چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا


مجرم یا بیمار اجتماعی


مجرم یا بیمار اجتماعی
پدیده روسپیگری متعلق به جوامع جدید نیست، در جوامع سنتی هم شاهد این پدیده هستیم. در پاره ای از جوامع سنتی نیز به حد وفور دیده می شود. در جوامع سنتی حتی شاهد انواع انحرافات جنسی همانند هم جنس بازی هستیم که در قرآن داستان یکی از این اقوام (قوم لوط) آمده است و روایت شده که چگونه این قوم آخرالامر به سبب این انحراف نابود شدند.۱
در عصر جدید از سال ۱۸۹۵ تا ۱۹۴۹ هفت قرارداد جهانی در مورد این مقوله و پدیده های مربوط به آن منعقد گشته است. آنچه همه این کنوانسیون ها بر آن تأکید دارند جلوگیری از بهره کشی جنسی از زنان و کودکان و قاچاق انسان جهت بهره کشی جنسی است. در نشست شانزدهم گروه کار سازمان ملل (در سال ۱۹۹۱) هم در بررسی اشکال بردگی معاصر، مقوله «اتئلاف علیه قاچاق زنان» شکل گرفت و عنوان شد: «فاحشه گری یعنی بدون قید و شرط از لحاظ جنسی در دسترس هر مردی قرار گرفتن، مردی که این حق را می خرد که از بدن زن به هر شکلی که انتخاب می کند، استفاده نماید.»۲ گذشته از این قوانین موجود علاوه بر هشدار درخصوص قاچاق زنان بر رعایت حقوق انسانی کارگران سکس و جلوگیری از آزار و اذیت علیه آنان و خشونت علیه آنان حکایت دارند. به طور کلی قوانین کشورها را می توان به دو دسته تقسیم کرد:
۱) کشورهایی که هم پدیده روسپیگری به عنوان یک حرفه و هم قاچاق و بردگی زنان را به طور کلی ممنوع اعلام می کنند و مجازات هایی را برای متخلفان در نظر گرفته اند. ایران و عربستان در زمره این کشورها محسوب می شوند.
۲) دسته دوم کشورهایی هستند که ضمن غیرقانونی دانستن پدیده قاچاق زنان و بهره کشی جنسی از آنان، روسپیگری را به عنوان یک حرفه به رسمیت می شناسند و این پدیده در اماکن رسمی با مجوز و شناسنامه رسمی انجام می شود و کارگران سکس دارای مجوز و کارت شناسایی و بهداشتی لازم هستند این سیاست به منظور تحت کنترل درآوردن این افراد، جلوگیری از گسترش قاچاق زنان، زیرزمینی شدن این پدیده و گسترش HIV و حتی در بعضی از کشورها به عنوان عاملی جهت جذب توریست و در نتیجه افزایش درآمد ناخالص ملی (مانند تایلند) اتخاذ می شود۳ در زمره این کشورها می توان از تایلند، ترکیه، انگلستان، غنا، آمریکا و... نام برد.
کشور ما نیز قبل از انقلاب اسلامی در زمره دسته دوم بود و عمده ترین نماد این سیاست محله بدنام تهران بود.
● تابوی مسائل جنسی در ایران
بسیاری شواهد نشان می دهد که مسائل جنسی در ایران به شکل نگران کننده ای درآمده است. یک بررسی اجمالی درخصوص پدیده طلاق به ویژه در مراکز خانواده درمانی سازمان بهزیستی که زوجین جهت سازش به آنها رجوع می کنند، نشان می دهد که یکی از عوامل اصلی طلاق و ناسازگاری زوجین در جامعه نارضایتی درخصوص مسائل جنسی است. نوجوانان و جوانان جامعه ایرانی امروزه بیش از هر کسی در معرض آسیب قرار دارند. عدم اطلاع و آگاهی این قشر حساس از مسائل جنسی، عدم آموزش صحیح از طرف نهادهایی مانند خانواده و مدرسه به نوجوانان و جوانان، تأثیرات منفی بسیاری بر این قشر گذارده است. بررسی اجمالی History کاربرهای اینترنتی در ایران که اکثریت آنها جوانان و نوجوانان هستند اهمیت این موضوع را نشان می دهد. بالطبع تصویری که از جامعه دینی ما در تریبون ها عرضه می شود نمی گذارد که این موضوع به شکل علمی و واقع بینانه مطرح شود و طرح هر باره آن حتی در قالب های مذهبی موجود مانند متعه و ازدواج موقت، تنها یک شوک موقت بوده و بس و از آن پس بحث و بررسی درباره آن فرو خوابیده است. متأسفانه هیچ گاه به طور علمی، دقیق و برنامه ریزی شده، دور هم جمع نشدیم تا عوامل، زمینه ها و راهکارها را با هم بررسی کنیم. مسئولان پشت درهای بسته در شورای اجتماعی کشور نشستند و کارشناسان هم حرف خود را زدند بدون اینکه این دو طرف معادله هیچ گاه با هم دور یک میز جمع شوند و به بررسی واقع بینانه موضوع بپردازند. امروزه در ایران نه تنها مسائل جنسی تابوست بلکه بسیاری از قشرهای ویژه هستند که عملاً نامی از آنها برده نمی شود مانند Tsها یا Trans sexualها (دوجنسی ها) که در جامعه ما وجود دارند و موقعیت آنها کاملاً ویژه و فیزیولوژیکی است نه حاصل یک بزه اجتماعی.
● پارادوکس های موجود
واقعیت مطلب این است که جامعه ایران درخصوص این پدیده دچار پارادوکس بسیار برزگی است. از یک طرف واقعیت مسئله در حال گسترش است، کم یا زیاد این پدیده به سرعت در حال گسترش است. علاوه بر فحشا، تبعات دیگری را به دنبال می آورد که عمده ترین آنها فروپاشی خانواده ها و گسترش ایدز (HIV) است. از طرف دیگر جامعه دینی ما سخن گفتن از این موضوعات را برنمی تابد. اصلاً پاره ای از مسئولان و دلسوزان وجود چنین چیزی را در جامعه اسلامی بر نمی تابند و از سخن گفتن درباره آن ابا دارند. اما واقعیت چیز دیگری است. در منابع حدیثی موثق آمده است که پیامبر(ص) فرمودند: «کاد الفقر ان یکون کفرا» (نزدیک است که فقر به کفر بدل شود). واقعیت این است که فقر اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی اصلی ترین عامل گسترش آسیب های اجتماعی و کاهش و نقص سرمایه اجتماعی است. لذا این سخن پیامبر (ص) عمق علمی و جامعه شناختی خاصی دارد که بایستی بدان توجه کرد. پارادوکس آشکار سیاست های موجود همین است که گفته شد.
● شناسایی زمینه های بروز پدیده
روسپی، زن ویژه،.. (یا هر نامی بر آن بگذاریم) قبل از آنکه مجرم باشد یک بیمار اجتماعی است. یعنی یک مجموعه علل و عوامل اجتماعی دست به دست هم داده اند تا فرد بدین سمت گرایش پیدا کند. اگراین علل و عوامل و زمینه ها شناسایی و رفع و برطرف شود، آمار این پدیده به شدت کاهش می یابد. در این خصوص عمده ترین وظیفه بر دوش دولت ها است. به ویژه در کشورهایی مانند ایران که تشکل ها و نهادهای حامی این زنان یا اندکند و یا اگر وجود دارند از ضعف های ساختاری بسیاری رنج می برند که عملاً آنها را از مانور در این عرصه باز می دارد. درخصوص اعتیاد هم همین حکم صادق است، اما متأسفانه مثلا در مورد معتاد هنوز مسئولان به اتفاق نظری در این باره نرسیده اند هنوز برخی، معتادان را مجرم می دانند و در نتیجه برخورد آنها با این افراد به گونه دیگری است. برخی دیگر نیز نهادهای مدنی و کارشناسان معتاد را یک بیمار اجتماعی می دانند. نگارنده معتقد است درخصوص پدیده روسپیگری پیش از هر چیز باید این اختلاف نظر را حل وفصل کرد.
«زن روسپی یا ویژه زنی است که از طریق در اختیار گذاشتن تن و جسم خویش، امرار معاش می کند و به عبارتی به تن فروشی می پردازد». البته این تعریف بسیاری از موارد را شامل نمی شود. از جمله بسیاری از افراد هستند که تنها هدف آنها امرارمعاش نیست بلکه از اختلالات جنسی (Sexual DisorDers) رنج می برند همچنین در این عرصه تعدادی از مردان نیز حضور دارند که در این تعریف نمی گنجند. امروزه در جهان اصطلاحی به نام «کارگران سکس» جا افتاده که به این پدیده به عنوان یک «حرفه» می نگرد و حتی به وضع قوانین حمایتی در قالب سازمان جهانی کار پرداخته می شود و حتی NGOهای تخصصی جهت حمایت از این افراد تأسیس می شود.
نکته دیگری که در اینجا باید بدان اشاره کرد این است که متأسفانه این پدیده به دلیل درآمد سرشار آن با پدیده شوم دیگری پیوند خورده که از پس مانده های دوران استعمار است و آن پدیده شوم برده داری یا قاچاق انسان است. امروزه باندهای تبهکار در کمین زنانی نشسته اند که به گونه ای از نهاد حمایتی خویش رانده شده اند و هیچ پناهی ندارند تا آنها را در داخل یا خارج از کشور وادار به خودفروشی نمایند. این پدیده با شنیع ترین ستم ها و تعذیب های روحی و جسمی توأم است و عمده زنانی که به این باندها پناه می برند یا در دام آنها می افتند، فاقد حمایت های اجتماعی _ خانوادگی و مالی هستند. مددکاران اجتماعی در مصاحبه با افراد و سوژه های خویش در مراکز خانه های سلامت و مراکز بازپروری زنان ویژه هم همین نکته را عنوان می کنند که عمده ترین عامل روی آوری به این پدیده در میان زنان و دختران، فقدان حمایت اجتماعی جهت پوشش دادن افراد به ویژه در مواقع بحرانی است.
● چه باید کرد
راهکارهای علمی و عملی موجود را به دو گونه راهکار کوتاه مدت و بلندمدت می توان تقسیم کرد. راهکارهای کوتاه مدت اتخاذ تدابیر علمی و عملی جهت حمایت از کسانی است که آسیب دیده محسوب می شوند. البته شواهد نشان می دهد که درصد قابل توجهی از زنان روسپی به قدری حرفه ای شده اند که امکان بازپروری آنها وجود ندارد. راه اندازی خانه های سلامت و مراکز بازپروری ویژه در سراسر کشور گام مثبتی می تواند باشد اما چند نکته اساسی در اینجا وجود دارد یکی اینکه بسیاری از این افراد پس از بازپروری و بازگشت به درون جامعه، به دلیل شرایط اجتماعی موجود دوباره وارد سیکل آسیب های اجتماعی می شوند و این مشکل ترین مانع موجود است. مانع دیگر کمبود منابع و اعتبارات دولتی جهت بازتوانی کامل این افراد است که بارها از سوی سازمان بهزیستی اعلام شده است. نکته دیگر اینکه ساختار و آیین نامه های این طرح ها نیاز به بازنگری کامل دارد که ظاهراً دفتر امور آسیب دیدگان سازمان بهزیستی خود به این مطلب اذعان دارند و اخیراً اتخاذ شیوه های علمی تر و جدیدتر مانند روش Tc یا اجتماع درمانی و اجرای آن در این مراکز پیشنهاد شده که با شیوه های روز دنیا مطابقت دارد. اما نگارنده با این سخن خانم شادی صدر موافقم که آنچه در ایران تحت خانه های سلامت راه اندازی شده با خانه های امن که در کشورهای پیشرفته وجود دارد و افراد در معرض آسیب را حمایت می کند متفاوت است. راهکار میان مدت جدی این است که دولت حمایت های اجتماعی یک میلیون و چهارصد هزار خانوار زن سرپرست را به سرعت، جامع و تقویت نماید. به راستی نهادهای مدنی، رسانه ها و... نبایستی در این آشفته بازار نظام های رفاه و تأمین اجتماعی کشور انتظار معجزه را از ارگان هایی مانند بهزیستی داشته باشند. در حالی که مستمری یک خانواده زن سرپرست در کمیته امداد و بهزیستی ۵ نفره ۱۸ هزار تومان در ماه است، چه انتظاری می توان داشت؟ در درازمدت دولت باید زمینه های استقرار یک نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی را در کشور فراهم نماید. چرا که بدون آن همچنان شاهد روند کاهش سرمایه اجتماعی در ایران خواهیم بود. روندی که نهایتاً براساس نظر جامعه شناسان به فروپاشی اجتماعی می انجامد.
نویسنده : فرزاد حاجی میرزایی
پی نوشت ها:
۱_ قرآن کریم سوره های اعراف، ۸۰ / نمل، ۵۴ / عنکبوت، ۲۸ و ۳۲.
۲_ کارگران سکس، گزارش از پروین اشرفی، به نقل از www. Negahl. Com
۳_ امروزه در پاره ای از کشورهای دنیا همانند تایلند Sexual Tourism یکی از حوزه های رسمی و اصلی توریسم و گردشگری است.
منبع : مرکز توسعه و تبادل دانش فناوری اطلاعات