سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

بررسی جایگاه علمی و تلاش‏های فرهنگی امام باقر(ع)


بررسی جایگاه علمی و تلاش‏های فرهنگی امام باقر(ع)
● نگاهی به اوضاع فرهنگی ـ اجتماعی جامعه
امام باقر (ع) در دوره‏ای امامت خویش را آغاز كرد كه جامعه اسلامی در وضع فرهنگی نابه‏سامانی به سر می‏برد و عرصه فرهنگی جامعه گرفتار چالش‏های عمیق عقیدتی و درگیری‏های مختلف فقهی میان فرق اسلامی شده بود. فروكش كردن تنش‏های سیاسی پس از واقعه عاشورای سال ۶۱ هجری، همچنین شكست برخی احزاب سیاسی مانند «عبداللّه‏ بن زبیر» سبب یكپارچگی حاكمیت بنی امیه شده بود و ناگزیر، بسیاری از دانشمندان از صحنه سیاسی دور شده بودند و حركت گسترده‏ای در زمینه‏های مختلف علمی با بحث و بررسی درباره مسایل گوناگون آغاز شده بود. این رویكرد گسترده به مسایل فقهی و بحث تبادل نظرهای علمی در این برهه و پیدایش مكتب‏ها و سبك‏های مختلف علمی پس از مدت‏ها ركود، رونق فراوانی به بازار علم بخشید و به واقع نقش درخشان امام در این دوره در روشن سازی افكار عمومی دانشمندان اسلامی و به ویژه خردورزان شیعه بسیار دارای اهمیت و برتری است. با ظهور امام باقر(ع)، گام مهم و به سزایی در راستای تبیین آراء شیعه برداشته شد و جنبش تحسین برانگیزی در میان دانشمندان شیعی پدید آمد.
از سوی دیگر، خطر افكار آلوده یهود و سیطره نظریات فرقه مرجئه، جبریه، قدریه، غلات و... حیات فكری شیعه را با خطر روبه‏رو كرده بود كه به راستی مرجعیت علمی شایسته‏ای چون امام باقر(ع)، تفكرات خطرناك این فرقه‏ها را تا حد قابل توجهی منزوی ساخت كه آراء و نظرات آنها و نیز موضع‏گیری امام در برابر هر یك، به گونه‏ای گسترده‏تر بررسی خواهد شد.
● ترسیمی از چهره علمی امام
امام به سان خورشیدی گیتی فروز، بر سپهر دانش پرتو افكن بود و در بیان برتری و بزرگی این جایگاه، همین بس كه بیشترین حدیث در بین جوامع حدیثی شیعه، از آن امام همام و فرزند برومند و خردمندش امام صادق(ع) است و این خود بزرگ‏ترین گواه در برجستگی شخصیت علمی ایشان به شمار می‏رود.
بسیاری از دانشمندان بزرگ اسلامی درباره جایگاه علمی امام، جمله‏های بسیار زیبایی بر زبان رانده و یا نگاشته‏اند كه همچنان تاریخ، آن را در خاطر خود نگاهداری می‏كند. دانشمندان بسیاری چون «ابن مبارك»، «زهری»، «اوزاعی»، «مالك»، «شافعی»، «زیاد بن منذر نهدی» و... درباره برجستگی علمی او سخن رانده‏اند.(۱) دامنه گسترده روایات امام در زمینه‏های گوناگون علمی، اندیشوران اهل سنت و محدثین آنان را بر آن داشت تا از ایشان روایت كنند و سخنان وی را درج و نقل نمایند كه از جمله آنها «ابوحنیفه» را می‏توان نام برد.
● پایه‏گذاری نهضت بزرگ و پویای علمی
امام باقر(ع) در دوران امامت خویش، با وجود شرایط نامساعدی كه بر عرصه فرهنگ اسلامی سایه افكنده بود، با تلاشی جدّی و گسترده نهضتی بزرگ را در زمینه علم و پیشرفت‏های آن طراحی كرد. تا جایی كه این جنبش دامنه‏دار به بنیان گذاری و تأسیس یك دانشگاه بزرگ و برجسته اسلامی انجامید كه پویایی و عظمت آن در دوران امام صادق(ع)، به اوج خود رسید.
امام با برقراری حوزه درس، با كج‏اندیشی‏ها، زدودن چالش‏های علمی، تحكیم مبانی معارف و اصول ناب اسلامی با تكیه بر آیات رهنمون‏گر قرآن مبارزه كرد و تمام ابواب فقهی و اعتقادی را از دیدگاه قرآن بررسی كرد و به پرورش دانشمندان و فرهیختگان عصر خود و جنبش بزرگ علمی كمر بست؛ به گونه‏ای كه دانشمندی چون «جابر بن یزید جعفی» هر گاه می‏خواست سخنی در باب علم به میان آورد ـ با آن توشه‏ای كه از دانش داشت ـ می‏گفت: «جانشین خدا و میراث‏دار دانش پیامبران محمد بن علی(ع) برایم این‏گونه گفت»(۲) و به دلیل ناچیز دیدن موقعیت علمی خود در برابر جایگاه امام، از خود نظری به میان نمی‏آورد.
«ابو اسحاق سبیعی» از دیگر فرهیختگان این دوره، آن قدر نظرات علمی امام را درست می‏پندارد كه وقتی از او در مورد مسئله‏ای می‏پرسند، پاسخ را از زبان امام می‏گوید و می‏افزاید: «او دانشمندی است كه هرگز كسی به سان او [ در علم [ ندیده‏ام».(۳)
«ابو زُرعهٔ» نیز در این باره اقرار می‏كند: «او بزرگ‏ترینِ دانشمندان است».(۴)
● تحكیم بنیادهای تفكر شیعی
در آن روزگار، بسیاری از شیعیان به مراتب عالی تشیع دست نیافته بودند و دسته‏ای از آنان در كنار استفاده از احادیث اهل سنت، علاقه زیادی به فراگیری و بهره‏مندی از دانش امام نیز نشان می‏دادند. آن گونه كه از كتاب‏های رجالی فهمیده می‏شود، نام بسیاری از اشخاصی كه رابطه تنگاتنگی با امام داشته‏اند، جزو اصحاب او نیست. همین موضوع می‏توانست تا اندازه‏ای اندیشه شیعه را سست كند؛ چه بسا امكان اختلاط آموزه‏های دیگری با آن قسمت از معارفی كه آنان از امام می‏آموختند وجود داشت. امام باقر(ع) نیز مانند دیگر امامان شیعه، برای تحكیم پایه‏های اندیشه شیعه بسیار كوشید و امامت شیعه را به خوبی برای همگان معرفی كرد. او می‏فرمود: «فرزندان رسول خدا(ص) درهای دانش خداوندی و راه رسیدن به خشنودی او هستند. آنان دعوت كنندگان مردم به سوی بهشت و راهنمایان به سوی آنند».(۵)
امام با تكیه بر قرآن، رهبری شیعه و تقویت مبانی پیروی از آن را معرفی می‏كرد و می‏كوشید تا امامت را نیز مانند نبوت، امری الهی و مبتنی بر قرآن تبیین كند. بازتاب دیدگاه امام در مورد رهبری شیعه بر احادیث نبوی كه بر شباهت و قرابت میان پیامبر(ص) و امیرالمؤمنین (ع) تأكید می‏كرده در بحث‏های كلامی ایشان انعكاس فراوانی دارد. او با بیان اینكه امام، دارای صفاتی ذاتی ـ مانند عصمت و علم ـ است، در نظر داشت رویكرد جدّی‏تری به موضوع امامت داشته باشد. دیدگاه‏های ایشان درباره این موضوع، تأثیر ویژه‏ای بر مردم گذاشت و بسیاری از تهدیدها و خطرات را از تفكر شیعی دور كرد و سبب شد با وجود عقاید گوناگونی كه در آن زمان درباره مرجعیت وجود داشت، تعداد گرایندگان به این مكتب رو به فزونی گذارد.
در احادیث شیعی نیز توجه گسترده‏ای به این موضوع در سخنان امام باقر(ع) شده است.(۶)
● پرورش فرهیختگان و دانشوران بسیار
امام باقر(ع)، دانشمندان برجسته‏ای را در رشته‏های گوناگون معارف چون فقه، حدیث، تفسیر و دیگر شاخه‏های علوم اسلامی تربیت كرد كه هر یك وزنه‏ای در دانش به شمار می‏رفتند. امام با درایت و هوشیاری تمام توانست شكافی را كه در گذر سال‏های متمادی بین قرآن و عترت در باورهای دینی بخش عظیمی از مردم پدید آمده بود، از میان بردارد. پیش از دوران امامت امام باقر(ع)، خفقان سیاسی به اندازه‏ای بود كه در برخی از ادوار انتقال آموزه‏های ناب اسلامی فقط از طریق دعا و نیایش و یا در قالب آموزش‏های دینی به چند پیشكار و خدمتگزار كه با امام حشر و نشر داشتند، صورت می‏گرفت.
در این میان، عصر امام باقر(ع) به دلیل وجود شرایط سیاسی خاص اوضاع حاكم، تا اندازه‏ای به امام اجازه برقراری مجامع علمی داد تا ایشان بتواند استعدادهای نهفته‏ای را كه در جامعه اسلامی وجود داشت تربیت كند؛ با این همه، نباید تصور كرد كه امام هیچ‏گونه محدودیتی در این راستا نداشته؛ بلكه با رعایت تقیه و پنهان‏كاری و عدم برانگیختن حساسیّت دستگاه، این معنا را عملی كرده و با وجود تنگناهای خاص سیاسی و فرهنگی توانست افراد زیادی ـ بالغ بر ۴۶۲ نفر ـ را با آموزش‏ها و تعالیم ناب خویش پرورش دهد كه نام یكایك آنها در دست است.(۷) برجسته‏ترین آنها عبارت بودند از:
۱) زرارهٔ بن اعین
او از بزرگ‏ترین راویان احادیث اهل بیت علیهم السلام و از ثقات آنهاست كه بسیار مورد اطمینان اهل بیت علیهم السلام بوده و بارها از زبان آنان ستایش شده است. او پس از امام باقر(ع)، محضر فرزندان آن امام همام را نیز درك كرد و در زمان امامت آنان نیز از بهترین‏ها به شمار می‏آمد.
حتی نقل است كه امام صادق(ع) روزی به او فرمود: «ای زراره، نامت در ردیف نام‏های بهشتیان است».(۸) و نیز می‏فرمود: «خدای رحمت كناد زراهٔ بن اعین را كه اگر او و تلاش‏های او نبود، احادیث و سخنان پدرم از بین می‏رفت».(۹) و نیز: «گروهی هستند كه ایمان را به زینهار گرفته و برگردن می‏افكنند (از آن پاسداری می‏كنند) كه در روز قیامت آنان را پاسداران [ایمان] نامند. بدانید كه زرارهٔ بن اعین از آن گروه است».(۱۰)
و احادیث بسیار دیگری كه در ثنا و ستایش ایمان زراره از امامان وارد شده است.
۲) محمد بن مسلم ثقفی
او از بزرگان و راویان احادیث ائمه علیهم السلام بود و احادیث بسیاری از امام باقر(ع) روایت كرده است كه در كتاب‏های معتبر حدیثی یافت می‏شود.(۱۱) در مورد او نیز ستایش‏های گوناگونی از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) وجود دارد.
«عبداللّه‏ بن ابی یعفور» می‏گوید:
«نزد امام صادق(ع) رفتم و گفتم: ما نمی‏توانیم هر ساعت شما را ملاقات نماییم و امكان دسترسی به شما [ برای پاسخ به پرسش‏هایی كه داریم [ برایمان وجود ندارد و گاه برخی از من پرسش‏هایی می‏كنند كه پاسخ همه آنها را نمی‏دانم [ تكلیف ما چیست؟[ امام فرمود: چرا سراغ محمد بن مسلم ثقفی نمی‏روید؟ همانا او [ احادیث [ بسیاری از پدرم شنیده و نزد او فردی قابل اطمینان و احترام بوده است».(۱۲)
امام باقر(ع) درباره‏اش می‏فرمود: «در شیعیان ما كسی فقیه‏تر از محمد بن مسلم نیست».(۱۳)
او مدت چهار سال در مدینه سكنا گزید و همه روزه در محضر نورانی امام باقر(ع) حاضر می‏شد و پاسخ پرسش‏های خویش را می‏شنید و درس می‏آموخت.(۱۴) وی در مدت عمر خویش، سی هزار حدیث از امام باقر(ع) و شانزده هزار حدیث از امام صادق(ع) شنید و آنها را روایت كرد(۱۵) كه قسمتی از آنها به دست ما رسیده است. هم چنین او در بین مردم به عبادت بسیار، مشهور بود و از پرستش‏گران راستین زمان خود به شمار می‏آمد.(۱۶) او به سال ۱۵۰ هجری قمری در كوفه بدرود حیات گفت.(۱۷)
۳) ابوبصیر؛ لیث بن البَختَریّ مرادی
او نیز از نزدیكان و شاگردان امام باقر(ع) و امام صادق(ع) بود و سخنان بسیاری را نیز از آن دو بزرگوار نقل كرد. او كتابی نگاشت كه بسیاری از دانشمندان آن را تأیید و از آن روایت كردند.(۱۸) «شعیب عقرقونی» می‏گوید:
«از امام صادق(ع) پرسیدم: اگر احتیاج به پرسش در مورد مسئله‏ای پیدا كردیم از چه كسی سؤال كنیم؟ امام پاسخ فرمود: از ابابصیر».(۱۹)
۴) بُرید بن معاویه عجلی
او از بزرگان روزگار خویش و فقیهی ماهر بود و نزد امام باقر(ع) جایگاهی ویژه داشت و نیز دارای كتابی بود كه برخی از دانشمندان بعد از او، از آن روایت كرده‏اند.(۲۰)
«ابو عُبیدهٔ حِذاء» می‏گوید:
«از امام صادق شنیدم كه فرمود: زراره، ابو بصیر، محمد بن مسلم و بُرید از كسانی هستند كه خدای بزرگ در مورد آنان می‏فرماید: (وَالسّابِقونَ السابِقونَ اُولئِكَ المُقَربُونَ)(۲۱) (واقعه: ۱۰و۱۱)».
امام صادق(ع) در روایتی دیگر می‏فرماید:
«هیچ كس به اندازه زراره، ابوبصیر، محمد بن مسلم و برید بن معاویه یاد ما را زنده نگاه نداشت و احادیث پدرم را احیا نكرد. اگر اینها نبودند كسی تعالیم دین و مكتب پیامبر(ص) را گسترش نمی‏داد. اینان پاسداران دین و امینان پدرم بودند كه بر پاسداری از حلال خدا و حرام او كمربستند. آنان هم در دنیا به ما نزدیك بودند و هم در آخرت با مایند».(۲۲)
او در دوران امامت امام صادق(ع) زندگی را فرو گذاشت و در خاك آرمید.(۲۳)
در این میان، بزرگان دیگری چون؛ «جابر بن یزید جعفی»، «حمران بن اعین»، «هشام بن سالم»، «فضیل بن یسار»، «ابان بن تغلب»، و بسیاری دیگر از بزرگان و فرهیختگان(۲۴) این عصر را نیز می‏توان نام برد.
● پی‏ریزی تدوین حدیث
در پی انحرافات عمیقی كه پس از رحلت رسول اكرم(ص) به وجود آمد، رخداد تأسف برانگیزی دامن‏گیر جهان اسلام شد و آن جلوگیری از تدوین احادیث اهل بیت علیهم السلام بود كه آثار زیان‏بار آن سالیان دراز بر پیشانی فرهنگ دینی مردم باقی ماند. نزدیك به یك قرن از نگاشتن و محفوظ داشتن احادیث نبوی(ص) و سخنان تابناك اهل بیت: جلوگیری شدید به عمل آمد و به جای آن سیل عظیمی از تحریفات در زمینه احادیث نبوی(ص) و جعل آنها به فرهنگ و اعتقاد مردم روی آورد كه به «اسرائیلیات» شهرت یافت؛ تا سال ۱۰۰ هجری كه «عمر بن عبدالعزیز» فرمان تدوین احادیث را به «ابوبكر بن محمد انصاری» صادر كرد. او كه از رجال و بزرگان تابعین به شمار می‏رفت و از اصحاب علی(ع) شمرده می‏شد، به بازگرداندن فدك به اهل بیت علیهم السلام و تدوین حدیث كمربست.(۲۵) امام باقر(ع) از این فرصت استثنایی كمال بهره را برد و بیان احادیث را آغاز كرد و راویان مختلف از ایشان ده‏ها هزار حدیث نقل كردند. در واقع، امام باقر(ع) نماینده مكتب اهل بیت علیهم‏السلام و نخستین سر و سامان دهنده احادیث تابناك معصومین علیهم السلام بود.
از این رو، بسیاری از محدثین وقت با دیدن تلاش‏های بی‏دریغ امام، كمر به نگاشتن و نگاهداری سخنان امام بستند و بدین سبب، بیشتر احادیث اهل بیت علیهم السلام، از امام باقر(ع) و امام صادق(ع) است.● بنیان‏گذاری اجتهاد
یكی از شاخه‏های بزرگ علوم اسلام «علم اصول» است كه با بهره‏گیری از آن احكام شرعی را از ادله شرعیه استخراج می‏كنند. از این رو، اجتهاد متوقف بر آن است و مجتهد برای استنباط احكام شرعی به آن نیاز مبرم دارد و ملكه اجتهاد برای او حاصل نمی‏شود، مگر اینكه به تمامی بحث‏های آن آشنایی كامل داشته باشد.
تمامی دانشمندان شیعی بر این باورند كه امام باقر(ع)، نخستین كسی بود كه این علم را تأسیس كرد و قواعد آن را به وجود آورد و بدین وسیله دروازه اجتهاد را به روی دانشمندان اسلامی گشود.(۲۶)
قواعدی را كه امام تأسیس كرد به این نام‏ها در بین اصولیین شهرت یافت.
استصحاب، قاعده تجاوز، قاعده فراغ، قاعده نفی ضرر، علاج تعارض بین اخبار و...
تمامی این قواعد به همراه اخباری كه از امام در مورد آنها وارد شده است، در كتاب‏های اصولی موجود است. به گونه‏ای كه هر یك از این روایات، درون مایه تأسیس قاعده‏ای بزرگ در اصول فقه قرار گرفت(۲۷) و آن را مبنای قواعد اصولی قرار دادند.(۲۸)
● مبارزه با شیوه‏های نادرست اجتهاد
امام باقر(ع) وقتی باب اجتهاد را به روی دانشمندان گشود، عده‏ای با اتخاذ برخی شیوه‏های نادرست در اجتهاد، مانند «قیاس» و «استحسان» استنباط احكام شرعی را با خطری جدی روبه‏رو كردند. آنان با قوانینی این گونه، گاه به مخالفت با نصّ كتاب و سنّت و سیره رسول خدا(ص) برخاستند.(۲۹)
از این دانشمندان، می‏توان از «نعمان بن ثابت» نام برد كه به نام «ابو حنیفه» شهرت یافت. او فتاوی عجیب و قیاساتی را وارد كرد و بر پایه گمان و سلیقه خود فتواهایی داد كه این فتاوی اكنون در دست است.(۳۰) از دیگر این افراد می‏توان از «سفیان بن سعید بن مسروق» مشهور به «سفیان ثوری» نام برد كه برخی نیز او را از اطرافیان امام صادق(ع) ذكر كرده‏اند.(۳۱) از او نیز روایاتی در دست است كه دلالت بر كژاندیشی او دارد. آنان گاه مورد لعن اهل بیت علیهم‏السلام نیز قرار می‏گرفتند.(۳۲)
آنچه اهمیت دارد این است كه این گونه برداشت‏های اشتباه و به كار گیری شیوه‏های نادرست در استنباط احكام، همواره مورد ذمّ اهل بیت علیهم السلام بوده و بخشی از تلاش‏های امام باقر(ع) را نیز در زمینه مبارزات فرهنگی به خود اختصاص می‏داده است. امام برای زدودن این شیوه و به كارگیری كاركردهای صحیح اجتهاد به اصحاب وارسته خود می‏فرمود:
«سنت رسول خدا قیاس بردار نیست. چگونه می‏توان قیاس را ملاك [استنباط حكم[ قرار داد، در حالی كه بر زن در دوران قاعدگی‏اش قضای روزه واجب است، ولی قضای نماز واجب نیست؟».(۳۳)
● توسعه فرهنگ انتظار
تلاش‏های گسترده و عمیق امام باقر(ع) در نشر معارف اسلام ناب، سوق دادن امت به سوی فرهنگ انتظار امام آخرین (عج) بود. او در تبیین این فرهنگ بر آن بود تا با روشن كردن زوایای پنهان فرج آل محمد(ص) و پاسخ دادن به پرسش‏های گوناگون، غیبت و ظهور او را امری خدادادی و خارج از اختیار معرفی و نیز منتظران را به انتظار ظهور او ترغیب كند.
«ام هانی ثقفیهٔ» می‏گوید:
«بامداد، خدمت سرورم محمد بن علی الباقر(ع) رسیدم و گفتم: سرورم! آیه‏ای از كتاب خدا بر دلم خطور كرده و مرا پریشان ساخته و خواب از چشمم در ربوده است. فرمود: بپرس ای امّ هانی. گفتم: (فَلا اُقسِم بِالخُنَّسِ الجَوار الكُنّسِ) (تكویر: ۱۵ و ۱۶) فرمود: ای امّ هانی، خوب مسئله‏ای پرسیدی. او مولودی در آخر الزمان است. او مهدی این دودمان است و برای او غیبتی خواهد بود كه اقوامی در آن گمراه می‏شوند و گروهی نیز هدایت می‏یابند و خوشا بر تو اگر او را دریابی و خوشا به حال كسی كه او را دریابد».(۳۴)
● نشر فرهنگ اصیل اسلامی
۱) بازیافت بهره‏گیری صحیح از قرآن
هر چند سیاست جلوگیری از تدوین احادیث نبوی(ص) با شعار «كافی بودن قرآن» پیش می‏رفت، اما از عمل به قرآن خبری نبود و فقط از آن به صورت ابزاری برای جلوگیری از نشر معارف اهل بیت علیهم السلام و زنده شدن نام آنها استفاده می‏شد. كتاب خدا به ابزاری برای دست‏یابی به اغراض سیاسی و سركوبی پیروان اهل بیت علیهم السلام با تأویل و تفسیر به رأی، به ابزار سركوبی مخالفین تبدیل شده و در واقع، قرآن در انزوای شدید بود.
امام باقر(ع) در جایگاه بهترین مفسّر قرآن با بازگو كردن تفسیر درست آیات، بسیاری از ابهام‏ها را زدود و مشت مخالفین و سودجویان را باز كرد. او همواره برای به اثبات رسانیدن مدّعاهای خود از آیات قرآن بهره می‏جست و كلام خدا را گواه بر سخن خویش می‏گرفت و می‏فرمود:
«هر چه را می‏گویم از من سؤال كنید [این كه گفتی] در كجای قرآن آمده تا آیه مربوط به آن را برایتان تلاوت نمایم».(۳۵) امام به اندازه‏ای بر آیات قرآن تسلط داشت كه «مالك بن اعین جهنی» شاعر هم عصر امام درباره او سرود:
«اگر مردم در صدد جست‏وجوی علوم قرآن بر آیند، باید بدانند كه قریش بهترین دانای آن را دارد و اگر امام باقر(ع) در علوم قرآنی لب به سخن گشاید، فروع زیادی برای آن ترسیم خواهد نمود...»(۳۶)
شایان ذكر است كه امام كتابی در تفسیر قرآن نگاشت كه «زیاد بن منذر» و بسیاری از بزرگان چون «ابو بصیر» از آن روایت كردند.(۳۷)
۲) مرجعیت فقهی و موقعیت پاسخگویی علمی
از دیگر تلاش‏های چشم‏گیر امام در راستای نشر تعالیم اسلامی، مرجعیت عملی امام در پاسخگویی به مسایل فقهی مردم بود. «ابو حمزه ثمالی» می‏گوید:
«نزد امام باقر(ع) در مسجد پیامبر(ص) نشسته بودم كه مردی نزد من آمد و سلام كرد و پرسید: كیستی ای بنده خدا؟ گفتم: از كوفیان هستم، چه می‏خواهی؟ گفت: آیا ابا جعفر را می‏شناسی؟ گفتم: بله، كارت با او چیست؟ گفت: چهل مسئله آماده كرده‏ام و در پی جواب آنم تا بدانم به كدام باید عمل كنم... در این هنگام، امام وارد شد؛ در حالی كه جماعتی از اهل خراسان و دیگر استان‏ها همراه وی بودند و در مورد مسایل حج از امام می‏پرسیدند. آن مرد نیز نزدیك امام نشست و پرسش‏های خود را مطرح كرد و پاسخ گرفت».(۳۸)
همچنین، بسیاری از دانشمندان چون «قتادهٔ بن دعامهٔ»، «طاووس یمانی» و «عاصم بن عمر»، هر گاه حضرت را می‏دیدند برای پاسخ گرفتن پرسش‏های خود از لحظات بهره می‏جستند و در هر حالی از امام سؤال می‏كردند. نمونه‏های زیادی از این گونه گفت‏وگوها و پرسش و پاسخ‏ها در تاریخ آمده است.(۳۹)
۳) شناساندن رهیافتی جایگاه امام
امام باقر(ع) تلاش فراوانی برای جلب دل‏ها به سوی دوستی اهل بیت علیهم السلام مبذول می‏داشت و در صدد بود تا با این شیوه، جایگاه امامت را به گونه‏ای روشن‏تر برای مردم ترسیم كند و وسیله نجات و رستگاری را به آنان بنمایاند. «حكم بن عتیبه» طی داستان تأثیر گذاری در این باره می‏گوید:
«من كنار ابا جعفر(ع) در مجلس پر ازدحامی نشسته بودم كه پیرمردی عصا زنان وارد مجلس شد. بر آستانه در ایستاد و گفت: درود و رحمت خدا بر تو ای پور پیامبر. امام پاسخ سلامش گفت. سپس رو به حاضرین كرد و به آنان نیز سلام نمود. پس پیش روی امام آمد و گفت: ای پسر فرستاده خدا، مرا نزدیك خود جای ده كه جانم فدایت باد! به خدا سوگند كه من شما [ اهل بیت] را دوست می‏دارم و با هر كه شما را دوست بدارد دوستم و به خدا سوگند كه این دوستی با شما [ اهل بیت] و دوستداران‏تان به خاطر مطامع دنیوی نیست. من از دشمنان شما بیزارم و سوگند كه دشمنی‏ام با آنان به خاطر گمراهی و زبونی‏شان است. سوگند كه حلال شما را حلال می‏دانم و حرامتان را حرام و دستورتان را بر چشم قرار داده‏ام. فدایت شوم، آیا بر من امیدی [ از رستگاری[ هست؟ امام به او فرمود: جلوتر بیا. و او را آنقدر به پیش خواند كه پهلوی خود نشاند و فرمود: ای پیرمرد! مردی از پدرم علی بن الحسین(ع) همین را پرسید و پدرم پاسخ داد: آن گاه كه از دنیا رخت بر بستی، نزد جدم رسول خدا(ص)، حسن(ع) و حسین(ع) و فرزندانش وارد می‏شوی. دلت سرور می‏یابد، خاطرت آسوده می‏گردد، چشمت ] به دیدارشان[ روشن می‏شود و به بهترین گونه نزد پروردگارت حاضر می‏شوی و آن گاه كه جانت به اینجا رسید [ و به گلوی پیرمرد اشاره فرمود[ در بالاترین منزلگاه با ما خواهی بود و زندگانی آخرت، روشنی چشمت خواهد شد. پیرمرد از خرسندی پرسید: چگونه؟ امام باز هم برایش گفت. پیرمرد با شور و اشتیاقی بسیار گفت: اللّه‏ اكبر! آیا به راستی آن گاه كه بمیرم نزد پیامبر و خاندانش وارد می‏شوم و [از دیدارشان[ دیده روشن می‏كنم؟ و...
اشك شوق بر رخسار پیرمرد تراوید، زانوانش سست شد، گریه‏اش بالا گرفت و بر زمین نشست. حاضرین نیز با دیدن این عشق‏بازی اشك شوقشان بیرون تراوید. امام اشك از چشمان پیرمرد پاك كرد. پیرمرد گفت: ای فرزند فرستاده خدا، فدایت گردم دستت را به من بده. دست امام را گرفت بوسید و بر صورت و چشمانش كشید. آن گاه گریبان گشود و دست امام را بر روی قلب خود گذاشت و گفت: سلام خدا بر شما [اهل بیت علیهم السلام] باد و رفت. امام به حاضرین رو كرد و فرمود: هر كه دوست دارد مردی از اهل بهشت را ببیند به او نگاه كند. راوی می‏گوید: هرگز مجلسی را چنین حسرت زده ندیده بودم».(۴۰)
۴) نیایش؛ كانون ترویج آموزه‏های دینی
یكی از فعالیت‏های بارز امامان در زمینه نشر تعالیم دینی و آموزه‏های بلند عرفانی، بهره‏گیری از زبان نیایش برای اشاعه فرهنگ ارتباط با خدا در تمامی حالات زندگی است. آنان در هنگامی كه جامعه را امواج متلاطم فساد و تباهی، زورگویی و زر سالاری و خفقان و اسلام ستیزی در نوردیده بود، با خدای خویش راز و نیاز می‏كردند و برای بیان بخشی از عقاید و فرهنگ اسلامی از دعا بهره می‏گرفتند و در سنگر دعا، مردم را به توجه بیشتر به پروردگار و مبارزه با زورگویان فرا می‏خواندند. هر چند مقصود اصلی آنان در این نیایش، بندگی و پرستش خدای بزرگ بود، با توجه به تعابیری كه در نیایش آنها وجود دارد از لابه‏لای آن، مفاهیمی چون خلافت اهل بیت علیهم السلام، عدم سكوت در برابر ظلم و... را نیز می‏توان دریافت.
در بیشتر ادعیه، جمله صلوات بر محمد و آل محمد(ص) به چشم می‏خورد و این در حالی است كه دشنام به اهل بیت علیهم السلام به ویژه امیرالمؤمنین(ع) سكه رایج حكمرانان وقت شده و آیات خدا به دست فراموشی سپرده شده بود. امام باقر(ع) در نیایشی برای دریافت خواسته‏های خود از خدا، چنین می‏فرماید:
«... پروردگارا، تو را به تمامی نام‏هایت می‏خوانم كه آنها را خود نامیدی و یا در كتابت فرو فرستادی و یا آنها را بر برخی از بندگانت فرا آموختی كه بر محمد(ص) و خاندان او درود فرستی و قرآن را بهار قلبم قرار دهی و آن را نور چشمم و وسیله از بین بردن غم‏هایم قرار دهی...».(۴۱)
امام در دیگر دعاهای خود افزون بر این مسایل، اعتقادات درست اسلامی را در زمینه یگانه‏پرستی، خدا محوری، رسالت، بازگشت به سوی خدا، وسوسه‏های شیطان و... نیز بیان می‏كردند.(۴۲)
حجهٔ الاسلام ابوالفضل هادی منش
پی‏نوشت‏ها:
۱. ابو جعفر محمد بن علی، ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل ابی طالب، بی‏جا، انتشارات ذوی القربی، چاپ اول، ۱۴۲۱ ق، ج ۴، ص ۲۱۱.
۲. محمد بن محمد نعمان شیخ مفید، الارشاد، قم، مؤسسه آل البیت، بی‏تا ، ج ۲، ص ۲۳۰.
۳. همان، ص ۲۳۱.
۴. مناقب آل ابی طالب، ج ۴، ص ۲۲۱؛ سید محسن امین، اعیان الشیعهٔ، بیروت، دار التعارف للمطبوعات، بی‏تا، ج ۱، ص ۶۵۱.
۵. محمد بن حسن، حرّ عاملی، وسائل الشیعهٔ، قم، مؤسسه آل البیت، ۱۴۰۹ ق، وسایل الشیعه، ج ۱۸، ص ۹.
۶. ن. ك: محمد بن یعقوب الكلینی، اصول كافی، قم، انتشارات اسوه، ج ۲، كتاب الحجهٔ.
۷. ابوجعفر محمد بن حسن طوسی، رجال الطوسی، نجف، مطبعهٔ الحیدریهٔ، ۱۳۸۱ ق، چاپ اول، صص ۱۰۲ ـ ۱۴۲.
۸. ابو جعفر محمد بن حسن طوسی، اختیار معرفهٔ الرجال، قم، مؤسسه آل البیت:، ۱۴۰۴ ق، ج ۲، ص ۳۴۵.
۹. همان، ص ۳۴۸.
۱۰. همان، ص ۳۷۸.
۱۱. محمد جوهری، المفید من معجم رجال الحدیث، قم، مكتبهٔ المحلاتی، ۱۴۱۷ ق، ص ۵۷۸.
۱۲. اختیار معرفهٔ الرجال، ج ۲، ص ۳۸۳.
۱۳. همان، ص ۳۹۱.
۱۴. همان.
۱۵. همان، ص ۳۸۶، اعیان الشیعه، ج ۱، ص ۶۵۰.
۱۶. محمد بن النعمان العكبری البغدادی (شیخ مفید)، الإختصاص، قم، منشورات جماعهٔ المدرسین فی الحوزهٔ العلمیه، ص ۵۱.
۱۷. ابوالعباس احمد بن علی بن نجاشی كوفی، رجال النجاشی، قم، مؤسسهٔ النشر الاسلامی، ۱۴۰۷ ق، ص ۳۲۴.
۱۸. رجال النجاشی، ص ۳۲۱.
۱۹. اختیار معرفهٔ الرجال، ج ۲، ص ۴۰۰.
۲۰. رجال النجاشی، ۱۱۲.
۲۱. اختیار معرفهٔ الرجال، ج ۲، ص ۳۴۸.
۲۲. همان؛ الاختصاص، ص ۶۶.
۲۳. رجال النجاشی، ص ۱۱۲.
۲۴. رجال الطوسی، صص ۱۰۲ ـ ۱۰۴.
۲۵. قاموس الرجال، ج ۱۱، ص ۲۳۲؛ ابن عماد ابوالفلاح عبدالحی بن احمد بن محمد العكری الحنبلی، تذكرات الذهب فی اخبار من ذهب، بیروت، دار ابن كثیر، ۱۴۰۸ ق، چاپ اول، ج ۲، ص ۹۰.
۲۶. باقر شریف قرشی، حیاهٔ الامام محمد الباقر۷، نجف، مطبعهٔ النعمان، (ع)۱۳۹ ق، چاپ اول، ج ۱، ص ۲۲۶.
۲۷. نك: وسائل الشیعه، ج ۲، ص ۱۰۰۶، ابا جعفر محمد بن الحسن بن علی الطوسی، تهذیب الاحكام، تهران، مكتبهٔ الصدوق، ۱۴۱۷ ق، چاپ اول، ج ۱، ص ۴۴۶؛ ابا جعفر محمد بن الحسن بن علی الطوسی، الاستبصار فیما اختلف من الاخبار، بیروت، دارالاضواء، ۱۴۰۶ ق، چاپ سوم، ج ۱، ص ۱۸۳.
۲۸. روح اللّه‏ خمینی، الاستصحاب، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۱۷ ق، چاپ اول، ص ۴۱؛ مرتضی انصاری، فرائد الاصول، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۶ ق، چاپ ششم، ج ۲، صص ۵۶۴ و ۶۹۷، ۷۳۷؛ محمد باقر صدر، دروس فی علم الاصول، قم، مركز الابحاث و الدراسات التخصّصیه للشهید الصدر، ۱۴۲۱ ق، ج ۱، ص ۴۵۴.
۲۹. المفید من معجم رجال الحدیث، ص ۶۴۱.
۳۰. ن. ك، محمد تقی التستری، قاموس الرجال، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۵ ق، ج ۱۰، صص ۳۷۶ ـ ۳۸۶.
۳۱. المفید من معجم رجال الحدیث، ص ۲۵۵.
۳۲. محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، بیروت، مؤسسهٔ الرسالهٔ، ۱۴۰۳ ق، ج ۲، ص ۳۰۶.
۳۳. بحارالانوار، ج ۲، ص ۳۰۷.
۳۴. ابو جعفر محمد بن علی بن الحسین بابویه القمی الصدوق، كمال الدین و تمام النعمهٔ، تهران، مكتبهٔ الصدوق، ۱۳۹۰ ق، ج ۱، ص ۳۳۰.
۳۵. ابو منصور احمد بن علی بن ابی‏طالب الطبرسی، الاحتجاج، قم، دارالاسوه للطباعهٔ و النشر، چاپ دوم، ۱۴۱۶ ق، ج ۲، ص ۱۶۹.
۳۶. سید جمال‏الدین احمد بن علی بن الحسنی معروف به ابن عنبه، عمدهٔ الطالب فی انساب آل ابی‏طالب، نجف، منشورات المطبعهٔ الحیدریهٔ، ۱۳۸۰ ق، چاپ دوم، ص ۱۹۵؛ علی بن محمد، ابن احمد مالكی، الفصول المهمهٔ فی معرفهٔ الأئمهٔ، قم، مؤسسه دارالحدیث الثقافیه، چاپ اول، ۱۴۲۲ ق، ج ۲، ص ۸۷۹، الارشاد، ج ۲، ص ۲۲۶.
۳۷. المجمع العالمی لاهل البیت، اعلام الهدایهٔ، قم، مركز الطباعهٔ و النشر للمجمع العالمی لأهل البیت، چاپ اول، ۱۴۲۲ ق، ج ۷، ص ۲۱۵.
۳۸. بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۳۵۷.
۳۹. ن، ك: همان، صص ۳۴۹ ـ ۳۵۴.
۴۰. بحارالانوار، ج ۴۶، ص ۳۶۱.
۴۱. ابوالقاسم علی بن موسی بن جعفر بن طاووس، مهج الدعوات و منهج العبادات، بیروت، منشورات مؤسسهٔ الاعلمی للمطبوعات، ۱۴۱۴ ق، چاپ سوم، ص ۲۱۳.
۴۲. ن. ك: همان، صص ۲۱۲ ـ ۲۱۹ و ۳۵۷.
منبع : ماهنامه پاسدار اسلام


همچنین مشاهده کنید