را در سـرتـاسر اروپای مرکزی و شرقی ، شوروی سابق و اوراسیای مرکزی و همچنین آفریقای جنوبی ، گواتمالا و ایالات متحده و... دارد. او همچنین کتاب هایی نـیـز در زمـیـنـه هـای مختلف سیاسی اقتصادی چاپ و منتشر کرده است . او همچنین موسساتی چون بنیاد ملی برای دموکراسی (Democracy for Endowment National) و موسسه خـانـه آزادی (House Freedom) را نـیـز زیـر نـظـر دارد.aspx.۱-cat/com.blogfa.mehrabeandishe//:http
در صـربـسـتـان بـه دلیـل روابـط خـصـمـانه ، انجام چنین کاری از کشور همسایه ، مجارستان صورت گرفت .
خـلاصـه ای از مـقـاله ((آمـریکا پشت آشوب کیف است .)) نوشته ((یان تراینور)) در روزنـامـه ((گـاردیـن )) بـه تـاریـخ ۲۶ نـوامـبـر ۲۰۰۴ بـه نقل از: html.kief/right/artikeln/net.edalat.www//:http
رؤ یای انقلاب مخملی در ایران ، جواد وعیدی ، نشریه معارف ، شماره ۲۶، خرداد ۸۴ .
آمـریـکـا و گـفـتـمان استکباری ، عباسعلی عظیمی شوشتری ، صادق سلیمی بنی و لطف علی لطیفی پاکده ، قم : انتشارات زمزم هدایت ، چاپ سوم ، ۱۳۸۶، ص ۹۴ ـ ۹۵.
aspx .۳-cat/com.blogfa.barandazy//:http .
بـه اسـم دمـوکـراسـی : مـشـروح اعترافات اسفندیاری ، تاجبخش و جهانبگلو، سایت رجانیوز.
سـامـوئل هـانتینگتون ، موج سوم دموکراسی ، ترجمه احمد شهسا، تهران ، روزنه ، ۱۳۷۳، ص ۱۵۷ ـ ۱۵۸.
aspx .۳-cat/com.blogfa.barandazy//:http .
جریان برانداز و استراتژی براندازی خاموش ، اداره سیاسی سپاه ، ص ۲۷.
سایت آفتاب ، ۳۱ / ۲ / ۱۳۸۶.
از جمله راهکارهای پیشنهادی پروژه دلتا برای برخورد با ایران این موارد بود. در ایـن بـاره ، گـفتنی است : پروژه دلتا، عنوان مجموعه ای از سیاست های پیشنهادی ((کمیته خـطـر جـاری )) دربـاره نـحـوه بـرخـورد آمـریـکـا بـا خـطـر ایـران اسـلامی است . ماهیت این پـیـشـنـهـادات طـوری است که نشان می هد با هدف فروپاشی از درون نظام اسلامی تهیه شده اند.
در مـهـرمـاه ۱۳۸۴ کـمیته خطر جاری طی گزارشی که با عنوان ((ایران و آمریکا، رهیافت جـدیـد)) تـنـظـیـم شـده اسـت ، چـنـدین روش و راهکار پیشنهاد کرد که به نام پروژه دلتا شـهـرت یـافـت . وقـایـع و رخـدادهـای سـال هـای اخـیـر نـشـان مـی دهـنـد دولت آمـریـکـا در عمل به این رهنمودها جدیت نشان داده است .
رابرت دریفوس ، بازی شیطان ، برگردان : فریدون گیلانی ، قسمت ۳۱.
کیهان ، ۱۲ / ۶ / ۱۳۸۶، ص ۲.
آمریکا و گفتمان استکباری ، پیشین ، ص ۹۴ ـ ۹۵.
جریان برانداز و استراتژی براندازی خاموش ، اداره سیاسی سپاه ، ص ۲۷.
بـیـانـات رهـبـر مـعظم انقلاب اسلامی در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی ، ۱ / ۱ / ۸۶ .
آمریکا و گفتمان استکباری ، پیشین ، ص ۹۴ ـ ۹۵.
جریان برانداز و استراتژی براندازی خاموش ، اداره سیاسی سپاه ، ص ۲۷.
آمـریـکا و گفتمان استکباری ، پیشین ، ص ۹۴ ـ ۹۵. ۱۹۵. کیهان ، ۱۳ / ۴ / ۱۳۸۶، ص ۲.
بـرداشـت کـلی از مـبـاحـث پـیـشین و نیز با اقتباس از: جریان برانداز و استراتژی براندازی خاموش ، اداره سیاسی سپاه ، ص ۳۶ ـ ۴۴.
منابع :
۱- http://ic.daad.de/tehran/index_fa.html
۲- http://www.fakouhi.com/node/۱۶۷۳
۳-http://www.dw-world.de/dw/article/۰,۲۱۴۴,۲۳۷۶۴۹۰,۰۰.html
۴- http://www.dw-world.de/dw/article/۰,۲۱۴۴,۳۷۷۲۷۳۶,۰۰.html
۵- http://cairo.daad.snoopmedia.com/fa/۴۳.htm
۶- http://www.teheran.diplo.de/Vertretung/teheran/fa/۰۶/Studieren__in__Deutschland/Studieren__in__Deutschland.html
۷- http://www.dw۳d.de/dw/article/۰,۲۱۴۴,۲۳۸۷۰۶۴,۰۰.html
۸- http://www.teheran.diplo.de/Vertretung/teheran/fa/Startseite.html
۹- روابط ایران و آلمان در پیج و خم تاریخ : http://rezaspaces.blogspot.com/۲۰۰۵/۰۷/blog-post_۱۲.html
۱۰- ناتوی فرهنگی و رابطه آن با آموزش جامعه : http://www.mardomsalari.com/Template۱/News.aspx?NID=۲۰۹۸۰
۱۱- جرم جاسوسی - دکتر حسین میر محمد صادقی: http://www.ghavanin.ir/PaperDetail.asp?id=۱۳۷
۱۲- روایت خسرو معتضد از جاسوسی در ایران : http://iraneconomist.com/content/view/۱۲۷۱۲/۲/
۱۳- جاسوسی منافقین : http://www.irandidban.com/master.asp?ID=۰۲۵۵۶
نویسنده: محمد پورخوش سعادت
منبع : خبرگزاری فارس