دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا


اقتدار دولت در عین کوچک شدن


اقتدار دولت در عین کوچک شدن
کوچک کردن دولت هم به ضعف دولت منجر می شود و هم نمی شود. برای تبیین این موضوع نخست باید معنای کوچک کردن دولت را ارایه داد و بعد مرادمان را از ضعف دولت مشخص کنیم. درواقع هم در «کوچک شدن دولت» و هم در «ضعف دولت»، ابهاماتی وجود دارد که زمینه ساز مشکلاتی است که موافقین کوچک شدن دولت، با آن ها روبه رو هستند. اولین و مهمترین نکته ای که در بحث کوچک شدن دولت باید لحاظ شود این است که کوچک شدن دولت، هیچ گاه تاثیری در حاکمیت آن ندارد یعنی بخش حاکمیت دولت، با کوچک شدن دولت، کماکان برقرار و مستدام است. بنابراین ما در عمل نیز شاهد بسیاری از دولت های کوچک هستیم که حاکمیت قوی ای دارند. واضح تر آن که کوچک شدن دولت، ربطی به اقتدار دولت ندارد.
دومین نکته ای که در این باره قابل تذکر است، بحث بخش خصوصی و دولت کوچک است. مهمترین نمود کوچک شدن دولت، در عدم دخالت دولت در بخش های خصوصی بروز دارد. از نگاهی دیگر دولت باید از حوزه هایی که مربوط به بخش های خصوصی بیرون آید و هیچ دخالتی در این امور نداشته باشد. دولت کوچک به بازار و حوزه هایی که ضرورتی ندارد وارد شود، اعمال قدرت نمی کند و هزینه های خود را کنترل می کند تا در این امور بیهوده مصرف نشود یعنی یکی دیگر از فواید کوچک شدن دولت، پایین آمدن هزینه های دولت است که به واسطه حضور بخش های خصوصی و تامین بسیاری از نیازهای جامعه توسط این بخش، میسر می شود. در غیر این صورت بخش خصوصی و دولت در دو جهت مخالف هم حرکت می کنند. تجربه نشان داده است اگر تلاشی در جهت کوچک شدن دولت صورت نگیرد، بخش های خصوصی نیز سرانجام مطلوبی نخواهند داشت مانند امروز که بخش خصوصی ما به دلیل ناتوانی اش نمی تواند گنجایش لازم را داشته باشد. علت این امر نیز ناشی از آن است که در حال حاضر بخش خصوصی ما در بسیاری از حوزه ها، تمایلی به سرمایه گذاری ندارد که این مشکل به واسطه ایجاد تغییر در قانون کار، قانون تامین اجتماعی، دخالت ها و کنترل های دولت و از طریق بخشنامه های متعدد حل می شود. اگر بخش خصوصی ما داوطلب خرید بنگاه های دولتی همراه با کارایی و توانایی باشد، نباید نگران مسایل جزئی باشیم. هدف اصلی ما این است که تمام موانع را از سر راهمان برداریم تا بخش خصوصی پیشرفت کند و کارآمدتر شود. در این میان می توانیم از منابع ایرانیان خارج از کشور هم استفاده کنیم. وقتی کارایی بخش خصوصی افزایش یافت، این کارایی منجر به افزایش رفاه مردم می شود که در نتیجه آن فقر نیز کاهش و امکان صادرات کشورمان نیز افزایش می یابد و این افزایش صادرات، منابع ارزی را تامین و نیاز تک تک ما را به درآمد نفتی کم می کند و این مساله می تواند یک ریتم مناسب برای یک حرکت مثبت و سازنده باشد البته تمامی این کارها مشروط بر این است که مراحل کارها به درستی و با دقت انجام گیرند، زیرا اگر بخواهیم تجربیات گذشته را تکرار و کارها را به تدریج محو کنیم، نتایج خوب و سازنده ای نخواهیم داشت. داشتن الزامات و قوانین شفاف برای تمام امور کشور، شرط اساسی برای محقق شدن کارهاست، بنابراین تمامی دستگاه هایی که می خواهند این قوانین را انجام دهند باید به یک بدنه کارشناسی بسیار کارآمد اقتصادی مجهز شوند و این بدنه کارشناسی باید بیرون از دولت باشد و گروهی از اقتصاددانان هم که توانایی لازم و دانش کافی در این امر را دارند باید به عنوان هسته فکر و طراحی، در کنار آنان کارها را انجام دهند. تحقق کامل خصوصی سازی و رسیدن به توسعه اقتصادی، مستلزم رفع مشکلات سرمایه گذاری در بخش خصوصی اعم از اصلاح قانون کار، قانون تامین اجتماعی، نظام مالیاتی و نظام بانکی از نظر اعتبارات و تسهیلات است. در عین حال هم اکنون مهم ترین مساله خصوصی سازی نیز مدیریت است. مالکیت تا جایی نقش دارد که مدیریت را به بخش خصوصی منتقل کند، هر چه مالکیت دولت کمتر باشد، در حد محدود شدن فعالیت دولت به کنترل و نظارت، بهتر است. در این میان هم، دولت به خاطر نداشتن اکثریت سهام، امکان اعمال مدیریت را نخواهد داشت.
حال می پردازیم به آن دسته از تفکراتی که از بزرگتر شدن دولت دفاع می کنند. این گروه در واقع هیچ کاری به قدرت دولت ندارند. آن ها اساسا کسانی هستند که دنبال «قدرت خود» هستند نه «قدرت دولت». از این حیث هیچ گاه نمی گذارند که بدنه دولت کوچک شود چرا که در این تغییر، بخش قابل توجهی از قدرت خود را از دست می دهند. گروه هایی که از کوچک شدن دولت سرباز می زنند و آن را مانع اقتدار دولت می دانند، به این واقعیت تاریخی توجه ندارند که کشورهای کمونیستی، دولت های بسیار بزرگی داشتند اما همین حجم عظیم دولت هایشان بود که آن ها را تا مرز فروپاشی پیش برد و به نقطه ای رسیدند که همگان می دانند و نتیجه آن دولت بزرگ را می توانند ببینند. در پایان راه های کوچک شدن دولت را بررسی می کنیم. در این راستا پیش از هر چیز باید تاکید کرد که کوچک شدن دولت با شعار محقق نمی شود. جهت تحقق کوچک شدن دولت، باید راهکارهای شناخته شده در این خصوص را به کار بست. خوشبختانه در این زمینه نظریه های شفافی وجود دارد که وجود هر نوع فعالیتی اعم از بخش خصوصی و دولتی، تبیین می شود. آگاهی مردم نیز در این راه تاثیرگذار است. چون کوچک شدن دولت تغییراتی را در جامعه به وجود می آورد که عموم مردم باید درک وشناخت نسبی از این تحولات داشته باشند تا بتوانند با آن همراهی کنند. در این جا ذکر نکته ای در این باره ضروری به نظر می رسد و آن این که، کوچک شدن دولت، منافع مردم را آسیب نمی رساند. یعنی هر جا که لازم باشد دولت می تواند به نفع جامعه، سیاست های حمایتی و دخالتی خود را اعمال کند. در واقع در تمام مدل های اقتصادی شناخته شده، بخش عمومی هم تعریف می شود که هر جا توجیه داشته باشد، دولت در آن جا نیز وارد می شود و سیاست هایی را اجرا می کند که منافع عموم مردم لحاظ شود.
جمشید پژویان
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی
منبع : روزنامه سرمایه