شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

اقتدار سیاسی و نهادهای اجتماعی


اقتدار سیاسی و نهادهای اجتماعی
در توضیح مبادله نظام های سیاسی و فرهنگی در جامعه متعادل گفته می شود: نظام جامعه پذیری برای آن نظام سیاسی مبانی مشروعیت فراهم می کند که مرجعیت افرادی که پست های مدیریت را در سازمان سیاسی اشغال می کنند، متکی به آنهاست. به عبارت دیگر جریان تعهدات و پایبندی ها که از نظام جامعه پذیری به نظام سیاسی می رود، به شکل مشروعیت نظام سیاسی جلوه گر می شود. وجود هنجارها و پایبندی مردم به آنها مشروعیت می آورد اما در نظام فرهنگی رسمی، پایبندی وجود ندارد، بلکه صرفا عمل ظاهری به هنجارها هست. ناگزیر نظام فرهنگی رسمی نمی تواند برای نظام سیاسی مشروعیت فراهم کند. گر چه به دلیل وجود هنجارهای متکی به قدرت و عمل ظاهری به آنها، در هر حال مشروعیتی ظاهری نیز وجود دارد. به این مساله می توان به شیوه ای عمیق تر نیز نگریست. ماجرا را از ابتدا مرور می کنیم: داستان از «تزریق بیش از حد قدرت به نظام فرهنگی» آغاز شد. این به آن معناست که نظام سیاسی علاوه بر کارکرد اصلی خود (تصمیم گیری و سیاستگذاری)، به معناسازی (که کارکرد نظام فرهنگی است) نیز می پردازد. بنابراین بخشی از کنش های نظام سیاسی معطوف به معناسازی است. یعنی نظام سیاسی دارای دو بخش می شود: بخش معناساز و بخش سیاستگذار.
بخش معناساز نظام سیاسی در واقع در سلسله مراتب اطلاعاتی جایگاهی برتر از نظام فرهنگی برای خود در نظر می گیرد.
به این ترتیب، در پس مبادله نظام سیاسی با نظام فرهنگی رسمی در واقع مبادله بخش سیاستگذار نظام سیاسی با بخش معناساز نظام سیاسی، به عنوان پراطلاعات ترین نظام در میان نظام های رسمی، مطرح است. نظام فرهنگی غیررسمی نیز از آنجا که هنجارهایش در تقابل با هنجاره ای رسمی است، اگر مبادله ای با نظام سیاسی داشته باشد، آن مبادله بیشتر «مشروعیت ستانی» است تا «مشروعیت بخشی».
در وضعیت متعادل، اقتدار سیاسی از نهادهای اجتماعی طرح ها و برنامه هایی را انتظار دارد که برای تصمیم گیری هایش به عنوان چارچوب مرجع به کار می آیند. نهادهای اجتماعی نیز حمایت و پشتیبانی نظام اجتماعی را که از نهادها، انجمن ها، اتحادیه ها، احزاب و ... تشکیل شده است، به نظام سیاسی عرضه می کند. نظام اجتماعی رسمی، از آنجا که خود متکی به قدرت سیاسی است، نمی تواند به عنوان یک مرجع بیرونی فراهم آورنده حمایت و وفاداری سیاسی برای او نیز باشد. از طرفی به دلیل تصنعی و غیرواقعی بودن روابط اجتماعی درون آن، و هم به دلیل نفوذ «تیم ها» در آن، چنانکه گفته شد، ناکارا و کم بازده است و بنابراین توانی برای ارائه «طرح ها، برنامه ها و کنش هایی» که به کار تصمیم گیری نظام سیاسی بیاید ندارد. نظام اجتماعی غیررسمی هم به دلیل ماهیت خاصی که دارد، هیچ یک از کارکردهای مذکور را برای نظام سیاسی نخواهد داشت.

نویسنده : علی رحمانی
منبع : روزنامه مردم سالاری


همچنین مشاهده کنید