پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا


گدایی با شیوه های نوین!


گدایی با شیوه های نوین!
دوره و زمانه فرق کرده است. این روزها برای اینکه گدای موفقی باشی باید درکنار آن نوآور هم باشی، اگر نه کلاهت پس معرکه است. برای تکدی گری هر راهی را می توانی امتحان کنی به شرط این که کمی التماس را چاشنی آن کنی و درست دست بگذاری روی نقطه ضعف ترحم آدم های دنیا.نگاه بی حالش را دوخته به سیاهی چشم های مرد روبرو.
معنی این همه التماس را نمی داند اما انگار این تنها راهی است که برایش مانده است. همزمان با حرف های کسی که سرش را روی شانه اش گذاشته التماس را با نگاهش تشدید می کند. "آقا این بچه مریضه، از اونور شهر گازشو گرفتم آوردم ببرمش مریضخونه، وسط راه بنزین تموم کردم." نه معنای بنزین را می فهمد و نه از سهمیه بندی آن تصویری در ذهنش جا می گیرد.
فقط می داند که مریض است و تمام تنش پر از تب و درد. "آقا نیگاش کن. اگه الان نبرمش مریض خونه می میره ها. فقط یه لیتر بنزین می خوام. بدی تا عمر دارم دعات می کنم.» گالن یک لیتری بنزین جا به جا می شود و دردست های مرد قرار می گیرد; خوشحال می شود.
حالا دیگر آقای دکتر خوبش می کند و می تواند بدود و بازی کند اما... «آقا این بچه مریضه، از اونور شهر گازشو گرفتم آوردم ببرمش مریضخونه، وسط راه بنزین تموم کردم. فقط یه لیتر بنزین...» چشم هایش دیگرنای نگاه کردن ندارد اما این قصه بارها و بارها تکرار می شود. لیتر به لیتر بر گالن بزرگ پنهان شده گوشه پمپ بنزین اضافه می شود و او تازه می فهمد که مریضخانه رفتن و خوب شدن او هم قصه ای است مثل بقیه قصه های دوران کودکی اش...
● نو آوری، لازمه تکدی گری
گدایی بنزین و فروش آن به قیمت آزاد این روزها یک جورهایی شده نقل مجلس ایستگاه های پمپ بنزین. کافی است یک گالن کوچک داشته باشی و یک خورده هم استعداد بازیگری آن وقت از هرکس دو، سه لیتر هم که بگیری نانت توی روغن است. به این می گویند گدایی به شیوه مدرن و مد روز. گدایی هم مثل بسیاری از عناصر فرهنگی و اجتماعی دیگر بعد از مدتی دمده می شود و نیاز به تجدید ساختار پیدا می کند.
مثلا دیگر کسی به فردی که یک نسخه پاره و کثیف می گیرد دستش و بهانه نداشتن پول می آورد اطمینان نمی کند. یا بهانه صلواتی بودن قرآن و ادعیه هیچ آدمی را به اشتباه نمی اندازد. الان دیگر ناله گرسنگی یک کودک هم دل مردم را به رحم نمی آورد چه برسد به اسفند دود کردن و تمیز کردن شیشه ماشین های مدل بالا! دوره و زمانه فرق کرده است. این روزها برای اینکه گدای موفقی باشی باید درکنار آن نوآور هم باشی اگر نه کلاهت پس معرکه است. برای تکدی گری هر راهی را می توانی امتحان کنی به شرط این که کمی التماس را چاشنی آن کنی و درست دست بگذاری روی نقطه ضعف ترحم آدم های دنیا.
● احساسات نقطه ضعف آدم های بیرونی است
۹۵« درصد از متکدیان استان تهران، نیازی به تکدی گری ندارند."، "تکدی گری شیادان در ایام نوروز افزایش می یابد."، "متکدیان روزانه ۵۰ تا ۲۰۰ هزار تومان درآمد دارند. "تکدی گری، ترویج تنبلی است که باید از چهره جامعه زدوده شود."... هرروز میان انواع و اقسام تیترهای مختلفی که سر تا سر روزنامه ها و سایت ها را پرکرده است به تک تک این تیترها بر می خوریم. آن موقع است که دندان های ردیف بالارا روی لب پایین مان فرود می آوریم و بعد از اینکه دو، سه تا آخ، آخ و نچ نچ ضمیمه اش کردیم با خودمان عهد می بندیم که دیگر هیچ موقعی به هیچ متکدی ای کمک نکنیم.
اما همین که صدای آه و ناله و التماس یکی شان را از صد متری می شنویم آه از نهادمان بلند می شود و با گفتن یک آخی و طفلکی پر می کشیم طرفش. علی قربانی، روانشناس اجتماعی در این باره به برنا می گوید: همیشه کمک کردن به کسی که دست به گدایی مقابل مان دراز می کند، ساده ترین راه است.
قربانی ادامه می دهد: وجدان انسان ها همواره نسبت به برخی مسائل آسیب پذیری بیشتری دارد. دیدن فقر و ناتوانی آدم های همنوع یکی از همین نقاط آسیب پذیر است. هیچ انسان سالم نمی تواند از کنار پدیده گرسنگی یا فقر همنوعش راحت بگذرد و همین امر ترویج تکدی گری را تشدید می کند. او مهمترین راه از بین بردن تکدی گری را اقدام قانونی و اساسی مسئولان می داند و می گوید: تا زمانی که آه و ناله متکدی بلند است و به او اجازه داده می شود با ظاهری نامناسب و ترحم برانگیز در ملا عام ظاهر شود نمی توان انتظار داشت که این پدیده ریشه کن شود.
● ناتوانان واقعی در صحنه نمایش گم شده اند
چه کسی می داند، شاید یک روز در میان سوز آدم کش زمستان یا گرمای عطش انگیز تابستان، کودکی، پیری یا جوانی بدون کیف پول و حتی سکه ای در دست، گرسنه و تشنه میان هجوم ماشین ها و آدم ها گم شده باشد.
شاید واقعا بیماری برای نداشتن پول بنزین هیچ گاه پایش به مریضخانه نرسد و شاید نسخه ای هرگز به دلایل مالی پیچیده نشود.چه کسی می داند، وقتی جمله درخواست کمک روی لب آدم هایی از این قبیل سنگینی می کند و توان ادا شدن ندارد، چند هزار نفر با درآمد روزانه بالا از حس نوع دوستی آدم ها استفاده می کنند؟!چه کسی می داند آیا باز هم بعد از این همه نقش بازی کردن آیا باز هم صدای ناتوانان واقعی به گوش آدم های بیرونی می رسد؟
منبع : روزنامه ابتکار