یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا


توریسم در بیستون


توریسم در بیستون
واژه «بیستون» كه امروزه به اشتباه بی‌ستون به معنای بدون ستون خوانده می‌شود، در زمان هخامنشی و شاید پیش از آن به صورت «بگستانه» یا «بغستانی» به معنی جایگاه خدا به كار می‌رفته است. در زمان‌های بعدی این واژه تغییر كرده و به صورت «بهیستان، باغستان، بستان و بیستون» به كار می‌رفته است.
آن‌گونه كه از نوشته‌ها «دیودور سیسیلی» تاریخ‌نویس یونانی برمی‌آید، این واژه در زبان یونانی به صورت «بغیستان» آمده است. هم او به نقل از كتزیاس روایت می‌كند كه ایرانیان، كوه بیستون را از آن خدای بزرگ خود می‌دانند.
از این روست كه داریوش بیستون را بهترین مكان برای یادمان خویش می‌یابد كه بر سر راه ماد به بابل قرار داشت.
بر این راه رفت و آمد پر جنب‌وجوشی حاكم بود و در امتداد آن تعداد زیادی سنگ‌نگاره دیگر دیده می‌شود كه برخی از آنها به دورانی بسیار كهن تعلق داشت. یكی از این نگاره‌ها به فرمان آنوبانی‌نی‌شاه‌لولوبی حدود ۲۰۰۰ ق.م كنده شده بود. در این نگاره آنوبانی‌نی با كمان و تبری در دست، پای خود را بر سینه دشمن مغلوب نهاده است و الهه ایشتار در حال دادن حلقه حكومت به او است و با طنابی كه در دست دارد دو اسیر دست بسته را پشت سر خود می‌كشد. هفت اسیر دیگر زیر تصویر شاه نشسته‌اند. ظاهرا داریوش این تقارن را كه آنوبانی‌نی نیز بر ۹ دشمن چیره شده بود، از آنجا كه خود نیز در مجموع ۹ شاه دروغین را شكست داده بود، به فال نیك گرفت. وی به تقلید از آنوبانی‌نی دستور داد تا در حاشیه همان راه یعنی در نزدیكی كرمانشاه در محلی به نام بیستون نگاره پیروزی او را بر سینه كوه نقر كنند.سنگ نگاره داریوش با ابعاد ۳ در ۵/۵ متر پر كارتر از نگاره آنوبانی‌نی است. نقش داریوش كه به منظور تجسم اهمیت وی در مقایسه با دیگران بزرگترین تصویر شده سمت چپ كتیبه قرار دارد. پشت سر داریوش، كماندار و نیزه‌دار او ایستاده‌اند كه از جمله هفت‌تنانی هستند كه در براندازی گئومات شركت داشته‌اند. داریوش هم مانند آنوبانی‌نی كمانی در دست چپ دارد و پای چپش را روی سینه دشمنی كه روی زمین افتاده و به علا‌مت التماس دستهایش را بالا‌ برده گذارده است. این همان گئومات مغ است. پشت سر او صف اسیران كه گردن‌هایشان با طنابی به یكدیگر و دستهایشان از پشت بسته است قرار دارد. بر فراز سر اسیران تصویر فروهر، نماد اهورامزدا، در حال اهدای حلقه قدرت به داریوش است و داریوش دست راستش را به نشانه نیایش اهورامزدا بلند كرده است. داریوش نخست تنها به نقر این مجلس با نبشته كوتاهی در فضای بالا‌ی سر خود فرمان داده بود. در این قسمت او فقط مشروعیت خود را اعلا‌م می‌كند و تاكید می‌كند كه شاه قانونی ایران است و از نیاكان خود نام می‌برد. این نبشته به خط میخی ایلا‌می‌است چون هنوز در آن زمان خط میخی پارسی باستان ابداع نشده بود.
دست‌اندركاران هنوز سرگرم نقر سنگ‌نگاره بیستون بودند كه داریوش تصمیم به توسعه گستره كارنامه خویش گرفت. او در اندیشه بود مبادا كوتاه زمانی بعد، كسی نتواند روی داده‌های در پیوند با این نگاره و راهی را كه او برای به دست آوردن قدرت پیموده است، به یاد بیاورد. از این روی گزارش مشروحی به نگاره بیستون می‌افزاید. این گزارش و همچنین نگاره اسرا نیز به خط ایلا‌می‌هستند. اما بابل نیز تحت سلطه هخامنشیان بود. پس در سطح سمت چپ سنگ نگاره، در بدنه برآمده قسمتی از صخره، جایی هم برای متن بابلی هموار كردند و متن بابلی را در آنجا نقر كردند. اما شاه هنوز خشنود نمی‌شد چون از خود خطی نداشتند و از خط میخی ملل تحت انقیاد خود استفاده می‌كردند. پس داریوش به منشیان خود فرمان داد تا هر چه زودتر خطی برای امپراطوری پارس اختراع كنند. منشیان برای این زبان ۳۷ نشان میخی تازه ابداع كردند. اینك لا‌زم بود كه كارنامه داریوش، به خط تازه فارسی باستان به یادنامه بیستون افزوده شود. اما دیگر جایی برای متن نمانده بود پس داریوش فرمان داد تا فضای زیر نگاره را هموار كنند و نبشته فارسی باستان را در آنجا بیاورند. این فضا را استاد سنگ‌تراش از ابتدا آگاهانه به كار نگرفته بود زیرا رگه‌های قابل توجه آب از میان شكاف‌های صخره به این قسمت روان بود. از همین روی نبشته فارسی باستان تا به امروز آسیب‌های زیادی دیده است. پس از آن دیگر جایی برای نوشتن نماند. داریوش در سنگ‌نبشته می‌گوید كه خط تازه‌ای را پدیده آورده است. از نبشته‌های كنار اسیران نیز برمی‌آید كه متن میخی فارسی باستان واقعا در مرحله نهایی به این كارنامه ۳ زبانه افزوده شده است. زیرا محدودیت فضای نگارش كاملا‌ مشهود است.
هنوز سنگ‌تراشان با جدیت در حال كندن نشان‌های میخی بر سینه صخره بودند كه عیلا‌می‌ها و سكاهای دوردست دوباره سر به شورش برداشتند. داریوش به شرق دریای خزر لشكر كشید و در ۵۱۹ ق.م شاه سكاها را شكست داد. این رویداد بی درنگ به سنگ نبشته افزوده شد. داریوش می‌خواست شاه سكاها را هم در نگاره خود جاودان كند. اما دیگر جایی باقی نمانده بود. او با یك تصمیم سریع دستور داد تا متن عیلا‌می‌را پاك و آن را در سمت چپ قسمت پایین، كنار متن تازه فارسی باستان از نو نقر كنند. چنین شد كه شاه سكاها هم به جمع شاهان دروغین پیوست.
با چنین تاریخچه‌ای بود كه یادنامه‌ای پدیده آمد كه نه‌تنها از نظر تاریخی و به خاطر شرح رویدادهای آغاز حكومت داریوش از زبان خود او، پر ارج و اعتبار است، بل از این روی نیز گرانبها است كه به كمك آن می‌توان به روند پیدایش خط میخی فارسی باستان پی برد. با اینكه این سنگ‌نگاره در كنار یكی از راه‌های پر رفت‌آمد و مهم قرار دارد، نسبتا معدود كسانی آن را از نزدیك می‌دیده‌اند. برای اینكه مردم امپراطوری بزرگ ایران پی ببرند كه شاه موفق به انجام چه كارهایی شده است، داریوش فرمان داد تا نسخه‌هایی از این كارنامه را تهیه كنند و به همه استان‌های امپراطوری بفرستند.
اما محوطه بیستون تنها به كتیبه داریوش ختم نمی‌شود بلكه این كوه استوار و اسرارآمیز از هزاران سال قبل مورد توجه انسان بوده است و از همان ابتدا مورد علا‌قه وی. به راستی بیستون چه سری را در خود پنهان داشته كه حتی شكاف‌های تنگ و تاریك آن بهترین ماوا برای انسان بوده است؟
● سایر آثار موجود در محوطه بیستون
عظمت بیستون به حدی بود كه نه تنها در زمان هخامنشی از دیدگاه داریوش به عنوان بهترین مكان یاد می‌شد بلكه بسیاری قبل‌تر از آن انسان‌های اولیه این مكان را برای سكونت خود برگزیدند. غارهای موجود در كوه بیستون گواه این امر هستند. از معروف‌ترین غارهای این مجموعه می‌توان به غار شكارچیان بیستون اشاره كرد كه در ادوار مختلف به عنوان ماوای انسان‌ها ایفای نقش می‌كرده. از موارد دیگر اهمیت این غار این است كه قدیمی‌ترین آثار فرهنگی و هنری گونه‌ای از انسان‌ها موسوم به «نئاندرتال» درایران از این غار یافت شده است. علا‌وه بر غار شكارچیان، غارهای دیگری نیز در بیستون وجود دارند; غار مردودر كه مرتفع‌ترین غار با بقایای پارینه‌سنگی در بیستون است، غار موخركه قدمت آن به دوره پارینه سنگی می‌رسد و از این غار مجموعه‌ای از ابزارهای سنگی و استخوانی و بقایای حیوانات و غیره به دست آمده، همچنین آثاری از سفال دوره ساسانی نیز یافت شده كه مجموع این آثار خبر از یك دوره زمانی ۳۵ هزار ساله می‌دهد. غار مر تاریك و غار مر آفتاونیز در این محوطه وجود دارند.
▪ تپه نادری:
با توجه به موجودیت سفال‌های نخودی و سیاه رنگ قدمت این تپه به هزاره دوم و سوم ق.م می‌رسد. در بررسی این تپه ۵۰۰۰ ساله بقایایی از قلعه‌ای كه در دوره نادرشاه احداث شده است دیده می‌شود كه تنها بقایای باروهای خشتی آن به جا مانده است. صفه مادی: از دوره ماد در زیر كتیبه و حجاری داریوش، آثار بنایی قدیمی به جای مانده كه معتقدند این مكان برای انجام امور مذهبی ساخته شده است.
▪ كتیبه‌های كوچك بیستون:
علا‌وه بر كتیبه بزرگ بیستون كه قبلا‌ توصیف شد، ۱۱ كتیبه دیگر نیز كه به كتیبه‌های كوچك معروفند بر صخره بیستون نقر گردیده‌اند. این كتیبه‌ها به سه خط و زبان پارسی باستان، عیلا‌می‌و بابلی تنظیم شده‌اند. جز متن اولین و آخرین كتیبه‌ها كه فاقد ترجمه بابلی هستند، سایر كتیبه‌ها در نزدیكی و در كنار نقوش نقر شده‌اند و معروف آنها هستند. كتیبه‌های كوچك برخلا‌ف كتیبه‌های بزرگ سالم باقی مانده‌اند.▪ تندیس هركول:
این تندیس به صورت عریان در حال استراحت روی پوست شیری نشان داده شده. در پشت تندیس نقوش و كتیبه‌ای به زبان یونانی قدیمی بر روی سنگ نقش شده است. این تندیس متعلق به ۲۱۶۰ سال قبل مقارن با سلطنت مهرداد اول اشكانی می‌باشد.
▪ نقش برجسته میتریدات دوم اشكانی:
این اثردر حد فاصل مجسمه هركول و كتیبه داریوش حجاری شده است. انتخاب جای این نقش برجسته در پایین نقش برجسته داریوش اتفاقی نبوده و شاه اشكانی می‌خواسته خود را به سلسله هخامنشی پیوند دهد. متاسفانه كتیبه شیخ علیخان زنگنه مقداری از این نقش را محو كرده است.
▪ نقش گودرز دوم اشكانی:
در جهت شرقی نقش برجسته میتریدات دوم بر روی همان صخره، نقش یكی از جانشینان او یعنی گودرز دوم همراه با كتیبه‌ای دیده می‌شود. در این نقش برجسته پیروزی گودرز دوم بر رقیب خود نشان داده شده است. امروزه تمامی‌كتیبه‌جز نام گودرز محو شده است. نقوش میتریدات و گودرز دو اثر ارزنده و معدودند كه از دوره اشكانی به جا مانده‌اند.
▪ بنای پارتی (پرستشگاه):
این پرستشگاه همزمان با سایر آثار متعلق به عصر اشكانی در بیستون ساخته شده است. از این منطقه سفالینه‌های زیادی متعلق به دوره اشكانی به دست آمده است. نقش برجسته بلا‌ش،
▪ جانشین گودرز دوم:
این نقش بر دامنه كوه بیستون بر روی تخته سنگ بزرگی حجاری شده است. در دو طرف دیگر این سنگ نیز نقوش برجسته‌ای وجود دارد كه بر اثر مرور زمان فرسوده شده‌اند و نقش آنها به راحتی قابل تشخیص نیست. كتیبه فراتاش یا فرهاد تراش: در جهت جنوبی حجاری داریوش، بر سینه كوه بیستون دیواره حجاری شده عظیمی قرار دارد كه در بین مردم به فرهاد تراش معروف است. اكثر ایرانشناسان خارجی معتقدند كه این حجاری متعلق به داریوش هخامنشی است و او می‌خواسته وصیت‌نامه خویش را در این مكان بنویسد. اهالی این منطقه، حجاری فرهادتراش را كار فرهاد كوه‌كن می‌دانند و معتقدند كه فرهاد به خاطر عشق شیرین به این كار سنگین ‌تن در داده است.
▪ دیوار ساسانی:
در اراضی جنوبی بیستون و كنار رودخانه گاماسیاب، دیواری طویل از سنگ و ملا‌ط بنا شده است كه در اغلب سنگ‌های حجاری شده دیوار، علا‌یم ویژه حجاران عصر ساسانی به چشم می‌خورد و عظمت این دیوار در وهله اول با توجه به سرستون‌های پیدا شده این تصور را به وجود می‌آورد كه منظور از بنای آن شاید ایجاد كاخی بزرگ به بزرگی قصر شیرین بوده است كه نتوانسته‌اند ساختمان آن را به پایان برسانند. بر روی این دیوار ساسانی، بقایای بنایی از دوره ایلخانی و مغول دیده می‌شود.
▪ سنگ‌های تراش خورده ساسانی:
در سرتاسر بیستون و اراضی اطراف آن، هرجا كه بنا یا چند سنگ تراشیده شده دیده می‌شود یك یا چند علا‌مت یا خط مربوط به دوره ساسانی را بر آنها می‌توان دید. به نظر می‌رسد كه این سنگ‌ها جهت برپایی بنای عظیمی تهیه شده و ناتمام رها گردیده است.
▪ پل خسرو ساسانی:
بر سر راه قدیمی كه از بیستون به سر ماج می‌رود پایه‌های پل عظیمی به نام خسرو وجود دارد. بنای پل را به خسرو، شاه ساسانی نسبت می‌دهند. بعضی معتقدند كه اعراب از روی این پل گذشته‌اند و به نهاوند رفته‌اند و یزدگرد سوم آخرین شاه ساسانی را مغلوب كرده‌اند.
▪ كاخ نیمه تمام ساسانی و كاروانسرای ایلخانی:
شالوده این بنا در عهد خسرو پرویز نهاده شده است. اما این بنا در مراحل اولیه كار ساخت و ساز آن متوقف شد و تا عصر ایلخانی متروك ماند و در دوره ایلخانی تبدیل به كاروانسرا شد.
▪ كتیبه‌های اسلا‌می:
میان دهكده سابق بیستون از سده‌های اولیه اسلا‌می، كتیبه‌هایی بر سنگ دیده می‌شوند كه با عباراتی تزئین شده‌اند.
▪ كاروانسرای شاه عباسی:
با توجه به كتیبه‌ای كه از شاه سلیمان صفوی در این كاروانسرا باقی مانده است به نظر می‌آید كه بنای كاروانسرای شاه عباسی بیستون در زمان پادشاهی شاه سلیمان و صدارت شیخ علیخان زنگنه باشد.
▪ كتیبه وقفنامه شیخ علیخان زنگنه:
شیخ علیخان زنگنه وزیر شاه سلیمان صفوی در زمان حیات خود برای سادات فاطمی و تعمیرات كاروانسرای بیستون اقداماتی انجام داد و وقف‌نامه خویش را بر صخره بیستون كند. متاسفانه این عمل او به بهای خرابی یكی از حجاری‌های برجسته عصر پارتی تمام شده است. پل صفوی: بالا‌دست پل بتونی كنونی كه بر سر راه صحنه به كرمانشاه واقع شده است پل آجری عظیمی از عصر صفوی دیده می‌شود. این پل بر سر راهی است كه در زمان صفویه از قزوین به همدان و كرمانشاه كشیده شده بود.
● سیاست گذاری توریسم در بیستون
كرمانشاه به واسطه قدمت طولا‌نی، آثار تاریخی متعدد، هزاران جاذبه طبیعی زیبا و دل‌نشین، مردمانی میهمان نواز، طبیعت چهار فصل و هوایی مطبوع خصوصا در فصل بهار، تفرجگاهی مناسب برای گذران تعطیلا‌ت، مسافرت‌های داخلی و پر كردن اوقات فراغت است، طوری كه در این استان بالغ بر ۴۰ روستا كه ظرفیت‌های زیادی برای توسعه توریسم روستایی و اكوتوریسم دارند شناسایی شده است. به گزارش ایسنا، جدای از آثار برجسته تاریخی همچون بیستون و طاق بستان، به واسطه آب و هوای چهار فصل كرمانشاه جاذبه‌های طبیعی فراوانی همچون غار قوری قلعه، بزرگترین غار آبی آسیا، سراب نیلوفر، منطقه خوش آب و هوای دالا‌هو در كرمانشاه وجود دارد كه برای به در كردن خستگی سالا‌نه، بسیار مناسب است. بدون اغراق طبیعت بكر و دست نخورده منطقه اورامانات كرمانشاه چیزی كم از جنگل‌های شمال ندارد.
در گذشته از نبود طرح جامع گردشگری به عنوان عاملی مهم در توسعه نیافتگی توریسم كرمانشاه یاد می‌شده است. این در حالی است كه اكنون پس از مدت‌ها مطالعه و پژوهش طرح جامع گردشگری استان كرمانشاه تدوین شده است. مطالعات طرح جامع گردشگری استان كرمانشاه از اواخر سال ۸۲ آغاز شده و در قالب یك فرآیند جامع، راهبردها، سیاست‌ها، اقدامات و پروژه‌های مورد نیاز برای توسعه بخش گردشگری استان را در قالب زمان‌بندی‌های ۵ ساله مشخص، تدوین و تبیین كرده است.
طرح جامع گردشگری استان كرمانشاه در حال حاضر به مرحله نهایی یعنی تهیه سند طرح جامع رسیده است. طرح جامع گردشگری، استان را به ۴ رده برنامه‌ریزی، سیاستگذاری و اجرا تقسیم كرده كه براساس آن استان كرمانشاه به ۵ قطب گردشگری اصلی تقسیم شده است در این بخش پس از تقسیم قطب‌های گردشگری استان، در جهت اقدامات و تكیه بر اجرایی شدن راهبردها، سیاست‌ها و اقدامات نواحی گردشگری مشخص تعریف شده‌اند. بر این اساس قطب‌های پنجگانه به ۱۶ ناحیه تفكیك شدند. در این مرحله سعی شده است كه نواحی مذكور در درون واحدهای سیاسی موجود تعیین شوند. این اقدام بر این اصل اساسی استوار است كه فعالیت‌ها و اقدامات تعریف شده برای هر یك از نواحی دچار پراكندگی متولی و مجری نشوند. پس از مشخص كردن قطب‌ها و نواحی گردشگری، مجموعا ۷۷ حوزه گردشگری در سطح نواحی معرفی و فرآیند توسعه گردشگری برای هر یك مشخص و تدوین شده است.
و اما مجموعه تاریخی بیستون كه شاید بتوان آن را یكی از قطب‌های اصلی گردشگری استان و حتی كشور دانست، هشتمین اثر ایرانی است كه پس از تخت جمشید، چغازنبیل، تخت سلیمان، نقش جهان، بم، پاسارگاد و سلطانیه در سی‌امین اجلا‌س كمیته میراث جهانی با رای قاطع تمام اعضا در فهرست آثار جهانی ثبت شد.
این امر لزوم سیاستگذاری‌های جدیدتر و كارآمدتر را در این منطقه می‌طلبد. متاسفانه به‌رغم برنامه‌ریزی‌های سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و جذابیت وسعت محوطه بیستون كه برای نمونه می‌توان به عملیات حفر چاه در دشت بیستون برای استفاده از آب رودخانه گاماسیاب توسط شركت پتروشیمی پلیمر استان كرمانشاه اشاره كرد كه با اعتراض سازمان میراث فرهنگی و گردشگری متوقف شد. همچنین می‌توان به ساخت شهرك صنعتی هرسین توسط شهرك‌های كرمانشاه اشاره كرد. تمامی‌این عوامل هم در تخریب آثار ارزشمند باستانی و همچنین دفع توریست تاثیرات فراوانی دارند.نه تنها محوطه بیستون بلكه جای جای ایران كهن از شمال و جنوب و شرق و غرب استعدادهای شگرفی در جذب توریست دارند كه حتی با سرمایه‌گذاری اندك می‌توان این قابلیت‌ها را بارور كرد و این امر مستلزم توجه بیشتر مسئولا‌ن امر و همچنین مشاركت مردم در شكوفایی این صنعت‌است.
منبع : روزنامه حیات نو


همچنین مشاهده کنید